javad jan
05-23-2013, 02:34 PM
رئيس جمهور كارآفرين
دكتر محمود احمدپور دارياني
امروزه يكي از دغدغه هاي ايرانياني كه خواهان ايراني آباد هستند، انتخاب رئيس جمهور سرنوشت ساز براي چهار سال آتي كشور است. سوالهاي زير موردتوجه است كه از ابعاد مختلف مي بايستي موردتوجه قرار گيرد.
رئيس جمهور آينده بايد از چه ويژگيهاي (شخصيتي، مهارتي، توانايي) رهبري، مديريتي برخوردار باشد؟
سابقه تاريخي و تجربه كشورهاي ديگر (از قبيل مالزي - چين - تركيه - كره) كه مسير موفقيت را جديد و سريع طي كرده اند چگونه بوده است؟
شرايط خاص ايران براي انتخاب رئيس جمهور آينده چه الزاماتي را فراهم مي كند؟
ويژگيهاي متمايز رؤساي قبلي جمهور و كانديداهاي فعلي باتوجه به مسئول اول چگونه است؟
ارائه برنامه ها و معرفي تيم آتي چگونه است؟
ويژگيهاي رئيس جمهور كارآفرين
1 - ويژگيهاي شخصيتي(characteristic): نوآوري و خلاق بـودن نياز به توفيق داشتن، تحمل بالا، سخت كوشي - مخاطره پذير بودن - جسارت و شجاعت بالا، تحول گرا بودن - عامل تغيير بودن - رويكـــــرد به تغيير ازطريق چارچوب شكني به جاي باور در تغيير تدريجي.
2 - تجربيات و سوابق مرتبط (related experience)تحصيلات آكادميك يا حوزه اي؛
تجربه ايجاد يا اداره شركتها يا سازمانهاي بزرگ و متنوع؛
تجربه سياستگذاري و تصميم گيري در شرايط بحراني (اقتصادي، سياسي، نظامي، فرهنگي)؛
تجربه مديريتي - سرپرستي و رهبري در دستگاههاي دولتي؛
داشتن تجربه ايجاد كسب و كار و دارابودن نگاه اقتصادي، مالي، و درك واقعي مفهوم هزينه - منفعت و اصول اقتصاد خرد و كلان.
دارابودن تجربه اجتماعي - فرهنگي سياسي و درك واقع بينانه از مشكلات مردم.
3- توانايي و شايستگي (competency -capabilitly- توانايي حل مسئله؛
- تـــوانايي و دارا بودن ديد استراتژيك و چشم انداز عميق، بصيرت بالا؛
- توانايي بالا در تعامل بين المللي و دارابودن ديدگاه و نگاه جهاني؛
- توانايي ارتبــــاط موثر با ديگران (تمامي ذينفع هاي مداخله گر در كشور)؛
- توانايي پذيرش نقد و انتقاد؛
- توانايي سازماندهي و رهبري، نظارت و استفاده موثر از ديگران؛
- توانايي فضاسازي و تصويرسازي موثر براي ايفاي نقش همه ايرانيان در توسعه كشور؛
- توانايي تعامل با حوزه هاي قدرت رسمي و غيررسمي در كشور.
4 - تجربه كشورهايي كه مسير موفقيت را سريع طي كرده اند: تغييرات و تحولات اخير كشورهايي از قبيل مالزي - سنگاپور - كره - تركيه - چين و... همه حاكي از وجود نقطه مشترك عامل اصلي تغيير (change agent) يعني وجود رئيس جمهور كارآفرين در توفيق سريع كشورهاي فوق است.
به عنوان نمونه هيچ كس در ايفاي نقش
ماهاتير محمد در توسعه مالزي؛
تورگورت اوزال در توسعه تركيه؛
دنگ شيائوپنگ در توسعه چين؛
ژنرال لي، كيم در توسعه كره جنوبي ترديدي نمي كند.
نقطه مشترك همه مقامات پيش گفته، باور در تغيير راديكال (radical change) و چارچوب شكن به جاي باور در بهبود و تغيير تدريجي بوده است. به بيان ديگر، وجود رئيس جمهور كارآفرين به عنوان عامل اصلي تغيير در اين كشورها ايفاي نقش مي كند. و اين جسارت، شجاعت و سرعت در تصميم گيري و باور نگاه جهاني و استفاده از فرصتهاي جامعه اطلاعاتي به عنوان استراتژي هاي جديد اين كشور در گرفتن سهم بازار جهاني بوده است كه اين كشورها را با فضاسازي و تصويرسازي مثبت به حركتي روبه جلو رهنمون ساخته كه نتيجه آن توسعه، ايجاد اشتغال، رفاه اجتماعي بهتري نسبت به قبل بوده است.
5 - شرايط خاص ايران: آنچه كه واقعيت انتخاب رئيس جمهور آتي را رقم مي زند حاكي از اختيارات نسبتاً بالاي نامبرده به عنوان دومين فرد كشور و ضرورت هماهنگي با اهداف نظام، مقام معظم رهبري، قوه قضائيه، مجلس، مجلس خبرگان، حوزه هاي علميه، احزاب و توانايي تعامل و ارتباط بسيار قوي با كليه اركان ساختار قدرت در ايران است.
نكته مهم ديگر اينكه انتخاب رئيس جمهور در ايران تنها و مهمترين انتخابي است كه همه آحاد مردم نقش مستقيم و تاثيرگذار دارند و به عبارت ديگر، مطالبات مردم چنانچه بخواهد اجرا گردد بايستي دررأي فرد موردنظرشان در حل اولويتهاي آنها متبلور گردد.
از سوي ديگر اهميت دقت در انتخاب رئيس جمهور براي تك تك آحاد ملت ايران مسئله بسيار حساس بوده و طي 25 سال گذشته بويژه بعداز پذيرش قطعنامه 598، سه جريان موثر در شكل گيري و به دست آوردن قدرت اجرايي در ايران وجود داشته اند (يعني كارگزاران، جريان اصلاحات و جريان راست...). و جريان چهارمي به نظر مي رسد درحال شكل گيري است آن هم با ويژگيهاي افرادي جوان و مديريتي تحول گرا و بحران آشنا كه بيشتر عمر خدمتي خود را در دوران دفاع مقدس و سيستم هاي نظامي - امنيتي به لحاظ ضرورتهاي انقلاب صرف كرده و از خصوصيات ديگر آنها تحصيلات بالا و اراده جديد آنها براي ورود در حوزه هاي توسعه، اقتصاد، مديريت كشور است. نگارنده نام اين جريان را جبهه كارآفرينان و نوآوران پيشنهاد مي كند.
نكته قابل توجه اينكه باتوجه به ضرورت تامين عقب افتادگيهاي كشور و نياز بالاي حل معضلات اقتصادي اجتماعي و بحرانهاي حاد كشور (و با عنايت به اينكه در هر دو دوره 8 ساله دو رئيس جمهور محترم هماهنگيهاي كامل يكپارچه و منسجم بين ساير دستگاههاي قدرت نداشتند).
دكتر محمود احمدپور دارياني
امروزه يكي از دغدغه هاي ايرانياني كه خواهان ايراني آباد هستند، انتخاب رئيس جمهور سرنوشت ساز براي چهار سال آتي كشور است. سوالهاي زير موردتوجه است كه از ابعاد مختلف مي بايستي موردتوجه قرار گيرد.
رئيس جمهور آينده بايد از چه ويژگيهاي (شخصيتي، مهارتي، توانايي) رهبري، مديريتي برخوردار باشد؟
سابقه تاريخي و تجربه كشورهاي ديگر (از قبيل مالزي - چين - تركيه - كره) كه مسير موفقيت را جديد و سريع طي كرده اند چگونه بوده است؟
شرايط خاص ايران براي انتخاب رئيس جمهور آينده چه الزاماتي را فراهم مي كند؟
ويژگيهاي متمايز رؤساي قبلي جمهور و كانديداهاي فعلي باتوجه به مسئول اول چگونه است؟
ارائه برنامه ها و معرفي تيم آتي چگونه است؟
ويژگيهاي رئيس جمهور كارآفرين
1 - ويژگيهاي شخصيتي(characteristic): نوآوري و خلاق بـودن نياز به توفيق داشتن، تحمل بالا، سخت كوشي - مخاطره پذير بودن - جسارت و شجاعت بالا، تحول گرا بودن - عامل تغيير بودن - رويكـــــرد به تغيير ازطريق چارچوب شكني به جاي باور در تغيير تدريجي.
2 - تجربيات و سوابق مرتبط (related experience)تحصيلات آكادميك يا حوزه اي؛
تجربه ايجاد يا اداره شركتها يا سازمانهاي بزرگ و متنوع؛
تجربه سياستگذاري و تصميم گيري در شرايط بحراني (اقتصادي، سياسي، نظامي، فرهنگي)؛
تجربه مديريتي - سرپرستي و رهبري در دستگاههاي دولتي؛
داشتن تجربه ايجاد كسب و كار و دارابودن نگاه اقتصادي، مالي، و درك واقعي مفهوم هزينه - منفعت و اصول اقتصاد خرد و كلان.
دارابودن تجربه اجتماعي - فرهنگي سياسي و درك واقع بينانه از مشكلات مردم.
3- توانايي و شايستگي (competency -capabilitly- توانايي حل مسئله؛
- تـــوانايي و دارا بودن ديد استراتژيك و چشم انداز عميق، بصيرت بالا؛
- توانايي بالا در تعامل بين المللي و دارابودن ديدگاه و نگاه جهاني؛
- توانايي ارتبــــاط موثر با ديگران (تمامي ذينفع هاي مداخله گر در كشور)؛
- توانايي پذيرش نقد و انتقاد؛
- توانايي سازماندهي و رهبري، نظارت و استفاده موثر از ديگران؛
- توانايي فضاسازي و تصويرسازي موثر براي ايفاي نقش همه ايرانيان در توسعه كشور؛
- توانايي تعامل با حوزه هاي قدرت رسمي و غيررسمي در كشور.
4 - تجربه كشورهايي كه مسير موفقيت را سريع طي كرده اند: تغييرات و تحولات اخير كشورهايي از قبيل مالزي - سنگاپور - كره - تركيه - چين و... همه حاكي از وجود نقطه مشترك عامل اصلي تغيير (change agent) يعني وجود رئيس جمهور كارآفرين در توفيق سريع كشورهاي فوق است.
به عنوان نمونه هيچ كس در ايفاي نقش
ماهاتير محمد در توسعه مالزي؛
تورگورت اوزال در توسعه تركيه؛
دنگ شيائوپنگ در توسعه چين؛
ژنرال لي، كيم در توسعه كره جنوبي ترديدي نمي كند.
نقطه مشترك همه مقامات پيش گفته، باور در تغيير راديكال (radical change) و چارچوب شكن به جاي باور در بهبود و تغيير تدريجي بوده است. به بيان ديگر، وجود رئيس جمهور كارآفرين به عنوان عامل اصلي تغيير در اين كشورها ايفاي نقش مي كند. و اين جسارت، شجاعت و سرعت در تصميم گيري و باور نگاه جهاني و استفاده از فرصتهاي جامعه اطلاعاتي به عنوان استراتژي هاي جديد اين كشور در گرفتن سهم بازار جهاني بوده است كه اين كشورها را با فضاسازي و تصويرسازي مثبت به حركتي روبه جلو رهنمون ساخته كه نتيجه آن توسعه، ايجاد اشتغال، رفاه اجتماعي بهتري نسبت به قبل بوده است.
5 - شرايط خاص ايران: آنچه كه واقعيت انتخاب رئيس جمهور آتي را رقم مي زند حاكي از اختيارات نسبتاً بالاي نامبرده به عنوان دومين فرد كشور و ضرورت هماهنگي با اهداف نظام، مقام معظم رهبري، قوه قضائيه، مجلس، مجلس خبرگان، حوزه هاي علميه، احزاب و توانايي تعامل و ارتباط بسيار قوي با كليه اركان ساختار قدرت در ايران است.
نكته مهم ديگر اينكه انتخاب رئيس جمهور در ايران تنها و مهمترين انتخابي است كه همه آحاد مردم نقش مستقيم و تاثيرگذار دارند و به عبارت ديگر، مطالبات مردم چنانچه بخواهد اجرا گردد بايستي دررأي فرد موردنظرشان در حل اولويتهاي آنها متبلور گردد.
از سوي ديگر اهميت دقت در انتخاب رئيس جمهور براي تك تك آحاد ملت ايران مسئله بسيار حساس بوده و طي 25 سال گذشته بويژه بعداز پذيرش قطعنامه 598، سه جريان موثر در شكل گيري و به دست آوردن قدرت اجرايي در ايران وجود داشته اند (يعني كارگزاران، جريان اصلاحات و جريان راست...). و جريان چهارمي به نظر مي رسد درحال شكل گيري است آن هم با ويژگيهاي افرادي جوان و مديريتي تحول گرا و بحران آشنا كه بيشتر عمر خدمتي خود را در دوران دفاع مقدس و سيستم هاي نظامي - امنيتي به لحاظ ضرورتهاي انقلاب صرف كرده و از خصوصيات ديگر آنها تحصيلات بالا و اراده جديد آنها براي ورود در حوزه هاي توسعه، اقتصاد، مديريت كشور است. نگارنده نام اين جريان را جبهه كارآفرينان و نوآوران پيشنهاد مي كند.
نكته قابل توجه اينكه باتوجه به ضرورت تامين عقب افتادگيهاي كشور و نياز بالاي حل معضلات اقتصادي اجتماعي و بحرانهاي حاد كشور (و با عنايت به اينكه در هر دو دوره 8 ساله دو رئيس جمهور محترم هماهنگيهاي كامل يكپارچه و منسجم بين ساير دستگاههاي قدرت نداشتند).