PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : مدیریت منابع انسانی



saharnaz_71
04-07-2013, 05:20 PM
سازمانهاي موفق بايد بر روي مهمترين سرمايه سازمان يكي از مهم ترين و موثرترين سرمايه هاي سازمانها سرمايه هاي انساني آنها است. بارزترين ويژگي سرمايه هاي انساني نسبت به ساير سرمايه ها ،مولد بودن آنها است هر سرمايه اي با استفاده كاهش مي يابد. ولي سرمايه ي انساني به هر ميزان بيشتر استفاده شود به همان ميزان به تجارب ومهارت ها او افزوده مي شود با اين نگرش به نيروي انساني اگر از سازماني پرسيده شود.چقدر سرمايه داريد جوابي كه شنيده مي شود بايد به تعداد نيروي انساني آن سازمان باشد. برجستگي ديگر سرمايه انساني در اين است كه ساير سرمايه ها توسط سرمايه هاي انساني بكار گرفته مي شود اگر سازماني در سرمايه هاي انساني خود مشكل داشته باشد در استفاده و بهره گيري از ساير سرمايه ها نيز دچار مشكل خواهد شد. اگر نيروهاي انساني در نگرش مديران سازمانها سرمايه تلقي شوند، شيوه رهبري آنها نيز تغيير خواهد يافت. مديران در جذب اين نوع سرمايه ها دقت خواهند نمود زيرا جذب نيروي انساني جديد به مثابه سرمايه گذاري سازماني محسوب مي شود چون تعريف سرمايه گذاري افزايش سرمايه جديد به سرمايه هاي قبلي است.
در ديدگاه مديران تحول گرا و تحول آفرين وقتي كه يك كارمند جديد جذب مي شود هزينه هاي سازمان افزايش نمي يابد بلكه سرمايه گذاري سازماني افزايش مي يابد با اين نگرش مديران تلاش مي نمايند تا بهترين سرمايه ها را جذب نمايند وقتي سرمايه گذاري انجام شد، بهره وري سرمايه هاي انساني مطرح مي شود مديران موفق مي دانند براي ارتقاي بهره وري سرمايه هاي انساني به دو عامل اساسي نيازمندند:
1الف- افزايش توانمندي سرمايه هاي انسان
ب- افزايش انگيزه سرمايه هاي انساني
جذب بهترين سرمايه ها به سازمان تنها شرط لازم موفقيت است، شرط كافي استفاده مناسب از سرمايه هاي موجود مي باشد. براي ارتقاي بهره وري سرمايه هاي انساني هم بايد توانايي وقابليت سرمايه هاي انساني را افزايش داد و هم انگيزه آنها را بهبود بخشيد.

saharnaz_71
04-07-2013, 05:22 PM
جهت توانمندي سرمايه هاي انساني از طرق ذيل مي توان استفاده نمود:


۱- آموزش آموزش يكي از مهمترين ابزارهاي ارتقاي توانمندي سرمايه هاي انساني است، بويژه آموزشهاي شغلي ومهارتي .


۲- مشاركت و كار نيمي : يكي از ابزارهاي مهم افزايش توانمندي سرمايه هاي انساني ايجاد تيم هاي كار مختلف و قراردادن افراد و تيم هاي مختلف ،كار تيمي علاوه بر افزايش انگيزه ها ،بهترين رو.شي است براي يادگيري و ياد دهي ، مي آموزد هر آنچه نمي داند و ياد مي دهندآنچه را كه مي داند در نتيجه انرژي در سازمان افزايش مي يابد.


۳- تفويض اختيارات : يكي ديگر از عوامل توانمندي تفويض اختيار انجام امور است، هر چقدر تفويض اختيارات بيشتر شود توانمندي نيز افزايش مي بايد.


۴- تهيه اطلاعات: از ديگر عوامل موثر در افزايش توانمندي سرمايه هاي انساني تهيه و به اشتراك گذاري اطلاعات مي باشد. سازمانهاي كاروا همواره براي افزايش توانمندي كاركنانش مهمترين وكاملترين و بروزتر دين اطلاعات را در اختيار كاركنان خود قرار مي دهند زيرا در عصر اطلاعات آناني كه اطلاعات بيشتري دارند توانايي و قابليت بالاتري نيز دارند.


۵- ارزيابي عملكرد: براي ارتقاي توانمندي سرمايه انساني بايد عملكرد آنان بطور مستمر مورد پايش و اندازه گيري قرار گيرد و از عملكرد موثر او قدرداني شده و براي رفع نقاط قابل بهبود بايد برنامه ريزي نمايد.


۶- اعتماد و تعهد: از جمله عوامل موثر در افزايش توانمندي كاركنان ايجاد اعتماد بر آنها و افزايش ميزان تعهد آنان است.هر قدر ميزان اعتماد وتعهد در سازمان بيشتر باشد زمينه براي ارتقاي توانمندي كاركنان افزايش مي يابد.


۷- شيوه مديريت و رهبري در سازمانها نيز از عواملي است كه باعث افزايش توانمندي سرمايه هاي انساني مي شود، مديران توانمند كار/انان توانمند تربيت مي نمايند و بر عكس نيز مصداق دارد.
۸- ارتباطات موثر:يكي از عوامل موثر ديگر در توانمندي كاركنان بر قراري ارتباط و دسترسي سهل و آسان كاركنان به مديرانشان مي باشد ارتباطات شناختي توانمندي كاركنان را افزايش مي دهد.


۹- غني سازي شغل: برخي از كاركنان از انجام برخي از وظايف شغلي خود احساس حقارت مي نمايند و احساس مي كنند كه شغلشان با معني و غني نيست و پوچ و بي ارزشي است، به هر ميزان تمناي شغلي افزايش يابد به همان ميزان توانمندي كاركنان نيز بيشتر خواهد شد.

saharnaz_71
04-07-2013, 05:24 PM
جهت افزايش انگيزه سرمايه هاي انساني از طرق ذيل مي توان استفاده نمود:


۱ - نیروها را درست انتخاب کنیم. کسانی که واجد یک شغل نیستند، انگیزه مناسب برای فعالیت نخواهند داشت و با اجبار کار می‌کنند.


۲-‌ روی آموزش‌شان سرمایه‌گذاری کنیم. از آموزش‌های موفقیت فردی شروع کنیم، به آنها یاد دهیم چگونه می‌توانند زندگی بهتری داشته باشند و از حس موفقیت خودشان لذت ببرند. سپس به آموزش‌های سازمانی توجه کنیم. اگر فقط از نیرو بخواهیم بیشتر كار كند، او سؤال می‌کند پس من چی؟


۳- حس مهم بودن را به آنها منتقل کنیم. ارزش آنها را برای سازمان روشن کنیم و بگوییم که مهم هستند. لازم است افراد قدر خودشان را بدانند و باور کنند که هر یک نماینده شایسته سازمان در نزد مشتری هستند. پس منش آنها و رفتارشان معرّف سازمان است.


۴- از آنها نظرخواهی کنیم، جلسات ثابت هفتگی بگذاریم و با اداره کردن درست جلسه (و نه سخنرانی یک طرفه مدیر) از نیروها بخواهیم تجربیاتشان را بازگو کنند و برای حل مسائل راهکار ارائه دهند.


۵- قدردانی کردن زمانی که کار شایسته‌ای انجام می‌دهند و تشویق بجا بسیار کارساز است. تشویق کلامی، کتبی و مالی را انجام دهیم و تصور نکنیم همه چیز از نظر نیرو پول است. آنها در درجه اول دوست دارند دیده شوند.


۶- دلبستگی و تعلق به کار آنها را با برگزاری مراسمی چون جشن تولد یا حداقل یک کادوی کوچک و کارت تبریک و … بالا ببریم. خدای نکرده اگر فردی از بستگانش فوت می‌کند، در مراسم ختم حضور سازمان جدی باشد. ما باید کارکنان را در نزد خانواده و فامیل‌شان سربلند کنیم.


۷- درک توأم با همدردی از مشکلات شخصی: به درد‌ دل کارکنان گوش دهیم. ممکن است ما نخواهیم تمام مسائل آنها خصوصاً سختی زندگی ناشی از تورم را حل کنیم اما می‌توانیم تا حد فراوانی با گوش کردن، راهنمایی کردن و کمک در حد توان در کنار‌شان باشیم.


۸- امنیت شغلی: برخي عقيده دارند نیروها خودشان باید امنیت شغلی‌شان را تضمین کنند. یعنی چنان کار کنند و بهره‌وری داشته باشند که مدیران هیچ‌گاه نخواهند آنها را از دست بدهند. اما مدیران هم بايد در بحرانها اندکی صبر و سعه صدر داشته باشند و بلافاصله نیروهای شایسته را به علت كم كاري تعدیل نکنند.


۹- جبران خدمت شایسته: نیروها انتظار دارند مطابق عرف صنعت، دریافتی داشته باشند. پرداخت کمتر سبب می‌شود سازمان ما آموزشگاه رقبا بشود. نیروهای بی‌تجربه جذب می‌شوند، یاد می گیرند و خواهان پیدا می‌کنند و می‌روند. طراحی سیستم جبران خدمت درست، شامل حقوق ثابت و ساير مزايا، یکی از مهمترین رموز موفقیت در كار است.


۱۰- کاری کنیم که کار كردن برای کارکنان جالب و جذاب باشد. به طراحی محیط، زیبایی ماشین‌ها، لباس کارکنان، تیپ ظاهری آنان و خلاصه به تمام مواردی که کار را جالب و جذاب می‌کند، توجه ‌کنیم.


۱۱ - ارتقای مقام و رشد: برای کارکنان جا بیندازیم که سابقه بیشتر به معنای حق ارتقا و پست گرفتن نیست، چون ممکن است فردی در كار تخصصي موفق باشد اما سرپرست و مدیر مناسبی نباشد. اما مدیران باید سعی کنند اگر سرپرست می‌خواهند، ابتدا در بین نیروهای خودشان جستجو کنند. اگر فردی شایسته بود، او را ارتقا دهند، سپس در خارج از سازمان جستجو کنند.


۱۲ - صداقت مدیران: قولی را به نیروها ندهید که نتوانید عملی سازید؛ اگر قولی دادید، حتماً اجرا کنید. نیروها باید بتوانند روی حرف مدیران‌شان حساب کنند.


۱۳ - ادب و نزاکت در تمام سطوح: همانطور که ما انتظار داریم نیروها با مافوق، همکاران و مشتریان مؤدب باشند، آنها هم انتظار دارند مقام‌های مافوقشان به ایشان احترام بگذارند.


۱۴- حضور فعال در كارهاي گروهي: حضور مدیران و سرپرستان در كارهاي گروهي و کنار نیروها به آنها قوت قلب می‌بخشد. آنها نباید تصور کنند ما فقط مدیران پشت میزی هستیم.


۱۵- مدیران مواظب انگیزه‌های خودشان باشند. مدیران باید فردی باانگیزه باشند تا دیگران را برانگیزانند. از درد و غم‌های شخصی و اینکه سازمان قدرتان را نمی‌داند در نزد کارکنان حرف نزنید. یک جمله شما فردا برای خودتان تمام می‌شود اما برای کارکنان می‌تواند ضربه‌ای هولناک باشد، آنها ممکن است از خودشان بپرسند من به چه کسی تکیه کرده‌ام؟ این که خودش را باخته است و در سازمان جایگاهی ندارد؟


۱۶- هدفهای سازمانی و فردی را برای کارکنان تشریح کنید و افرادی را که به هدفها نزدیک می‌شوند، بیشتر تشویق کنید. ایجاد انگیزه، نیازمند هدف است. به آنها یاد بدهید چگونه برای زندگی‌ شخصی‌شان هم هدف بگذارند مثل هدف معنوی، هدف سلامتی، هدف ورزشی، هدف تحصیلی، و …


۱۷- نیروها را چالش آفرین بار بیاورید، به آنها یاد بدهید که ورود یک رقیب جدید نه تنها نباید مایه نگرانی باشد بلکه، یک چالش جدید است و ما باید از چالش‌ها لذت ببریم. نیروهای شایسته از رقابت سالم لذت می‌برند.


۱۸ - فیوز انگیزشی کارکنان را پیدا کنید. هر کسی یک فیوز انگیزشی دارد. وظیفه مافوق، شناخت این فیوز و چگونگی به کار انداختن آن است. موتور محرکه هر فردی با یک چیز روشن می‌شود.


۱۹- رهبری، الهام بخش انگیزه است. سربازان دوست دارند در خدمت فرمانده لایق باشند. رهبری، توانایی نفوذ کردن در دلهاست. مدیران باید روی ویژگی و خصوصیات خودشان و مهارت‌هایشان به صورت مداوم کار کنند تا همواره الگویی شایسته برای کارکنان‌شان باشند.


۲۰- نگرش سیستمی: مدیران و سرپرستان نابغه، می‌دانند که هسته مرکزی موفقیت، یکپارچگی است. تمام موارد فوق مهم هستند و جزء نامهم نداریم. نمی‌توانیم از یک عامل چشم پوشی کنیم. نگرش سیستمی و فرایندی دیدن امور، ضرورت انکارناپذیر موفقیت است.


21- انگیزه های درونی (معنوی و دینی): در جامعه اسلامي مهمترين انگيزه مديران و سرمايه هاي انساني بهره گيري از انگيزه هاي ديني و دروني آنها است.