ترجمه متون دشوار
نوشته امروز را اختصاص مي دهم به ترجمه يكسير عباراتي كه در روزنامه ها مجلات و غيره وجود دارد و خواننده را هنگام ترجمه با مشكل مواجه مي كند. اين عبارات هرچند دربردارنده كلمات سخت و جديد نيستند ، ولي از تركيبي برخوردارند كه چه بسا به سختي مي توان به محتواي آنها پي برد.



- Teachers have voted in favour of
industrial action
.

1- معلمين به حمايت از اعتصاب راي دادند.

لغات:

Industrial action : a strike or other protest at work

اعتصاب در محل كار



2- Younger workers tend to be at an advantage when applying for jobs.
2- كارگران جوان هنگام درخواست شغل مواظبند كه كه نفعي عائدشان شود.

لغات:

to be at an advantage: have an advantage

فائده اي داشتن، به صرفه بودن


3- 'He always does this,' said Isabelle, by way of apology.
3- ايزابل گفت: او هميشه براي اينكه بفهماند متاسف است ، اينگونه رفتار ميكند.
لغات:
by way of apology: in order to show you are sorry
براي نشان دادن تاسف براي معذرت خواهي.
4- My trousers were caked with blood.
5- شلوارم کاملا از خون رنگین شده بود.
لغات:
Be caked with blood: covered in dry blood.
مملو از خون خشک شده شدن
5- They work hard at school without giving the appearance of being particularly hard-working.

5- آنها به سختی کار میکنند بدون اینکه واقعا به نظر بیاید که سخت کوشند.




لغات:
give the appearance of something/give every appearance of something :seem to be something
شبیه کسی بودن - در ظاهر مانند کسی یا چیزی شدن
6- He was, to all appearances, a respectable, successful businessman.
5- او از هر جهت فردی محترم و تاجری موفق به نظر می رسید.
لغات:
to all appearances :based on the way someone or something seems to most people
به لحاظ ظاهر از هر جهت
7- The Council is currently reviewing the way it deals with planning applications.
7- مجلس در حال حاضر مشغول بازنگری در نحوه برخورد با تقاضانامه های ساخت و ساز است.
لغات:
planning application :a request for permission to build something
تقاضانامه ساخت و ساز
8- The President would appoint the Council of Ministers, subject to the approval of the National Assembly.
8- رئیس جمهور بر اساس موافقت سازمان ملل وزراء مجلس را منصوب می کند.
لغات:
subject to somebody's approval :if it is accepted by someone
بر اساس موافقت کسی
9- A number of employers have already given their seal of approval to the scheme.
لغات:
9- از لحاظ قانونی طرح تعدادی از کارفرمایان مورد تصویب قرار گرفته است.
seal of approval: if you give something your seal of approval, you say that you approve of it, especially officially
از لحاظ قانونی تائید کردن بر چیزی مهر تائید زدن
10- Dr Coleman has delivered hundreds of babies.
10- دکتر کلمن صدها بچه را به دنیا آورده است.
لغات:
deliver a baby: help a woman to give birth to a baby
کمک کردن به زن باردار برای دنیا آوردن فرزند.