PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : بد پانتئون:ایتالیا-رم



Borna66
06-09-2009, 01:23 PM
پانتئون، معبدي است ساخته شده براي خدايان. پانتئون رم يکي از ساختمانهاي بزرگ رم باستان است که به بهترين وجه حفظ شده و يکي از پر اهميت ترين ساختمانها در تاريخ معماري است.




http://pnu-club.com/imported/mising.jpg

نمای خارجی معبد پانتئون


شکل ظاهري اين ساختمان، استوانه بزرگ هشت تکه اي است، همراه با گنبدي عظيم بر بالاي آن و يک ورودي مسقف چهار گوش با يک سري ستون.
قطر گنبد بزرگ 43 متر است و روشنايي ساختمان از طريق روزنه گردی در مرکز گنبد که اکولوس (Oculus) ناميده ميشود، تامين مي گردد.

پانتئون بين سالهاي 118 تا 128 ميلادي توسط هادريان( (Hadrianامپراطور رم به جاي معبد کوچکي که توسط دولت مردي به نام مارکوس ويپسانيوس آگريپا (Marcus Vipsanius Agrippa) در 27 سال قبل از ميلاد ساخته شده بود، بنا گرديد. براي نگهداري چنين گنبد بزرگي از ديوارهاي توخالي به قطر 6 متر استفاده شده که در هشت تکه بدنه گرد معبد را شکل داده است.




http://pnu-club.com/imported/mising.jpg

نمایی از داخل معبد پانتئون


پانتئون لغتي کلی است که به ساختمانهايي که به عنوان مقبره يا يادبود شخصيتهاي بزرگ يک کشور ساخته ميشود، نيز اطلاق ميشود. معروفترين مثال در اين زمينه کليساي سنت ژنو( (Sainte Geneviève پاريس است که در سال 1764 توسط ژاک جرمين (Jacques Germain) به سبک کلاسيک فرانسوي ساخته شد، اما بعدها که به عنوان معبد يادبود بزرگان فرانسه استفاده شد، به پانتئون تغييرنام داد

Borna66
06-09-2009, 01:23 PM
هنر اتروسك هنر رومي
روميان(امپراتوري پيشين«معماري و طرحهاي عمراني»)
يکي از بهترين و سالم ترين يادمانهاي رومي، خود شهر رم است و يکي از پرآوزه تري و پر نفوذترين بناها در تاريخ معماري، معبد پانتئون است (تصويرهاي 237 تا 239)؛ اين معبد در حدود 125 ميلادي ساخته شد و تأثير فضاي درونيش بسيار پر مخافت است. مخصوصاً به اين علت که از نماي بيرونش چنين مخافتي احساس نمي شود. پانتئون معبدي گرد و گنبد دار است، در جلويش رواقي مستطيلي دارد که به نظر مي رسد آنچنان که بايد و شايد با ساخت گردوار اوليه آن تناسبي ندارد و احتمالاً بعدها برآن افزوده شده است. تأثير اوليه حاصل از مشاهده اين بنا احتمالاً با تأثير امروزيش متفاوت بوده است، زيرا پانتئون در آغاز يک بناي مستقل نبود بلکه به يک باسيليکاي قديمي تر متصل بود و امتداد آن يالهاي جانبي پانتئون را مي پوشانده است. گذشته از اين، در جلوي رواق معبد يک حياط ستون بندي شده قرار داشت که بخشي از رواق نيز جزو آن بود و در آغاز تنها بخش قابل رؤيت ساختمان از روبرو بود. اين حياط که در دوره هادريانوس ساخته شد، احتمالاً از طرحهاي همين امپراتور تنوع طلب بوده است. بناي پانتئون از گونه اي سادگي پرهيبت در مقياس بزرگ برخوردار است. برفراز اندرون مدورش گنبدي نيمکره وار به قطر 43 متر زده اند که فاصله نوک گنبد از کف پانتئون نيز 43 متر است.



http://pnu-club.com/imported/mising.jpg
237- معبد پانتئون رم 118 – 125 ب م
http://pnu-club.com/imported/mising.jpg
↕238- نقشه ومقطع پانتئون(به تقليدازسربانيستر فلچر)
http://pnu-club.com/imported/mising.jpg
http://pnu-club.com/imported/mising.jpg239-اندرون پانتئون اثر جوواني پانيني ، حدود 1750 ب م. نگارخانه ملي هنر ، واشينگتن ، بخش كولومبيا (مجموعه سميوئل ه – كرس)


بدين ترتيب، طرح پانتئون بر تقاطع دو دايره – يکي عمودي، ديگري افقي – قابل تصور به صورت مقاطعي از يک کره «فضا» که در درون بنا محاط شده اند استوار گشته است. گنبد پانتئون، پوسته اي بتوني دارد که تدريجاً در سمت قاعده بر ضخامتش افزوده مي شود تا در جاي لازم بر قدرت آن بيفزايد. در مرکز گنبد، سوراخي گرد (به نام «چشمه نور» يا «نورگير») به قطر 9 متر تعبيه شده که شيشه اي ندارد، رو به آسمان باز شده و تنها منبع نور براي تأمين روشنايي اندرون بنا است. ديوارهاي نگه دارنده گنبد بسيار ضخيمند و در سطحشان فرونشستگيهاي مستطيل و نيمدايره يک در ميان ايجاد شده است، که بر بالاي هر کدام طاقي هلالي زده شده تا فشار حاصل از گنبد را به جرزهاي عظيم سنگي منتقل کنند. گنبد پانتئون از درون قاب بندي شده تا آنکه هم جلوه هندسي زيبايي از مربعهاي کوچک در درون دايره اي عظيم را پيدا کند هم از فشار و سنگيني کل گنبد بکاهد بي آنکه صدمه اي به قدرتش زده باشد. کف پانتئون، مختصر تحدبي دارد و زهکشهايش به صورت خطوطي کم عمق در مرکز (مستقيماً در زير نورگير) ايجاد شده اند تا هر آبي را که از آن بالا مي ريزد به سوي خود سرازير گرداند.
تابلوي اندرون پانتئون اثر جوواني پانيني (تصوير 239 (http://www2.irib.ir/amouzesh/h/page_sh.asp?key=40&ov=199#239)) بهتر از هر عکسي، وحدت شکل و مقياس طرح، سادگي نسبتها، عظمت پرهيبت آن را نشان مي دهد. در اين تابلو تقريباً تجربه هر تازه وارد به اين فضاي عظيم مدور به نمايش گذاشته شده است و آن نه احساس سنگيني ديوارهاي گرداگرد بنا بلکه حضور ملموس خود فضاست؛ زيرا معماري نمايانده شده در اين تابلو، قبل از هر چيز يک معماري مختص فضاسازي است. در معماريهايي که پيشتر مطالعه کرديم، شکل فضاي محصور شده، تقريباً به طرزي تصادفي از طرز قرار گرفتن ديوارها و احجام، تبعيت مي کرده است و اين عناصر نيز به اندازه اي که در شکل فضاي مزبور گسستگي ايجاد مي کنند باعث شکل دادنش نمي شوند. ديوارها و احجام در معماري مصر و بين النهرين به قدري اهميت دارند که آنچه ديده مي شود همينها هستند، فضا فقط به شکل «منفي» وجود دارد يعني تصادفاً بين احجام ظاهر مي شود. اين گونه معماري را معماري احجام مي نامند. معماري يوناني نيز مخصوصاً به احجام، نسبتهاي ميان احجام و شکل دادن به عناصر حجمي توجه داشت، با صفت معماري استخوان بندي يا ساختاري متمايز شده است. نخستين بار روميان هستند که معماري را به شکل واحدهايي از فضا در تصور مي آورند که با استفاده از ديوار بستهايي قابل شکل دادن هستند. ادرون پانتئون، مطابق اين علاقه معماران رومي، يک کل واحد، همشکل و متکي به خود است که احجام يا ديوارهاي نگه دارنده هيچ گسستي در آن پديد نمي آورند، کلي است که بازديد کننده را در خود جا مي دهد بي آنکه او را محبوس کند، جهان کوچکي است که از طريق نورگيرش به سوي ابرهاي گريزپا، آسمان آبي، خورشيد، طبيعت کيهاني و خدايان راه مي يابد. گريختن از سر و صدا و گرماي سوزان يک روز تابستاني رم و پناه آوردن به محيط خنک و عظمت آرام پانتئون، تجربه اي است که تقريباً در وصف نمي گنجد و هر کسي بايد خود شخصاً آن را بيازمايد. از همه چيز که بگذريم، اين کار يک تجربه معماري نيز هست.
نبايد از ياد برد که نيروي ابتکار روميان در ساختن فضاهاي بزرگ دروني به شناخت و اطلاعات مهندسي ايشان از خواص احجام و ايستايي احجام خنثي بستگي داشت. قوس، طاق و گنبد، واحدهايي ساختماني بودند که روميان با مهارتي بي مانند در جهان باستان و کم نظير در جهان معاصر، ابداع و تکميل کردند. اساساً، مسأله به شکلي که روميان مي ديدند، چنين بود: چگونه بايد فضايي پهناور را محصور کرد و بر فرازش سقف زد و چگونه نور کافي به اين فضاي بزرگ رساند و در عين حال آن را باز و بدون تيرها يا ستونهاي نگه دارنده لازم براي يک سقف تخت نگه داشت. (اين نگرش را با نگرش تجسم يافته در تالارهاي ستون دار مصري، تصوير 90 (http://www2.irib.ir/amouzesh/o/tarikh_honarS/images/0090.jpg)، مقايسه کنيد).

http://pnu-club.com/imported/mising.jpg→241-تالارمركزي حمامهاي كاراكالا، رم ،‌حدود 215 ب م (نقاشي از طرح بازسازي شده، كارگ، ايبل بلونت)







↓263- باسليكاي كنستانتين، رم ، حدود 310 – 320 ب م
http://pnu-club.com/imported/mising.jpg
http://pnu-club.com/imported/mising.jpg
264-طرح بازسازي شده باسليكاي كنستانتين

ساده ترين طاق مورد استفاده روميان طاق گهواره اي (تصوير 240 الف) بود – در واقع، قوس عميقي بود که سقفي نيمه استوانه اي بر بالاي يک فضاي دراز مستطيل شکل تشکيل مي داد و لبه هاي سقف نيمه استوانه اي مستقيماً بر ديوارهاي جانبي قرار مي گرفتند، اين ديوارها براي آنکه در زير وزن سقف ايستادگي کنند يا بايد بسيار ضخيم باشند يا با زدن ديوارهاي پشت بند ايستادگي کنند يا بايد بسيار ضخيم باشند يا با زدن ديوارهاي پشتبند تقويت شوند. اين طاق را مي توان از بتون و با استفاده از يک قالب بندي موقت چوبي (که محور ناميده مي شود) ساخت که با گنبد نهايي همشکل و هم اندازه است و بتون سيال را تا سفت شدنش در خود نگه مي دارد. طاق بندي تالار مرکزي حمامهاي کارآکالا (تصوير 241) و باسيليکاي کنسانتين (تصوير 263) بدين گونه ساخته شد که چندين طاقه گهواره اي را در فواصل ثابتي عمود و متداخل بر طاق گهواره اي را در فواصل ثابتي عمود و متداخل بر طاق گهواره اي اصلي ساختند و بدين ترتيب به آن چيزي دست يافتند که طاق مرکب ناميده مي شود (تصوير 240 ب و ج). اگر ارتفاع طاقهاي گهواره اي متداخل و اصلي يکي باشد، نتيجه را طاق متقاطع مي نامند و خط برخورد دو طاق نيز خط تقاطع ناميده مي شود (خطوط تقاطع را در تصوير 241 به آساني مي توان تشخيص داد) طاق مرکب يا متقاطع علاوه بر آنکه ظاهراً از طاق گهواره اي، پيشرانه – يعني نيروهايي که طاق در جهت پايين و به سمت خارج وارد مي کند، مانند نيروهاي قوس – در امتداد طول کل ديوار وارد مي شود و به جرز نگه دارنده مشابهي نياز دارد؛ اين پيشرانه در طاق متقاطع در نقاطي وارد مي شود که خطوط تقاطع به يکديگر مي رسند و فقط در همين نقاط است که جرزهاي نگه دارنده بايد کار گذاشته شوند. بدين ترتيب فضاي دروني را مي توان از وجود ديوارهاي نگهدارنده خلاص کرد و با کار گذاشتن رديف پنجره هاي زيرگنبدي در فضاي آزادي که نياز به ديوار پشتبند ندارد (يعني در نقاط پاياني طاقهاي مرکب) به نور بيشتري امکان ورود داده مي شود. ديوارهاي پشتبند را مي توان با زدن ديوارهاي سنگين عمود بر ديوار اصلي و داراي قوسهاي طاق نما تأمين کرد؛ بدين ترتيب راهروهاي جانبي در امتداد طول صحن يا تالار بزرگ نيز ساخته مي شوند (تصوير 264) گذشته از اين ديوارهاي کوتاهي نيز در روي سقف راهروهاي جانبي صحن مي زدند تا بخشي از پيشرانه طاقها را به طاقهاي بيروني هدايت کنند. آنچه گفته شد از مباني کار سازندگان حمامهاي غول آساي کارآکالا (تصويرهاي 241 و 242) بود که در حدود سال 215 ميلادي چنين بناهايي را برپا داشتند. محصور کردن فضاهاي بزرگ با طاق زني، شيوه اي رايج در آن زمان بود. با آنکه چيزي از پوشش اين بناها برجا نمانده، از مشاهده آنها مي توان به وجود طاقهايي پي برد که از خط الرأس ديوارهاي ضخيم تا ارتفاع بيست و هفت متر بالا رفته بودند، در زير اين طاقها که با تنوعي بي پايان بسط مي يافتند، فضاهايي براي استراحت و شادي روحي و جسمي هزاران رومي فارغ البال – تماماً به خرج دولت – طراحي شده بود. فقط ساختمانهاي مرکزي اين مجتمع عظيم که امپراتوران روم اميدوار بودند جمعيتي سرکش و تهيدست را در آن به خوشگذراني مشغول کنند، مساحتي معادل 108×216 متر مربع را به خود اختصاص داده بود؛ و خود حمامها که مرکز توجه و مرکز معماري اين طرح بودند، گنجايش 1600 نفر را داشتند. کاربرد بخشهاي گوناگون اين مجتمع عظيم همچنان مورد بحث و اختلاف است. نقشه ي بنا طرحي قرينه وار بر امتداد محور مرکزي حوضهاي پر از آب با دماهاي متفاوت داشت: فريجيداريوم يا حوض آب سرد، تپيداريوم يا تالار مرکزي مخصوص حوضهاي کوچک آب گرم، کاليداريوم يا حوض گرد مخصوص آب داغ در يک تالار گنبددار، ساختمانهاي مرکزي شامل حمامهاي بخار، اتاقهاي رخت کن، اتاقهاي استراحت، تالارهاي سخنراني و اتاقهاي ورزش نيز مي شدند. دور تا دور اين مجتمع عظيم محوري را با منظره باغهاي زيبا به محيطي دلپذير تبديل کرده بودند که گرداگرد آنها نيز رديف ديگري از چند ساختمان شامل چندين مغازه، رستوران، کتابخانه، سالنهاي ورزش و (شايد يک) ميدان ورزش ساخته شده بود. طول کل اين مجتمع تقريباً 400 متر مي شد. زير مجتمع مزبور دنيايي زير زميني شامل راهروها (با عرض کافي براي عبور و مرور گاريها و گردونه ها)، انبارها و اتاقهاي گرم لبريز از بردگان و تون تابها مي شد: تالارها و آب مورد نياز حمامها را با استفاده از شبکه اي گرم مي کردند که در آن هواي گرم از درون لوله ها و آجرهاي مجوف زير کف، داخل ديوار و گاهي داخل طاقهاي بنا عبور داده مي شد. آب به مقدار کافي از طريق يک آبگذر اختصاصي تأمين مي شد. به راستي براي تأمين آسايش انسان چه نبوغ و مهارتي به کار گرفته شده بود! هرکس با پرداختن وروديه اي ناچيز مي توانست يک روز تمام در حمامهاي واقع در قلب محيطي زيبا و پرشکوه استراحت کند. به بيان درست تر، اين حمامها به قدري زيبا، آراسته و مجلل بودند که اخلاقيون زمانه از هزينه اي که صرف آرايش ظاهري آنها شده بود گله مي کردند. سنکا فيلسوف و نمايشنامه نويس رومي ضمن مقايسه روزگار فاسد خودش با روزگار خاندان دانش دوست قهرمان پرور سکيپيو که در محيطي بس ساده و محقر استحمام مي کردند، چنين گله مي کند:


«ولي امروزه، چه کسي جرأت دارد مانند آنها استحمام کند؟ اگر ديوارهاي خانه مان با آيينه هاي درخشان و گرانقيمت آراسته نشوند؛ اگر مرمرهاي اسکندراني ما در کنار موزاييکهاي ساخته شده با سنگ نوميديا کار گذاشته نشوند، اگر حاشيه هاي آنها از چهار طرف با الگوهاي پيچاپيچ نماسازي نشوند و جلوه اي رنگارنگ همچون تابلوهاي نقاشي پيدا نکنند، اگر سقفهاي هلالي ما غرق در شيشه نشوند، اگر استخرهاي شناي ما با مرمرهاي تاسوسي که سابقاً ديدنش در هر معبدي مايه حيرت آدمي مي شد ساخته نشوند، خود را خسيس و تهيدست مي پنداريم... اينهمه تنديس و اينهمه ستون که به هيچ کاري نمي آيند، ولي فقط براي تزيين و صرفاً براي خرج کردن پول ساخته شده اند؛ و دريايي از آب، هر روز غرش کنان از سطحي ديگر فرو مي ريزد! ما چنان تجمل پرست شده ايم که در آينده روي چيزي جز سنگها قيمتي گام برنخواهيم داشت.»
البته حمامهاي کارآکالا علاوه بر آنچه گفته شد مراکزي اجتماعي بودند که هر کسي مي توانست تمام روز را «بي آنکه کاري کرده باشد» شادمانه در آن بگذارند. حمامها مراکز فرهنگي نيز بودند، چندين کتابخانه و دنيايي از پيکره هاي اصل يوناني، در حمامهاي عمومي و تعدادي از مهمترين کپيه هاي مزبور از حمامهاي کاراکالا به دست آمدند.