سیر تكوین مدیریت مشاركتی
مشاركت یك مفهوم قدیمی است كه ریشه در اداره امور عمومی و افكار مذهبی دارد. به عنوان مثال، مشاركت بر مبنای مشورت در اسلام تحت عنوان «شورا» مورد توجه قرار گرفته است. قرآن كریم به طور صریح مدیران را مكلف می كند در اموری كه نیاز به تحقیق و تفحص دارد بر مبنای مشورت به تصمیم گیری بپردازند.
به هر حال ، مدیریت مشاركتی علیرغم قدمت تاریخی خود، بعد از انقلاب صنعتی به صورت علمی مورد بررسی قرار گرفت. پیدایش نظریه های كلاسیك، ساختار، تخصص گرایی، عقلایی بودن، و نظم و ترتیب را در سازمانها مورد تاكید قرار دادند (ویلسون و روز بفلد، 1990). تضادهایی كه فلسفه كلاسیك با روح و روان انسانی داشت، موجب گشت توجه به روابط انسانی معطوف گردد.
در سال 1972 التون مایو (اوبرایان، 1984) و همكارانش سعی كردند بین شرایط كاری و بهره وری رابطه ای پیدا كنند. این مطالعات برحسب تصادف، اهمیت مدیریت مشاركتی را كشف كرد و رفته رفته با تاكید بر جنبه های اجتماعی گروه های كار، مكتب جدیدی با نام»روابط انسانی» پایه گذاری شد كه سعی می كرد مشاركت واقعی را مورد تشویق قرار دهد.
مدیریت مشاركتی با كار اندیشمندانی چون آرجریس (1955) ، لیكرت (1961)، هرزبرگ (1968)و لاولر (1986) رو به رشد نهاد و با اشكال و عناوین مختلف، نظیر مدیریت بر مبنای هدف، نظام پیشنهادها، گروه های بهبود كیفیت، و گروه های خود گردان به حیات خود ادامه داد. امروزه مدیریت مشاركتی به عنوان یكی از عناصر تئوری نئوكلاسیك مطرح است. تئوریهای سازمانی و مدیریتی مختلفی در طول سالها با تاكید بر تصمیم گیری مشاركتی شكل گرفته اند كه مهمترین آنها شامل: مدیریت كیفیت فراگیر (گرانت و همكاران، 1992) یادگیری سازمانی (داگسون، 1993) نظریه قدرت دهی (براون و لاولر، 1999)و دموكراسی صنعتی (در بر، 1969) است.
یكی از نظامهای مدیریتی پویا كه نقش مهمی در توسعه منابع انسانی و در نتیجه فرآیند توسعه بانك دارد، نظام مدیریت مشاركتی است. این نظام مدیریتی به عنوان یك نظام مطلوب و كارآمد هم از لحاظ نظری و هم از لحاظ عملی آزمون های موفق خود را گذرانیده است؛ و هم اكنون در كشورهای پیشرفته و نیز در كشورهای در حال توسعه كاملا مورد استفاده بوده و از جایگاه مناسبی برخوردار است. از آنجائیكه منابع انسانی از عوامل زیربنایی فرآیند توسعه می باشد و هرگونه توفیق در فرایند توسعه پایدار یك سازمان مشروط به توفیق در توسعه منابع انسانی است، از اینرو، اهمیت و ضرورت توجه به نظام های مدیریتی توسعه دهنده منابع انسانی آشكار می شود.
نظام مدیریت مشاركتی، نظام همكاری فكری و عملی كلیه اعضای یك سازمان با سطوح مختلف مدیریتی آن سازمان است. در این نظام، كلیه افراد سازمان، درباره روش های حل مسائل و ارتقاء بهره وری سازمان، فعالانه اندیشه كرده و حاصل آنرا در قالب طرح ها و پیشنهادها به سازمان ارائه می كنند. بدین طریق سازمان از یك نظام هم فكری و هم اندیشی برای رسیدن به اهداف سازمان بهره می جوید. نظام مدیریتی به تعبیری در واقع نوعی نظام مدیریت شورایی با شكل خاص خود است. در این نظام برای افكار و خلاقیت های كلیه اعضای سازمان ارزش شایسته قائل شده و در تصیم گیری از آنها استفاده می شود. وجود و جریان این نظام نتایج و پیامدهای مثبت و مطلوب متعددی در بر دارد كه در مجموع نقش مهمی در فرآیند توسعه منابع انسانی ایفاء می كند.
فلسفه و مبانی نظری مدیریت مشاركتی
نیاز انسان به احترام و برابری و اظهار وجود
انسانها فطرتا خواهان برابری با یكدیگرند و تمایل دارند با آنها برخورد محترمانه و مشاركت جویانه شود. خصوصا انسان فرهیخته و متخصص قرن بیستم خواستار این حق است كه «نظر» من را گوش كنید، من هم نظر دارم» مشاركت كاركنان در مدیریت به این خواسته انسانی پاسخ مثبت می دهد.
حمایت و پشتیبانی انسان از نظرات و دستاوردهای خویش
انسانها بطور فطری و طبیعی از چیزهایی كه متعلق به آنهاست حمایت و پشتیبانی می كند، مانند: فرزند، همسر، خانه، پست، نظرات و محصول ساخته شده خود. لذا اگر كاركنان و مشتریان یك سازمان در ارائه نظرات و تصمیم گیری ها و اجرای نظرات خود مشاركت داده شوند، اینگونه نظرات از حمایت و پشتیبانی جدی و قویتری در سازمان برخوردار خواهد بود.
«امروزه بسیاری از مسائلی كه سازمانها با آن روبرو هستند، نتیجه مستقیم رقابت های بی ثمر در مورد وظایف متقاطع یا وظایفی است كه مشخص نیست چه بخشی مسوولیت آن را به عهده دارد. برای كمك به افراد جهت پرداختن به این موضوعات روش های مختلفی ابداع شده است و این روشها همه به «كار موثر گروهی» وابسته است، زیرا در چنین شرایطی، این فقط راه حل نیست كه حائز اهمیت است، بلكه «میزان درك و احساس تعهد» كسانی كه در فرآیند مورد نظر دخالت دارند و در واقع به آن عمل می كنند نیز از اهمیت بسزایی برخوردار است»
كمال جوئی مستمر انسان (بهبود مستمر)
ایجاد بهبود مستمر در استانداردهای كاری سازمانها همیشه اهمیت داشته و امروزه با توجه به نیاز به افزایش مستمر بهره وری، كاهش هزینه ها و رضایت بیشتر مشتریان و ارباب رجوع و افزایش قدرت رقابت از اهمیت بیشتری برخوردار است. اصل بهبود مستمر می گوید نباید هیچ روزی را بدون انجام بهبود فعالیتها سپری كرد. بهبود مستمر تعبیری از این فرمایش امام صادق (ع) است كه می فرماید: «كسی كه دو روزش مساوی باشد ضرر كرده است.»
اگر بخواهیم دو روزمان در زندگی مساوی نباشد باید هر روز از روشهای بهتر، با بهره وری بالاتر، ضایعات كمتر، علم بیشتر، قدرت و تكنولژی بالاتر و ... استفاده كنیم، یكی از روشهای مناسب ایجاد بهبود مستمر استفاده از ایده ها و نظرات و پیشنهادهای كاركنان و مشتریان و پیمانكاران است كه می تواند هر روز دهها و بلكه صدها و هزاران روش كاری سازمان را بهبود بخشد، كه این همان مشاركت فكری با مدیریت است.