بالا
 تعرفه تبلیغات




 دانلود نمونه سوالات نیمسال دوم 93-94 پیام نور

 دانلود نمونه سوالات آزمونهای مختلف فراگیر پیام نور

صفحه 10 از 11 اولیناولین ... 891011 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 91 تا 100 از مجموع 107

موضوع: ✿دیوان حافظ ✿

  1. #91
    غریب آشنا آواتار ها
    • 2,343
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Sep 2012
    محل تحصیل
    باشگاه دانشجویان پیام نور-طبقه ی اول-پلاک7
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    ای غایب از نظر به خدا می‌سپارمت

    ای غایب از نظر به خدا می‌سپارمت جانم بسوختی و به دل دوست دارمت
    تا دامن کفن نکشم زیر پای خاک باور مکن که دست ز دامن بدارمت
    محراب ابرویت بنما تا سحرگهی دست دعا برآرم و در گردن آرمت
    گر بایدم شدن سوی هاروت بابلی صد گونه جادویی بکنم تا بیارمت
    خواهم که پیش میرمت ای بی‌وفا طبیب بیمار بازپرس که در انتظارمت
    صد جوی آب بسته‌ام از دیده بر کنار بر بوی تخم مهر که در دل بکارمت
    خونم بریخت و از غم عشقم خلاص داد منت پذیر غمزه خنجر گذارمت
    می‌گریم و مرادم از این سیل اشکبار تخم محبت است که در دل بکارمت
    بارم ده از کرم سوی خود تا به سوز دل در پای دم به دم گهر از دیده بارمت
    حافظ شراب و شاهد و رندی نه وضع توست فی الجمله می‌کنی و فرو می‌گذارمت

    ...

    ﭠۄﺁטּὧـعــر بلندےکهﺁرزۄ میکنم امضاے ﻣـנּ زیر ﺁטּ باشد!




  2. #92
    غریب آشنا آواتار ها
    • 2,343
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Sep 2012
    محل تحصیل
    باشگاه دانشجویان پیام نور-طبقه ی اول-پلاک7
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    میر من خوش می‌روی کاندر سر و پا میرمت

    میر من خوش می‌روی کاندر سر و پا میرمت خوش خرامان شو که پیش قد رعنا میرمت
    گفته بودی کی بمیری پیش من تعجیل چیست خوش تقاضا می‌کنی پیش تقاضا میرمت
    عاشق و مخمور و مهجورم بت ساقی کجاست گو که بخرامد که پیش سروبالا میرمت
    آن که عمری شد که تا بیمارم از سودای او گو نگاهی کن که پیش چشم شهلا میرمت
    گفته لعل لبم هم درد بخشد هم دوا گاه پیش درد و گه پیش مداوا میرمت
    خوش خرامان می‌روی چشم بد از روی تو دور دارم اندر سر خیال آن که در پا میرمت
    گر چه جای حافظ اندر خلوت وصل تو نیست ای همه جای تو خوش پیش همه جا میرمت

    ...

    ﭠۄﺁטּὧـعــر بلندےکهﺁرزۄ میکنم امضاے ﻣـנּ زیر ﺁטּ باشد!




  3. #93
    غریب آشنا آواتار ها
    • 2,343
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Sep 2012
    محل تحصیل
    باشگاه دانشجویان پیام نور-طبقه ی اول-پلاک7
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    چه لطف بود که ناگاه رشحه قلمت

    چه لطف بود که ناگاه رشحه قلمت حقوق خدمت ما عرضه کرد بر کرمت
    به نوک خامه رقم کرده‌ای سلام مرا که کارخانه دوران مباد بی رقمت
    نگویم از من بی‌دل به سهو کردی یاد که در حساب خرد نیست سهو بر قلمت
    مرا ذلیل مگردان به شکر این نعمت که داشت دولت سرمد عزیز و محترمت
    بیا که با سر زلفت قرار خواهم کرد که گر سرم برود برندارم از قدمت
    ز حال ما دلت آگه شود مگر وقتی که لاله بردمد از خاک کشتگان غمت
    روان تشنه ما را به جرعه‌ای دریاب چو می‌دهند زلال خضر ز جام جمت
    همیشه وقت تو ای عیسی صبا خوش باد که جان حافظ دلخسته زنده شد به دمت

    ...

    ﭠۄﺁטּὧـعــر بلندےکهﺁرزۄ میکنم امضاے ﻣـנּ زیر ﺁטּ باشد!




  4. #94
    غریب آشنا آواتار ها
    • 2,343
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Sep 2012
    محل تحصیل
    باشگاه دانشجویان پیام نور-طبقه ی اول-پلاک7
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    زان یار دلنوازم شکریست با شکایت

    زان یار دلنوازم شکریست با شکایت گر نکته دان عشقی بشنو تو این حکایت
    بی مزد بود و منت هر خدمتی که کردم یا رب مباد کس را مخدوم بی عنایت
    رندان تشنه لب را آبی نمی‌دهد کس گویی ولی شناسان رفتند از این ولایت
    در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کان جا سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت
    چشمت به غمزه ما را خون خورد و می‌پسندی جانا روا نباشد خون ریز را حمایت
    در این شب سیاهم گم گشت راه مقصود از گوشه‌ای برون آی ای کوکب هدایت
    از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود زنهار از این بیابان وین راه بی‌نهایت
    ای آفتاب خوبان می‌جوشد اندرونم یک ساعتم بگنجان در سایه عنایت
    این راه را نهایت صورت کجا توان بست کش صد هزار منزل بیش است در بدایت
    هر چند بردی آبم روی از درت نتابم جور از حبیب خوشتر کز مدعی رعایت
    عشقت رسد به فریاد ار خود به سان حافظ قرآن ز بر بخوانی در چارده روایت

    ...

    ﭠۄﺁטּὧـعــر بلندےکهﺁرزۄ میکنم امضاے ﻣـנּ زیر ﺁטּ باشد!




  5. #95
    غریب آشنا آواتار ها
    • 2,343
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Sep 2012
    محل تحصیل
    باشگاه دانشجویان پیام نور-طبقه ی اول-پلاک7
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    مدامم مست می‌دارد نسیم جعد گیسویت

    مدامم مست می‌دارد نسیم جعد گیسویت خرابم می‌کند هر دم فریب چشم جادویت
    پس از چندین شکیبایی شبی یا رب توان دیدن که شمع دیده افروزیم در محراب ابرویت
    سواد لوح بینش را عزیز از بهر آن دارم که جان را نسخه‌ای باشد ز لوح خال هندویت
    تو گر خواهی که جاویدان جهان یک سر بیارایی صبا را گو که بردارد زمانی برقع از رویت
    و گر رسم فنا خواهی که از عالم براندازی برافشان تا فروریزد هزاران جان ز هر مویت
    من و باد صبا مسکین دو سرگردان بی‌حاصل من از افسون چشمت مست و او از بوی گیسویت
    زهی همت که حافظ راست از دنیی و از عقبی نیاید هیچ در چشمش بجز خاک سر کویت

    ...

    ﭠۄﺁטּὧـعــر بلندےکهﺁرزۄ میکنم امضاے ﻣـנּ زیر ﺁטּ باشد!




  6. #96
    غریب آشنا آواتار ها
    • 2,343
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Sep 2012
    محل تحصیل
    باشگاه دانشجویان پیام نور-طبقه ی اول-پلاک7
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    درد ما را نیست درمان الغیاث

    درد ما را نیست درمان الغیاث هجر ما را نیست پایان الغیاث
    دین و دل بردند و قصد جان کنند الغیاث از جور خوبان الغیاث
    در بهای بوسه‌ای جانی طلب می‌کنند این دلستانان الغیاث
    خون ما خوردند این کافردلان ای مسلمانان چه درمان الغیاث
    همچو حافظ روز و شب بی خویشتن گشته‌ام سوزان و گریان الغیاث

    ...

    ﭠۄﺁטּὧـعــر بلندےکهﺁرزۄ میکنم امضاے ﻣـנּ زیر ﺁטּ باشد!




  7. #97
    غریب آشنا آواتار ها
    • 2,343
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Sep 2012
    محل تحصیل
    باشگاه دانشجویان پیام نور-طبقه ی اول-پلاک7
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    تویی که بر سر خوبان کشوری چون تاج

    تویی که بر سر خوبان کشوری چون تاج سزد اگر همه دلبران دهندت باج
    دو چشم شوخ تو برهم زده خطا و حبش به چین زلف تو ماچین و هند داده خراج
    بیاض روی تو روشن چو عارض رخ روز سواد زلف سیاه تو هست ظلمت داج
    دهان شهد تو داده رواج آب خضر لب چو قند تو برد از نبات مصر رواج
    از این مرض به حقیقت شفا نخواهم یافت که از تو درد دل ای جان نمی‌رسد به علاج
    چرا همی‌شکنی جان من ز سنگ دلی دل ضعیف که باشد به نازکی چو زجاج
    لب تو خضر و دهان تو آب حیوان است قد تو سرو و میان موی و بر به هیت عاج
    فتاد در دل حافظ هوای چون تو شهی کمینه ذره خاک در تو بودی کاج

    ...

    ﭠۄﺁטּὧـعــر بلندےکهﺁرزۄ میکنم امضاے ﻣـנּ زیر ﺁטּ باشد!




  8. #98
    غریب آشنا آواتار ها
    • 2,343
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Sep 2012
    محل تحصیل
    باشگاه دانشجویان پیام نور-طبقه ی اول-پلاک7
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    اگر به مذهب تو خون عاشق است مباح

    اگر به مذهب تو خون عاشق است مباح صلاح ما همه آن است کان تو راست صلاح
    سواد زلف سیاه تو جاعل الظلمات بیاض روی چو ماه تو فالق الاصباح
    ز چین زلف کمندت کسی نیافت خلاص از آن کمانچه ابرو و تیر چشم نجاح
    ز دیده‌ام شده یک چشمه در کنار روان که آشنا نکند در میان آن ملاح
    لب چو آب حیات تو هست قوت جان وجود خاکی ما را از اوست ذکر رواح
    بداد لعل لبت بوسه‌ای به صد زاری گرفت کام دلم ز او به صد هزار الحاح
    دعای جان تو ورد زبان مشتاقان همیشه تا که بود متصل مسا و صباح
    صلاح و توبه و تقوی ز ما مجو حافظ ز رند و عاشق و مجنون کسی نیافت صلاح

    ...

    ﭠۄﺁטּὧـعــر بلندےکهﺁرزۄ میکنم امضاے ﻣـנּ زیر ﺁטּ باشد!




  9. #99
    غریب آشنا آواتار ها
    • 2,343
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Sep 2012
    محل تحصیل
    باشگاه دانشجویان پیام نور-طبقه ی اول-پلاک7
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    دل من در هوای روی فرخ

    دل من در هوای روی فرخ بود آشفته همچون موی فرخ
    بجز هندوی زلفش هیچ کس نیست که برخوردار شد از روی فرخ
    سیاهی نیکبخت است آن که دایم بود همراز و هم زانوی فرخ
    شود چون بید لرزان سرو آزاد اگر بیند قد دلجوی فرخ
    بده ساقی شراب ارغوانی به یاد نرگس جادوی فرخ
    دوتا شد قامتم همچون کمانی ز غم پیوسته چون ابروی فرخ
    نسیم مشک تاتاری خجل کرد شمیم زلف عنبربوی فرخ
    اگر میل دل هر کس به جایست بود میل دل من سوی فرخ
    غلام همت آنم که باشد چو حافظ بنده و هندوی فرخ

    ...

    ﭠۄﺁטּὧـعــر بلندےکهﺁرزۄ میکنم امضاے ﻣـנּ زیر ﺁטּ باشد!




  10. #100
    غریب آشنا آواتار ها
    • 2,343
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Sep 2012
    محل تحصیل
    باشگاه دانشجویان پیام نور-طبقه ی اول-پلاک7
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    دی پیر می فروش که ذکرش به خیر باد

    دی پیر می فروش که ذکرش به خیر باد گفتا شراب نوش و غم دل ببر ز یاد
    گفتم به باد می‌دهدم باده نام و ننگ گفتا قبول کن سخن و هر چه باد باد
    سود و زیان و مایه چو خواهد شدن ز دست از بهر این معامله غمگین مباش و شاد
    بادت به دست باشد اگر دل نهی به هیچ در معرضی که تخت سلیمان رود به باد
    حافظ گرت ز پند حکیمان ملالت است کوته کنیم قصه که عمرت دراز باد

    ...

    ﭠۄﺁטּὧـعــر بلندےکهﺁرزۄ میکنم امضاے ﻣـנּ زیر ﺁטּ باشد!




صفحه 10 از 11 اولیناولین ... 891011 آخرینآخرین

برچسب برای این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
  • شما نمی توانید به پست ها پاسخ دهید
  • شما نمی توانید فایل پیوست ضمیمه کنید
  • شما نمی توانید پست های خود را ویرایش کنید
  •