PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : نقش زن و شوهر در آرامش خانواده



javad jan
01-30-2014, 03:01 PM
آرامش و امنيت روحى همانند غذا, پوشاك و مسكن از نيازهاى اساسى انسانهاست. از اين رو, موفقترين مكتبها, مكتبى است كه برنامه هايش بر اساس فطرت و تمايلات كنترل شده انسان بوده, نيازهاى درونى و برونى او را برآورده نمايد.
اسلام به عنوان جامعترين مكتبهاى آسمانى, به اين نياز روحى, توجه نموده و آموزش و پرورش خود را از ((فرد)) كه اولين خشت بناى جامعه مى باشد, شروع كرده است. از طرفى, چون ((عقيده)) نخستين بذرى است كه در دل انسان كاشته مى شود و به تدريج در اعمال و رفتار او تاثير مستقيم مى گذارد و او تجلى بارزى از عقايد و آرمانهاى خويش مى گردد, لازم است به بينشى صحيح دست يابد و همراه با تهذيب و تربيت در مسير ارزشهاى والا گام بردارد.
اگر افراد همراه با تربيت الهى به آرامش روحى دست يابند, طبعا جامعه را به سوى آرامش روحى, سوق خواهند داد. در چنين محيطى حقوق افراد, محفوظ خواهد بود; حريم انسانها مورد تجاوز قرار نخواهد گرفت و هر كس مى داند كه بايد در محدوده خود حركت كند.

javad jan
01-30-2014, 03:02 PM
كوچكترين واحد اجتماعى((خانواده)) كوچكترين شكل يك جامعه است كه از دو ركن اساسى (زن و شوهر) تشكيل شده است.
اگر اين دو ركن, آرامش درونى داشته باشند, خانواده, محلى امن براى تربيت فرزندان خواهد بود. اگر هر كدام به وظايف شرعى و عرفى خود عمل نمايند و زندگى را بر اساس فداكارى و گذشت بنا كنند, باصفاترين خانواده را خواهند داشت. اما اگر هوا و هوس بر زندگى, حاكم شد و انسان ((بايدها)) و ((نبايدها)), ((شايدها)) و ((نشايدها)) را به بازى گرفت و خواسته هاى نفسانى خود را ملاك عمل, قرار داد, به موجودى خطرناك تبديل مى شود. و امروز, ريشه بسيارى از اختلافات خانوادگى و گروهى, چيزى جز بى توجهى به اين ضرورتها نيست.
آنچه اينك, پيش روى شماست, بررسى كوتاهى است كه در راستاى اين مهم انجام شده است.
زن دارىزن كه يك ركن اساسى زندگى است, در راستاى حقوق و موازينى كه ريشه در فطرت و طبيعت انسان دارد, پس از ازدواج, تحت سرپرستى و حمايت شوهر قرار مى گيرد. او شريك زندگى و انيس مرد مى گردد; وى موجودى ظريف و نيازمند محبت است.
بزرگترين رمز موفقيت زن دارى اظهار علاقه و محبت به اوست. اين ابراز محبت, حتما بايد به طور مستقيم با لفظ و اشاره همراه باشد, چرا كه بر اساس اصول ثابت شده روان شناسى, الفاظ و اشارات, در اين راستا نقش حساس و كارسازى به عهده دارند و بهترين وسيله براى نمايش و انتقال احساسات قلبى انسان هستند. نكته ديگر اينكه رفتار مرد بايد ناقض اين اظهار علاقه نباشد, بلكه كردارش تاييد كننده بيان محبتآميز او باشد. نتيجه چنين ابراز محبتى دلگرمى به زندگى, نشاط هميشگى و وفادارى به شوهر است.
امروزه, بسيارى از بيماريهاى روحى كه گريبانگير زنان شده است, به علت عدم تامين محبت از ناحيه شوهر است, زيرا دخترى كه در خانه پدر از محبت بسيار و بى شائبه پدر و مادر, برخوردار بوده است و اكنون به زندگى مشترك با شوهر روى آورده است, مى خواهد كه شوهرش به تنهايى, تمام آن محبتها را جبران كند. اگر مردى به اين امر مهم توجه نكند و در محيط زندگى, علاقه اش به قنارى, آلبوم عكس, و وسايل سرگرمى خويش, بيش از علاقه مندى به همسرش باشد, چه اثر ناگوارى در روحيه لطيف او خواهد داشت؟ آيا چنين مردى, به دست خود, تخم كينه و اختلاف را در كانون گرم خانواده خويش نگاشته است؟ آيا او فرزندان معصوم خود را به دست خويش به ورطه كمبودها, حقارتها و عقب ماندگيها نكشانده است؟ آيا ...
قرآن, علاقه و آرامش بين زن و مرد را از آيات خود دانسته, مى فرمايد:
((و من آياته ان خلق لكم من انفسكم ازواجا لتسكنوا اليها و جعل بينكم موده و رحمه انذ فى ذلك لاذيات لقوم يتفكرون))(1)
از نشانه هاى او اينكه براى شما جفتهايى از خودتان آفريد تا با آنها آرامش بگيريد و بين شما دوستى و رحمت قرار داد, همانا در اين امر, نشانه هايى است براى كسانى كه تفكر كنند.
شوهردارىزن به وسيله قدرتى كه خداوند در وجودش قرار داده, مى تواند از طريق نفوذ در قلب مرد و محبت به او, به زندگى آرامش دهد. او مى تواند بهترين مونس و غمخوار مرد باشد, تا مرد در كنار او آرام گيرد و اندوه و ناگوارى زندگى را از ياد ببرد.
يك زن و به عبارتى يك همسر و نديم خوب, كسى است كه با كلام و با رفتار حساب شده اش, همراه با دلسوزى و عشق, قلب مرد را تسخير و همفكرى و غمخوارى خويش را در عمل, نشان دهد. بهترين و ظريفترين هنر زن اين است كه, بتواند خواسته هاى مشروع همسرش را در نوع رفتار, غذا, لباس, مهماندارى و استراحت به دست آورد و روابطش را با شوهر, بر اساس آن شكل دهد.
در روايات ((خوب شوهردارى كردن)) زن به منزله جهاد در راه خدا تلقى شده و آمده است:
((جهاد المراه حسن التذبعدل))(2)
پس نتيجه مى گيريم, همسرى كه در روابط زناشويى و صحنه هاى گوناگون زندگى, كردارش را به گونه اى هنرمندانه در راستاى آرامش شوهر و فرزندانش قرار دهد, بسيار باارزش است. تاكيدات فراوانى در اين خصوص در دستورات دينى به چشم مى خورد; از جمله, روايت زير كه از پيامبر اكرم(ص) نقل شده است:
((خير نسائكم, التى اذا نظر اليها زوجها سرته و اسذا امرها, اطاعته و اذا غاب حفظته فى نفسها و ماله))(3)
((بهترين زنان شما آن است كه هنگامى كه شوهرش به او نگاه كند او را خوشحال كند و آن گاه كه به او دستورى دهد اطاعتش كند و هنگامى كه شوهرش نيست از خود و مال و ثروت شوهر مراقبت كند.))

javad jan
01-30-2014, 03:02 PM
تفاوتهاى زن و مرداستعدادهاى زن و مرد و نوع حقوق و وظايفى كه نظام خلقت به عهده آنان گذارده, يكسان نيست. علاوه بر تفاوت جسمى كه بين زن و مرد است, در بعد روانى و احساسى نيز شاهد تفاوتهاى قابل توجهى ميان آن دو هستيم. به مواردى از تمايز ياد شده مى توان اشاره نمود:
مرد بنده شهوت خويشتن است و زن در بند محبت مرد. مرد مى خواهد شخص زن را داشته باشد و زن مى خواهد دل مرد را مسخر كند, و از راه دل بر او مسلط شود. مرد مى خواهد زن را بگيرد و زن مى خواهد او را بگيرد. زن, از مرد شجاعت و دليرى مى خواهد و مرد از زن زيبايى و دلبرى. زن بيش از مرد قادر است بر شهوت خود مسلط گردد. شهوت مرد, ابتدايى و تهاجمى است و شهوت زن انفعالى و تحريكى. مرد, دلش مى خواهد هر روز به همان حالت هميشگى, باقى بماند, اما يك زن هميشه مى خواهد موجود تازه اى باشد و هر صبح با قيافه تازه ترى از بستر خويش برخيزد.
بهترين جمله اى كه يك مرد مى تواند به زنش بگويد, اين جمله است:
((عزيزم! تو را دوست دارم.))
زيباترين جمله اى كه يك زن مى تواند به شوهرش بگويد, اين جمله است:
((من به تو افتخار مى كنم))
خوشبختى, براى يك زن يعنى به دست آوردن قلب يك مرد و نگاهدارى او براى تمام عمر.(4)
با اين تفاوتها مى توان فهميد كه زن, موجودى است نيازمند به محبت و دوستى از طرف مرد, و داراى لطافتى كه احتياج به مراقبت و مواظبت همراه با ظرافت دارد.
امير مومنان على عليه السلام به فرزندش ((محمد بن حنفيه)) فرمود:
((فانذ المراه ريحانه و ليست بقهرمانه فدارها على كل حال و احسن الصحبه لها فيصفوا عيشك))(5)
زن يك گل خوشبوست و قهرمان نيست;(6) با او در هر حال و موقعيتى مدارا كن و همنشينى با او را نيكو كن تا اينكه زندگى تو باصفا گردد.
هر گياه خوشبويى را در عربى ((ريحان)) مى گويند. حضرت در بيان فطرت و ساختمان روحى و احساسى زن, مرد را به سازگارى با او ترغيب مى كند. همان گونه كه يك شاخه گل, مراقبت دايمى, لازم دارد و مقدار آب, هوا, نور و موقعيت مكانى در طراوت و شادابى او موثر است, يك زن نيز با مراقبت و همنشينى پسنديده, مادرى خوب و مونسى دلسوز خواهد شد. اگر از لحاظ محبت, اشباع شود خيلى از مشكلات زندگى را تحمل خواهد كرد. بسيارى از مسايل زندگى با دست مرد حل مى شود. اگر مرد, روحيات همسرش را به دست آورد, و بر اساس آن رفتار نموده, زن را از نظر محبت ارضا نمايد, زن مى تواند از آن خانه كوچك, بهشتى باصفا بسازد.

javad jan
01-30-2014, 03:03 PM
پاره اى از عوامل آرامش محيط خانواده



1ـ سپاسگزارىقدردانى از زحمات و خدماتى كه براى انسان, صورت مى گيرد, وظيفه اى اسلامى و وجدانى, بويژه در روابط همسرى است. از اين رو, لازم است كه مرد, فدكارى و ايثار زن را در اداره امور خانه و تربيت فرزندان ارج نهد و از او به خاطر اين همه خدمات شايسته, سپاسگزارى كند.
براحتى بايد تصريح كرد, زن كه بار مشكلات داخل خانه را بر دوش مى كشد و آن را با شوق رضايتمندى شوهر تحمل مى ند, نيازمند يك لبخند تشكرآميز شوهر است; چنان كه مرد نيز براى اداره هر چه بهتر زندگى و آسايش خانواده اش در سرما و گرما تلاش مى كند و هر چند, آن را به عنوان يك وظيفه تلقى مى نمايد, ولى شايسته است كه از زحمات او قدردانى شود. تشكر زن و شوهر از يكديگر, خستگى و رنج را مى اهد. مى توان نتيجه يك بار تشكر را تجربه نمود.
2ـ اظهار محبتاانسان, موجودى نيازمند به محبت است. انس و الفتها از ناحيه محبت به وجود مىآيد. در محيط خانه نيز لازم است كه زن و شوهر به اين اصل عاطفى توجه كنند, زيرا دختر, پس از ترك خانه پدر و با شروع زندگى مشترك, دل به شوهر مى بندد; محبت شوهر بايد بتواند جاى محبتهاى پدر و مادر زن را بگيرد و مرد بايد از اظهار زبانى اين محبت نيز دريغ نكند. همان گونه كه در بعضى از روايات نيز آمده است, جمله ((تو را دوست دارم)) از طرف شوهر از دل زن, بيرون نمى رود. چنين جملاتى بهترين هديه براى همسرى است كه به سخن شوهررش ايمان و اعتقاد دارد. چنان كه زن نيز بايد اين هنر را داشته باشد كه به شوهر خويش, ابراز محبت كند و پايه ه اى دوستى و صفا را در زندگى, محكم نمايد.
مردى به خدمت پيامبر اكرم(ص) شرفياب شد و عرض كرد: همسرى دارم, هنگامى كه وارد خانه مى شوم, به استقبالم مىآيد و وقتى كه از خانه, خارج مى شوم, بدرقه ام مى كند و هنگامى كه مرا غمگين و افسرده ببيند مى گويد: چرا غمگينى؟ اگر به علت خرجى و درآم دت نگرانى كه خوب, تامين آن را خداوند به عهده گرفته است و اگر ناراحتى تو, به خاطر آخرت و قيامت است كه خداوند بر اين اندوه بيفزايد.
پيامبر(ص) وقتى اين سخنان را از آن مرد شنيد به او فرمود:
براى خداوند, كارگزارانى است و اين زن جز كارگزاران اوست. او نصف پاداش يك شهيد را دارد.(1)
اين حديث, نشان دهنده نقش ويژه اى است كه زن در ايجاد محيط مساعد خانه دارد و مى تواند در آرامش روحى و زندگى مادى شوهر, موثر باشد و اين خود, نوعى محبت است كه در سطحى عالى, اظهار مى شود.
3ـ احترام به يكديگرهر فردى براى خود, ارزش و شخصيت قايل است و دوست دارد كه ديگران به او احترام بگذارند. مرد بايد در محيط خانه, نسبت به همسرش با احترام كامل, رفتار كند. او را با احترام صدا زند, در مقابل اقوام و بستگان, او را تكريم نمايد و به شدت, از تحقير او بپرهيزد. امام صادق(ع) از پدرش امام باقر(ع) نقل مى كند:
((من اتخذ اسمراه فليكرمها ... فمن اتخذها فلا يضيعها))(2)
((هر كس همسرى گرفت, بايد او را عزيز بشمارد ... كسى كه همسر گرفت, او را ضايع نكند))
پدرى كه در مقابل فرزندان خود به همسرش احترام كند, و از او به بزرگى ياد نمايد به تربيت فرزندانش كمك كرده است.
4ـ پاكيزگى در محيط خانهرعايت پاكيزگى براى هر كس و در هر جا لازم است. انسان پاكيزه, هميشه شاداب است, بدن پاكيزه, لباس تميز و سر و صورت نظيف, بويژه در مورد زن و شوهر از نكات قابل توجه زندگى انسان است. آراستگى ظاهرى در داخل خانه, يكى از وظايفى است كه زن در قبال شوهر به عهده دارد.
ظاهر آراسته و لباس مناسب به خاطر شوهر, امرى است كه در دستورات دينى نيز مورد تاكيد قرار گرفته است. پيامبر اكرم(ص) در بيان اوصاف يك بانوى شايسته مى فرمايد:
((... الذليله مع بعلها, المتبرجه من زوجها, الحصان عن غيره))(3)
زنى كه مطيع شوهرش باشد, زينت و آرامش خود را براى شوهرش انجام داده و آن را براى ديگران ظاهر نسازد.
چنان كه در سخن ديگرى از حضرت امام محمدباقر(ع) مى خوانيم:
براى زن (در ارتباط با شوهرش) سزاوار نيست كه وضع ظاهر خود را نيارايد, هر چند به آويختن گردن بندى در گردن خويش باشد و نيز پسنديده نيست كه دستش را بدون رنگ, رها كند اگر چه مختصر حنايى بگذارد, هر چند سالخورده باشد.(4)
در روايات, همان گونه كه به موضوع مخارج زندگى و گشايش در آن و نيز اظهار محبت علنى توجه شده است, به اين نياز طبيعى كه در روابط زن و شوهر, نقش خاصى دارد, سفارش شده است.
بديهى است كه اين امر پسنديده, در صورتى كه خارج از حدود خانه و براى بيگانه انجام شود, حرام است و اثرات سو خود را در جامعه و بويژه در محيط خانواده و روابط زن و شوهر خواهد گذاشت.
آنچه گفته شد, اختصاصى به زن ندارد, شوهر نيز شايسته است به آن توجه كند. نمونه زير, گوياى همين نكته است:
حسن بن جهم مى گويد: امام رضا(ع) را ديدم كه موهاى خويش را رنگ كرده بود. عرض كردم, فدايت شوم. موها را رنگ كرده ايد! فرمود: آراى, زيرا آراستن خويش از جمله چيزهايى است كه موجب افزايش پاكدامنى زنان مى گردد و جمعى از زنان, پاكدامنى را به اين علت رها كردند كه شوهرانشان به آراستن خويش, بى توجهى نموده اند. سپس فرمود:
آيا تو خوش دارى كه همسرت را در حال تماشاى ژوليدگى ببينى.
عرض كردم: نه.
فرمود: اين همان است.
سپس فرمود: نظافت و استعمال بوى خوش و رسيدگى به سر و صورت, جز اخلاق پيامبران است.(5)
بنابراين, بايد به اين زمينه آرامش روانى نيز اهميت لازم داده شود.

javad jan
01-30-2014, 03:04 PM
5ـ ناديده گرفتن خطاها و لغزشهاى يكديگربه جز آنان كه برگزيدگان خداوند بوده ند, ارتكاب خطا براى ديگران, امرى دور از انتظار نيست. زن و مرد در زندگى مشترك خويش نيز از اين قاعده جدا نيستند, چه بسا, رفتار و گفتارى, موجبات پشيمانى شخص را فراهم مى كند. به هر حال, ناديده انگاشتن خطاى طرف قابل مى تواند حداقل از توسعه ناآرامى در محيط خانه بكاهد و زمينه جبران كوتاهى را بيشتر فراهم كند.
در چنين موقعيتى كه زن يا مرد به اشتباه خود پى برده و تصميم به جبران آن دارد, طرف ديگر فورا عذر او را پذيرفته, خطاى او را ناديده بگيرد. نه عذرخواهى يك طرف, نشانه زوال شخصيت است و نه پذيرش آن از طرف ديگرى چنين مفهومى را دارد بلكه هر دو نشانه عشق و علاقه به زندگى است. امام سجاد(ع) در رساله حقوق, در بيان حق زن بر شوهر مى فرمايد:
((اما حق زن بر تو اين است كه بدانى خداوند, او را وسيله آرامش و انس تو قرار داده است, و نيز بدانى كه او نعمتى از طرف خداوند است كه بايد او را اكرام كرده و به او ارفاق كنى ... و اگر اشتباهى كرد از او در گذرى.))
جابر بن عبدالله انصارى نقل مى كند كه روزى با پيامبر نشسته بوديم. حضرت فرمود:
آيا به شما بگويم بدترين زنان كيست؟
گفتند: آرى اى رسول خدا!
پيامبر(ص) ضمن برشمارى اوصاف ناپسند چنين زنى فرمود:
((و لا تقبل منه عذرا و لا تغفر له ذنبا))(6)
زنى كه عذرخواهى شوهرش را نپذيرد و از اشتباه او نگذرد.
6ـ راضى بودن زن به ثروت كم شوهرقناعت يكى از صفات بسيار ارزنده يك مسلمان است. اين صفت, يكى از خواسته هاى ائمه(ع) بوده است, كه در اين باره مى توان به آخرين قسمت از دعاى ابوحمزه اشاره كرد:
((و رضنى من العيش بما قسمت لى))
خدايا مرا به آنچه در زندگى نصيبم كرده اى, راضى بگردان.
چنان كه در دعايى كه از حضرت زهرا(س) رسيده است نيز چنين مى خوانيم:
((اللهم قنعنى بما رزقتنى))
خدايا مرا به آنچه روزىام كرده اى, قانع بگردان.
اگر در محيط خانواده, اين روحيه حاكم باشد, و زن و مرد, زندگى خود را تنها بر اساس آنچه كه در توانايى آنان است تنظيم كنند, بسيارى از مشكلات و ناراحتيهاى روانى آنها حل خواهد شد.
امام صادق(ع) فرمود:
((من رضى الله باليسير من المعاش رضى الله منه باليسير من العمل))(7)
هر كس نسبت به زندگى كم, از خداوند راضى باشد, خداوند نيز در مقابل عمل كم از او راضى خواهد شد.
زن, چون ركن اصلى خانواده است, بايستى بناى زندگى را بر ميانه روى و قناعت, پايه گذارى كند و از شوهرش بيش از توان و انتظار نداشته باشد.
آن حضرت در روايتى ديگر زن شايسته را اين گونه معرفى مى فرمايد:
بهترين زنان شما زنى است كه اگر چيزى به او داده شد, شكر و سپاس گويد و اگر از چيزى محروم شد, راضى و قانع باشد.(8)
همين موضوع را به صورت روشن ترى در سخن پيامبر اكرم شاهديم:
((و ايدما امراه لم ترفق بزوجها و حملته على ما لا يقدر عليه و ما لا يطيق لم تقبل منها حسنه و تلقى الله و هو عليها غصبان))(9)
هر زنى كه با شوهرش مدارا نكند و او را به چيزى و كارى كه توان آن را ندارد وادار كند, هيچ عمل و حسنه اى از او قبول نخواهد شد, روز قيامت در حالى خداوند را ملاقات مى كند كه بر او خشمگين است.
ناگفته نماند كه شوهر نيز لازم است در جهت رفاه و آسايش خانواده خويش, اهتمام ورزد و بر آنان سخت نگيرد. اين ويژگى, بارها مورد تاكيد روايات قرار گرفته است.
آنچه گذشت, تنها بخشى از نكات مورد توجه در زمينه آرامش محيط خانواده مى باشد. موارد ديگر را به فرصتى مجدد موكول مى نماييم.

javad jan
01-30-2014, 03:04 PM
7ـ خروج از منزل با اجازه شوهربا توجه به اجتماعى بودن انسان و لزوم حفظ حد و مرزهاى اجتماعى, بايد قوانين و مقرراتى وجود داشته باشد تا هر كس از آنها تجاوز كرد سرزنش شده و كيفر ببيند. چه بهتر كه اين مقررات از درون آدمى سرچشمه گرفته, آميخته با عاطفه و محبت باشد. اسلام در راستاى حفظ حرمت خانواده, براى زن و مرد وظايفى مقرر داشته, تا با عمل به آنها, آرامش كه لازمه اجتناب ناپذير حيات فردى و اجتماعى انسان است, به دست آيد. خروج زن از خانه كه صرف نظر از موارد استثنا شده, بايد با توافق شوهر باشد از آن جمله است. در اين خصوص به اين حديث شريف اكتفا مى كنيم.
امام صادق(ع) مى فرمايد:
در زمان پيامبر اكرم(ص) مردى از انصار براى انجام كارهايش به مسافرت رفت و با همسرش قرار گذاشت كه تا مراجعت او, از خانه خارج نشود. در اين بين پدر آن زن, بيمار شد. زن, كسى را نزد پيامبر(ص) فرستاد و گفت:
ـ شوهرم به مسافرت رفته و از من قول گرفته كه از خانه بيرون نروم; اينك پدرم بيمار شده, آيا اجازه مى دهيد از او عيادت كنم؟
پيامبر(ص) فرمود:
ـ نه, در خانه باش و از حرف شوهرت اطاعت كن.
بعد از مدتى پدرش از دنيا رفت, زن دوباره به پيامبر(ص) پيغام داد كه:
ـ پدرم از دنيا رفته, آيا اجازه مى دهيد در تشييع جنازه او شركت كنم؟
پيامبر فرمود:
ـ نه, در خانه باش و از حرف شوهرت اطاعت كن. پيامبر اكرم(ص) پس از دفن پدر به آن زن پيام داد كه خداوند, تو و پدرت را به خاطر اطاعت از شوهرت مورد آمرزش خودش قرار داد.(1)
درست است كه مرد بايد از همسرش مراقبت كند, ليكن نه به حدى كه موجب بدگمانى و بدبينى او به همسرش شود. مردى كه به اين بيمارى خانمانسوز مبتلا شود, زندگى را بر خود و اطرافيانش تلخ مى كند; كارهاى همسرش را با بدبينى نگاه مى كند و مانند سايه او را تعقيب مى كند. اين مساله به قدرى حساس است كه بعضى مردان را وادار به بهانه گيرى و طلاق مى كند و چه اسفبار است, زنى كه بر اساس يك لحظه صحبت كردن, قربانى تعصب بى جاى شوهرش شده است. پيامبر اسلام(ص) مى فرمايد:
هر كس به مرد يا زن مومنى تهمت بزند, خداوند متعال در قيامت او را بر تلى از آتش نگه مى دارد تا به كيفر بهتانش برسد.(2)
8ـ بردبارى در برابر بداخلاقى همسراز آنجا كه بناى اسلام بر حفظ كانون زندگى است و منفورترين پديده در خانواده, جدايى و طلاق است و اسلام به شكلهاى مختلف, مانع پاشيده شدن آن مى شود, در روايات اسلامى زن و مرد به سازش با اخلاق و روحيات يكديگر سفارش شده اند. پيامبر اكرم(ص) مى فرمايد:
كسى كه بر بداخلاقى همسرش صبر كرده و او را تحمل كند, خداوند به او همان اجرى را خواهد داد كه به ايوب پيامبر داد و زنى كه بر بداخلاقى شوهرش صبر كند و او را تحمل نمايد, خداوند به او همان ثوابى را خواهد داد كه به آسيه عطا فرمود.(3)
از آنجا كه زن و مرد تا قبل از ازدواج چه بسا دو نوع تربيت و فرهنگ داشته اند و بعد از زندگى مشترك نيز خواسته هاى آنها متفاوت است, در فراز و نشيبهاى زندگى, ممكن است بين آنها اصطكاكى ايجاد شود. اسلام براى حفظ كيان خانواده كه محل تربيت فرزندان نيز هست, زن و مرد را به سازش با اخلاق يكديگر توصيه نموده و از آنها خواسته است تا در پيشامدها, عصبانيتها و تنگناها كه لحظه بروز هيجانات درونى است, با هوشيارى و تدبير انديشه, آتش خشم طرف مقابل را فرو نشانده, پايه هاى زندگى را مستحكم نمايند.

javad jan
01-30-2014, 03:05 PM
آسايش فرزندان در پرتو آرامش والديندر خانه اگر ثبات, دوستى و آرامش برقرار باشد و پدر و مادر, خود, داراى آرامش روحى باشند, فرزندانى كه در پناه اين آرامش, بزرگ مى شوند, از امنيت روحى و اطمينان خاطر برخوردار خواهند بود. از طرف ديگر پدر و مادرى كه داراى اين ويژگى هستند, بهتر محدوده وظايف خود را قبال تربيت فرزندانشان درك كرده و بدان عمل خواهند كرد.
طفل بايد رابطه خوب و صميمى پدر و مادر را احساس كرده و در اين جهت, مطمئن شده باشد. به تجربه ثابت شده است كه اگر كودك, دعوا و اختلاف پدر و مادر خويش را احساس كند, بيش از هر وقت ديگر امنيت خود را در خطر مى بيند. او نياز به مركزى دارد كه در آن پرخاش, اضطراب و از هم گسيختگى نباشد. از اين رو, لازم است كه بين پدر و مادر هيچ گونه برخورد و دعوايى نباشد و اگر هم هست از ديد فرزندان مخفى باشد به خاطر احساس آرامش كودك, ضرورى است كه روابط پدر و مادر بر اساس گذشت و فداكارى بوده, روح همكارى و احترام به يكديگر بر آنها حاكم باشد. اين مايه شرمسارى است كه والدين به فرزندان خود بگويند دعوا نكنيد, اما خود, همواره در ستيز و جدال باشند.
((سلامه موسى)) مى گويد:
((نيكبختى خانوادگى براى كودكان موجب آرامش روح مى شود, به طورى كه حتى اگر پدر طفل درگذرد, اين طمانينه و آرامش در او باقى خواهد ماند. در مدت جنگهاى جهانى كه بسيارى از كودكان را از لندن دور كردند, براحتى ديده مى شد كه كودكانى كه در محيط معتدل خانوادگى پرورش يافته اند, دورى و غربت را آسانتر از كودكانى كه محيط مساعد خانوادگى نداشته اند تحمل مى كنند. دليل اين مطلب آن است كه اعتدال صحيح خانوادگى در كودك, روح آرامش را مى پروراند, به طورى كه در غربت نيز با اطمينان به سر مى برد.))(4)
بهترين روش براى حفظ فرزندان, همنشينى با آنان و مراقبت از روحيات و آرامش آنهاست. مربيان جديد معتقدند كه بهترين ميراث پدر براى فرزندانش همان دقيقه ها و فرصتهاى اندكى است كه در هر روز به كودك اختصاص داده و با او همنشين بوده است.(5)
يك دختر, نيازمند آن است كه پدر او, روح زنانگى او را درك كند و بفهمد كه خير دخترش در آن است كه بانويى برخوردار از فضيلت, استقامت و پاكدامنى باشد.
پسر, احتياج به پدرى دارد كه مردانگى و قاطعيت او بسيار باشد, اما در وقت لازم, عطوفت و رافت او آشكار شود. از اين رو, پدرى كه همواره خشن و تندخو باشد, پسر را به سوى دامن مادر مى راند, تا در پناه لطف و مهربانى او زندگى كند, و اينجاست كه شيوه هاى زنانگى مادر را تقليد خواهد كرد.(6)