-
زن ستیزی در اشعار فارسی
نظامی زن را بی وفا می پندارد :
در خانه گنجشک سر مار که ديد
اسپ و زن و شمشير وفادار که ديد
نشايد يافتن وفا در هيچ بر زن
وفادار اسپ و در شمشير و در زن
اسدی می گويد :
هم از بخت ترسم که دمساز نيست
هم از تو که با زن دل راز نيست
که موبد چنين داستان زد ز زن
که با زن در راز هرگز مزن
فردوسی چه می گويد :
چو خواهی که خواری نياری به روی
به پيش زنان راز هرگز نگوي
نظامی شاعر اينگونه می گويد :
زن از پهلوی چپ گويند برخاست
نيايد هرگز از چپ راستی راست
جامی در مورد زن گفته است :
زن از پهلوی چپ شد آفريده
کس از چپ راستی هرگز نديده
اوحدي باور خود را چنين اظهار نموده است :
زن چو مار است زخم خود بزند
بر سرش نيک زن که بد بزند
جامی اعتقاد خود را اين طور بيان داشته است :
زن چه باشد ؟ ناقصی در عقل ودين
هيچ ناقص نيست در عالم چنين
بر سر خوان عطای ذوالمنن
نيست کافری نعمتی بدتر ز زن
تصنيف عاميانه لهجهء دری هزارگی :
سر سنگجيل نشی که مار داره
زن لخشوم نگير که يار داره
امی ره از دل صد پاره موگوم
زن پشتل بگير که کار داره
برچسب برای این موضوع
مجوز های ارسال و ویرایش
- شما نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
- شما نمی توانید به پست ها پاسخ دهید
- شما strong>نمی توانید فایل پیوست ضمیمه کنید
- شما نمی توانید پست های خود را ویرایش کنید
-
قوانین انجمن