PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : مفاهيم قواعد جديد كفايت سرمايه براي مديريت پورتفوليوي دارائيهاي اعتباري



sunyboy
01-30-2014, 05:21 PM
چكيده:
درطي چند سال گذشته يك بحث گسترده بين افراد متخصص و دانشگاهيان راجع به اينكه آيا يك روش مديريت پورتفوليو مي تواند با بانكها در مديريت بهتر ريسك سرمايه كمك كند و اينكه چگونه روش مديريت پورتفوليو براي سهام داران ارزش ايجاد مي كند، وجود داشته است . در اين مقاله ، نويسندگان مي گويند كه چهار محرك وجود دارد كه بانكها را ملزم مي كنند كه به هنگام مديريت دارائي هاي اعتباري از حالت معاملاتي به يك روش كه بيشتر شبيه به مديريت پورتفوليو است حركت كنند. اين چهار محرك عبارتند از : تغييرات ساختاري در بازارهاي اعتباري ، ناكارآمدي انتقال ريسك به بازارهاي وام دهي ، افزايش سطح بدهي در ايالات متحده و تغييرات پيشنهاد شده براي كفايت سرمايه . نويسندگان در ادامه هيچ تغيير همزماني در قواعد مربوط به كفايت سرمايه مشاهده نكردند به عنوان اولين قدم آنها به سمت همگرايي بين ريسك سرمايه و ترتيب سرمايه براي ريسك سرمايه حركت كرده اند اين تغييرات مستلزم آن است كه بانكها به تلاشهاي خود براي ايجاد اولين كلاس از مهارتها و توانمنديهاي مديريت پورتفوليو شتاب دهند ، به كسب بهترين روش مديريت پورتفوليوي اعتباري از طريق فرصتهاي جذاب براي ايجاد ارزش سهامداران و قادر شدن بانكها در رقابت موفقيت آميز ، پاداش داده مي شود.
كلمات كليدي : قواعد سرمايه، مديريت پورتفوليو ، ريسك اعتباري



دلايل عمل : نياز به ايجاد توانمنديهاي مفهومي مديريت پورتفوليوي اعتباري

مديريت ريسك اعتبار در معرض تغييرات عمده قرار گرفته است . اين تغييرات باعث تحت تأثير قرار گرفتن روند رقابت در بازارهاي اعتباري ، ايجاد فرصتهايي براي بانكهايي كه اولين مزيت ها را حفظ مي كنند ، مي شود .
يكي از فرصتهاي ايجاد شده ، حوزه مديريت پورتفوليوي اعتباري است . در حالي كه بسياري از بانكها اولين تجربيات خود را با اين مفهوم جديد ايجاد كرده اند و مسئوليت هاي سازماني را براي اجراي آن تنظيم كرده اند ما تصور مي كنيم كه نياز زيادي براي شتاب دادن به اين تلاشها وجود دارد علي الخصوص ما چهار محرك كليدي را مشاهده مي كنيم كه باعث حركت سريع بانها به سوي يك موقعيت رقابتي تر ميشود.


محرك كليدي شماره 1 : تغييرات ساختاري در بازارهاي اعتباري

در طي چند سال گذشته بازارهاي جهاني اعتباري تغييرات شگرفي داشته اند آنها اصولاً مسير و رقابت را در بازارهاي اعتباري تغيير داده اند و استراتژي هاي جديدي رابراي حفظ رقابت الزامي كرده اند ما چهار تغيير ساختاري مهم را شناسايي كرده ايم:
افزايش رقابت مخصوصاً در بازارهاي اعتباري سطح پائين.
بطور كلي رقابت در بازارهاي اعتباري بقا را افزايش داده است. علي الخصوص اين مطلب براي وام دادن به همكاران سطح پايين صحيح مي باشد. ‹مثلاً تأمين مالي با بهره بالا› دو گرايش براي اين توسعه وجود دارد ، اول بانكها سرمايه گذاري متعددي براي تأمين مالي اهرمي و وام دهي بدون سرمايه گذاري وارد بازار شده اند ، دوم بسياري از بانكهاي تجاري در تلاش براي برآورده ساختن انتظارات ROE تحليل گران سرمايه و سهام داران ، فعاليت هاي وام دهي خود را به بخش پايين تري از مقدار مجاز گسترش داده اند.
ريسك معاملات اعتباري : در طي 5 سال گذشته ، بازار براي خريد و فروش ريسك اعتباري ، چه از طريق مشتقات اعتباري و چه از طريق تعهدات وثيقه اي وام / بدهي ‹CDOS/CLDS› رشد فزآينده اي داشته است . اين بازارهاي جديد ‹ › مديريت پورتفوليوي اعتباري را از يك روش اندازه گيري آكادميكي به يك ابزار مديريتي قوي كه بطور فعال پروفايل ريسك/ پاداش را شكل مي دهد ، تبديل كرده اند.

پيشرفت قابل ملاحظه در اندازه گيري ريسك اعتبار:
ظهور مقدماتي خريد و فروش ريسك اعتبار به صورت رشد سريع ابزارهاي جديد اندازه گيري ريسك اعتبار بود ‹همانند jpmorgan'screditmetrice credit sius se's creditRiskPlus or mckinsey's creditpoytfolio view›
اين ابزارهاي جديد اندازه گيري اعتبار را براي دوروش اجرايي متنوع مي كند . اول آنها به ايجاد شفافيت حول ريسك واقعي پورتفوليوهاي وام دهي كمك مي كند ، دوم آنها به كمي كردن ارزش روشهاي ديگر مديريت پورتفوليو همانند مبادله پورتفوليو يا بكار گيري مشتقات اعتباري كمك مي كند .
سرمايه گزاران تمايل بيشتري رابراي اعتبار نشان مي دهند.
در طي چند سال گذشته سرمايه گذاران مؤسسه اي اشتياق بيشتري را براي ريسك اعتبار نشان داده اند . امروزه ما طيف گسترده اي از خريداران ريسك اعتبار شامل صندوق بازنشستگي ، بيمه گران ، بيمه شوندگان وجوه انباشته و در برخي حالات بخشهاي خزانه شركت را مشاهده مي كنند . اين چهار تغييرات ساختاري تأثير مهمي بر روي شكل گيري مجدد بازار هاي وام دهي دارنده بهترين نمونه هاي عملي آنهايي هستند كه از اين تغييرات ساختاري براي تغيير از نمونه قديمي ‹ايجاد كردن و نگه داشتن› و تعويض آن با يك روش فعال تر مديريت پورتفوليو استفاده مي كنند . اين روش جديد تلاش مي كند كه بطور مثبت وضعيت ريسك/پاداش پورتفوليو هاي وام دهي را تحت تأثير قرارداده و همزمان با آن ناكارآمدي هاي پورتفوليو را حذف كند. به عبارتي فني تر هدف آن است كه پورتفوليو هاي وامدهي تا آنجايي كه ممكن است به مرز كارآمدي كه بوسيله دو بعد ‹ريسك› و ‹پاداش› ايجاد شده است نزديك شود.



محرك كليدي شماره 2 : فرصتهايي براي حذف ناكارآمديها در بازار وادهي .

پورتفوليو هاي وادهي بعلت استفاده آنها از ريسك سرمايه اغلب ناكارآمد هستند ، دلايل براي اين ناكارآمديها زماني روشن مي شود كه مقايسه اي بين ريسك انتقال در بازار وام دهي با صنعت وام دهي انجام گيرد.‹شكل 1 را ببينيد›
بازار بيمه داراي يك سيستم بسيار حرفه اي و چند لايه از ايجاد ريسك و انتقال آن مي باشد . درمجموع هدف آن اين است كه از ريسك ناخواسته به شكل يك رويداد مخاطره اي واحد يا انواع مخاطرات به هم پيوسته اجتناب شود.قلب اين سيستم متكي بر يك روش مديريت پورتفوليو است كه به صورت تلويحي به نتايج توزيع زيان توجه دارند بنابراين شركتهاي اوليه بيمه ريسك كليه پورتفوليو را مورد بررسي قرار داده و لايه ها يا بخشهايي از ريسك را كه مي بايست منتقل شوند را مشخص مي كنند. براي جذب اين بسته اي متمركز شده ريسك ، ما يك لايه اضافي از انتقال ريسك را به فرم شركتهايي كه مجدداً بيمه شده اند تعريف مي كنيم . ماهيت كلي و تنوع اين پورتفوليوها شركتهايي كه مجدداً بيمه شده اند را قادر مي سازند تا ريسكهاي متمركز شده يا فوق العاده را جذب كنند همانند يك زمين لرزه يا ساير پوشش هاي فاجعه اي ديگر . شركتهايي كه مجدداً بيمه شده اند مجدداً تلاش مي كنند تا ازطريق مبادله ريسك ها با يكديگر ‹يعني retrocessions › يا اخيراً انتقال ريسك به بازارهاي سرمايه ‹مثلاً اوراق CAT› كارايي پورتفوليوي خود را افزايش دهند .
در صنعت بانكداري، ريسك موضوعي كاملاً متفاوت است. عمدتاً بانكها ريسك اعتبار را ايجاد و آنرا بطور كامل جذب مي كنند . اين روش كه عموماً به آن يك روش ‹ايجاد نگهداري› مي گويند شامل لايه مختلف ريسك كه از صفت بيمه يافت مي شود ، نمي باشد . بنابراين پورتفوليوي وام دهي بانكها اغلب نشان دهنده تمركز بالايي از ريسك محلي / منطقه اي است . با اينحال ، تحليل هاي يك كنيزي نشان مي دهد كه ريسك محلي اعتبار اغلب داراي همبستگي بالايي است كه مزاياي كسي به علت تنوع گران را براي بانكها در بازارهاي محلي اعتبار ايجاد مي كند‹شكل 2› را مشاهده كنيد.
بعلاوه ، بانكها عموماً داراي روابط وامدهي قوي با يك تعداد از شركتهاي بزرگ هستند كه تراكم قابل توجهي از ريسك را به فرم نامهاي واحد ايجاد مي كند.
اين دو عامل باعث مي شود پورتفوليوهاي اعتباري ناكارآمد همراه با نياز به ريسك بالاي سرمايه براي بيمه در مقابل رويدادهاي آنها ايجاد گردد .
با اين حال تغييرات ساختاري در بازارهاي اعتباري – همان گونه كه قبلاً گفته شده است – بانكها را قادر مي سازد تا با موفقت اين ناكارآمديها را مشخص كنند.
علي الخصوص ورود بازارها به معامله ريسك اعتباري و تمايل ريسك اعتباري سرمايه گذاران ، فرصتهاي مناسبي را براي بانكها ايجاد كرده است كه يك روش مديريت پورتفوليو را انتخاب كنند . بانكهاي حرفه اي تر پيشرفتهاي قابل ملاحظه اي در كاهش مؤثر ناكارآمديهاي پورتفوليو كرده اند . براي بانكهايي داراي تأخير هستند چالشهاي استراتژيكي و رقابتي بيشماري وجود دارد.



محرك كليدي شماره3: افزايش سطح بدهي درآمريكاي شمالي ووضعيت پيچيده براي بانكداريCEO ها

مقادير مطلق و نسبي بدهي براي بخش خصوصي و بدهي شركتها به سطوح ثبت شده رسيده بوده اند و در حال افزايش يافتن است اشكال 3و4 را مشاهده كنيد . علي الخصوص بخش بدهي با نرخ كمتر ‹junk› در ايالات متحده افزايش يافته است . در واقع برخي از بخشها در بازار وامدهي با ريسك بالا به سطح بي سابقه اي افزايش يافته اند ‹مثلاً حسابهاي حاشيه اي ، بدهي شركتي با بازده بالا زيان اوليه توليد است اعتباري ايجادشده را تحت پوشش قرار مي دهد.›
با توجه به آنچه كه اقتصاد جديد را احاطه كرده است و اقتصاد پوياي قوي مشاهده كنندگان كسي از بازار در مورد شركاي بازار در بكارگيري اين بدهي نگران هستند.
در حالي كه اينجا جاي مطرح كردن اين پرسش كه اقتصاد جديد تا چه اندازه واقعيت پيدا كرده است و يا اينكه آيا ما مي توانيم نرخ رشد فعلي اقتصاد را حفظ كنيم نيست ولي يكي از مشاهدات در رابطه با واقعي بودن آن مي گويد كه اگر در طي دو سال آينده ما يك كاهش اقتصادي را تجربه كنيم – يا حتي يك بحران اقتصادي- ما نه تنها وارد اين دوره چالشي جديد با سطح ثبت شده بدهي مي شويم بلكه با بخشي بي سابقه اي از بدهي سطح پايين يا ‹junk› مواجه مي شويم .
با توجه به اينكه در آينده حساسيت خاصي به شرايط اقتصادي وجود دارد ، نتايج جدي مي تواند بعداز نرخهاي پيش فرضي و تلفات اعتباري ايجاد گردد .
تاريخ نشان مي دهد كه چنين اهرم بدهي همواره باعث عواقب وخيم بعدي مي گردد. مثلاً junk bond crisis1989,japans realestate و bubble-depression off 1992 آنچه كه موقعيت امروزي را پر مخاطره مي سازد اين است كه بين نيروهاي اقتصادي محلي و جهاني يك وابستگي داخلي وجود دارد . شرايط بازار در سال 1998 در نظر بگيريد در آن سال يك نمايش واضح از الگوهاي همبستگي پيش بيني شده و وابستگي داخلي متقابل در بازارهاي بين المللي سرمايه مشاهده شده . اين الگوها باعث واكنشهاي زنجيره اي مي شود كه بسياري از مؤسسات مالي و سرمايه گذاران را متعجب مي كند . ثابت شده است كه روشهاي مديريت ريسك مؤسسات مالي در اثر موارد قادر به مشخص كردن اين حالت همبستگي پيچيده و بغرنج نمي باشد.

براي روشن شدن وابستگي دروني نيروهاي محلي و بين المللي امروزي اجازه بدهيد از يك مثال ساده براي مشخص كردن احتمال ديناميكهاي تجارت استفاده كنيم . سناريو زير نمونه اي از چندين حالتي است كه باعث نتايج جدي براي بازارهاي اعتباري مي گردد.
هر واكنش بازار سهام ‹يعني يك دگرسيون جزئي براي ميانگين ارزشگذاري بلند مدت سهام › مي تواند باعث كاهش هزينه كردن مصرف كننده ‹به علت تعداد مصرف كننده هاي با سرمايه گذاري بزرگ › و براي شركتهايي با دارائيهاي عظيم مالي ، كاهش درآمدهاي شركت گردد. از آنجائيكه هزينه كردن مصرف كننده يك عامل كليدي و مهم براي رشد آتيGDP است ، افت اقتصادي اكثراً غير قابل اجتناب است . بنا براين درآمدهاي شركت ممكن است بطور مشخص كاهش پيدا كند كه باعث بالاتر شدن هزينه هاي تأمين مالي مي گردد . اينچنين نتيجه اي مي تواند جريانهاي پولي خارجي را معكوس كنند‹كه در حال حاضر بخش قابل توجهي از بدهي مالي محلي را تشكيل مي دهند› و در نتيجه مجدداً باعث كمتر شدن نرخ مبادله دلار ‹ايجاد فشار بيشتر و تورم ناشي از كسري تجاري ما› و افزايش نرخهاي بهره مي گردد اين زماني خواهد بود كه يك حركت ثانويه درمارپيچ به سمت پايين ايجاد گردد: افزايش نرخ بهره باعث ايجاد مجموعه اي از نكولها مي شود كه مي تواند بانكها را در مصرفي استانداردهاي سخت اعتباري ‹مصوبات كمتر و يا نرخهاي بهره بالاتر› قرار دهد. بنابراين ، تعداد افراد ورشكسته نكولهاي شركت افزايش پيدا كرده و اين حركت مارپيچي شدت پيدا خواهد كرد.
مشخص كردن اين چالشهاي ريسك اعتباري مشكل است و بانكداري SCEO را با يك مشكل پيچيده مواجه مي كند : اول ؛ منطقي به نظر مي رسد كه زمان بندي افت اقتصادي را پيش بيني كرد. اگر مديريت رده بالا اشتياق خود را به يك اعتبار در همان ابتدا مطرح كنند ، اين كار باعث قرباني كردن جريان ، ارزش درآمدي و ارزش سهامداران مي شود . دوم حتي اگر مديران رده بالا نخواهند اشتياق خود را براي ريسك اعتباري ‹سطح پائين› كاهش دهند ، بكار گيري اين استراتژي جديد با توجه به شرايط بازار فعلي مشكل خواهد بود. تحليلگران تحقيقات سرمايه اي – آنهايي كه استراتژي شركت را به شدت تحت تأثير قرار ميدهند و سهامداران بيشتر به سمت بنچ ماركهاي عملكردي كه با توجه به ريسك اصلاح نشده اند، همانند رشد درآمد ، درآمد خالص يا ROE براي ارزشيابي عملكرد مديريت بانك ، گرايش دارند ‹شكل 5 را مشاهده كنيد› بنابراين يك استراتژي اعتباري معكوس براي بانك به احتمال زياد همراه با ‹توصيه اي براي فروش › و كاهش قيمتهاي سهام و اعمال فشار خارجي بيشتر روي مديران رده بالا خواهد بود .

معرفي يك روش مديريت پويايي پورتفوليو مي تواند به مشخص كردن چالشهاي گسترده حاصل از مقدار بدهي بيشتر و مديريت استراتژيكي پيچيده اي كه با مشكل مواجه است ، كمك كند . يك روش مديريت پورتفوليو ، مخاطرات واقعي يك پورتفوليوي وام دهي را بيشتر مورد توجه قرار مي دهد (و در بسياري از موارد اين احتمال وجود دارد كه اين وضعيت هاي ريسك واقعي براي مديريت رده بالا تعجب آور باشد)اين روش مي تواند بعنوان يك پلتفرم عمل كند كه در آن مجموعه اي از انگيزه هاي استراتژيكي مي توانند وضعيت مخاطره / پاداش ريسك دفتري اعتبار را مجدداً به حالت تعادل رسانده و مؤسسات جديدي را ايجاد كرده و فرصتهايي را براي رشد با وضعيتهاي ريسك قابل توجه فراهم آورد.



محرك كليدي شماره 4 : همگرايي بين ريسك سرمايه و سرمايه تنظيمي:

از آنجاييكه اولين اعلام پيشنهادات Basel براي كفايت سرمايه باعث ايجاد واكنشهاي مهمي شده است، برخي از مشاهده كنندگان ادعا كرده اند كه قواعد جديد نقص حاصل از التزام يك ريسك كاملاً توسعه يافته براساس روش سرمايه را حذف مي كند . ديگران و عمدتاً نمايندگان بانكداري اروپائي ، مطرح كردند كه با توجه به كم بودن تعداد همكاران اروپائي ، بانكهاي اروپائي در اين رابطه نسبت به رقباي ايالات متحده خود از مزاياي كمتري برخوردار خواهند بود . گروه سوم مجدداً ادعا كردند كه جزئيات عمليات حل نشده بسياري وجود دارد كه بكارگيري پيشنهاد جديد را نسبتاً مشكل كرده است. براي مثال پيشنهادي كه آنها ادعا كرده بودند، فاقد يك تعريف منسجم در مورد آنچه يك مدل داخلي پذيرفته شده را ايجاد مي كند ، بود .
اگر ما براي لحظه اي به عقب برگرديم و ماهيت تغييرات را بررسي كنيم مي توانيم با تصور مثبت تري از قواعد جديد باسل مواجه گرديم پيشنهاد را ميتوانيم بعنوان اولين مرحله از تغيير از روش بدون ريسك به يك روش ريسك وزن گذاري شده به هنگام تعيين كفايت سرمايه براي دارائي هاي اعتباري در نظر گرفته شود . خود اين يك مرحله مهم به سمت موقعيت فعلي است كه در آن بسياري از بانكها عمليات خود را به سمت ريسك اعتباري سطح پائين تر گسترش مي دهند و از نتايج اعتبار ساختار يافته براي قضاوت د رمورد قواعد فعلي كفايت سرمايه استفاده مي كنند.
هنگام بازبيني پيشنهادات جديد در مورد كفايت سرمايه لازم است به خودمان يادآوري كنيم كه صرفه نظر از پيشرفتهاي قابل ملاحظه ايجاد شده در اندازه گيري و مدل سازي ريسك اعتبار ماهنوز در ابتداي راهي هستيم كه انتظار داريم مارا به درك كاملتري از ريسك اعتبار هدايت كند. براي مثال تصور يك مجموعه كاملاً متفاوت از قواعد براي كفايت سرمايه زماني كه پرسشهاي بيشماري در مورد ميزان پيشرفت بدون پاسخ مانده اند مشكل است :

آيا ما شركا يا تسهيلات يا هر دو را ارزيابي مي كنيم ؟ اگر ما شركا را مورد ارزيابي قرار دهيم چگونه تسهيلات بدهي ساختاريافته را كه ممكن است باعث اختلاف ريسك بين شريك و تسهيلات گردد را اصلاح كنيم؟ چگونه ما ميزان بازيابي مبادلات را كه باعث افزايش جذابيت مي شود را مشخص كنيم ؟آيا ما از يك نقطه زماني يا يك سيكل در پروسه ارزيابي استفاده كنيم ؟ از چند دسته ارزيابي كننده ما استفاده مي كنيم ؟
با توجه به ليست بلند پرسشهاي لاينحل در مورد موضوعات ريسك اعتبار ، غير واقعي يا حتي خطرناك است كه انتظار يك روش كاملاً متفاوت را داشته باشيم . آنچه كه بسياري از وكلا آنرا مطرح مي كنند اين است كه حتي قوانين جديد مرحله اي به سمت همگرايي دو معيار سرمايه اي است كه در طولاني مدت پيامهاي تناقضي را ايجاد مي كند – سرمايه تنظيمي و سرمايه اقتصادي/ مخاطره يك استراتژي مشابه ممكن است زمان استفاده از سرمايه تنظيمي ، جذاب بنظر آيد و زمان تغيير به ريسك سرمايه به عنوان معيار مرتبط غير جذاب باشد بنابراين پيشنهادات جديد مرحله اي در جهت دهي صحيح بوده و احتمالاً همراه بازبيني هاي اضافي بوده كه در نهايت ممكن است به همگرائي كامل بين سرمايه تنظيمي و ريسك سرمايه منجر گردد. در مرحله همگرايي كامل تمامي بانكها ملزم خواهند بود تا به سمت يك روش مديريت پورتفوليو حركت كنند . بانكها به مدلهاي حرفه اي نياز خواهند داشت كه به تعيين سطح ريسك سرمايه لازم كمك كرده و آنها را قادر سازد تا اثر استراتژي هاي ديگر مديريت ريسك سرمايه را شبيه سازي كنند .

بنابراين بانكها ممكن است بخواهند كه از دوره زماني تا همگرايي كامل براي آماده سازي خودشان و ايجاد توانمنديهاي لازم استفاده كنند. بانكهايي كه پذيرش يك روش مديريت پورتفوليو را زودتر آغاز كرده اند نسبت به آنهايي كه اين كار را با تأخير آغاز مي كنند از مزايا برخوردار هستند در ادامه فاصله رقابتي بين رقبايي كه داراي بهترين روش هستند در طي زمان افزايش خواهد يافت .



طراحي يك تابع مديريت پورتفوليو.

هر چند نهادهاي سازماني متعددي درون بانكها به نام مديريت پورتفوليو وجود دارد بسياري از آنها از جنبه مديريت ريسك ، كار مديريت پورتفوليو را ناتمام مي گذارند . براي برقراري يك شيوه مديريت پورتفوليوي تمام عيار در يك بانك روشهاي متعددي وجود دارد . بسياري از پرسنلهاي مهم سازماني لازم است كه مشخص شونده شكل 6 اولين خلاصه مفهومي كارهاي يك بخش مديريت پورتفوليو را نشان مي دهد از آنجاييكه بررسي كامل اين موارد سازماني خارج از چهارچوب اين مقاله است ، ما مي خواهيم تا اين موارد مهم را حذف كرده و برروي عمليات كليدي و مسئوليتهايي كه يك بخش مديريت پورتفوليو نياز بر انجام دادن آنها دارد متمركز شوند.

ما پيشنهاد مي كنيم كه چهار مسئوليت مهم كليدي وجود دارد كه بايستي بوسيله بخش مديريت پورتفوليو تا ارزش پايداري براي سهامدار انجام دهد:


اندازه گيري و شناخت ريسك اعتبار در بين تمامي بخشهاي مؤسسه

مديريت پورتفوليو ‹PM› مسئوليت اندازه گيري و شناخت ريسك اعتبار را در سطح كلي و در بين تمامي فعاليتهاي بانكداري به عهده دارد. معني كه ما عمدتاً در روش سازماني مشاهده مي كنيم اين است كه بخشهاي PM اغلب نقاط ردي زير پورتفوليو هاي تعريف شده همانند وام دهي به شركتهاي بزرگ متمركز مي شوند. در حالي كه تشخيص داده ايم كه اين كار را ميتوان به عنوان اولين مرحله به سمت اين مفهوم در نظر بگيريم ، در غير اين صورت ناكارآمد و نامناسب خواهد بود و در برخي موارد حتي خطرناك هم است زيرا اين وضعيت باعث شروع فعاليتهاي مديريتي بر اساس بازبيني جزئي ريسك اعتبار مي گردد. ريسك اعتبار بوسيله ريسك سيستماتيك ايجاد مي شود كه نمي توانيم آنرا متنوع كنيم ريسك سيستماتيك در بين تمامي واحدهاي سازمان گسترش يافته است . اين ريسك نسبتاً عمومي تر از ريسك محلي اعتبار حاصل از همبستگي شديداً مثبت بين مصرف كننده ، وام دهي به شركتهاي كوچك وبزرگ است . بنابراين يك واحدPM نياز به داشتن يك ديدگاه كلي راجع به ريسك اعتبار در بين تمامي واحدهاي سازمان دارد . به عبارت ديگر اگر يك واحد مديريت پورتفوليو قادر به ايجاد يك توزيع از زيان بين تمامي شركتهاي اعتباري و وامدهي نباشد كه شامل تمامي موارد انشا شده مصرف كننده شركت باشداين واحد كارش را انجام نداده است . تاريخ به ما مي آموزد كه در برخي مواقع تلفات عمده اعتباري ناشي از همبستگي بين منابع مختلف ريسك اعتبار درون يك بانك است . براي جلوگيري از اين رويدادهاي تخريب كننده ارزش ، مديران رده بالا نياز به اين دارند كه ريسك اعتبار در سطح كلي بشناسند . به عبارت ديگر ، اين احتمال وجود دارد كه تصميم گيري ها و استراتژيهاي مديريتي كمتر از حد بهينه بدست آيد.



بكارگيري مديريت رده بالا در يك گفتگوي مداوم در يك وضعيت ريسك / پاداش پورتفوليو:

مديريت ريكس في النفسه ارزشي را براي سهامداران ايجاد مي كند . يك مرحله مهم بعدي بكار گيري مديران رده بالا در يك توضيح منظم از ريسك اعتبار است . اين كار اهميت زيادي دارد زيرا وضعيت ريسك اعتبار حدود 60 درصد ريسك كلي است كه بانك با آن مواجه است ‹شكل 7› اين گفتگو با مديران رده بالا نمي تواند به گزارش ماهيانه پورتفوليو اعتبار كاهش پيدا كند. بهترين نمونه هاي عملي شامل بخشهايي از نوع jourfixe هستند كه در آن مسئول ريسك اعتبار مديريت رده بالا را از طريق وضعيت ريسك / پاداش پورتفوليو و ايجاد تحليل هايي ديناميكي از سناريو هدايت مي كند (مثلاً زيان كلي اعتبار مورد نظر شما اگر ....) رشد GDP20درصد كاهش يابد نرخهاي بهره به مقدار 200 واحد در طي دو سال آينده افزايش يابد و ... بازار سهام 30 درصد كاهش يابد چقدراست؟
بر اساس اين اطلاعات ، مديريت رده بالا و مديريت ريسك اعتبار آنگاه مي تواند گزينه هاي استراتژيكي مختلف را براي تحت تأثير قرار دادن تركيب پورتفوليو جهت موازنه دوباره وضعيت ريسك / پاداش توضيح دهند .



شناسائي تكنيكهاي مديريتي براي حذف ناكارآمدي ها يا مخاطره عدم تعادل در پورتفوليو.و روش هاي متعددي وجود دارد كه از طريق آنها PM مي تواند عملكرد يا موازنه مجدد وضعيت ريسك /پاداش يك پورتفوليو را افزايش دهد. بااينحال تمامي اين تكنيكها عموماً مستلزم ابزارها و مهارتهاي نسبتاً حرفه اي مديريت ريسك اعتبار هستند . بسياري از تكنيكهايي كه به نظر جذاب مي آيند ممكن است درواقع هنگام تجزيه و تحليل صحيح جذاب نباشند براي مثال اعتياد به دانستني هاي مبهم CLOها كه در آن برخي از اين بانكهاي تجاري در انتقال ريسك واقعي به روش معنادار ناتوان هستند باعث جذب كامل و غير قابل اجتناب از پوشش زيان اوليه و نرخهاي پائين تر يا trancheهاي بررسي نشده مي گردد. در برخي حالات ، SCLO ممكن است ريسك كلي پورتفوليو را افزايش دهند در حالي كه موفق به كاهش شرايط سرمايه تعادلي شده باشند .





ايجاد لوپهاي فيزيكي مؤثر به واحدهاي آغازين .ارتباط مديريت پورتفوليو با سر منشأها احتمالاً باعث تركيب مؤثرتري از پورتفوليو و پرونايلهاي جذابتري از ريسك / پاداش خواهد شد. ابتدا بخش مديريت پورتفوليو نگاهي اساسي به گرايشات در بازار اعتبار دارد . PM عمدتاً به بهترين مواردي تجهيز شده است كه مي توانداولين انحرافات در برتر شدن كيفيت اعتبار در بخشهاي خاصي از اعتبار را تشخيص دهد . دوم ، مديريت پورتفوليو پاداشي كه در اختيار دارد و نزديكي به بازار توزيع مي تواند در برخي مواقع خاص واحدهايي را ايجاد كند كه متعهد به انجام عملياتي گردند كه حتي اين عمليات منطبق با وضعيت ريسك بانكها نبوده و يا از محدوده هاي از قبل تنظيم شده شركا تجاوز كند . سوم مديريت پورتفوليو پاداش خود با مشكلات موجود بين صنايع مختلف سروكار داشته و مي تواند به انتخاب معياري مناسب كمك كرد . و عمليات تعهد شده را تجزيه و تحليل كندو اينكار مي تواند به پائين نگه داشتن تلفات و زيانهاي اعتبار كمك كند .



همان گونه كه در بالا گفته شده موارد مطلوب فراواني براي طراحي سازماني يك بخش مديريت پورتفوليو وجود دارد . شكل 8 سه مدل عمومي را نشان مي دهد كه عبارتند از : مدل مركز هزينه ، مدل مديريت دارايي و مدل ويژگي سرمايه گذار . هر كدام از اين مدلهاي سازماني داراي نقاط قوت و ضعف خود هستند مشكل است كه بتوانيم عبارتهاي مناسبي براي انتخاب هر كدام از اين مدلها مطرح كنيم .
مهمتر اينكه بانكها بايستي اين توانمنديهاي مهم را بالاترين اولويت كسب كنند . از آنجائيكه يك بخش مديريت پورتفوليو مي تواند به بانكها در دستيابي به هزينه هاي رقابتي با وام و ارائه فرصتهايي براي ايجاد ارزش براي سهامداران كمك كنند و همانگونه كه مادر بخش بعدي نشان خواهيم داد نياز به اين عمل وجود دارد .

همچنين يك شكاف عميق بين نمونه هاي با بهترين روش و باقيمانده صفت بانكداري وجود دارد . با توجه به تأخيري كه در بخش استانداردهاي با بهترين شيوه وجود دارد ، هيچ عملي وجود ندارد كه در حال حاضر بانكها را در معرض تهديد قرار داده و باعث كاهش ‹افت› بيشتر موقعيت رقابتي آنها در بازار گردد.



ايجاد ارزش سهامداران با استفاده از مديريت پورتفوليوي اعتبار:

در بخش بعدي ما مي توانيم تا نمونه هايي را از نحوه ايجاد ارزش سهامداران با استفاده از مديريت پورتفوليوي اعتبار نشان داده را توضيح دهيم . هدف آن است كه موقعيتهاي متفاوتي را ارائه كنيم كه از طريق بهترين روش مديريت پورتفوليو بجاي ايجاد يك ديدگاه كامل بدست مي آيند.
اندازه گيري و مديريت ريسك اعتبار در يك سطح پورتفوليو نتايج بدست آمده به مديريت رده بالا كمك مي كند ، استفاده از سناريوهاي مختلف روي زيانهاي اعتبار را مورد بررسي قرار دهد . بر اساس نتايج حاصل از توزيع زيان ، آنگاه مشتري قادر خواهد بود تا يك سري فعاليتهاي انتقال ريسك را براي طراحي يك توزيع زيان كه بهترين انطباق را با پذيرش ريسك از طرف مديريت رده بالا و اهداف بازدهي را دارد ؛ انجام دهد. نمودار سمت راست يك حالت واسطه به سمت اين هدف را با نياز به ريسك كمتر سرمايه به علت كوتاه تر شدن ادامه توزيع زيان نشان مي دهد.

قادر ساختن مديريت رده بالا براي بررسي گزينه هاي استراتژيكي با توجه به ميزان پذيرش ريسك و سودآوري.حتي در صورت ايجاد يك ابزار تخصصي اندازه گيري پورتفوليوي اعتبار ، مديريت رده بالا بايستي با توجه به ميزان پذيرش ريسك كلي تصميماتي را اتخاذ كنند. شكل 10 ريسك سرمايه لازم براي يك مشتري را تحت سناريوهاي مختلف نشان مي دهد . با توجه به فواصل زماني مطمئن انتخاب شده (يعني انتخاب مديريت رده بالا براي ايجاد يك ‹شبكه ايمن› به فرم ريسك سرمايه) مقدار ريسك سرمايه اي بنحو قابل ملاحظه اي تغيير مي كند . مشخص است كه سودآوري و بازده روي سرمايه سرمايه گذاري شده بر اساس فواصل زماني اطميناني مي تواند بنحو چشمگيري تغيير كند در اين حالت ، مديريت پورتفوليو به مديريت رده بالا كمك مي كند تا مقادير استراتژيكي آزادي بيشتري را براي مديريت رده بالا ايجاد كرده و آنها را قادر مي سازد تا در مورد گزينه هاي مهم استراتژيكي تصميم گيري مهمتري انجام دهند استفاده از موقعيتها (فرصتها) براي متنوع سازي بين المللي:

تحليل هاي مك كنيزي نشان مي دهند كه مزاياي متنوع سازي حاصل از پراكنده ساختن ريسك اعتبار به صورت محلي ، محدود شده است . از طرف ديگر ، تحقيق ما نشان مي دهد كه متنوع سازي بين المللي ريسك اعتبار مي تواند ريسك را به طور دائمي كاهش دهد. در حاليكه الگوهاي همبستگي بين كشورهاي مختلف به سختي ثابت است و در طي زمان تغيير مي كنند ما كشف كرديم كه در طي 20 سال گذشته ، آنها هرگز به صورت سيستماتيكي مثبت نبوده اند اين يافته توسط فردي كه مي خواهد يك مبادله پورتفوليوي بين المللي را ايجاد كند تا از اين طريق به كاهش سطح ريسك پورتفوليو بنحو چشمگيري كمك كند ، مورد استفاده قرار مي گيرد (شكل11 را مشاهده كنيد). يك روش مديريت پورتفوليو به مشتري كمك مي كند تا اين استراتژي را مشخص كرد و كمك مي كند كهPAROC مشتري بطور ثابت افزايش يابد .
ايجاد عامل (منشأ) ديناميكي و ملايم كردن اثر چرخه هاي تجاري :
در گذشته چرخه هاي داراي تأثير قابل ملاحظه اي روي سودآوري مؤسسات وام ده داشت. با توجه به فراگير بودن آنچه كه اقتصاد نوين نام داشت اين امكان وجود دارد كه چرخه هاي اعتباري به نمود خود در آينده ادامه دهند. يك دليل براي زيانهاي انباشته اعتباري در حينdown cycles ناشي از رفتار نسبتاً چرخه اي بانكها است كه باعث بروز رفتار آنها مي شود . البته شكل 12 از نظر ماهيت تصوري است ولي شواهد كافي موجود است كه در يك انتقاد در حال پيشرفت اين تمايل در بانكها وجود دارد كه از طريق ريسك سرمايه اي كه باعث جذب بيشتر ريسك اعتباري با كيفيت كمتر و تضعيف استانداردهاي نوشته شده اعتباري مي شود راحت تر هستند اين نوع رفتار بيشتر چرخه اي اغلب باعث گسترش بيش از حد ريسك اعتبار در پايان يك چرخه اقتصادي مي شود زماني كه بهتر است آن دقيقاً معكوس عمل كند . يك روش مديريت حرفه اي پورتفوليو كه بر يك رفتار نسبتاً چرخه اي تأكيد دارد ؛ در ادغام با توانمنديهاي مؤثر توزيعي در بازارهاي ثانويه براي ريسك اعتبار ممكن است بصورت سلاحي رقابتي با ارزش باشد كه اين چالشها رامشخص مي كند

كمك به ارزش گذاري بهترين ريسك اعتبار:
شواهد آشكاري وجود دارد كه نشان مي دهند بانكهاي حرفه اي مي توانند از طريق گسترش مكانيسمهاي قيمت گذاري اعتباري خود از عمليات پورتفوليوي بر مبناي قيمت گذاري بر مزيتهاي رقابتي دست پيدا كنند در اين حالت بانكها از اهرم توانمنديهاي قيمت گذاري حاشيه اي براي شناسائي فرصتهايي براي رقابت با رقبايي كه خارج از رنج قيمت هستند استفاده مي كند (مثلاً در حالتي كه يك دارايي اعتباري اضافي وجود دارد ، متنوع كردن پورتفوليو و تشكيل يك حالت بدون مانع براي كل پورتفوليوي اعتباري كمك مي كند ).
ايجاد سازمانهاي جديد و افزايش فرصتها:
نمونه بيشماري وجود دارد كه در آنها ابزار متخصص از اين شناخت مديريت پورتفوليوي اعتباري براي ايجاد فرصتهايي جهت بروز مؤسسات جديد يا نسبي براي رشد آتي درآمدها استفاده مي كنند . يكي از اين موارد مورگان IP است كه از شناخت عالي از ريسك اعتبار براي ايجاد موارد اعتباري جديد و محصولاتي با ساختار اعتباري استفاده كرده . يك نمونه ديگر در شكل13 نشان داده شده است اين مشتري در استفاده از شناخت تخصصي از ريسك اعتبار و مديريت پورتفوليو براي كسب سودآوري بالاتر استفاده كرده است. با تركيب كردن وام ها براي استفاده از موقعيتهاي مالي همراه با قيمتهاي سرمايه هاي خيلي كوچك ، مشتري به گونه اي مديريت كرده است كه ميزان قابل توجهي سودآوري را از طريق محصولات وام دار ‹plain vanilla› كسب كرده است. تحليلهاي مديريت پورتفوليو نشان مي دهند كه وضعيت ريسك / پاداش پورتفوليوي مالي اهرمي شده مي تواند با اضافه كردن سرمايه گذاري سرمايه هاي كوچك كه جذابيت بيشتري همراه با ريسك حاشيه اي محدودي كه به كل پورتفوليو اضافه مي كند ، بهبود پيدا كند.



نتيجه گيري و چشم انداز:

با حركت به جلو، پرسش مهمي كه مطرح مي شود اين است كه آيا بانكها بايستي داراي بخش مديريت پورتفوليوي اعتباري باشند بلكه اين است كه به چه سرعتي آنها مي توانند اين بخش را ايجاد كنند. مزاياي چنين بخشي مشهود است و جالب توجه اين است كه چرا اين مفهوم زودتر پذيرفته نشده است . نمونه بيمه / بيمه مجدد نشان مي دهد كه ساير صنايع از مزاياي حاصل از تنوع سازي حرفه اي بهره جسته اند و انتقال ريسك خيلي زودتر از صفت بانكداري انجام گرفته است.
تجربه نشان مي دهد كه حالا يك فاصله قابل توجه بين اكثر بانكهاي تخصصي و بقيه صنايع در مورد توانمنديهاي مديريت پورتفوليو ايجاد شده است . مجدداً بهترين روش مديريت پورتفوليو نمي تواند به گونه اي معيارگونه مطرح شود كه چه مقدار CLOهاي يك بانك وجود داشته باشند يا اينكه چگونه آن را در يك بازار ثانويه اعتباري فعال كنيم . حالت دوم گمراه كننده است زيرا از آنجائيكه بسياري از بانكها از يك مسير شروع كرده اند ، يا از مسير ديگري براي فعال بودن در اين بازارها استفاده كرده و ريسك اعتبار را مبادله كرده اند ، كاملاً مشكل است كه منشأ ريسك اعتباري با ارزش گذاري كمتر ياغير جذاب را مشخص و سپس بخش مديريت پورتفوليويي داشته باشيم كه آن را با زيان بيشتر به فروش برساند.
آنچه كه بهترين شيوه مديريت پورتفوليو را تشكيل داده است يك روش يكپارچه شده مي باشد كه تلاش مي كند استراتژي(اعتبار) مديريت رده بالا ، پذيرش ريسك و اهداف بازدهي را بخدمت گرفته و ناكارآمدي پورتفوليو را به اين طريق كاهش دهد. بنابراين اين روش از اصل فاصله گرفته و نمونه را حفظ كرده و آن را با چهارچوب ‹ايجادو توزيع› فعالتر تعويض مي كند.

سطوح تعيين شده براي بدهي در ايالات متحده اين پرسش را مطرح مي كند كه آيا تمامي مؤسسات مالي شناخت كاملي از ميزان زيان اعتباري حاصل از سناريوهاي اقتصادي منفي دارند. يك بخش كاملاً توسعه يافته از مديريت پورتفوليو مي تواند به مديريت رده بالا كمك كنند تا شناخت بهتري از اين كاربردها و تأثير اجتماعي سناريوهاي مختلف اقتصادي ردي پورتفوليو هاي اعتباري خودشان داشته باشند با ايجاد اولين رده از بخش مديريت پورتفوليو بانكها بهتر آماده مي شوند تا با موقعيت د رطيف پايين تري از مقياس نرخ گذاري نقش ايفا كنند.
ما مطمئن هستيم كه همگرايي بين سرمايه تنظيمي و ريسك سرمايه اي در نهايت پذيرش مديريت پورتفوليوي اعتباري و مفاهيم مديريتي را سرعت خواهد بخشيد و شرايط جديد باسل براي كفايت سرمايه مي تواند بعنوان اولين مرحله در حركت به سمت اين همگرايي در نظر گرفته شود بانكها ممكن است پيشنهاد فعلي را بعنوان اولين زنگ ‹‹بيدار باش ›› براي ايجاد فعالانه توانمنديهاي مورد نياز براي اندازه گيري و مديريت پورتفوليوي اعتبار در نظر بگيرند.