sunyboy
12-12-2008, 06:57 PM
وقتی از جلویه روزنامه فروشی ها رد میشیم و یه نگاهی به تیترهای بزرگ و قرمز رنگشون میندازیم .... یه مشت جمله های مورب مثل پتک تو سرمون می کوبه .........!
وقتی پشت میز صبحونه نشستیمو در حال خوردنه یه فنجون چایه پر رنگ هستیم برگه های حوادث رو ورق میزنیمو و چایی رو تموم نکرده رو میز رها میکنیمو به پنجره خیره میشیم !!!!
وقتی دکمه power رو میزنیم ..چندبار این کانال اون کانال میکنیمو دستمون رو همون دکمه می شینه با چشمایی که توش اشک حلقه بسته به صفحه تلویزیون خیره میشیمو در حالی که دستی به پیشونیمون می کشیم تا یکم خودمونو منطقی تر نشون بدیم با ته مونده انرژی مون دکمه قرمز رو فشار میدیمو و سرمونو میون دستامون می گیریم ... !
زنی که فرزندانش را کشت ، جسارت خودکشی را نداشت .
زنی که با همدستی دوست همسرش اورا مصموم کرد لب به اعتراف گشود .
تکه تکه کردن جسد مرد به دست همسر و دختر خردسالش !
نگار : برای فرار از شکنجه های همسرم او را کشتم .
و ...
و ...
و ...
شاید هممون قبل از هر چیز با خوندن این تیترها و متن خبرها ... از زنان متنفر شویم ... زنی که بویی از مهر مادری نبرده است . زنی که همسرش را قربانی هوس بازی خود می کند . زنی که در کمال بی رحمی اقدام به خورد کردنه جسد همسرش می کند ... این زنها به راستی که لایق سخت ترین مجازات ها هستند !
......
اما بیایید یکم فکر کنیم و به دور از متن خبرهایی که اغلب خبرنگاران برای بالا بردن رقم فروش کارهاشان به آنها برگ و بال می دهند به این خبرها بنگریم ...
دختری که حقه انتخاب از او سلب می شود ... و قدم در زندگی می گذارد که نسبت به آن میل و رغبتی ندارد ... چگونه می تواند مهر و عطوفت ذاتی اش را در گوشه گوشه خانه پهن کند ...؟! در حالی که قلبش برای کسی دیگر می تپد ؟ در حالی که روزی هزاران بار از خود از عشقش و از شرایط جدیدش انتقام می گیرد ... !
زنی که زیر بار سخت ترین شکنجه های جسمی مرد روزش را شب می کند ... و بدترین تو هین ها را تحمل کند ، شخصیتش خورد می شود ... مرتبا زیر بار سوئذن و بدگمانی مرد ریز ریز می شود ... و حق طبیعی طلاق از او سلب می شود ... ! چگونه می تواند به دور از تنفر و با صبوری به زندگیش ادامه دهد ؟
این دو نمومنه نمونه هایی بود که فقط به ذهن من خطور کرد ... ! قبول دارم ! قبول دارم که هر جنسی خوب و بد دارد و گاهی زنها نیز مرتکب جنایت می شوند ... اما وقتی پای صحبته زنانی میشینیم که از اوضاع روحی خودشون و دلیل جرمشون حرف میزنند می بینیم که چقدر جامعه در حق اونها ظلم کرده ! چقدر مهر خاموشی که جامعه و تفکراتش بر لبان آنها کوبیده به ضررشون تموم شده ... !
یک مرد وقتی از همسرش خیانت میبینه خیلی راحت زن رو به دسته قانون می سپره و میگه غیرتش قبول نمیکنه ناموسش با کسی دیگر بوده باشد و خیلی راحت از همسرش می تونه جدا شه !! اما چقدر زیادن زنایی که خیانت همسراشونو به چشم میبینن و نمی تونن دم بزنن ؟!! برای حفظ زندگیشون اما فکر می کنین ؟ انسان تا چه حد می تونه احساس تنفرش نسبت به کسی رو تحمل کنه ؟!!! و خاموش بشینه !
می خوام بدونم از نظر شما ها عامل اصلی خیلی از جنایت ها یی که زنها انجام دهنده آنها هستند چیه ؟!!!
وقتی پشت میز صبحونه نشستیمو در حال خوردنه یه فنجون چایه پر رنگ هستیم برگه های حوادث رو ورق میزنیمو و چایی رو تموم نکرده رو میز رها میکنیمو به پنجره خیره میشیم !!!!
وقتی دکمه power رو میزنیم ..چندبار این کانال اون کانال میکنیمو دستمون رو همون دکمه می شینه با چشمایی که توش اشک حلقه بسته به صفحه تلویزیون خیره میشیمو در حالی که دستی به پیشونیمون می کشیم تا یکم خودمونو منطقی تر نشون بدیم با ته مونده انرژی مون دکمه قرمز رو فشار میدیمو و سرمونو میون دستامون می گیریم ... !
زنی که فرزندانش را کشت ، جسارت خودکشی را نداشت .
زنی که با همدستی دوست همسرش اورا مصموم کرد لب به اعتراف گشود .
تکه تکه کردن جسد مرد به دست همسر و دختر خردسالش !
نگار : برای فرار از شکنجه های همسرم او را کشتم .
و ...
و ...
و ...
شاید هممون قبل از هر چیز با خوندن این تیترها و متن خبرها ... از زنان متنفر شویم ... زنی که بویی از مهر مادری نبرده است . زنی که همسرش را قربانی هوس بازی خود می کند . زنی که در کمال بی رحمی اقدام به خورد کردنه جسد همسرش می کند ... این زنها به راستی که لایق سخت ترین مجازات ها هستند !
......
اما بیایید یکم فکر کنیم و به دور از متن خبرهایی که اغلب خبرنگاران برای بالا بردن رقم فروش کارهاشان به آنها برگ و بال می دهند به این خبرها بنگریم ...
دختری که حقه انتخاب از او سلب می شود ... و قدم در زندگی می گذارد که نسبت به آن میل و رغبتی ندارد ... چگونه می تواند مهر و عطوفت ذاتی اش را در گوشه گوشه خانه پهن کند ...؟! در حالی که قلبش برای کسی دیگر می تپد ؟ در حالی که روزی هزاران بار از خود از عشقش و از شرایط جدیدش انتقام می گیرد ... !
زنی که زیر بار سخت ترین شکنجه های جسمی مرد روزش را شب می کند ... و بدترین تو هین ها را تحمل کند ، شخصیتش خورد می شود ... مرتبا زیر بار سوئذن و بدگمانی مرد ریز ریز می شود ... و حق طبیعی طلاق از او سلب می شود ... ! چگونه می تواند به دور از تنفر و با صبوری به زندگیش ادامه دهد ؟
این دو نمومنه نمونه هایی بود که فقط به ذهن من خطور کرد ... ! قبول دارم ! قبول دارم که هر جنسی خوب و بد دارد و گاهی زنها نیز مرتکب جنایت می شوند ... اما وقتی پای صحبته زنانی میشینیم که از اوضاع روحی خودشون و دلیل جرمشون حرف میزنند می بینیم که چقدر جامعه در حق اونها ظلم کرده ! چقدر مهر خاموشی که جامعه و تفکراتش بر لبان آنها کوبیده به ضررشون تموم شده ... !
یک مرد وقتی از همسرش خیانت میبینه خیلی راحت زن رو به دسته قانون می سپره و میگه غیرتش قبول نمیکنه ناموسش با کسی دیگر بوده باشد و خیلی راحت از همسرش می تونه جدا شه !! اما چقدر زیادن زنایی که خیانت همسراشونو به چشم میبینن و نمی تونن دم بزنن ؟!! برای حفظ زندگیشون اما فکر می کنین ؟ انسان تا چه حد می تونه احساس تنفرش نسبت به کسی رو تحمل کنه ؟!!! و خاموش بشینه !
می خوام بدونم از نظر شما ها عامل اصلی خیلی از جنایت ها یی که زنها انجام دهنده آنها هستند چیه ؟!!!