PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : شهرسازی شهروندگرا



Borna66
06-09-2009, 06:02 PM
نام کتاب: شهرسازی شهروندگرا
موضوع: ارتقای عرصه‌های همگانی در شهرها و محیط‌های شهری
نویسنده: «فرانسیس تیبالدز»
مترجم: «محمد احمدی نژاد»

کتاب شهرسازیِ شهروندگرا با یادداشتی از مترجم، پیش‌نویسی از دکتر «حمید ماجدی» و آغاز سخنی از «تری فارل» در ابتدای کتاب و پی نوشتی از «کوین موری» در انتهای آن در رابطه با طراحی، نگهداری و مدیریت شهرها و محیط‌های شهری، بویژه «مرکز شهر» است. این کتاب، آخرین تلاش و نوشته‌ی فرانسیس بوده و به قول مترجم «تیر از کمان رهیده‌ی آرشِ لندن است. زه رها کرد و جان تهی» (1)
تیبالدز در این کتاب، تنزل کیفیت محیط‌های شهری و عرصه‌های عمومی را یادآور شده، سپس با رویکردی فلسفیِ نوین و نیز راهکارهای علمی سعی می‌کند که محیط شهری انسان‌گراتر (شهروندگراتر) ایجاد کند.
او این کتاب را «حاصل سی سال فعالیت حرفه‌ای، مشاهده مطالعات موردی و اسکیس» (2) و همچنین برگرفته از «مضامین شکل گرفته در دوران خوشایند ریاست انجمن سلطنتی شهرسازی» (3) می‌داند.

به جز فصل اول، بقیه‌ی فصول دارای خلاصه‌ای از همان فصل بوده که می‌تواند مورد بهره‌برداری قرار گیرد.

فصل اول: تنزل عرصه‌ی عمومی
فرانسیس در این فصل ادعا می‌کند که «بیش‌ترین آسیب‌ها (به محیط شهری) طی بیست یا سی سال گذشته وارد شده است» (4) این کتاب در دهه آخر قرن بیستم نوشته شده است.

فصل دوم: مکان‌ها مهم‌ترند
او این فصل را این چنین شروع می‌کند: «مکان‌ها از ساختمان‌های منفرد و یا تردد خودروها مهم‌ترند. با این حال، در سراسر دنیا اکثر فعالیت‌های مربوط به برنامه‌ریزی و طرح‌ریزی شهری، بر دو مورد اخیر تمرکز می‌کنند.» (5)

فصل سوم: از گذشته چه آموخته‌ایم؟
او در این فصل چنین می‌گوید: «به طور کلی، ساختمان‌ها و شهرهای سنتی، بسیار بهتر از نمونه‌های امروزی ساخته شده‌اند.» (6)

فصل چهارم: ادغام کاربری‌ها وفعالیت‌ها
نویسنده در این فصل اعتقاد خود را چنین بیان می‌کند: «باید تلاش کنیم محیط‌هایی چند منظوره خلق کنیم و ماهیتی غنی و تنوع به آنها ببخشیم» (7)

فصل پنجم: مقیاس انسانی
«به طور کلی، هر موقعیتی بسته به ویژگی‌هایش بررسی و طراحی می‌شود، ولی یک توصیه کلی می‌تواند این باشد که: «سادگی را حفظ کنید».» (8)

فصل ششم: آزادی عابران پیاده
تیبالدز چنین تشریح می‌کند که «بسیاری از شهرها و محیط‌های شهری را به آسانی می‌توان انسان‌گراتر از وضعیت کنونی‌شان شکل داد. برای این کار خیابان‌های پیاده‌رو باید افزایش یابد» (9)

فصل هفتم: قابلیت دسترسی برای همگان
در این فصل فرانسیس به مطلب مهمی می‌پردازد: «شهرها و محیط‌های شهری، مأمنِ روابط انسانی هستند. یکی از علت‌های اساسی که باعث می‌شود مرکز شهرها برای ما مهم جلوه کند این است که آن‌ها، امکان ارتباط و تماس با افراد را برای ما فراهم می‌کنند؛ یعنی پایگاه دسترسی ما به یکدیگرند» (10)


منابع:
1. یادداشت مترجم، ص 5؛
2. مقدمه، ص 10؛
3. همان، ص 11؛
4. فصل 1، ص 23؛
5. فصل 2، ص 25؛
6. فصل 3، ص 37؛
7. فصل 4، ص 52؛
8. فصل 5، ص 71؛
9. فصل 6، ص 78؛
10. فصل 7، ص 85؛

ادامه دارد...

Borna66
06-09-2009, 06:02 PM
فصل هشتم: ایجاد موضوع
در این فصل نویسنده به مبحثی گم‌گشته در میان معماران می‌پردازد: «یک مکان خوانا جایی است که مادر شما برای خرید به آنجا برود و گم یا سردرگم نشود.» (11).
این اتفاق چندین بار برای من رخ داده است!

فصل نهم: محیط‌های ماندگار
«فقدان نگهداری یا نگهداری ضعیفِ عرصه‌ی عمومی نیز می‌تواند بر ادراک حاصل از آن مکان لطمه بزند.» (12)

فصل دهم: کنترل تغییرات
«طرح‌هایی که طرح‌های جامع نامیده می‌شوند، بسیاری از شهرها و محیط‌های شهری را تخریب کرده‌اند.» (13)
تا این فصل نه روش برای انسان‌گراتر کردن شهرها معرفی و بررسی شده‌اند.

فصل یازدهم: ادغام روش‌ها
در فصل یازدهم به چگونگی ادغام آنها می‌پردازد. «مسائل مطرح در طراحی شهری هرگز موضوع سیاه و سفید و یا گزینه‌های نهایی نیستند، بلکه موضوع رسیدن به تعادل مطرح است.» (14)

فصل دوازدهم: نوزایی عرصه‌ی عمومی
در این فصل فرانسیس می‌گوید: «برنامه‌ریزی به موضوع مشخص کردن محیط آینده و مراقبت از میراث‌هایمان مربوط می‌شود. نیروهای بازاری و مؤسسات آزاد به هیچ یک از این فعالیت‌ها بها نمی‌دهند و دلیلی هم ندارد چنین کنند.» (15)

پس نوشت:
در این فصل به اصول و معیارهای کنترل برنامه ریزی و طراحی می‌پردازد. البته این فصل جز کتاب نیست بلکه تیبالدز این متن را برای جلسه‌ای مشترک آماده کرده بود که شرکت کنندگانش، مؤسسه سلطنتی شهرسازی، انجمن سلطنتی معماران بریتانیایی، صنعت ساخت و سازمان محیط زیست بریتانیا بود.


منابع
11. فصل 8، ص 91؛
12. فصل 9، ص 107؛
13. فصل 10، ص 112؛
14. فصل 11، ص 124؛
15. فصل 12، ص 133.