درباره ستاره ی سهیل 10
- رشته تحصیلی:
- روانشناسی
مجموع پست ها
- مجموع پست ها
- 356
- میانگین پست ها در طول روز
- 0.08
تمام پسندیده ها
- تمام پسندیده ها
- 880
-
مورد پسند : 580 بار در 241 پست
کتابخانه باشگاه
- دانلود
- 0
- Uploads
- 0
اطلاعات عمومی
- آخرین فعالیت
- 05-30-2013 11:22 AM
- تاریخ عضویت
- 12-30-2010
- معارفه ها
- 0
21 دوستان
نمایش دوستان 1 به 10 از 21
View ستاره ی سهیل 10's Blog
ارسال شده blog.php?u=84791&s=f39918d0666d51fe21a5fcfd024632d9 در ستاره ی سهیل 10 توسط 12:41 PM
مرد سرتو بالا بگیر! از چی خجالت میکشی؟
خجالت رو باید کسانی بکشن که نان رو از سفره ی تو دزدیدند و حساب بانکیشون رو توی کشورهای دیگه پر کردند.
خجالت رو باید اونی بکشه که به دنبال سیلی تو به صورت استکبار جهانیه،
در حالیکه براش مهم نیست که تو این سیلی رو برای سرخ کردن صورت خودت لازم داری...
سرتو بالا بگیر مرد
ارسال شده blog.php?u=84791&s=f39918d0666d51fe21a5fcfd024632d9 در ستاره ی سهیل 10 توسط 03:26 PM

گاه با یک گل سرخ
گاه با یک دل تنگ
گاه با سوسوی امیدی کمرنگ
زندگی باید کرد !
گاه با غزلی از احساس
گاه با خوشه ای از عطر گل یاس
زندگی باید کرد !
گاه با ناب ترین شعر زمان
گاه با ساده ترین قصه یک انسان
زندگی باید کرد !
گاه باید روئید از پس آن باران
گاه باید خندید
بر غمی بی پایان
لحظه هایت بی غم ............
بیشتر ...
ارسال شده blog.php?u=84791&s=f39918d0666d51fe21a5fcfd024632d9 در ستاره ی سهیل 10 توسط 12:44 PM
یه روز يه آقايي نشسته بود وروزنامه مي خوند كه يهو زنش با ماهي تابه مي كوبه تو سرش.
مرده ميگه: براي چي اين كارو كردي؟
زنش جواب ميده: به خاطر اين زدمت كه تو جيب شلوارت يه كاغذ پيدا كردم كه توش اسم سامانتا نوشته شده بود ...
مرده ميگه: وقتي هفته پيش براي تماشاي مسابقه اسب دواني رفته بودم اسبي كه روش شرط بندي كردم اسمش سامانتا بود.
زنش معذرت خواهي می کنه و میره به کاراي خونه برسه.
.
نتیجه اخلاقی1 : خانمها همیشه زود
بیشتر ...
ارسال شده blog.php?u=84791&s=f39918d0666d51fe21a5fcfd024632d9 در ستاره ی سهیل 10 توسط 12:28 PM
آرتور اش " تنیس باز برتر جهان که در دوران بازی خود موفق به دریافت 3 بار عنوان قهرمانی مسابقات بزرگ جهانی معروف به گرند اسلم شد؛در سال 1983به دلیل دریافت خون آلوده مبتلا به بیماری ایدز شد.
هواداران این ورزشکار از سراسر دنیا نامه های همدردی و اظهار تأسف خود را برای او می فرستادند
بیشتر ...
ارسال شده blog.php?u=84791&s=f39918d0666d51fe21a5fcfd024632d9 در ستاره ی سهیل 10 توسط 10:07 AM
روزی لئون تولستوی در خیابانی راه می رفت که ناآگاهانه به زنی تنه زد. زن بی وقفه شروع به فحش دادن و بد وبیراه گفتن کرد .
بعد از مدتی که خوب تولستوی را فحش مالی کرد ،تولستوی کلاهش را از سرش برداشت و ... محترمانه معذرت خواهی کرد و در پایان گفت : مادمازل من لئون تولستوی هستم
بیشتر ...