بید مجنون

من، خالی از عاطفه و خشم
خالی از خویشی و غربت
گیج و مبهوت بین بودن و نبودن

عشق آخرین همسفر من
مثل تو منو رها کرد
حالا دستام مونده و تنهایی من

ای دریغ از من
که بی خود مثل تو
گم شدم گم شدم تو ظلمت تن

ای دریغ از تو
که مثل عکس عشق
هنوزم داد می زنی تو آینه من

آه گریه مون هیچ خندمون هیچ
باخته و برنده مون هیچ
تنها آغوش تو مونده، غیر از اون هیچ

ای، ای مثل من تک و تنها
دستامو بگیر که عمر رفت
همچی تویی، زمین و آسمون هیچ

بی تو میمیرم، همه بود و نبود
بیا پر کن منو ای خورشید دل سرد
بی تو میمیرم، مثل قلب چراغ
نور تو بودی کی منو از تو جدا کرد