واقعا آیا گرمی و سردی خوراکی‌ها پایه و اساس علمی دارد؟مثلا سردی باعث بی‌حالی و خوردن غذاهای گرم باعث حرکت و فعالیت می‌شود؟



شاید خیلی از ما وقتی دچار یک عارضه شده‌ایم- مثل دل‌درد حاصل از خوردن خیار- از مادربزرگ‌ها شنیده‌ باشیم که «چیزی نیست سردی‌‌ات شده و با نبات‌داغ یا چایی‌نبات خوب می‌شوی» که البته بیراه هم نبوده چون چای‌نبات را خورده‌ایم و به‌سرعت بهبود یافته‌ایم.

از این دست درمان‌ها در طب سنتی ما کم نیست ولی واقعا آیا گرمی و سردی خوراکی‌ها پایه و اساس علمی دارد؟


مثلا سردی باعث بی‌حالی و خوردن غذاهای گرم باعث حرکت و فعالیت می‌شود؟

دکتر شهرام شهابی، متخصص ایمونولوژی و عضو هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی ارومیه که در این زمینه تحقیقات علمی انجام داده در مصاحبه با همشهری به سؤالاتی از این دست پاسخ داده است.

در طب سنتی و عامیانه غذاها را به سرد و گرم تقسیم‌بندی می‌کنند و برای هر کدام خواص ویژه‌ای در نظر می‌گیرند. با توجه به اینکه شما تحقیقاتی در این زمینه انجام داده‌اید آیا سردی و گرمی پایه علمی دارد؟

بعضی در این زمینه باتوجه به انرژی‌ای که مواد غذایی یا خوراکی‌ها در بدن تولید می‌کنند آنها را به غذاهای گرم و سرد طبقه بندی می‌کنند در حالی که به‌نظر من درست نیست، چون بعضی خوراکی‌ها وجود دارند که سرشار از انرژی هستند و اصلا جزو چربی‌ها محسوب می‌شوند ولی در این تقسیم‌بندی در لیست غذای‌های سرد جای دارند و البته خوراکی‌هایی هم وجود دارند که انرژی زیادی در بدن تولید نمی‌کنند و فقط یک طعم دهنده هستند (مثل نعنا) ولی جزو غذاهای گرم به حساب می‌آیند یا مثلا ماست گاو و گوسفند از نظر میزان انرژی‌زایی خیلی با هم تفاوتی ندارد ولی در 2دسته سرد و گرم طبقه‌بندی می‌شوند.

پس می‌توان گفت گرمی یا سردی غذا بیشتر از اینکه به میزان انرژی و کالری تولید شده از آن وابسته باشد به این بستگی دارد که چه تأثیری بر سیستم بدن دارد ؟ یعنی روی متابولیسم بدن چه تأثیری دارد؟


آیا باعث می‌شود بدن از ذخایرش بیشتر استفاده کند یعنی آنها را بسوزاند و به حرارت و انرژی تبدیل کند یا کمتر؟

پس هر چیزی که باعث شود بدن ذخایر(چربی) بیشتری را بسوزاند و انرژی بیشتری تولید کند گرم مزاج و بر عکس آن سرد مزاج خواهد بود.


به‌عنوان مثال غذاهای گرم باعث تغییر سیستم ایمنی می‌شوند و از سوی دیگر نیز باعث بالا رفتن «تون» عصبی سمپاتیک محیطی و کاهش تون عصبی سمپاتیک فوق‌کلیوی و عصب پاراسمپاتیک و کــاهش تــرشح هــورمون کورتیکواستروئید از غدد فوق کلیوی می‌شوند که این فرایندها به نوبه خود موجب افزایش متابولیسم و سوزاندن انرژی و در نتیجه انرژی‌زایی و افزایش حرارت و فعالیت می‌شود.


این مسئله در مورد غذاهای مرطوب و خشک نیز صادق است. خوراکی مرطوب حتما این‌طور نیست که آب زیادی داشته باشد بلکه به این دلیل مرطوب است که وقتی خورده می‌شود باعث می‌شود بدن آب بیشتری را در بافت‌ها نگه دارد.


به‌عنوان مثال آلو یک میوه مرطوب است که حتی اگر خشک آن نیز مصرف شود باز هم همین خاصیت خود را دارد؛ پس رطوبت و خشکی غذاها نیز نه به تعداد ملکول‌های آب موجود در آنها بلکه به خاصیت آنها در جذب و حفظ ملکول آب در بافت‌ها برمی‌گردد. بنابراین در نظر گرفتن طبیعت غذاها بدون توجه به تأثیر آنها بر متابولیسم از نظر علمی خیلی درست نخواهد بود.

آیا تاکنون تحقیقاتی در این زمینه انجام شده که وجود چه عناصر یا ترکیباتی در غذاها و خوراکی‌ها باعث می‌شود آنها را در لیست خوراکی‌های گرم یا سرد قرار دهیم؟

تا جایی که من اطلاع دارم در این زمینه پژوهشی صورت نگرفته است اما مشخص شده که سیستم عصبی بدن به‌ویژه انتهای عصبی اعصاب واگ ترکیبات موجود در غذا را شناسایی می‌کند و بر اساس آن ترکیبات نحوه کارایی‌‌اش بر متابولیسم بدن متفاوت می‌شود. حتی در حال حاضر موسیقی‌ها نیز به گرم و سرد دسته‌بندی می‌شوند و این برمی‌گردد به همان تأثیری که بر سوخت‌و‌ساز بدن می‌گذارند.


عطر‌های سرد و گرم هم همین ویژگی را دارند؟

بله دقیقا، تأثیر آنها بر سیستم عصبی باعث این تقسیم‌بندی می‌شود چرا که این سیستم عصبی است که روی متابولیسم و کاتابولیسم تأثیر می‌گذارد و باعث سوزاندن ذخایر(چربی) یا افزایش آنها می‌شود.




افراد گرم مزاج و سرد مزاج چه خصوصیاتی دارند؟

تقسیم‌بندی افراد به ٢دسته دارای طبع سرد و گرم در ساختار طب سنتی، کاملا بر اصول علمی و خصوصیات فیزیولوژیک و ایمونولوژیک بدن افراد استوار است. افراد سرد مزاج و گرم مزاج دارای ویژگی‌هایی هستند که گاه حتی در ظاهر آنها نمایان می‌شود. هر چند این یک امر ژنتیک است ولی شرایط زندگی هم روی آن تأثیر می‌گذارد.



مطالعات و تحقیقاتی که ما انجام دادیم نشان داد این افراد از نظر تون عصبی سمپاتیک و پاراسمپاتیک و نیز تغییر واکنش‌های سیستم ایمنی با هم متفاوتند. من معتقدم تفاوت اصلی در سیستم عصبی این افراد است که آنها را سردمزاج و گرم ‌مزاج می‌کند. ما دارای سیستم عصبی آنتریگ(روده‌ای) و واگ هستیم که اینها می‌توانند مواد غذایی مختلف را شناسایی کنند.




افراد دارای طبع گرم
اشخاصی پرانرژی
پرکار
فعال
برون گرا هستند
احساسات خود را به سرعت بروز می‌دهند
دارای تحریک‌پذیری بسیار بالا
نبض سریع

احساس گرمی
حرارت زیاد
رگ‌های برجسته
معمولا در هوای سرد به راحتی با عوامل فیزیولوژیک و فیزیکی موجود گرم می‌شوند
اما خنک شدن بدن آنها در هوای گرم به راحتی امکانپذیر نیست




افراد دارای طبع سرد
حالت سستی و ناتوانی دارند
و کمبود انرژی دارند
احساس ضعف در آنها شایع است
معمولا درون‌گرا هستند
احساسات خود را کمتر بروز می‌دهند
نبض آنها آرام‌تر می‌زند
دارای رگ‌های باریک هستند
این افراد حس تحریک‌پذیری پایین‌تری دارند
بی‌خیال و غیرحساسند
و به‌دلیل وجود رگ‌های باریک و جریان کندتر خون، در آنها سفیدی و گاه رنگ پریدگی مشهود است.
بدن این افراد در هوای سرد به راحتی با عوامل فیزیکی و فیزیولوژیک گرم نمی‌شود و سرما تا مدت زیادی در بدن این افراد باقی می‌ماند.


افراد سردمزاج معمولا غذاهای سرد از نظر طب سنتی را به خوبی تحمل نمی‌کنند، همان طور که افراد گرم مزاج نیز تمایلی به خوردن غذاهایی که از نظر طب سنتی گرم نامیده می‌شود، ندارند.


البته عده کمی از افراد هم دارای طبع معتدل هستند ولی حتی در آنها هم سردی و گرمی طبع و مزاج دیده می‌شود.



چگونه باید این غذاها را مصرف کرد؟

باید توجه داشته باشید که استرس در اثر به هم خوردن تعادل ترکیبات بدن به‌وجود می‌آید. استرسور‌ها (استرس‌زاها) هموستاز و تعادل بدن را از بین می‌برند. کسی که با یک خوراکی گرم یا سرد تعادل ترکیبی بدنش به هم خورده است با استفاده از غذایی که طبع مخالف دارد می‌تواند بدنش را به حالت تعادل برگرداند.


شنیده شده بعضی بیماری‌ها افرادی را که دارای طبع خاصی هستند- مثلا سرد مزاج یا گرم مزاج - بیشتر مبتلا می‌کند؛ در این زمینه نظر شما چیست؟

بیماری‌ها روی سیستم‌های مختلفی از بدن تأثیر منفی می‌گذارند؛ به‌عنوان مثال بیماری ‌ام‌اس که روی سیستم ایمونولوژیک تأثیر می‌گذارد. من همیشه توصیه می‌کنم در این نوع بیماری‌ها یکی از درمان‌ها برای برگرداندن تعادل ایمنی تجویز تغذیه مناسب است. افراد آلرژیک نیز همینطور هستند و توصیه ما این است که گرمی نخورند.


چرا در این زمینه کار زیادی صورت نگرفته است؟

طب سنتی ما به همین خاطر ضربه زیادی خورده است چون بسیاری معتقدند پایه علمی ندارد در حالی که دارد و ما تحقیق مناسبی نکرده‌ایم؛ مثلا آنقدر در طب چینی تحقیق صورت گرفت تا پایه‌های علمی آن ثابت شد و در حال حاضر در طب مدرن نیز مورد استفاده قرارمی‌گیرد. از طرف دیگر خود پزشکان طب سنتی ما در برابر مدرنیزه کردن و علمی کردن این طب مقاومت می‌کنند که این نیز عاملی برای عقب ماندن این عرصه از پزشکی سنتی ما شده است. درمان‌های حوزه طب سنتی هنوز بر پایه تجربیات گذشتگان، آزمون و خطا و مراجعه به متون باقی مانده از گذشته‌های دور است؛ به عبارت دیگر از نظر علمی مطلب جدیدی به درمان‌های حاصل از این طب افزوده نشده است.