PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : پیامک های احساسی خداحافظی



غریب آشنا
04-30-2013, 03:40 PM
خدا حافظ گل مریم گل مظلوم و پر دردم
نشد با این تن زخمی به آغوش تو بر گردم
نشد تا بغض چشمات رو به خواب قصه بسپارم
از این فصل سکوت و شرم غم بارون رو بردارم
.
.
.
چگونه بگذرم از عشق ، از دلبستگی هایم ؟
چگونه می روی با اینکه می دانی چه تنهایم ؟
خداحافظ ، بدون تو گمان کردی که می مانم
خداحافظ ، بدون من یقین دارم که می مانی !!!
.
.
.
واپسین لحظه دیدار ، منو دست گریه نسپار ، توی تردید شب خدا نگهدار ،
اگه خوابم اگه بیدار ، تو ی این فرصت تکرار ، بگو عاشقی برای آخرین بار

.
.
.
هنوز نیامده ای خداحافظ ؟ تقصیر تو نیست ، همیشه همین گونه بوده ، برو اما من پشت سرت نه دست که دل تکان می دهم
.
.
.
ترا از دور می بوسم به چشمی تر خداحافظ
مرا باور نکردی می روم دیگر خداحافظ
مرا لایق ندیدی تا بپرسی حال و روزم را
برو با دیگران ای بی وفا دلبر خداحافظ
.
.
.
گفتی خداحافظ ! گفتم نمی خواهی مرا ؟ باشد نخواه ! اما ای کاش می گفتی چرا ؟
.
.
.
خدانگهدار عزیزم اما نمیشه باورم / توی چشام نگاه نکنی این لحظه های آخرم / آخه چطور دلم بیاد چشاتو گریون ببینم ؟
.
.
.
میروم شاید کمی حال شما بهتر شود / میگذارم با خیالت روزگارم سر شود
.
.
.
ای که از اول جاده به سکوت شدی گرفتار / منو از خاطره کم کن ٬ تا ابد خدا نگهدار
.
.
.
برو ای خوب من ، هم بغض دریا شو ، خداحافظ !
برو با بی کسی هایت هم آوا شو ، خداحافظ !
تو را با من نمی خواهم که « ما » معنا کنم دیگر …
برو با یک « من » دیگر بمان « ما » شو ، خداحافظ !
.
.
.
میشه مثل یه قطره اشک بعضیا رو از چشمت بندازی
ولی هیچوقت نمی تونی جلوی اشکی رو بگیری که با خداحافظی بعضی ها از چشمت جاری میشه
.
.
.
رفتی اما دل من مانده برِ دوست هنوز / میبرم جسمی و جان در گرو توست هنوز
.
.
.
من که زندگیمو باختم ، واسه یه لحظه دیدنت / نزار بازم دل بپوسه ، دوباره وقت رفتنت
.
.
.
باران باشد ، تو باشی ، یک خیابان بی انتها باشد ، به دنیا میگویم : خداحافظ
.
.
.
شبیه برگ پاییزی ، پس از تو قسمت بادم
خداحافظ ، ولی هرگز نخواهی رفت از یادم
خداحافظ ، و این یعنی در اندوه تو می میرم
در این تنهایی مطلق ، که می بندد به زنجیرم
و بی تو لحظه ای حتی دلم طاقت نمی آرد
و برف نا امیدی بر سرم یکریز می بارد
چگونه بگذرم از عشق ، از این دلبستگی هایم ؟
چگونه می روی با اینکه می دانی چه تنهایم ؟
.
.
.
روزی صد بار با هم خداحافظی می کردیم اما افسوس معنای
خداحافظی را زمانی فهمیدم که تو را به خدا سپردم
.
.
.
می‌روم شاید کمی حال شما بهتر شود
می‌گذارم با خیالت روزگارم سر شود
خدا حافظ برای همیشه
.
.
.
تو رفتی شاخه عشقم شکسته
به چشمم شبنم حسرت نشسته
نگاهی هم نکردی وقت رفتن
نگاهی که سراسر اشک بسته
.
.
.
گفتی محبت کن برو
باشد خداحافظ ولی
رفتم که تو باور کنی
دارم محبت می کنم


منبع:sms.dostaneh.com

O M I D
07-01-2014, 12:13 PM
شرر زدی جگرم ، نازنین خداحافظ
شکست بال و پرم ، نازنین خداحافظ
دوان به سوی توبودم ، که از جفا تیری
زد عشق بر کمرم ، نازنین خداحافظ




برو باشد ولی من هم خدا و عالمی دارم
من از دنیا گله مندم که از مهر تو کم دارم
ببین یک خواهشی دارم مرا در خود کمی حل کن
نگو رفتم خداحافظ کمی دیگر معطل کن


بیخودی متاسف نباش تو آمده بودی که بروی اصلا!
تو چه می دانی چه ترسی ست
ترس از کوچه ی بعد از خداحافظ؟



این قصه هم رسیده به پایان خداحافظ
جان شما و خاطره هامان خداحافظ
من می روم بدون تو اما دعایم کن
در اولین تراوش باران خداحافظ



خداحافظ برای تو چه آسان بود
ولی قلب من از این واژه لرزان بود
خداحافظ برای تو رهایی داشت
برای من غم تلخ جدایی داشت



طعم خیس اندوه و اتفاق افتاده
یک … آه ! خداحافظ یک فاجعه ی ساده
خالی شدم از رویا حسی منو از من برد
یه سایه شبیه من پشت پنجره پژمرد



خدا لعنت کند بر واژه ها حتی خداحافظ
که یعنی آتشی افتاده در من با خداحافظ
سکوت افتاده مثل رعشه ای بر استخوانهایم
شبیه موج سرد ساحل دریا خداحافظ




چگونه بگذرم از عشق از دلبستگی هایم ؟
چگونه می روی با اینکه می دانی چه تنهایم ؟
خداحافظ بدون تو گمان کردی که می مانم
خداحافظ بدون من یقین دارم که می مانی




واپسین لحظه دیدار
منو دست گریه نسپار
توی تردید شب خدا نگهدار
اگه خوابم اگه بیدار
تو ی این فرصت تکرار
بگو عاشقی برای آخرین بار



هنوز نیامده ای خداحافظ ؟
تقصیر تو نیست همیشه همین گونه بوده
برو اما من پشت سرت نه دست که دل تکان می دهم




ترا از دور می بوسم به چشمی تر خداحافظ
مرا باور نکردی می روم دیگر خداحافظ
مرا لایق ندیدی تا بپرسی حال و روزم را
برو با دیگران ای بی وفا دلبر خداحافظ



خداحافظ ای ماه شبهای تارم
خداحافظ ای درد جانسوز جانم
خداحافظ ای عشق روزای خوبم
خداحافظ ای شور و شوق حضورم


آمدی چه زیبا ، گفتم دوستت دارم چه صادقانه
پذیرفتی چه فریبنده ، نیازمندت شدم چه حقیرانه
به خاطر یک کلمه مرا ترک کردی چه ناجوانمردانه
واژه غریب خداحافظ به میان آمد چه بی رحمانه
و من سوختم چه عاشقانه



میگویم سلام ، هیچکس جوابم را نمی دهد
پس خدانگهدار می گویم شاید از سر اتفاق
یک نفر دست هایش تکان بخورد