PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : دوره های مختلف معمار یونان



Borna66
06-09-2009, 01:08 PM
معماری یونان در دوره ی آرکائیک
دوره های بررسی تاريخ هنر و معماری يونان: هنر و معماری يونان دارای فراز و نشيبهای فراوانی در طول تاريخ بوده است. و بر همين اساس می توان هنر يونان را در چهار دوره معماری را در سه دوره از آن مورد بررسی قرار داد.
الف) هنر دوره هندسی: به آثار هنری پيش از دوره آرکائيک اطلاق می گردد. که در آن بر روی سطوح ظروف سفالی از طرحهای منظم هندسی استفاده شده است.
ب) هنر و معماری دوره آرکائيک (کهن) 630 تا480 ق . م
ج) هنر و معماری دوره کلاسيک 480 تا 330 ق . م
د)هنر و معماری دوره هلنی 330 تا 27 ق . م
اينک به بررسی معماری يونان در هر يک از دوره های فوق الذکر بويژه سه دوره کهن, کلاسيک و هلنی می پردازيم.
1- معماری دوره کهن (آرکائيکhttp://www.pnu-club.com/imported/2009/03/228.gif در اين زمان, دوره هندسی جای خود را به مرحله يا «شيوه خاور مآبی»دوره کهن داد. اين مرحله, مرحله گذرايی بود و پس از آن عناصر تازه ای از هنر, با هنر اصيل يونانی پيوند خورد و شيوه ای جديد پديد آورد که سبب بنيان و پيشرفت هنر يونان گرديد. اين دوره را به نام «دوره کهن» نام گذاری کرده اند که از اواخر قرن هفتم پيش از ميلاد آغاز شده و تا شروع جنگهای ايران و يونان در زمان خشايار شاه هخامنشی (480 ق م) ادامه داشته است.
پيامد روابط جديد با شرق, ظهور پياپي جانوران و هيولاهای مرکب متعلق به خاور زمين در سطح ظروف يونانی بود, با اين مضامين در هنر بين النهرين و مصر آشنا شديم. شير, ابولهول, شيربالدار, آدم تنه اسبی(مينوتور).
پيکر تراشی: گرايشهای تکامل پيکر تراشی در يونان درست همانند گرايشهايی است که در نقاشی سفالينه هاست. يعنی مرئی و قابل توصيف اند. پيکره های مفرغی پسر و دختر يونانی که در سال680 ق م ساخته شده اند,
سرآغاز دوره کهن است. جامه های بلند و مجلل اين پيکره ها را می توان دليلی بر ساخته شدن آنها در ايوانی دانست. زيرا در اينجا بود که دولتهای ثروتمند يونانی, سليقه و علاقه خاورمآبانه خود را به تزئينات گرانبها و پيکر شکوه در زندگی و هنر گسترش دادند.
پيکره سازی يونان فقط مختص پيکر تراشی جدای از معماری نيست, بلکه بخش عظيمی از پيکر تراشی اين دوره جزو تزيين ساختمان معابد است، که به صورت نقش برجسته استفاده شده است.
بی شک آغاز جنگ های ايران و يونان تاثيری در توسعه هنر دوره کهن داشته است، گرچه از برخی جهات محدوديتهايی داشته، اما با تحولی که به ويژه در شناخت مواد اوليه و استفاده از آن حاصل گرديد، موجب تحولات و پيشرفت هنری اين زمان شد هنرمند اين دوره دقت خود را بيشتر صرف شناخت ماده ای نمود که با آن اثر هنری را پديد آورده است. و براساس سنت حاکم بر جامعه خود را در قيد و بند ساختن نمونه ها و انواع محدود هنری گرفتار کرده، و در حقيقت بيشتر به الگو سازی پرداخته است.
معماری: در دوره کهن دو مسير هنری در شهرهای تحت نفوذ يونانيها برقرار بود، يکی از هنر دور يک که مشخص با رسميت و صلابت و بی پيرايه در سرزمين يونان قرار داشت و ديگری شيوه هنری يونيک که دارای ظرافت بيشتر و خاص خود بود و در ناحيه آتيکا بود و پايتختش آتن واقع در کناره جنوب شرقی سرزمين مرکزی يونان و جزاير اطراف آن در دريای اژه و همچنين بخش غربی آسيای صغير، آن زمان مجزا بود. آثار معماری اين دوره با استفاده از قطعات سنگهای تراشيده شده و بدون ملات ساخته شده اند که در مرحله اوليه در ساخت معابر از چوب برای ستون ها و پوشش سقف ها و آجر برای ديوار و سنگ صرفا برای پی ساختمان استفاده شده است. معابد کوچک و ساده بودند و کم کم فرم اصلی خود را يافتند. از قديمی ترين معابد اين دوره می توان از «معبد هرا» در «آليمپ» ياد کرد که به شيوه دوريک و در سال 600 ق م ساخته شده است. ابعاد آن 5/18* 50 متر و بلندی ستونهای آن 40/5 متر است. سقف شيروانی آن سفالی است. در داخل مقصوره دو رديف ستون قرار دارد، و از خشت و سنگ و بويژه در پی از سنگهای نتراشيده استفاده کرده اند.
معبد «آپولو» در شهر «کورينت» يکی از بناهای قديمی يونانی است که هنوز بعضی از ستونهای آن به جا مانده است . معبد به شيوه دوريک کهن و در قرن ششم ق م ساخته شده است. در اين بنا ارتفاع ستونهای دوريک کوتاه و هنوز در مرحله آغازين بوده است بالشتگ سر ستون نيز از اين وضعيت تبعيت کرده است.
با سيليکای پستئوم: در جنوب ناپل واقع است و در حدود 550 ق. م شده است. اين بنا نمونه ای از سبک دوريک کهن به شمار می رود. پژوهندگان اوليه به دليل تشابهی که بين اين ساختمان و با سيليکای رومی وجود داشته، آن را «باسيليکا» ناميدند. لذا بنای پستئوم معبدی است، دور ستونی با ستونهای سنگی و خوش ترکيب و مودب و فواصل فشرده، سر ستونهای بزرگ و جسيم و بالش گونه در زير اسپری عظيم که ستونها را به طرز متناسبی کوتاه نمايان کرده است. ضخامت ستونها و فاصله کم کم احتمالاً دليلی ساختمانی دارد. معماران در اين دوره نمی توانسته اند به مقاومت مصالح مورد استفاده اطمينان داشته باشند. لذا به طور منطقی بر استحکام کارشان افزوده اند، مثلاً در گوشه های بنا سر ستونهای بالشتکی شکل بزرگتر شده و سطح اتکا به نفس فواصلی که توسط سنگهای حمال پل بندی شده، افزايش يافته است.
گنج خانه سيفونسيها: يکی از بناهای دوره کهن است که به شيوه «ايونيک» و در سال 530 ق.م ساخته شده است. (ش 4)
بنا در شهر «دلفی» قرار دارد، با آنکه اين بنا هيچ گونه ستون ايونيک ندارد و حمل و نگهداری سقف توسط ستون پيکرها (کارياتيدها) است ولی جزو سبک ايونيک محسوب می گردد، از ويژگی های متمايز و مشخص کننده ديگر بنا در شيوه ايونيک کتيبه پيوسته ای است که به عنوان بخشی از يک اسپر سنگين دوره کهن است. چون ستون پيکره ها با آن جامه های زيبا و نيمرخهای بسيار مضرشان هيچ گاه نمی توانستند در متن معماری دوريک با آن خطوط خشک و جسيم کم توجه به تزئين بگنجند.
معبد ارتميس : در شهر «افسوس» آسيای صغير واقع است در سال 560 تا 550 ق . م ساخته شده است. معبد دارای ابعادی 55*115 متر است و به شيوه ی ايونيک ساخته شده است. چهار گوشيهای تزئينی آن به نقش برجسته هايی از جنگجويان نيزه بدست مزين است. در بخش سنتوری معبد جنگجويان الهه ی «آرتميس» با سپری در دست نقش شده است.
از ديگر معابد اين دوره می توان به معبد آپولون شهر دلفی و معبد آفائيا در شهر آيگينا در قرن ششم ق . م اشاره کرد.

Borna66
06-09-2009, 01:08 PM
معماری یونان در دوره ی کلاسیک (http://v3k2.blogfa.com/post-60.aspx)
معماری دوره کلاسيک: اين عصر دوران ثبات و شکوفائی تمدن و هنر يونان است. قرن پنجم و چهارم را بايد بهترين ايام تحول و تکامل معماری يونان به شمار آورد. اين دوره با عظمت، پس از پيروزيهای درخشانی آغاز، و با اقدامات کشور گشايانه ی اسکندر مقدونی پايان پذيرفت. اين فصل از حيات يونان نتيجه و مولود دوران باستانی و مقدمه دوران هلنيستی بوده است. دوران کهن با آن که دوران کار و ابتکار محسوب می شد، ولی آثار جوانی و ناآزمودگی از آن هويدا بود و در دوران هلنی که از لحاظ انتشار تمدن در دنيا اهميت شايانی يافت. علائم پيری و مهجوری در آن به چشم می خورد. در صورتی که در فاصله ميان اين دو دوره يعنی در دوره يونان کلاسيک جز موازنه . اعتدال و هماهنگی چيزی ديده نمی شود.
هنر دوره کلاسيک که چکيده تاثيرات اجتماعی و مذهبی يک ملت است در نهايت کمال و پختگی عرضه شده در هنرهای باستانی جای ويژه ای را به خود اختصاص داده است. يونانيان موفقيت و پيروزيهای خود را در جنگها مرهون خدايآن می دانستند و همين مسئله درهنر و معماری سرزمين شان کاملاً محسوس است.
در عصر کلاسيک با اينکه پس از جنگلهای ايران و يونان فترتی در هنرها حاصل شده بود اما با عبور از مرحله گذرا يونانيان در جوانب مختلف هنر به ويژه در معماری و پيکر تراشی فعاليتهای چشمگيری را آغاز کردند. هنرمندان اين عصر پديد آورندگان آثاری شدند که نه پيش از آن و نه در عصر هلنی به آن دست يافته بودند. مرکز فعاليتهای هنری اين دوره در شهر آتن بوده است . آتنيها که گرد آوری تکه سنگهای پراکنده آکروپليس آتن را پس از ويرانی شهر در سال 480 ق . م کسر شاءن خود می دانستند ، به رهبری پريکلس نيرو و استقلال جديدشان را با باز سازی کامل آکروپليس که در واقع يکی از بزرگترين پروژه های ساختمانی جهان باستان تا پيش از روزگار روميان بود، به جهانيان نشان دادند پلوتارک يکی از مورخين يونانی در 500 سال پس از باز سازی آکروپليس می نويسد: «کارهای پرويکلس مخصوصاً از اين لحاظ ستودنی اند که شتابان ساخته شده اند، برای آنکه قدرتهای جديد دوام بياورند زيرا هر کار خاصی که او انجام مي داد بی رنگ حتی در آن زمان که تازگی داشته عنوان کاری باستانی شناخته می شد و دليلش زيبايی و ظرافت آن کار بود و با اين حال کار مزبور از لحاظ نيرو و تازگيش، امروز نيز چنين است. که گوئی تازه انجام شده است. در آن کارها گونه ای شکفتگی و تازگی وجود دارد که غبار گذشت زمان را از چهره شان می زدايد.»
پيکر تراشی: در دوره ی کلاسيک به ويژه در قرن پنجم در پيکر سازی سه شيوه و سبک هنری پديدار شد:
الف) شيوه هنر جدی (480 - 490 ق م)
ب) شيوه ی هنری تکامل يافته (430 - 460 ق م)
ج) شيوه ی هنری فوق العاده (400 - 430 ق م)
از دست آوردهای هنر پيکر سازی اين دوره می توان از متوپهای حجاری شده و پر تحرک معبد زئوس در المپيا و معبد پارتنون در آتن و بناهای يادبود «گول باشی» در ترکيه امروز ياد کرد. به همين دليل است که عصر کلاسيک را دوره پيکر سازی و معماری دانسته اند. هر چند که تمامی اين پيشرفتهای چشمگير بی تاثير از مسائل سياسی، اجتماعی ، اقتصادی و مذهبی جامعه يونان نبوده است. نقش مذهب و رابطه آن با هنر در اين دوره تضعيف می گردد و آثار دنيوی در مقابل آثار مذهبی افزايش می يابد. اما مذهب به حياتش ادامه می دهد. هر چند که هنر ديگر خدمتگزارش نيست.
معماری: معماری دوره کلاسيک به رهبری و پشتيبانی فيدياس معمار و پيکر تراشی که در دولت يونان مقام وزير هنر را داشت، به اوج و رونق خود رسيد . با اينکه درباره معماری اين دوره نوشته ها بسيار است، ولی بايد به چند بنای مهم اشاره کرد. شهر آکروپل يا ارگ آتن که بر روی تپه ای ساخته شده از اقدامات بزرگ معماری اين معماری است.
معبد «پارتنون» به سرپرستی «فيدياس» و دو معمار ديگر معبد الهه «آتنا» و معبد «ارختئوم» و چند بنای ديگر هم بر بلندای آکروپل ساخته شده اند.
معماری اين دوره از جنبه های فنی پيشرفتهای شايانی کرد. سنگهای مورد استفاده ديوارها به طور کامل تراش خورده و با بستهای فلزی با دقت بسيار نسبت به دوره کهن در کنار هم قرار گرفتند نصب سفالهای بامپوش نيز بر همين منوال پيشرفت نمود. ساختمان معابد دارای پلان سه بخشی بود که مشتمل بود بر 1 رواق ورودی (پيشخان) 2 - تالار (اتاق) قرار گاه پيکره الهه 3 - پستو برای نگهداری نذورات.
پلان اصلی بناها چهار گوش بود، به جز چند پرستشگاه که با نقشه مدور ايجاد شده و دور ستونی بودند که بهترين نمونه اين گونه بناها معبد «تولوس» است که در شهر دلفی قرار دارد.
به جز معابد و ساختمانهای رسمی در اين دوره شهر سازی نيز پيشرفت نمود و انواع بناهای عمومی مانند : تالارهای اجتماعات به شکل آمفی تئاتر گذرگاههای سر پوشيده و ستونهای يادبود در خيابانها ، ورزشگاه و باشگاههای پرورش اندام پهلوانان ، ميدانهای دو و اسب سواری با رديف جايگاه های پلکانی برای تماشاگران که اين گونه آمفی تئاترهای سر گشاده بر شيب تپه و گرداگرد ميدان ورزش ساخته می شد.
آکروپليس: يکی از مجموعه بناهای باشکوه يونان در عصر کلاسيک آکروپليس در شهر آتن است. اين مجموعه به رهبری «پريکلس» در اواخر قرن پنجم ق م يعنی هنگامی که آتن به دوره قدرت رسيده بود احيا گرديد بزرگترين کاری بود که در تاريخ معماری يونان پديد آمد و موجب آن شد که عاليترين يادگاری از دوران اعتلای هنر بر جای بماند. همه بناهای آکروپليس، هنر معماری دوره ی کلاسيک يونان را در آن هنگام که به کمال رشد خود رسيد بود به منصه ی ظهور رسانده است . اين مجموعه شامل بناهای : معبد پارتنون؛ دروازه «پروپالايا»، معبد ارختئوم، معبد آرتميس، معبد الهه ی پيروزی «نيکه» ، نگارخانه «کالکوئيکی» محل پيکره ی «آتناپروماخوس» ، محل معبد قديمی آتنا، و چند بنای کوچک است.

http://pnu-club.com/imported/mising.jpg این عکس کوچک شده است برای مشاهده ی سایز اصلی کلیک کنیدhttp://pnu-club.com/imported/mising.jpg

مشاهده ی تصویر (http://www.sharemation.com/v3k2/acropolis-vahid-kamaneh-1.jpg?uniq=-sm7h8c)

معبد پارتنون: مهمترين بنای مجموعه آکروپليس معبد پارتنون است. اين بنا درعصر کلاسيک ساخته شده است. و برای الهه آتنا (خدای پيروزی) که به افتخار او «آتن» هم از او نام گرفته ايجاد شده است. بنا بر روی بلندترين نقطه تپه آکروپليس و مشرف بر سراسر شهر آتن و نواحی اطراف آن بنا شده است. سنگ مرمر سفيد مصالح عمده ی بناست. ساختمان به شيوه ی دوريک ساخته شده است.
معمارانی چون «کاليمراتيس» و «ايکتينوس» در ساختمان آن نقش اصلی را داشته اند. و در فاصله سالهای 432 - 448 ق م ساخته شده است. بنا دور ستونی است در ايوان جنوبی معبد پارتنون بر خلاف پرستشگاههای ديگر، به جای شش ستون از هشت ستون (سبک هشت ستونی) و برای طول آن هفده ستون در نظر گرفته شده است. طول و عرض آن 31 * 70 متر و ارتفاع آن 72/13 متر که ارتفاع هر ستون 43/10 متر است يادآوری اين نکته ضروری است که در اين بنا دو شيوه دوريک و ايونيک با هم تلفيق شده اند و در ايجاد نقوش برجسته در چهار گوشيهای تزئينی و سنتوريهای معبد نهايت دقت را به کار برده اند ، اين نقوش دارای موضوعات مختلفی هستند.
فضای داخلی پارتئون دارای دو بخش جداگانه است. فضای کوچکتر (اتاق باکره يا پارتئون ) با پلانی تقريباً مربع شکل و فضای بزرگتر (مقصوره) با پلان مستطيل شکل که مجسمه الهه ی آتنا پارتنوس در آن قرار داشته است که مقصوره ی مستطيل شکل را به سه راهرو تقسيم کرده اند . رديف ستونهای دوريک در مقصوره به صورت ستونهای دوتايی بر روی هم قرار گرفته اند و به عنوان ستونهای نگهدارنده سقف بکار گرفته شده اند در حالی که ستونهای نگهدارنده بخش اتاق باکره به شيوه ايونيک است. ستونهای دوريک درنمای معبد نهايت تناسبات اين شيوه را داراست. يعنی ارتفاع هر يک از آنها شش برابر قطر پايه شان است. تعداد خطوط مستقيم بسيار اندک در نمای معبد پراتنون حائز اهميت و دقت است. ستونهای آن انحنای ملايمی به دورن دارند و فاصله های ميان آنها يکسان نيست، اين فاصله ها در گوشه های معبد کمتر می شوند.
همچني« ستونهای کناری دارای ضخامت بيشتر هستد. علت اين امر جلوگيری از خطای ديد است. زيرا ضخامت بيشتر ستونهای کناری از تغيير شکل يافتن آنها در اثر خطای ديد جلوگيری می کند. شايد دليل اين ضخامت در گوشه ها برای بيان قدرت تحمل آنها در برابر بار سنگين است و اين کار نه به خاطر عملکرد ساختمانی، بلکه بيشتر برای بيان سمبليک به کار گرفته شده است.
دروازه ی پروپالايا: بنا مدخل ورودی آکروپليس است . بنا به قولی ساختن آن پنج سال طول کشيده است و هيچ گاه تکميل نشده و به وسيله «منسيلکس» معمار ساخته شده و در طرفين آن کتابخانه و نخستين تالار نقاشی ايجاد شده بوده است.
معبد آتنا (آلهه پيروزی) : در کنار سر در ورودی قرار دارد. اين پرستشگاه نخستين و کهن ترين نمونه از شيوه ی معماری ايونيک است که توسط يونانيها ساخته شده ، هر چند که پيش از اين معبد چند نمونه در دلفی و المپيا ساخته شده بودند و ليکن ساخت آنها توسط جزيره نشينان در دريای اژه بوده است. پس از فتح جزاير توسط آتنی ها بود، که عناصر معماری شرق يونان به سرزمين اصلی يونان گسترش يافت.
معبد ارختئوم: اين بنا از نظر پلان با تمامی معابد يونانی متفاوت است و به نظر بسياری از پژوهندگان هنر در ميان ساير آثار معماری يونان شاخص تر است. و بر همين اساس دارای ويژگيهای خاص است و شايد علت آن هم ناهمواری زمين زير بنای آن و يا عملکرد چندگانه اين معبد بوده است.
احتمالاً اين ساختمان بر اساس نقشه پيشه بينی شده ساخته نشده است. به نظر می رسد که در نقشه اصلی قرار بر اين بوده که رواقهای کناری (شمالی و جنوبی) در مرکز ديوارهای ساده و طولانی معبد اصلی قرار بگيرند تا تزئينات خود را به نمايش گذاشته و از خشکی اين ديوارها بکاهند.

http://pnu-club.com/imported/mising.jpg این عکس کوچک شده است برای مشاهده ی سایز اصلی کلیک کنیدhttp://pnu-club.com/imported/mising.jpg

مشاهده ی تصویر (http://www.sharemation.com/v3k2/acropolis-vk.jpg?uniq=-sm7h86)

معبد به شيوه ی ايونيک ساخته شده و رواق جنوبی آن بر روی ستون پيکره ها استوار است . اين ستونها از استحکام کافی به عنوان ستون و در عين حال انعطاف لازم برای نشان دادن اندام انسان برخوردارند. اين ستون پيکره ها با پوشاکهای چين دار شان، طوری قرار گرفته و ايستاده اند که سنگينی بار ساختمان را بر روی پاهايشان به خوبی القا می کنند پائی که زير بار نيست از زانو خم شده، برعکس پای ديگر عمودی است نکته جالب اين است که در اين ستون پيکره ها ، عليرغم تحمل بار يعنی بار بر بودنشان تغيير در حالت تعادل آنها در غالب اندام انسان پديده نيامده است. بنابراين احتمالاً ستون پيکره ها، نمادهايی از شش نديمه های الهه بوده اند. ارختئوم در محل قديمی برگزاری نبرد تن به تن بين «پوسيدون» و آتنا برای مسلط شدن بر شهر آتن ، يعنی موضوع مجموعه تندسيهای سنتوری غربی پرتنون ساخته شده است.

Borna66
06-09-2009, 01:09 PM
معماری یونان در دوره ی هلنی (http://v3k2.blogfa.com/post-61.aspx)
هنرو معماری دوره هلنی: برای نخستين بار يک تاريخدان آلمانی در سال 1836 ميلادی واژه «هلنيسم» را بکار برد، و پس از آن اين نام به دوره ای از تاريخ سياسی و فرهنگی و هنری يونان که مشخصه آن پديد آمدن دولتها در مناطق امپراتوری يونان پس از مرگ اسکندر بود، اطلاق گرديد. اين دوره از سال 330 ق م تا 27 ق م تداوم يافت. محدوده ی جغرافيايی هنر هلنی از شمال تا جنوب روسيه، از شرق تا هند و از جنوب مصر و شمال آفريقا و از طرف غرب کناره های مديترانه، فرانسه و اسپانيا بوده است. شهر تاکسيلا در پاکستان جزو آثار دوره هلنی است.
پيروزی اسکندر مقدونی موجب گسترش تمدن و هنر يونان به ساير نقاط گرديد . تا آنجا که نيمی از جهان آن روز را زير سلطه خود قرار داده بود. اين گسترش روز افزون موجب گرديد که هنر اصيل يونان، تعميم و اعتبار خود را از دست بدهد و در اغلب موارد منحصراً برای عظمت مادی و شکوه و جلال کاخهای حاکمان مقتدر بکار رود و از طرفی اين دوره از نظر هنری و فرهنگی تحت نفوذ عناصر فرهنگی و هنری مشرق زمين قرار گرفت و به اين ترتيب هنری متبلور گرديد که آنرا «يونانی مابی» (هلنيسم) نام نهاده اند. البته برخی از پژوهندگان معتقدند که هنر دوره هلنی يا يونانی مابی دنباله مستقيم تحولاتی است که نه در زمان اسکندر بلکه پنجاه سال پيش از آن روی داد.
پيکره سازی: در دوره ی هلنی يونانی ها در پيکره سازی تجسم آلام جسمی و اضطرابها و جنبش های نامنظم و تشويق آميز روح و جسم را که از مشرق زمين اقتباس کرده بودند، نشان دادند. مهمترين و بهترين آثار هنری در آسيای صغير يافت شده است، از نمونه های ارزشمند آن پيکره های نقش بر جسته های نمالی شمالی معبد زئوس در «پرگاموم» است که به بهترين شيوه ساخته و پرداخته شده است.
معماری: پس از تسخير مشرق زمين توسط اسکندر مقدونی، امتزاجی از انديشه ها، دينها و هنرهای غربی و شرقی پديدار شد، که موجب تغيير و دگرگونی در معماری يونانی گرديد. گوناگونيها، پيچيدگيها و پيشرفتهای چشمگير فرهنگ هلنی به يک شيوه معماری با مقياسی بزرگ و تنوعی پر دامنه به مراتب فراتر از آنچه کشور – شهر کلاسيک می توانست بطلبد، نيازمند بود. فعاليـهای ساختمانی از مراکز قديمی واقع در سرزمين اصلی يونان به شهرهای پر رونق پادشاهان هلنی در آسيای صغير (ترکيه) که مرکزيت بيشتری برای دنيای هلنی داشتند، انتقال يافت. مقياس بزرگ و گسترش استادانه فضاهای درونی بناها که اين يکی از ويژگيهای معماری هلنی بود، معماری خانگی را گسترش می دهند که پليس های سنتی اين شرايط را ايجاد نمی کردند از بناهای مهم اين دوره می توان به معبد «آپولون» در «ديدوما» نزديک شهر «ميلتوس» در آسيای صغير (ترکيه) و تئاتر سر گشاده اپيداوروس اشاره کرد.
معبد آپولون: اين بنا در شهر ديدوما ؛ شهر ايونيک کهن در ساحل غربی آسيای صغير (ترکيه) واقع اشت. اين معبد ايونيک و دور ستونی بر روی پایه ای هفت پله ای در ارتفاع تقريباً 4 متری سطح مقصوره ی آن که عملاً بی سقف و رو به آسمان باز مانده بود ساخته شده است. ابعاد آن 51*108 متر و ارتفاع ستونهای پيرامونش 5/19 متر است. دارای تالاری گود پر از ستون است که مقدم بر يک کفش کن ساخته شده است. و از آنجا که پلکان بزرگی به عرض پانزده متری به سوی حياط رو باز معبد سرازير می شود، راه دسترسی بسيار شکوهمندی برای زيارتگاه کوچک آن که دارای ستون بندی خلفی و محل نگهداری از پيکره پرستشی است، فراهم می آيد. اين طراحی پيچيده فضای درونی تالارهای بزرگ، مستقيماً به شيوه ی رومی پس از خود می انجامد و گسست چشمگيری از معماری کلاسيک يونان به شمار می رود که بر نمای بيرونی ساختمان تقريباً به عنوان يک تنديش تاکيد می کرد و درون آن را تقريباً ساده رها می کرد.
شهر «پرگاموم» در آسيای صغير ، با داشتن معابد و پيکره های بسيار شهر بزرگ عصر هلنی محسوب می شود. در اين شهر به تقليد آکروپليس آتن، مجموعه ای بر پا گرديد که دارای معابدی برای خدايان يونانی بود.
معبد زئوس: بنايی است با شکوه و عظمت بسيار که در حدود سال 180 ق م پسر و جانشين «آتالوس» اول به عنوان مذبح با شکوهی به ياد پيروزيهای پدر بر بالای تل مشرف به شهر پرگاموم بنا کرد. خود مذبح در مرکز حياطی مستطيل شکل قرار دارد و اطرافش را رديفی از ستونهای ايونيايی واقع بر صفه ای بلند به مساحت حدود 93 متر مربع احاطه کرده است که به جبهه غربی آن با پلکانی وسيع و پر شکوه به سطح زمين متصل می شود. احتمالاً بناهای مذبحی با اين عظمت يادگار سنت معماری ايونيايی از دوره ای کهن بوده است. اما مذبح پرگاموم از جهت وسعت و شکوه به سطح زمين متصل می شود. اما مذبح پرگاموم از جهت وسعت و شکوه بر همه آنها برتری دارد و نيز تنها مذبحی است که بقايآی عمده ای از آن بر جا مانده است. برجسته ترين خصوصيت آن کتيبه بزرگی است منقوش بر ديواره صفه که 120 متر درازی و 2 متر بلندی دارد. اين نقشها چنان برجسته تراشيده شده اند که تقريباً به کلی جدا از زمينه می ماند.
تئاتر اپيداوروس: نمونه ی ديگری از طراحی ماهرانه فضای رو باز يونانی است اين بنا با اينکه در دوره ی هلنی ساخته شده به سبک کلاسيک است. به اين دليل در اينجا نام آن را ذکر نموديم که تمام واحدهای کار کردی و ترتيب ظاهری تئاترهای بعدی را داراست. رديفهای متحدالمرکز نشستنگاههای نسبتاً بيشتر از نيم دايره ی تماشاگران در سراشيب يک تپه ساخته شده بود و قطر دايره ی بيرونی اش تقريباً 120 متر است راه پله ها يا راهروی ميان پله ها به صورت چندين شعاع از مرکز دايره که محل ارکستر يا اجرای نمايش بود تا محيط دايره کشيده شده اند. و نشستنگاههای سنگی را که با يک راهروی پهن به دو بخش بالايی و پائينی تقسيم شده اند از هم جدا می سازند. محل ارکستر پيش صحنه و صحنه، طوری طراحی شده اند که بيشترين درجه سهولت ممکن برای ديدن اجرای نمايشها و آماده شدن بازيگران فراهم آيد.
انطباق انديشمندانه ی فضا بر نيازهای انسان، نه همچون روزگار باستان که برای ستايش از خدايان و ارضای هوسهای شاهان بود، بلکه بخشی از سنت انسان دوستی يونان است. هلنی ها بر دامنه تصور خويش از طراحی معمارانه افزودند تا شهرهای بزرگ را نيز مانند آنها بسازند. نقشه های منظم خيابانهای شبکه مانند که به دوره کهن در تاريخ يونان مربوط می شوند و شهرهای مهمی مانند پرگاموم در آسيای صغير اسکندريه در مصر و انطاکيه در سوريه ساخته شدند. در همين دوره بود که می توان از خانه سازی سخن گفت نمونه خانه ای در شهر «پرينه» که با ديوار محصور می شد و آن را از فضای خيابان و کوچه جدا می کرد، کشف شده است.