PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : پاتــوق دانشجويـان دانشگاه پيام نور ♀ نظرآباد ♀



Borna66
06-09-2009, 11:59 AM
با درود و سلام خدمت كاربران عزيز باشگاه

شما كاربران عزيز در اين تاپيك مي توانيد در صورت تمايل براي آشنايي بيشتر با ساير كاربران هم دانشگاهي خود در دانشگاه پيام نور نظرآباد در اين باشگاه، خودتان رو به همراه رشته ي تحصيلي تان و... معرفي كنيد.

انشاالله كه اين تاپيك محيط مجازي سالم و دوستانه و بدور از هرگونه .... باشد.

باتشكر:مديريت باشگاه

del shishei
09-10-2010, 08:37 AM
سلام به تمام دوستان گلم
من امسال تازه دانشجو شدم و خیلی دوست دارم با بچه های دانشگاه نظراباد اشنا بشم لطفا بیاید و خودتونو معرفی کنید
من رشتم روانشناسی عمومی

khodam1369
10-10-2010, 10:40 PM
salam.cheghadr daneshjooyane faali!!!!!!
:77:

mohammad94
06-05-2013, 04:52 PM
با سلام

دانشجویان محترم واحد نظر آباد از این پس میتوانند در انجمن اختصاصی دانشگاه پیرامون مسائل درسی و مسائل مربوط به دانشگاه گفتگو کنند:

جهت ورود به انجمن کلیک کنید. (لینک حذف شد.)



----------------------------------------------------
بروز رسانی:

با توجه به عدم استقبال دانشجویان دانشگاه پیام نور نظرآباد از انجمن اختصاصی دانشگاه، انجمن بسته شد! و آدرس انجمن حذف گردید.

با تشکر

rrazavi
12-24-2013, 04:42 AM
[QUOTE=mohammad94;243384]با سلام

دانشجویان محترم واحد نظر آباد از این پس میتوانند در انجمن اختصاصی دانشگاه پیرامون مسائل درسی و مسائل مربوط به دانشگاه گفتگو کنند:

جهت ورود به انجمن کلیک کنید. (لینک حذف شد.)



----------------------------------------------------
بروز رسانی:

با توجه به عدم استقبال دانشجویان دانشگاه پیام نور نظرآباد از انجمن اختصاصی دانشگاه، انجمن بسته شد! و آدرس انجمن حذف گردید.

با تشکر[/QUOTE
چطوری می شه دوباره این صفحه رو راه انداخت
؟؟؟

reza karimi
01-18-2014, 06:09 PM
جور دیگر باید دید :
نیمه های شب بود که از اداره آتش نشانی به پسر ادیسون اطلاع دادند که آزمایشگاه پدرش در آتش می سوزد و تمام تلاش مأموران فقط برای جلوگیری از گسترش آتش به سایر ساختمان هاست.
پسر ادیسون که می دانست این آزمایشگاه بزرگترین عشق پدر است،از ترس اینکه پدرش با شنیدن این خبر سکته کند از بیدار کردن او منصرف شد و خودش را به محل حادثه رساند اما با کمال تعجب دید که ادیسون در مقابل ساختمان آزمایشگاه روی یک صندلی نشسته و سوختن کارگاه را نظاره میکند .
پسر جلو نرفت چون فکر میکرد پدرش در بدترین شرایط عمرش قرار دارد،ناگهان ادیسون سرش را برگرداند و او را دید و با صدای بلند و سرشار از شادی گفت:پسرم تو اینجایی؟رنگ آمیزی شعله ها را می بینی؟حیرت آور است.من فکر میکنم آن شعله های بنفش به علت سوختن گوگرد در کنار فسفر به وجود آمده است.وای خدای من،خیلی زیباست! کمتر کسی در طول عمرش امکان دیدن چنین منظره ای زیبا را خواهد داشت!
پسر حیران و گیج جواب داد : پدر تمام زندگیت در آتش می سوزد و تو از زیبایی رنگ شعله ها صحبت میکنی؟پدر گفت : پسرم از دست من و تو که کاری بر نمی آید،مأمورین هم تلاششان را می کنند.در این لحظه بهترین کار لذت بردن از منظره ای است که دیگر تکرار نخواهد شد،در مورد آزمایشگاه و بازسازی آن فردا فکر می کنیم...