alamatesoall
04-11-2013, 04:14 PM
http://pnu-club.com/imported/2013/04/1771.jpg
schizoid personality disorder
ويژگيهاي تشخيصي:
ويژگي اصلي اختلال شخصيت اسكيزوئيد، يك الگوي فراگير كناره گيري از روابط اجتماعي و دامنة محدود بيان هيجانها در موقعيتهاي بين فردي است. اين الگو از اوايل بزرگسالي آغاز شده و در زمينه هاي مختلف ظاهر مي شود. افراد مبتلا به اختلال شخصيت اسكيزوئيد، ظاهراً ميلي به صميميت ندارند، نسبت به فرصتهاي موجود براي گسترش روابط نزديك بي تفاوت به نظر مي رسند و به نظر مي رسد كه از عضويت در خانواده يا گروههاي اجتماعي ديگر رضايت چنداني به دست نمي آورند. آنها به جاي بسر بردن با ديگران، ترجيح مي دهند وقت خود را به تنهايي سپري كنند. آنها اغلب از لحاظ اجتماعي منزوي يا «تنها» به نظر مي رسند و تقريباً هميشه فعاليتها و سرگرميهاي انفرادي را انتخاب مي كنند كه مستلزم تعامل ديگران نيست. آنها تكاليف مكانيكي يا انتزاعي مانند بازيهاي رايانه اي يا رياضي را ترجيح مي دهند. اين افراد ممكن است علاقة چنداني به تجربه هاي جنسي با فرد ديگر نداشته باشند و از فعاليتهاي معدودي لذت مي برند.
معمولاً لذت بردن از تجربه هاي حسي، بدني يا بين فردي مانند قدم زدن در ساحل به هنگام غروب و يا داشتن روابط جنسي اندك است. اين افراد، احتمالاً دوستان نزديك يا محرم اسراري به جز يك خويشاوند درجه اول ندارند. اغلب به نظر مي رسد افراد مبتلا به اختلالات شخيصت اسكيزوئيد نسبت به تأييد يا انتقاد ديگران بي تفاوت هستند و ظاهراً از آنچه كه ديگران ممكن است دربارة آنها فكر كنند ناراحت نمي شوند. آنها ممكن است به ظرايف طبيعي تعامل اجتماعي توجه نكنند و اغلب پاسخهاي مناسبي به نشانه هاي اجتماعي نمي دهند، به طوري كه از لحاظ اجتماعي بي كفايت، سطحي يا در خود فرو رفته به نظر مي رسند. آنها معمولاً واكنش پذيري آشكار هيجاني ندارند و از ظاهري «موقر» برخوردارند و به ندرت حالات بيانگر يا جلوه هاي چهره اي مانند لبخند زدن و تكان دادن سر از خود نشان مي دهند. آنها ادعا مي كنند كه هيجانهاي شديد مانند خشم يا شادي را به ندرت تجربه مي كنند. اغلب عاطفة محدودي نشان مي دهند و به نظر، سرد و گوشه گير مي آيند. اگر چه، در شرايط كاملاً غير عادي كه اين افراد دست كم به طور موقت در آشكار ساختن خود احساس راحتي مي كنند، ممكن است اعتراف نمايند كه احساسهاي دردناكي را به ويژه در ارتباط با تعاملهاي اجتماعي دارند. هرگاه اين الگوي رفتاري صرفاً درطي سير اسكيزوفرنيا، يك اختلال خلقي همراه با ويژگيهاي روان پريشي، ساير اختلالهاي روان پريشي يا يك اختلال فراگير رشد رخ دهد يا هرگاه ناشي از اثرات مستقيم فيزيولوژيايي يك بيماري عصب شناختي (مانند صرع قطعة گيجگاهي) يا ساير بيماريهاي جسماني باشد، تشخيص اختلال شخصيت اسكيزوئيد را نبايد مطرح كرد.
ويژگيها و اختلالهاي همراه:
افراد مبتلا به اختلال شخصيت اسكيزوئيد ممكن است در بيان خشم، حتي در پاسخ به تحريك مستقيم، مشكل ويژه اي داشته باشند كه موجب اين تصور مي شود كه زندگي آنها بدون هدف است و در ظاهر ممكن است از اهداف خود منحرف باشند. چنين افرادي اغلب نسبت به شرايط نامساعد به گونه اي منفعل واكنش نشان مي دهند و در ارائة پاسخ مناسب به رويدادهاي مهم زندگي با مشكل مواجهند. افراد مبتلا به اين اختلال به علت نداشتن مهارتهاي اجتماعي و بي ميلي نسبت به تجربه هاي جنسي دوستيهاي اندكي دارند، به ندرت قرار ملاقات مي گذارند، واغلب ازدواج نمي كنند. كاركرد شغلي آنها ممكن است مختل باشد، به ويژه هنگامي كه درگيري بين فردي مورد نياز باشد، ولي هرگاه تحت شرايط انزواي اجتماعي يا به تنهايي كار كنند،ممكن است كاركرد خوبي داشته باشند.افراد مبتلا به اين اختلال به ويژه در پاسخ به فشار رواني، ممكن است به دوره هاي بسيار كوتاه روان پريشي مبتلا شوند (كه از چند دقيقه تا چند ساعت طول مي كشند.) دربعضي موارد، اختلال شخصيت اسكيزوئيد، ممكن است به عنوان پيشايند پيش مرضي اختلال هذياني يا اسكيزوفرنيا ظاهر شود. افراد مبتلا به اين اختلال ممكن است گاهي اختلال افسردگي عمده را نشان دهند. اختلال شخصيت اسكيزوئيد اغلب با اختلال شخصيت اسكيزوتايپي، پارانويايي و اجتنابي به طور همايند ظاهر مي شوند.
ويژگيهاي خاص وابسته به فرهنگ، سن و جنسيت:
افرادي كه به زمينه هاي فرهنگي مختلف تعلق دارند گاهي رفتارهاي دفاعي و شيوه هاي بين فردي را نشان مي دهند كه ممكن است به اشتباه عنوان اسكيزوئيد بر آنها گذاشته شود.براي مثال، كساني كه از محيطهاي روستايي به شهرهاي بزرگ نقل مكان مي كنند ممكن است با «جمود هيجاني» واكنش نشان دهند كه امكان دارد چند ماه طول بكشد و به صورت فعاليتهاي انفرادي، عاطفة محدود و اختلالهاي ارتباطي ديگر ظاهر شود. مهاجراني كه از كشورهاي ديگر آمده اند گاهي بي احساس، كينه جو و بي تفاوت قلمداد مي شوند. اختلال شخصيت اسكيزوئيد ممكن است ابتدا در كودكي و نوجواني به همراه انزواطلبي، روابط ضعيف با همسالان و كم آموزي در مدرسه ظاهر مي شود كه اين كودكان و نوجوانان را به گونه اي متفاوت نشان داده و باعث مي شود تا آنها در معرض آزار و اذيت قرار گيرند. تشخيص اختلال شخصيت اسكيزوئيد در مردان اندكي بيشتر مطرح مي شود و ممكن است در آنها اختلال بيشتري را موجب شود.
شيوع:
اختلال شخصيت اسكيزوئيد در موقعيتهاي باليني به ندرت ديده مي شود.
الگوي خانوادگي:
اختلال شخصيت اسكيزوئيد ممكن است در بستگان افراد مبتلا به اسكيزوفرنيا يا اختلال شخصيت اسكيزوتايپي شيوع زيادي داشته باشد.
تشخيص افتراقي: (بر اساس معيارهاي كتاب DSM-IV-TR )
اختلال شخصيت اسكيزوئيد را مي توان از اختلال هذياني، اسكيزوفرنيا، واختلال خلقي همراه با ويژگيهاي روان پريشي متمايز كرد چون اين اختلالها همه با يك دوره از نشانه ها ي پايدار روان پريشي (مانند هذيانها و توهمها) مشخص مي شوند. براي مطرح كردن تشخيص اضافي اختلال شخصيت اسكيزوئيد، اين اختلال شخصيت بايد قبل از آغاز نشانه هاي روان پريشي ظاهر شده و پس از آنكه نشانه هاي روان پريشي بهبود يافتند، پايدار بماند.هنگامي كه فردي يك اختلال روان پريشي مزمن از محور I (مانند اسكيزوفرنيا) را دارد كه اختلال شخصيت اسكيزوئيد، مقدم بر آن است، بايد اختلال شخصيت اسكيزوئيد را روي محور II و به دنبال آن اصطلاح «پيش مرضي» را در پرانتز ثبت كرد. ممكن است تفكيك اختلال شخصيت اسكيزوئيد از انواع خفيفتر اختلال اتيستيك و از اختلال آسپرژر بسيار مشكل باشد. گونه هاي خفيف تر اختلال اتيستيك و اختلال آسپرژر بر اساس تعامل اجتماعي به شدت مختل رفتارها علايق كليشه اي متمايز مي شوند. اختلال شخصيت اسكيزوئيد را بايد از تغيير شخصيت ناشي از يك بيماري جسماني متمايز كرد كه در آن، اين صفات به واسطة اثرات مستقيم يك بيماري جسماني بر دستگاه عصبي مركزي به وجود مي آيند.
همچنين اين اختلال را بايد از نشانه هايي كه ممكن است در ارتباط با مصرف مزمن مواد ظاهر شوند (مانند اختلال مرتبط با كوكائين كه به گونه اي ديگر مشخص نشده است)، متمايز كرد. ممكن است اختلالهاي ديگر شخصيت با اختلال شخصيت اسكيزوئيد اشتباه گرفته شوند زيرا ويژگيهاي مشترك معيني دارند. بنابر اين، تمايز ميان اين اختلالها بر مبناي تفاوت در ويژگيهاي بارزآنها، مهم است. با اين وجود، هرگاه فردي از ويژگيهايي برخوردار باشد كه علاوه بر اختلال شخصيت اسكيزوئيد، با ملاكهاي يك يا چند اختلال شخصيت ديگر نيز مطابقت كند، تمام تشخيصها را مي توان مطرح كرد. اگر چه خصوصيتهايي مانند انزواي اجتماعي و عاطفة محدود در اختلالهاي شخصيت اسكيزوئيد، اسكيزوتايپي و پارانويايي شايع هستند، ولي اختلال شخصيت اسكيزوئيد را مي توان با فقدان تحريفهاي شناختي و ادراكي از اختلال شخصيت اسكيزوتايپي، وبا فقدان سوء ظن و افكار پارانويايي از اختلال شخصيت پارانويايي تفكيك كرد.
انزواي اجتماعي در اختلالهاي شخصيت اسكيزوئيد را مي توان از انزواي اجتماعي در اختلال شخصيت اجتنابي كه ناشي از ترس از دستپاچگي يا بي كفايتي و پيش بيني افراطي طرد شدن است، متمايز كرد. در مقابل، افراد مبتلا به اختلال شخصيت اسكيزوئيد، كناره گيري فراگيرتر و ميل محدودتري براي روابط صميمانة اجتماعي دارند. افراد مبتلا به اختلال شخصيت وسواسي- جبري نيز ممكن است كناره گيري آشكار اجتماعي را نشان دهند كه از شيفتگي به كار و ناراحتي از هيجانها ناشي مي شود ولي آنها از توانايي بالقوه براي روابط صميمانه برخوردارند. افرادي كه «يكه و تنها» هستند ممكن است آن دسته از صفات شخصيت را نشان دهند كه به نظر اسكيزوئيد مي آيند. تنها هنگامي كه اين ويژگيها انعطاف ناپذير و ناسازگارانه بوده و موجب اختلال كاركردي يا پريشاني ذهني قابل ملاحظه شوند، اختلال شخصيت اسكيزوئيد را تشكيل مي دهند.
schizoid personality disorder
ويژگيهاي تشخيصي:
ويژگي اصلي اختلال شخصيت اسكيزوئيد، يك الگوي فراگير كناره گيري از روابط اجتماعي و دامنة محدود بيان هيجانها در موقعيتهاي بين فردي است. اين الگو از اوايل بزرگسالي آغاز شده و در زمينه هاي مختلف ظاهر مي شود. افراد مبتلا به اختلال شخصيت اسكيزوئيد، ظاهراً ميلي به صميميت ندارند، نسبت به فرصتهاي موجود براي گسترش روابط نزديك بي تفاوت به نظر مي رسند و به نظر مي رسد كه از عضويت در خانواده يا گروههاي اجتماعي ديگر رضايت چنداني به دست نمي آورند. آنها به جاي بسر بردن با ديگران، ترجيح مي دهند وقت خود را به تنهايي سپري كنند. آنها اغلب از لحاظ اجتماعي منزوي يا «تنها» به نظر مي رسند و تقريباً هميشه فعاليتها و سرگرميهاي انفرادي را انتخاب مي كنند كه مستلزم تعامل ديگران نيست. آنها تكاليف مكانيكي يا انتزاعي مانند بازيهاي رايانه اي يا رياضي را ترجيح مي دهند. اين افراد ممكن است علاقة چنداني به تجربه هاي جنسي با فرد ديگر نداشته باشند و از فعاليتهاي معدودي لذت مي برند.
معمولاً لذت بردن از تجربه هاي حسي، بدني يا بين فردي مانند قدم زدن در ساحل به هنگام غروب و يا داشتن روابط جنسي اندك است. اين افراد، احتمالاً دوستان نزديك يا محرم اسراري به جز يك خويشاوند درجه اول ندارند. اغلب به نظر مي رسد افراد مبتلا به اختلالات شخيصت اسكيزوئيد نسبت به تأييد يا انتقاد ديگران بي تفاوت هستند و ظاهراً از آنچه كه ديگران ممكن است دربارة آنها فكر كنند ناراحت نمي شوند. آنها ممكن است به ظرايف طبيعي تعامل اجتماعي توجه نكنند و اغلب پاسخهاي مناسبي به نشانه هاي اجتماعي نمي دهند، به طوري كه از لحاظ اجتماعي بي كفايت، سطحي يا در خود فرو رفته به نظر مي رسند. آنها معمولاً واكنش پذيري آشكار هيجاني ندارند و از ظاهري «موقر» برخوردارند و به ندرت حالات بيانگر يا جلوه هاي چهره اي مانند لبخند زدن و تكان دادن سر از خود نشان مي دهند. آنها ادعا مي كنند كه هيجانهاي شديد مانند خشم يا شادي را به ندرت تجربه مي كنند. اغلب عاطفة محدودي نشان مي دهند و به نظر، سرد و گوشه گير مي آيند. اگر چه، در شرايط كاملاً غير عادي كه اين افراد دست كم به طور موقت در آشكار ساختن خود احساس راحتي مي كنند، ممكن است اعتراف نمايند كه احساسهاي دردناكي را به ويژه در ارتباط با تعاملهاي اجتماعي دارند. هرگاه اين الگوي رفتاري صرفاً درطي سير اسكيزوفرنيا، يك اختلال خلقي همراه با ويژگيهاي روان پريشي، ساير اختلالهاي روان پريشي يا يك اختلال فراگير رشد رخ دهد يا هرگاه ناشي از اثرات مستقيم فيزيولوژيايي يك بيماري عصب شناختي (مانند صرع قطعة گيجگاهي) يا ساير بيماريهاي جسماني باشد، تشخيص اختلال شخصيت اسكيزوئيد را نبايد مطرح كرد.
ويژگيها و اختلالهاي همراه:
افراد مبتلا به اختلال شخصيت اسكيزوئيد ممكن است در بيان خشم، حتي در پاسخ به تحريك مستقيم، مشكل ويژه اي داشته باشند كه موجب اين تصور مي شود كه زندگي آنها بدون هدف است و در ظاهر ممكن است از اهداف خود منحرف باشند. چنين افرادي اغلب نسبت به شرايط نامساعد به گونه اي منفعل واكنش نشان مي دهند و در ارائة پاسخ مناسب به رويدادهاي مهم زندگي با مشكل مواجهند. افراد مبتلا به اين اختلال به علت نداشتن مهارتهاي اجتماعي و بي ميلي نسبت به تجربه هاي جنسي دوستيهاي اندكي دارند، به ندرت قرار ملاقات مي گذارند، واغلب ازدواج نمي كنند. كاركرد شغلي آنها ممكن است مختل باشد، به ويژه هنگامي كه درگيري بين فردي مورد نياز باشد، ولي هرگاه تحت شرايط انزواي اجتماعي يا به تنهايي كار كنند،ممكن است كاركرد خوبي داشته باشند.افراد مبتلا به اين اختلال به ويژه در پاسخ به فشار رواني، ممكن است به دوره هاي بسيار كوتاه روان پريشي مبتلا شوند (كه از چند دقيقه تا چند ساعت طول مي كشند.) دربعضي موارد، اختلال شخصيت اسكيزوئيد، ممكن است به عنوان پيشايند پيش مرضي اختلال هذياني يا اسكيزوفرنيا ظاهر شود. افراد مبتلا به اين اختلال ممكن است گاهي اختلال افسردگي عمده را نشان دهند. اختلال شخصيت اسكيزوئيد اغلب با اختلال شخصيت اسكيزوتايپي، پارانويايي و اجتنابي به طور همايند ظاهر مي شوند.
ويژگيهاي خاص وابسته به فرهنگ، سن و جنسيت:
افرادي كه به زمينه هاي فرهنگي مختلف تعلق دارند گاهي رفتارهاي دفاعي و شيوه هاي بين فردي را نشان مي دهند كه ممكن است به اشتباه عنوان اسكيزوئيد بر آنها گذاشته شود.براي مثال، كساني كه از محيطهاي روستايي به شهرهاي بزرگ نقل مكان مي كنند ممكن است با «جمود هيجاني» واكنش نشان دهند كه امكان دارد چند ماه طول بكشد و به صورت فعاليتهاي انفرادي، عاطفة محدود و اختلالهاي ارتباطي ديگر ظاهر شود. مهاجراني كه از كشورهاي ديگر آمده اند گاهي بي احساس، كينه جو و بي تفاوت قلمداد مي شوند. اختلال شخصيت اسكيزوئيد ممكن است ابتدا در كودكي و نوجواني به همراه انزواطلبي، روابط ضعيف با همسالان و كم آموزي در مدرسه ظاهر مي شود كه اين كودكان و نوجوانان را به گونه اي متفاوت نشان داده و باعث مي شود تا آنها در معرض آزار و اذيت قرار گيرند. تشخيص اختلال شخصيت اسكيزوئيد در مردان اندكي بيشتر مطرح مي شود و ممكن است در آنها اختلال بيشتري را موجب شود.
شيوع:
اختلال شخصيت اسكيزوئيد در موقعيتهاي باليني به ندرت ديده مي شود.
الگوي خانوادگي:
اختلال شخصيت اسكيزوئيد ممكن است در بستگان افراد مبتلا به اسكيزوفرنيا يا اختلال شخصيت اسكيزوتايپي شيوع زيادي داشته باشد.
تشخيص افتراقي: (بر اساس معيارهاي كتاب DSM-IV-TR )
اختلال شخصيت اسكيزوئيد را مي توان از اختلال هذياني، اسكيزوفرنيا، واختلال خلقي همراه با ويژگيهاي روان پريشي متمايز كرد چون اين اختلالها همه با يك دوره از نشانه ها ي پايدار روان پريشي (مانند هذيانها و توهمها) مشخص مي شوند. براي مطرح كردن تشخيص اضافي اختلال شخصيت اسكيزوئيد، اين اختلال شخصيت بايد قبل از آغاز نشانه هاي روان پريشي ظاهر شده و پس از آنكه نشانه هاي روان پريشي بهبود يافتند، پايدار بماند.هنگامي كه فردي يك اختلال روان پريشي مزمن از محور I (مانند اسكيزوفرنيا) را دارد كه اختلال شخصيت اسكيزوئيد، مقدم بر آن است، بايد اختلال شخصيت اسكيزوئيد را روي محور II و به دنبال آن اصطلاح «پيش مرضي» را در پرانتز ثبت كرد. ممكن است تفكيك اختلال شخصيت اسكيزوئيد از انواع خفيفتر اختلال اتيستيك و از اختلال آسپرژر بسيار مشكل باشد. گونه هاي خفيف تر اختلال اتيستيك و اختلال آسپرژر بر اساس تعامل اجتماعي به شدت مختل رفتارها علايق كليشه اي متمايز مي شوند. اختلال شخصيت اسكيزوئيد را بايد از تغيير شخصيت ناشي از يك بيماري جسماني متمايز كرد كه در آن، اين صفات به واسطة اثرات مستقيم يك بيماري جسماني بر دستگاه عصبي مركزي به وجود مي آيند.
همچنين اين اختلال را بايد از نشانه هايي كه ممكن است در ارتباط با مصرف مزمن مواد ظاهر شوند (مانند اختلال مرتبط با كوكائين كه به گونه اي ديگر مشخص نشده است)، متمايز كرد. ممكن است اختلالهاي ديگر شخصيت با اختلال شخصيت اسكيزوئيد اشتباه گرفته شوند زيرا ويژگيهاي مشترك معيني دارند. بنابر اين، تمايز ميان اين اختلالها بر مبناي تفاوت در ويژگيهاي بارزآنها، مهم است. با اين وجود، هرگاه فردي از ويژگيهايي برخوردار باشد كه علاوه بر اختلال شخصيت اسكيزوئيد، با ملاكهاي يك يا چند اختلال شخصيت ديگر نيز مطابقت كند، تمام تشخيصها را مي توان مطرح كرد. اگر چه خصوصيتهايي مانند انزواي اجتماعي و عاطفة محدود در اختلالهاي شخصيت اسكيزوئيد، اسكيزوتايپي و پارانويايي شايع هستند، ولي اختلال شخصيت اسكيزوئيد را مي توان با فقدان تحريفهاي شناختي و ادراكي از اختلال شخصيت اسكيزوتايپي، وبا فقدان سوء ظن و افكار پارانويايي از اختلال شخصيت پارانويايي تفكيك كرد.
انزواي اجتماعي در اختلالهاي شخصيت اسكيزوئيد را مي توان از انزواي اجتماعي در اختلال شخصيت اجتنابي كه ناشي از ترس از دستپاچگي يا بي كفايتي و پيش بيني افراطي طرد شدن است، متمايز كرد. در مقابل، افراد مبتلا به اختلال شخصيت اسكيزوئيد، كناره گيري فراگيرتر و ميل محدودتري براي روابط صميمانة اجتماعي دارند. افراد مبتلا به اختلال شخصيت وسواسي- جبري نيز ممكن است كناره گيري آشكار اجتماعي را نشان دهند كه از شيفتگي به كار و ناراحتي از هيجانها ناشي مي شود ولي آنها از توانايي بالقوه براي روابط صميمانه برخوردارند. افرادي كه «يكه و تنها» هستند ممكن است آن دسته از صفات شخصيت را نشان دهند كه به نظر اسكيزوئيد مي آيند. تنها هنگامي كه اين ويژگيها انعطاف ناپذير و ناسازگارانه بوده و موجب اختلال كاركردي يا پريشاني ذهني قابل ملاحظه شوند، اختلال شخصيت اسكيزوئيد را تشكيل مي دهند.