نابرابریهای طبقاتی و نزاع خارجی
از جمله معروفترین اصحاب نزاع خارجی که نابرابریهای اجتماعی و تشکیل طبقات را با تضاد یا نزاع خارجی میان گروههای انسانی ربط میدهند عبدالرحمن ابن خلدون است . در حقیقت ابن خلدون را بدین دلیل میتوان در این دسته جای داد که دور تسلسل و توالی نزاع شیوه تولید کوچ نشینی و یکجا نشینی را مورد بررسی قرار داده و تشکیل دولت و در نتیجه ایجاد طبقات را حاصل تسلط قهر آمیز یکی بر دیگری میداند و بدین ترتیب گروه غالب خود را بعنوان طبقهای ممتاز و طایفهای برتر بر اکثریت مغلوب قلمداد میکند.

پیش از ابن خلدون نیز بعضی متفکران باستانی نظریه نزاع خارجی را با تکیه به زور و بر خورد قهر آمیز و ستیز دائمی بین عناصر بیان نمودهاند هراکلیتوس ,پلیبیوس،اپیکور ولوکریتوس, نمایندگان چنین طرز فکری میباشند.

از جمله دیگر متفکرانی که بعنوان یکی از بانیان مکتب نزاع اجتماعی میان گروهی مطرح است توماس هابز انگلیسی است که نظریات خود را در کتابی بنام "لویاتان" آورده است . هابز عقیده داشت که در شرایط طبیعی که پیمان و قرار داد اجتماعی بین نوع بشر وجود ندارد هر فرد تحت تاثیر غرایز سرکش خود برای دیگران در حکم گرگ است . در لویاتان کلمه ای که حاکی از روابطی جز از جنگ و تصرف و گاهی وقفهای در جنگ باشد ,نیامده است و مطابق اصول هابز , این وضع نتیجه فقدان دولت بین المللی است , زیرا که روابط دول هنوز در حالت طبیعی است که همان جنگ همه بر ضد همه باشد..

یکی از مشهورترین اصحاب نظریه نزاع خارجی , متفکر اطریشی قرن نوزدهم "لودویک گومپلویچ" است وی تسلط گروهی بر گروهای دیگر را منشاء پیدایش دولت میداند. وی که از زمره داروینیستهای اجتماعی محسوب میگردد عقیده دارد که جنگ و ستیز میان گروههای انسانی شبیه تنازع بقاء در طبیعت است و در زمانی که اقلیت متشکل و منظم بر تودههای پراکنده و بی سامان مسلط میگردد , طبقه حاکم را بوجود میآورد .

"اپن هایمر" جامعه شناس و اقتصاددان آلمانی (1943-1864) نیز از کسانی است که ملهم از نظریان ابن خلدون بوده است تحول دولت و طبقه مسلط را که نتیجه تسلط آمیز گروهی به گروه دیگر میداند , در شش مرحله در کتابی تحت عنوان "دولت "ذکر نموده است که از مرحله اول که دوره قتل و غارت است آغاز میگردد و تا حاکمیت کامل گروه فاتح و بر سایرین و تشکیل دولت و طبقات مختلف خاتمه مییابد.