PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : تعريف و تاريخچه بزه ديده شناسي



tania
06-17-2013, 04:33 PM
اصطلاح «بزه ديده شناسي» يكي از مفاهيمي است كه درباره معناي آن ميان دانشمندان علوم اجتماعي از جمله جرم شناسان، جامعه شناسان و روانشناسان همواره بحث مي شود.

http://up.pnu-club.com/images/j4etd5grgb7vlwcbily.jpeg

خاستگاه اين مباحثه ها اغلب به اين اختلاف نظر اساسي باز مي گردد كه چه كسي براي نخستين بار اين اصطلاح را به كار برده و چه معنايي از آن را در نظر داشته است؟! در اين ميان، از آنجا كه جرم شناسان بيشترين سهم را در رواج دادن اين اصطلاح به منزله يك حوزه مطالعاتي خاص داشته اند، نظر غالب اين است كه اصطلاح مذكور در اصل به حوزه مطالعاتي خاصي براي بررسي رابطه ميان قرباني جرم و بزهكار باز مي گردد كه از دهه هفتاد ميلادي به حوزه وسيع تري فراتر از قربانيان جرم بويژه به قلمرو قربانيان نقض هاي حقوق بشري نيز گسترانده شده است.
بدين سان، مي توان گفت كه اين اصطلاح چه از ديدگاه علمي - تجربي براي مطالعه نقش قرباني جرم در فرايند شكل گيري پديده مجرمانه و چه از نظرگاه سياسي براي تحقيق درباره حمايت از قربانيان نقض هاي حقوق بشري به حوزه مشخصي محدود است يا بايد محدود باشد. اين اصطلاح را خواه به منزله يك حوزه مطالعاتي وابسته به جرم شناسي و خواه به منزله يك رشته مطالعاتي نيمه مستقل، مي توان به معناي «بزه ديده شناسي» به كار برد. «بزه ديده شناسي» بدون هيچ بحث و ترديدي شاخه‌اي از جرم شناسي به شمار مي‌رود.

بزه‌ديده ‌شناسي به هر مسئله‌اي كه مربوط به بزه ديده باشد؛ از جمله شخصيت بزه ديده، ويژگي‌ هاي روان شناختی، زيست ‌شناختي و اخلاقي او،مشخصه‌ هاي اجتماعي- فرهنگي‌اش، روابطش با مجرم و بالاخره مشاركتش در وقوع جرم، توجه مي کند. بزه ديده شناسي يا «Victimology» از دو کلمه «Victim» به معناي قرباني و«logy» به معناي شناخت است. اين اصطلاح را اولين بار«وردهايم» - روان پزشک آمريکايي- در کتاب «نمايش خشونت» در سال 1949 در بحث جرم شناسي، بزه ديده شناسي به کار برد. بنابراين بزه ديده شناسي شاخه اي از جرم شناسي و رشته اي علمي از علوم انساني است که به مطالعه قرباني مستقيم جرم مي پردازد.

از نظرزيست شناسي جنايي و جامعه شناسي جنايي که آن را – بزه ديده- مطالعه مي کند، آنچه مربوط به خانواده او، گذشته و ويژگي هاي اخلاقي و شخصيت اوست مورد تفحص قرار خواهد گرفت.هدف علم بزه ديده شناسي در واقع گسترش و تعميق مطالعات مربوط به بزه ديده در جهت اتخاذ سياست جنايي هرچه بهتر در امر مبارزه با جرم و پيشگيري از آن مي باشد. تاريخ پيدايش بزه ديده شناسي به سال 1948 برمي گردد، سالي که کتاب «مجرم و قرباني» اثر «هانس فون هنتيگ» به رشته تحرير درآمد. حقوق کيفري کلاسيک، نهادها و سازوکارهاي خود را عمدتاً با توجه به بزهکار، عمل ارتکابي او و اوضاع واحوال موجود در زمان وقوع جرم بنا نهاده است. همه اين نهادها در واقع براي تشخيص بزهکار از غير بزهکار و در نهايت، سزادادن بزهکار تنظيم و جهت گيري شده است.

جرم شناسي نيز به تبع آن نخستين مطالعات خود را بر بزهکار و محيط او متمرکز نمود و از اين طريق در مقام علت شناسي بزهکاري برآمد. پديده مجرمانه (جرم)، مجرم و مجازات مشخصه حقوق کيفري کلاسيک را تشکيل مي دهد. يعني حقوق کيفري در نخستين گام از تحول خود بر مبناي اين سه محور استوار بوده است. اگرچه فيلسوفان عصر روشنگري و در رأس آنان «سزار بکاريا» از سده هجدهم به بعد زياده روي دولتمردان خود را در پافشاري بر جنبه سرکوب گرانه و قهرآميز حقوق کيفري به نقد کشاندند. ولي با ورود به سده بيستم و رخداد جنگ هاي جهاني اول و دوم باز حکومت هايي به عرصه قدرت رسيدند که با بي ارزش انگاشتن مجرم، دامنه سرکوب و مجازات را گستراندند. با پايان يافتن جنگ جهاني دوم بار ديگر حقوقدانان و جرم شناسان در برابر زياده روي هاي حکومت هاي نازيسم و فاشيسم برخاستند و جنبشي را به وجود آوردند که بايد آن را خاستگاه نظام حقوق بشري امروزي دانست. با وجود اين تحولات چنين به نظر
مي رسيد که نقش موجود ديگري در اين ناگفته مانده و آن کسي نبود جز قربانيِ رفتار ضد اجتماعي بزهکار يعني بزه ديده.









نسترن علوي زادگان