حرف دل

[fr.chemi3t]

ﮔﺎﻩ ﻣﯽ ﺍﻧﺪﯾﺸﻢ ﭼﻨﺪﺍﻥ ﻫﻢ ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺴﺖ ﺍﮔﺮ ﻫﯿﭻ ﺍﺯ ﺩﻧﯿﺎ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻢ
ﻫﻤﯿﻦ ﻣﺮﺍ ﺑﺲ ﺍﺳﺖ
ﮐﻪ ﮐﻮﭼﻪ ﺍﯼ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻢ ﻭ ﺑﺎﺭﺍﻥ
ﻭ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻫﺎﯾﯽ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯿﻢ ﺑﺎﺷﻨﺪ
ﺯﻻﻝ ﺗـﺮ ﺍﺯ ﺑـﺎﺭﺍﻥ ...

[fr.chemi3t]

من بسیار گریسته ام
هنگامی كه آسمان ابری است
مرا نیت آن است
كه از خانه بدون چتر بیرون باشم
من بسیار زیسته ام
اما اكنون مراد من است
كه از این پنجره برای باری
جهان را آغشته به شكوفه های گیلاس بی هراس،
بی محابا ببینم

[fr.chemi3t]

من سکوت خویش را گم کرده ام
لاجرم در این هیاهو گم شدم
من که خود افسانه می پرداختم
عاقبت افسانه مردم شدم
ای سکوت ای مادر فریاد ها
ساز جانم از تو پر آوازه بود
تا در آغوش تو ، راهی داشتم
چون شراب کهنه شعرم تازه بود
در پناهت برگ و بار من شکفت
تو مرا بردی به شهر یاد ها
من ندیدم خوشتر از جادوی تو
ای سکوت ای مادر فریاد ها
گم شدم در این هیاهو گم شدم
تو کجایی تا بگیری داد من
گر سکوت خویش را می داشتم
زندگی پر بود از فریاد من

[fr.chemi3t]

پـروردگــارا :


در ایــن "ارزانـــیِ ارزشها "

"گــرانی ِ ســـکــوت" را

به مــن بــیـــآمــوز

[fr.chemi3t]

گاهي ديوانگي ام گل مي كند ،

مي خواهم بروم دور ،

خيلي دور،

جايي كه خودم را فراموش بكنم .

فراموش بشوم ،

گم بشوم ،

نابود بشوم ،

ميخواهم از خودم بگريزم ،

بروم خيلي دور!...

[fr.chemi3t]

بار دیگر خبری از آن دورترها
می شنیدم که کسی آرزوهای مرا می چید
و من
تنها آرزو می کارم
بی آنکه ببینم به ثمر نشستنشان را...!ا

[fr.chemi3t]

دلم گاهي مي گيرد ،گاهي مي سوزد ،گاهي تنگ مي شود و حتي گاهي...
......گاهي نه، خيلي وقت ها مي شکند، خيلي وقت ها دلم
مي شکند اما هنوز مي تپد!!!!

[fr.chemi3t]

مـــن مــــــی روم !
تـــو مـــــی مــــانــی
بــا دنـیــایـــی از خــــاطـــــرات . . .
راســتـــی آن روز کـــــه
دلـــــداده تــو شــــدم یــادت هست ؟
از آن جــا بـــه بـــعــدش را پـــاک کــــن . . . !

[fr.chemi3t]

ديـــ ـر يا زود حملـــه خواهند كــــرد ....

خاطراتــــی كـــــه زبـــان آدميــــزاد نمی فهمنــــد ...!!

[fr.chemi3t]

یک کوچه ی تنگ یک خط کوچک خاکستری
سهم من چرا اینقدر کوچک است؟!
آسمان که مال کسی نیست!