PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : هزینه یابی بر مبنای فعالیت



demah
04-14-2014, 07:03 PM
هزينه يابي بر مبناي فعاليت


وقوع رويدادهايي نظير توسعه رقابت جهاني، پيشرفت فن آوري اطلاعات و ارتباطات و دسترسي به سيستم هاي اطلاعاتي ارزان طي دو دهه گذشته و تلاش واحدهاي اقتصادي جهت احراز رتبه جهاني و ورود به بازارهاي بين المللي، لزوم داشتن نگرشهايي همچون رضايت مشتريان و مديريت بر مبناي فعاليت را اجتناب ناپذير کرده است.

همچنين با افزايش سهم فن آوري و ساير اجزاي هزينه هاي سربار در توليد کالاها و خدمات ، روشهاي هزينه يابي سنتي، اطلاعات صحيح در مورد هزينه سر بار و تسهيم آن فراهم نمي آورد در حاليکه اطلاعات بهاي تمام شده محصولات، خدمات و مشتريان از مهمترين اطلاعات مالي است که براي تصميمات مديريت مورد نياز است. برآورده نشدن اطلاعات مورد نياز مديريت توسط سيستم هاي هزينه يابي سنتي، واحدهاي اقتصادي را به سمت استفاده از سيستم هزينه يابي بر مبناي فعاليت (;ABC) متمايل کرده است.



سيستم هزينه يابي بر مبناي فعاليت يکي از سيستم هاي نوين هزينه يابي محصولات و خدمات است که نيازهايي از قبيل محاسبه صحيح بهاي تمام شده محصول، بهبود فرايند توليد، حذف فعاليت هاي زائد، شناخت محرک هاي هزينه، برنامه ريزي عمليات و تعيين راهبردهاي تجاري را براي واحد اقتصادي برآورده مي سازد. اين سيستم به جاي پرداختن به نشانه و معلول ، علت ايجاد هزينه و توليد را کالبدشکافي مي کند و اگر فعاليتي داراي فلسفه توجيهي، متقاضي و حتي ارزش افزوده نباشد، زمينه حذف، تعديل يا بهبود آن را فراهم مي کند.

در ادبيات حسابدراي تعاريف مختلفي از هزينه يابي بر مبناي فعاليت ارائه شده است.

مي هر و ديکين معتقدند : «هزينه يابي بر مبناي فعاليت يک روش هزينه يابي است که بهاي تمام شده محصولات را از جمع هزينه فعاليتهايي که منجر به ساخت محصول مي شوند بدست مي آورد».

هيلتون مي نويسد: «هزينه يابي بر مبناي فعاليت روشي است که در آن هزينه ها بر مبناي نسبت سهم فعاليتهاي صرف شده بوسيله هر محصول، از يک مخزن هزينه به محصولات مختلف تخصيص داده مي شود».

با توجه به تعاريف فوق مي توان گفت که ABC ، بر فعاليتهايي تأکيد دارند که براي توليد محصولات (خدمات) بايد انجام شوند و سپس هزينه فعاليتها با توجه به ميزان استفاده هر محصول از فعاليتها به محصولات تسهيم مي شود.

مرروي اجمالي بر تاريخچه ABC

در اواخر دهه 1960 و اوايل دهه 1970، برخي نويسندگان حسابدراي به رابطه بين فعاليت و هزينه اشاره نمودند. اما در دهه 1980 به دنبال انعکاس ضعف ها و نارسايي هاي سيستم هاي رايج حسابداري در ارائه اطلاعات دقيق هزينه، توجه جدي در محافل دانشگاهي و حرفه اي به اين رابطه بيشتر جلب گرديد. اين توجه عمدتاً براساس پيدايش 3 سازه اصلي بود. سازه اول تغيير نويني بود که در دنيا جهت معرفي تکنولوژي مدرن، مکانيزم هاي توليدي جديد در کشورهاي مختلف بويژه در ژاپن و ... رخ داد. سازه دوم اين بود که در دهه 1980 فلسفه فکري بسياري از مديران شرکت ها دستخوش تغييرات عمده گرديد و علاوه بر سود آوري، رقابت در سطح جهاني، افزايش رضايت مشتريان، تأکيد بر کنترل کيفيت محصولات و کاهش هزينه ها نيز جزو اهداف اصلي مديران قرار گرفت. سازه سوم اين بود که عده اي از نويسندگان حسابداري به تشريح فضاي جديد توليد، نقشهاي گوناگون تکنولوژي و ديدگاههاي جديد مديران پرداختند. نويسندگان مذکور ادعا کردند که سيستم هاي سنتي حسابداري صنعتي و مديران نه تنها پاسخگوي احتياجات مديران نيست بلکه استفاده از اطلاعات حاصل از آنها سبب گمراهي و تصميم گيري هاي نادرست مديران مي شود. به دنبال آن، اين نويسندگان اقدام به معرفي سيستم جديد تحت عنوان «هزينه يابي بر مبناي فعاليت» نمودند.

نياز به اطلاعات عملياتي در مورد هزينه ها، مقدمه ظهور سيستم دوبعدي ABC را فراهم آورد. اين نگرش جديد مشخصاً به منظور ارائه اطلاعات مفيد جهت دستيابي به اهداف اصلاحي در داخل و خارج از سازمان پديد آمد. اين سيستم داراي دو ديدگاه اساسي مي باشند. ديدگاه اول بيانگر تخصيص هزينه ها از منابع به فعاليت ها و از فعاليتها به اهداف (موضوع) هزينه (شامل مشتريان و محصولات) مي باشد.

اطلاعات فراهم شده در اين بخش پشتيبان تصميمات کليدي سازمان مانند قيمت گذاري، تعيين ترکيب محصول تأمين منابع و تعيين الويت هايي براي اقدامات اصلاحي است. ديدگاه دوم پاسخگوي نياز سازمان به اطلاعاتي درباره عوامل موثر بر فعاليتهاست. به عبارت ديگر چه عواملي باعث انجام کارها مي شوند و چگونه مي توان اين فعاليتها را به نحو مطلوب انجام داد. چنين اطلاعاتي به سازمان کمک مي کند تا علاوه بر بهبود عملکرد خود، ارزش دريافتي توسط مشتريان را نيز اصلاح نمايد.

فرايند محاسبه بهاي تمام شده توسط سيستم هاي سنتي و ايرادات وارد بر آن:

پيشرفت تکنولوژي توليد و استفاده از تفکر مديريت موجودي، نظير jit ، و چند عامل ديگر ساختار هزينه هاي محصول را به شدت تغيير داده است و باعث افزايش هزينه هاي سربار و در عوض کاهش شديد هزينه هاي کار مستقيم و هزينه مواد اوليه شده است.

در سيستم هاي سنتي هزينه يابي، براي تخصيص هزينه سربار در غالب موارد از هزينه (ساعت) کار مستقيم به عنوان مبناي تخصيص استفاده مي شود. در حاليکه امروزه هزينه کار مستقيم غالباً کمتر از 15% و در مقابل هزينه هاي سربار بيش از 50% از هزينه محصول را دربر مي گيرد. بنابراين تخصيص هزينه هاي سربار بر اساس مبناهايي همچون ساعت (هزينه) کار مستقيم منجر به محاسبه نادرست بهاي تمام شده محصولات مي سود.
منبع :www.maly.ir