PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : اختلال شخصیت آنتی سوشال (ضد اجتماعی و جامعه ستیز)



alamatesoall
04-11-2013, 05:22 PM
http://pnu-club.com/imported/2013/04/1775.jpg

اختلال شخصيت ضداجتماعي با اعمال ضداجتماعي و جنائي مستمر مشخص است. اما معدل جنايتكاري نيست. بلكه براي مطابقت با موازين اجتماعي است كه شامل بسياري از وجوه رشد نوجواني و جواني بيمار مي گردد.

ملاکهای تشخیصی اختلال شخصیت ضد اجتماعی


الف ـ الگوی فراگیری از عدم رعایت و تجاوز به حقوق دیگران که از سن 15 سالگی آشکار شده و با سه مورد (یا بیشتر از سه مورد) از موارد زیر مشخص می شود:


1 ) ناتوانی در سازش با هنجارهای اجتماعی مرتبط با رفتارهای قانونی، که با انجام مکرر اعمالی مشخص می شود که زمینه بازداشت شدن را فراهم می کنند.
2 ) فریبکاری که با دروغگویی مکرر، استفاده از نامهای مستعار یا کلاهبرداری از دیگران برای منفعت شخصی یا لذت مشخص می شود.
3 ) تکانشی بودن یا ناتوانی در برنامه ریزی برای آینده
4 ) تحریک پذیری و پرخاشگری که با نزاع و حمله های بدنی مکرر مشخص می شود.
5 ) بی پروایی و بی ملاحظه بودن نسبت به امنیت خود یا دیگران
6 ) مسئولیت ناپذیری دایم که با ناتوانی مکرر در حفظ رفتار شغلی ثابت یا بازپرداخت تعهدهای مالی مشخص می شود.
7 ) عدم پشیمانی که با بی تفاوتی و یا دلیل تراشی برای آزار یا دزدیدن اموال دیگران یا بد رفتاری با آنها مشخص می شود.


ب ـ چنین فردی حداقل باید 18 سال سن داشته باشد.

ج ـ شواهدی از اختلال سلوک با شروع قبل از سن 15 سالگی وجود دارد.

د ـ رخداد رفتار ضد اجتماعی صرفاً در طی سیر اسکیزوفرنیا یا یک دوره منیک نیست.



ويژگيها تشخيصي

ويژگي اصلي اختلال شخصيت ضداجتماعي، يك الگوي فراگير از بي اعتنايي و تجاوز به حقوق ديگران است كه از كودكي يا اوايل نوجواني آغاز شده و تا بزرگسالي ادامه مي يابد.
اين الگو تحت عنوان جامعه ستيزي، اجتماع ستيزيیا اختلال شخصيت غيراجتماعي نيز ناميده شده است. چون فريبكاري و تقلب، ويژگيهاي محور اختلال شخصيت ضداجتماعي است، بويژه ممكن است تلفيق اطلاعات به دست آمده از ارزيابي نظامدار باليني با اطلاعات به دست آمده از منابع موثق مفيد باشد.


براي اينكه بتوان اين تشخيص را مطرح كرد، فرد بايد دست كم 18 سال سن (ملاك ب) و سابقه اي از چند نشانة اختلال سلوك را قبل از سن 15 سالگي داشته باشد (ملاك ج). اختلال سلوك يك الگوي مكرر و باثبات از رفتار را در بر مي گيرد كه در آن به حقوق اساسي ديگران تجاوز مي شود يا هنجارهاي اجتماعي يا قواعد متناسب با سن زير پا گذاشته مي شود. رفتارهاي مشخصة اختلال سلوك در يكي از چهار طبقة زير قرار مي گيرند: پرخاشگري نسبت به افراد و حيوانات، تخريب اموال، فريبكاري و دزدي يا تخطي جدي از قوانين.


الگوي رفتار ضداجتماعي تا دوران بزرگسالي نيز تداوم مي يابد. افراد مبتلا به اختلال شخصيت ضداجتماعي از هنجارهاي اجتماعي و رفتار قانوني پيروي نمي كنند(ملاك الف1). آنها ممكن است به طور مكرر اعمالي را انجام دهند كه زمينة بازداشت شدن را فراهم مي كنند (خواه بازداشت شوند يا بازداشت نشوند)مانند تخريب اموال، اذيت و آزار ديگران، شرارت، يا روي آوردن به مشاغل غيرقانوني. اشخاص مبتلا به اين اختلال براي آرزوها، حقوق يا عواطف ديگران احترامي قايل نيستند. آنها اغلب براي كسب منفعت شخصي يا لذت، دست به فريبكاري يا تقلب مي زنند (براي مثال، براي به دست آوردن پول، برقراري روابط جنسي يا كسب قدرت)(ملاك الف2). آنها ممكن است به طور مكرر دروغ بگويند، براي خود نام مستعار برگزينند، كلاهبرداري كرده و يا تعارض كنند.

ممكن است الگويي از تكانشگري به صورت ناتواني در برنامه ريزي قبلي جلوه­گر شود (ملاك الف3). تصميمها به صورت آني و بدون برنامه­ريزي، بدون انديشه، و بدون توجه به پيامدهاي آن براي خود و ديگران، گرفته مي شوند و اين امر ممكن است به تغيير ناگهاني شغل، محل اقامت يا روابط بينجامد. افراد مبتلا به اختلال شخصيت ضداجتماعي بيشتر تحريك­پذير و پرخاشگر بوده و ممكن است به طور مكرر درگير منازعات فيزيكي شده و مرتكب اعمال خشونت آميز جسماني (از جمله مضروب كردن همسر يا كتك زدن بچه)شوند(ملاك الف4). اعمال پرخاشگرانه­اي كه براي حمايت از خود و ديگري صورت مي گيرند در زمرة اين موارد قرار نمي گيرند. اين افراد همچنين نسبت به امنيت خود يا ديگران، بي اعتنايي قابل ملاحظه­اي نشان مي دهند(ملاك الف5). اين امر ممكن است در رفتار رانندگي آنها ظاهر شود (سرعت غيرمجاز، رانندگي به هنگام مستي، تصادفهاي زياد). اين افراد ممكن است به رفتارهاي جنسي دست بزنند و يا ماده­اي را مصرف كنند كه از لحاظ پيامدهاي آسيب زا، با خطر زيادي همراه است. آنها ممكن است فرزند خود را مورد غفلت قرار داده و يا در نگهداري وي كوتاهي كنند به طوري كه كودك در معرض خطر قرار مي گيرد.


همچنين افراد مبتلا به اختلال شخصيت ضداجتماعي همواره و به شدت مسئوليت ناپذيرند (ملاك الف6). رفتار شغلي غيرمسئولانه ممكن است به رغم وجود فرصتهاي شغلي موجود، با دوره­هاي زياد بيكاري يا رها كردن مشاغل بدون يك نقشة واقع­بينانه براي به دست آوردن شغل ديگر، مشخص شود. همچنين ممكن است الگويي از بيكاريهاي مكرر وجود داشته باشد كه با بيماري آنان و يا بيماري افراد خانوادة آنان تبيين نمي شود. مسئوليت ناپذيري مالي با اعمالي همچون كوتاهي در پرداخت بدهيها، عدم حمايت منظم از كودك و يا ساير وابستگان مشخص مي شود. افراد مبتلا به اختلال شخصيت ضداجتماعي از بابت پيامدهاي اعمال خود، پشيماني نشان نمي دهند(ملاك الف7). آنها ممكن است صدمه زدن به ديگران، بدرفتاري با آنها و يا دزدي از يك فرد را با يك دليل سطحي توجيه كرده و يا اصولاً بي تفاوت باشند (براي مثال، «زندگي پر از بي عدالتي است »، «خلايق هر چه لايق»، «خواه ناخواه چنين مي شد»). اين افراد ممكن است قربانيان خود را به دليل احمق بودن، ناتواني يا اسير سرنوشت بودن، سرزنش كنند؛ آنها ممكن است پيامدهاي نامطلوب اعمال خود را به حداقل برسانند؛ يا ممكن است فقط بي تفاوتي كلي نشان دهند. آنها عموماً قادر به جبران و يا اصلاح رفتار خودشان نيستند. آنها ممكن است اعتقاد داشته باشند كه «هركس بايد به فكر خودش باشد » و يا اينكه به هيچ وجه نبايد زير بار حرف زور رفت.


رفتار ضداجتماعي نبايد صرفاً در طي سير اسكيزوفرنيا يا يك دورة منيك رخ دهد (ملاك د).

alamatesoall
04-11-2013, 05:24 PM
افراد مبتلا به اختلال شخصيت ضداجتماعي غالباً فاقد همدلي بوده و نسبت به احساسها، حقوق و رنجهاي ديگران بي عاطفه و بدگمان هستند و برخورد تحقيرآميز دارند. آنها ممكن است خود ارزيابي كاذب و مغرورانه­اي داشته باشند (براي مثال، احساس كنند كه كار معمولي در شأن آنها نيست و يا توجه واقع بينانه­اي نسبت به مسايل جاري يا آيندة خود نداشته باشند) و امكان دارد به شدت خود رأي، متكي به خود و يا از خودراضي، باشند. آنها ممكن است جاذبة دروغين و سطحي داشته و كاملاً حّراف و داراي قدرت كلامي خوبي باشند (براي مثال، با استفاده از اصطلاحات فني يا اصطلاحات تازه، فردي را كه با آن مطالب آشنايي ندارد تحت تأثير قرار مي دهند).

فقدان همدلي، خودارزيابي كاذب و جاذبة سطحي و ظاهري، ويژگيهايي هستند كه به طور رايج در تعاريف سنتي جامعه ستيزي گنجانيده شده و ممكن است به ويژه در تشخيص اختلال شخصيت ضداجتماعي در زندان و يا موقعيتهاي پزشكي قانوني كه در آنها اعمال جنايي، بزهكارانه يا پرخاشگري احتمالاً غيراختصاصي هستند، به كار روند. اين افراد ممكن است همچنين در روابط جنسي خود غير مسئولانه و استثمارگر باشند. آنها ممكن است سابقة روابط جنسي با افراد بسياري را داشته باشند و امكان دارد هرگز يك رابطة تك همسريرا ادامه ندهند. اين افراد ممكن است به عنوان والدين، غيرمسئول باشند كه اين امر با سوء تغذية كودك، يك بيماري در كودك كه از فقدان حداقل امكانات بهداشتي ناشي مي شود؛ وابستگي كودك به همسايه ها يا اقوام دور براي غذا يا حمايت؛ كوتاهي در پيدا كردن پرستار براي كودك هنگامي كه فرد، بيرون از منزل است يا هدر دادن پول مورد نياز براي ضروريات منزل، مشخص مي شود. اين افراد ممكن است با بي آبرويي از خدمت نظام اخراج شوند، ممكن است نتوانند خود را اداره كنند، امكان دارد فقير و يا حتي بي خانمان شوند و يا سالهاي زيادي را در مؤسسات كيفري سپري نمايند. افراد مبتلا به اختلال شخصيت ضداجتماعي بيشتر از جمعيت كلي احتمال دارد كه به راههاي خشونت بار (براي مثال خودكشي، سوانح، ديگركشي) پيش از موقع بميرند.


افراد مبتلا به اين اختلال ممكن است همچنين دچار ملال شوند كه شامل شكايتهاي مربوط به تنش، ناتواني در تحمل يكنواختي، و خلق افسرده است. آنها ممكن است به اختلالهاي اضطرابي، اختلالهاي افسردگي، اختلالهاي مرتبط با مواد، اختلال جسماني كردن، قماربازي بيمارگون و ساير اختلالهاي كنترل تكانه نيز دچار باشند. همچنين افراد مبتلا به اختلال شخصيت ضداجتماعي اغلب داراي آن دسته از ويژگيهاي شخصيتي هستند كه با ملاكهاي ساير اختلالهاي شخصيت به ويژه اختلال شخصيت مرزي، نمايشي و خودشيفته مطابقت مي كنند. احتمال پديدار شدن اختلال شخصيت ضداجتماعي در زندگي بزرگسالي هنگامي بيشتر مي شود كه فرد شروع زودرس اختلال سلوك (قبل از سن 10 سالگي) و اختلال كاستي توجه- بيش فعالي را به طور توأم داشته باشد. بدرفتاري با كودك و يا غفلت از كودك، فرزند پروري بي ثبات يا متغير يا انظباط والديني متناقض، ممكن است احتمال تبديل شدن اختلال سلوك به اختلال شخصيت ضداجتماعي را افزايش دهد.



ويژگيهاي خاص وابسته به فرهنگ، سن و جنسيت

ظاهراً اختلال شخصيت ضداجتماعي با وضعيتهاي اجتماعي- اقتصادي پائين و موقعيتهاي شهري ارتباط دارد. در مورد اين تشخيص، نگرانيهايي به وجود آمده مبني بر اينكه اين تشخيص ممكن است به اشتباه در مورد افراد و موقعيتهايي به كار رود كه در آنها رفتار ضداجتماعي ظاهراً ممكن است بخشي از يك راهبرد محافظتي براي ادامة زندگي باشد. در ارزيابي صفات ضداجتماعي، در نظر گرفتن زمينة اجتماعي و اقتصادي كه رفتارها در آن رخ مي دهند، براي متخصص باليني سودمند است.



طبق تعريف، تشخيص شخصيت ضداجتماعي را نمي توان تا قبل از سن 18 سالگي عنوان كرد. اختلال شخصيت ضداجتماعي در مردان شايعتر از زنان است. اين احتمال وجود دارد كه تشخيص اختلال شخصيت ضداجتماعي در زنان كمتر مطرح شود كه علت آن بويژه تأكيد بر جنبه هاي پرخاشگرانه در تعريف اختلال سلوك است.

alamatesoall
04-11-2013, 05:25 PM
شيوع

شيوع كلي اختلال شخصيت ضداجتماعي در نمونه هاي جامعه تقريباً 3% در مردان و حدود 1% در زنان است. برآوردهاي مربوط به شيوع در موقعيتهاي باليني، بسته به خصوصيات بارز جامعه­هايي كه از آنها نمونه­گيري به عمل آمده، از 3% تا 30% متغير است. ميزانهاي بالاتر شيوع با موقعيتهاي درماني سوء مصرف مواد و زندان با موقعيتهاي قانوني ارتباط دارند.



دوره يا سير

اختلال شخصيت ضداجتماعي، سيري مزمن دارد ولي ممكن است با بزرگتر شدن فرد، بويژه دردهة چهارم زندگي خفيفتر شده و يا بهبود يابد. اگرچه اين بهبودي به ويژه در مورد گرايش به ارتكاب رفتار جنايي ظاهر مي شود ولي احتمالاً در كل طيف رفتارهاي ضداجتماعي و مصرف مواد، كاهش رخ
مي دهد.



الگوي خانوادگي

اختلال شخصيت ضداجتماعي، در ميان خويشاوندان بيولوژيك درجة اول افراد مبتلا به اين اختلال بيشتر از جمعيت كلي شايع است. اين خطر براي خويشاوندان بيولوژيك زنان مبتلا به اين اختلال بيشتر از خطر مربوط براي خويشاوندان بيولوژيك مردان مبتلا به اين اختلال است. خويشاوندان بيولوژيك اشخاص مبتلا به اين اختلال همچنين در معرض خطر زياد ابتلاء به اختلال جسماني كردن و اختلالهاي مرتبط با مواد هستند. در يك خانواده كه عضوي از آن مبتلا به اختلال شخصيت ضداجتماعي است، غالباً مردان به اختلال شخصيت ضداجتماعي و اختلالهاي مرتبط با مواد مبتلا
مي شوند در حاليكه زنان، بيشتر اختلال جسماني كردن دارند. با وجود اين، در چنين خانواده­هايي در مقايسه با كل جمعيت، شيوع تمام اين اختلالها در ميان زنان و مردان، افزايش دارد. مطالعات فرزند خوانده­ها نشان مي دهند كه هم عوامل ژنتيكي و هم عوامل محيطي در خطر ابتلاء به اين گروه از اختلالها، نقش دارند. كودكاني كه به فرزندي پذيرفته شده اند و كودكان واقعي والديني كه به اختلال شخصيت ضداجتماعي مبتلا هستند، در معرض خطر زياد ابتلاء به اختلال شخصيت ضداجتماعي، اختلال جسماني كردن اختلالهاي مرتبط با مواد قرار دارند. كودكان فرزندخوانده بيشتر به والدين واقعي خود شباهت دارند تا والديني كه آنها را به فرزندي پذيرفته­اند ولي محيط خانوادگي ناپدري و نامادري آنها بر خطر ابتلاء به اختلال شخصيت و آسيب شناسي رواني مربوط به آن تأثير مي گذارد.



تشخيص افتراقي

تشخيص اختلال شخصيت ضداجتماعي، بر افرادي كه سن پائينتر از 18 سال دارند گذاشته نمي شود و تنها زماني مطرح مي شود كه سابقه­اي از چند نشانة اختلال سلوك قبل از سن 15 سالگي وجود داشته باشد. براي افرادي كه بيش از 18 سال سن دارند، تشخيص اختلال سلوك تنها زماني داده
مي شود كه ملاكهاي اختلال شخصيت ضداجتماعي مطابقت نكنند.


هرگاه رفتار ضداجتماعي در يك فرد بزرگسال با يك اختلال مرتبط با مواد مربوط باشد، تشخيص اختلال شخصيت ضداجتماعي داده نمي شود مگر اين كه علايم اختلال شخصيت ضداجتماعي در دوران كودكي نيز وجود داشته و تا دوران بزرگسالي ادامه يافته باشند. هرگاه مصرف مواد و رفتار ضداجتماعي، هر دو، در كودكي آغاز شده وتا بزرگسالي دوام يافته باشند، اگر ملاكهاي هر دو اختلال مطابقت كنند، هر دو تشخيص مرتبط با مواد اختلال شخصيت ضداجتماعي مطرح مي شوند، اگرچه امكان دارد بعضي از اعمال ضداجتماعي، پيامد اختلال مرتبط با مواد باشند (براي مثال، فروش غيرقانوني داروها و يا دزدي جهت كسب پول براي خريد داروها). نبايد رفتار ضداجتماعي را كه صرفاً در طي سير اسكيزوفرنيا با يك دورة منيك رخ مي دهد به عنوان تشخيص اختلال شخصيت ضداجتماعي مطرح كرد.


ساير اختلالهاي شخصيت، ممكن است با اختلال شخصيت ضداجتماعي اشتباه شوند زيرا ويژگيهاي معين مشتركي دارند. بنابراين، تمايز ميان اين اختلالها، براساس تفاوت در ويژگيهاي آنها مهم است. با وجود اين، هرگاه فردي ويژگيهايي داشته باشد كه علاوه بر اختلال شخصيت ضداجتماعي با ملاكهاي يك يا چند اختلال شخصيت مطابقت كنند، تمام تشخيصها را بايد مطرح كرد. افراد مبتلا به اختلال شخصيت ضداجتماعي و اختلال شخصيت خودشيفته از نظر يك دندگي، چرب زباني،سطحي بودن، استثمارگر بودن، و نداشتن همدلي شبيه هم هستند. با وجود اين، اختلال شخصيت خودشيفته فاقد خصوصيات تكانشگري، پرخاشگري و فريبكاري است. علاوه بر اين، افراد مبتلا به اختلال شخصيت ضداجتماعي ممكن است نيازمند تحسين نباشند و به حال ديگران غبطه نخورند و افراد مبتلا به اختلال شخصيت خودشيفته معمولاً سابقه­اي از اختلال سلوك در كودكي يا رفتار جنايي در بزرگسالي ندارند. افراد مبتلا به اختلال شخصيت ضداجتماعي و اختلال شخصيت نمايشي از نظر تكانشي و سطحي بودن، هيجان طلبي، بي ملاحظه بودن، اغواكنندگي و فريبكاري شبيه هم هستند ولي اشخاص مبتلا به اختلال شخصيت نمايشي، بيشتر در هيجانهاي خود اغراق مي كنند و به طور بارز درگير رفتارهاي ضداجتماعي نمي شوند. افراد مبتلا به اختلالهاي شخصيت مرزي نمايشي در مهرجويي مهارت دارند، در حاليكه افراد مبتلا به اختلال شخصيت ضداجتماعي منفعت طلب، قدرت طلب، يا به دنبال كسب ساير رضامنديهاي مادي هستند. افراد مبتلا به اختلال شخصيت ضداجتماعي نااستواري هيجاني كمتر و پرخاشگري بيشتري نسبت به افراد مبتلا به اختلال شخصيت مرزي دارند. اگرچه رفتار ضداجتماعي ممكن است در بعضي از افراد مبتلا به اختلال شخصيت پارانويايي وجود داشته باشد، ولي اين افراد معمولاً بواسطة نفع شخصي و يا ميل به استثمار ديگران- آن طوري كه در اختلال شخصيت ضداجتماعي وجود دارد- برانگيخته نمي شوند، بلكه رفتار ضداجتماعي آنان ناشي از تمايل براي انتقام گرفتن است.


اختلال شخصيت ضداجتماعي را بايد از رفتار جنايي كه براي كسب منفعت صورت مي گيرد، متمايز كرد، زيرا با ويژگيهاي شخصيتي شاخص اين اختلال همراه نيست. رفتار ضداجتماعي بزرگسالان را مي توان براي توصيف رفتار جنايي، پرخاشگرانه يا ساير رفتارهاي ضداجتماعي به كار برد كه مورد توجه باليني قرار مي گيرند، ولي با تمام ملاكهاي اختلال شخصيت ضداجتماعي مطابقت نمي كنند. صفات شخصيتي ضداجتماعي، تنها هنگامي به عنوان اختلال شخصيت ضداجتماعي تلقي مي شوند كه انعطاف­ناپذير، ناسازگارانه و پايدار بوده و موجب اختلال كاركردي يا پريشاني ذهني قابل ملاحظه شوند( DSM-IV-TR.2000).



psycho2007.blogfa.com/post-38.aspx