PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : کاربرد مصالح



Borna66
06-08-2009, 11:34 PM
در كاربرد مصالح، هميشه بايد كشوري را كه در آن معمار به تجربه مي پردازد، فن آوري ساختماني آن كشور و معيارهايي را كه مردم آنجا به كار مي بندند، در نظر داشت
علايمي كه از خانه هاي اوليه انسان به دست ما رسيده اند و نيز طرح هايي كه براي ساختن فضاي پذيراي انسان فعال در زمينه هاي گوناگون (از كارخانه تا بيمارستان، از كتابخانه تا تماشاخانه و...) به دست ما مي رسند، نشان دهنده آن هستند كه انسان براي تحقق بخشيدن به فضايي كه بدان نياز دارد، ناچار به تغيير شكل، تغيير مكان و تركيب كردن ماده است. در ساده ترين شكل خانه سازي، انسان نيازمند به سرپناه، حجم بزرگ و بي شكل زمين را به تناسب اندازه هاي خويش مي كاود و مواد زايد كاويده شده را دور مي ريزد و برعكس هنگامي كه مي خواهد روي زمين مسطح سرپناهي را بنا كند، ناچار است با استفاده از مصالح بركنده از جاهاي مختلف، سكونتگاه خود را شكل دهد. به بيان بهتر، تركيب مواد و مصالح ساختماني عملي است به منظور آفريدن حجمي پايدار كه بتوان در درونش زيست.
موضوع اصلي كار معماران، در راه توليد معماري، شكل دادن به ماده اي است كه از ويژگي هاي فيزيكي و شيميايي خاصي برخوردار است. ماده همراه با انديشه اي كه به آن شكل مي دهد، سنگ پايه براي آفرينش فضاي معماري محسوب مي شود و نخستين وسيله شكل دهنده يا عينيت بخشيدن به ايده اي است كه به قلمرو هنر تعلق دارد. مصالح گوشت و پوست و استخوان معماري به شمار مي آيند و در ميان عناصر مختلفي كه به معماري موجوديت مي دهند، از اهميت خاصي برخوردار هستند.
اگرچه در ميان بسياري از آموزگاران معماري، گرايشي گسترده و شايع وجود دارد كه مصالح و جزئيات را در فرآيند ايده پردازي معماري عاملي اساسي نمي پندارند و با اينكه حتي برخي از معماران سرشناس همچون رودلف شيندلر و لوكوربوزيه كه بواسطه آثار برجسته خود به اشتهار رسيدند، در پرداختن به مصالح و جزئيات معماري بسيار ضعيف بودند، اما با اين حال حقيقت اين است كه كاربرد شايسته مصالح، وجه تمايز پروژه بادوام و ماندگار از پروژه بي دوام و كم عمر است. تدبير و اهتمام به انتخاب مصالح و كاربرد مناسب آنها موضوعاتي هستند كه در موفقيت پروژه اهميت فراواني دارند. كاربرد مصالح مناسب، يك ساختمان واقعي را از يك طرح نمايشي متمايز مي كند. از اينرو كاربرد و انتخاب مناسب مصالح در طول اعصار دل مشغولي معماران بوده و نحوه كاربرد و نسبت تأكيد بر آنها، معماران و معماري هاي مختلف را از هم متمايز كرده است. فرانك لويدرايت و آلوار آلتو نمونه هاي خوبي از معماراني هستند كه كيفيت كاربرد مصالح در پروژه را تقريبا به حد كمال خود مي رساندند.
براي پيمانكاران، آشنايي با ظرفيت فيزيكي و اقتصادي مواد و مصالح، در امر ساخت وساز كافي است، ولي چنين عملكردي براي معماران رضايتبخش نيست. معماران براي اينكه در انتخاب مواد و مصالح دست به گزينشي مدبرانه بزنند، بايد آنها را با حساسيت و دقت زياد مدنظر قرار دهند. آنان نخست بايد از خود بپرسند، اين مواد قرار است چه بشوند. براي اين كار شخص بايد ويژگي هاي ذاتي مواد و مصالح از قبيل طرح ساختاري و فرم و بافت آنها را فرا گيرد و بشناسد. اين ويژگي ها هم به معمار تحميل مي شوند و هم در عين حال معيار و نظم دهنده اي براي طراحي فضا، نور و مكان محسوب مي شوند.
وقتي با دستان خود فضا را لمس مي كنيم و يا با چشمانمان به آن مي نگريم، فضا خود را شكننده يا مقاوم، نرم يا سخت و سرد يا معتدل نشان مي دهد. بنابراين تصور اينكه مواد و مصالح كمابيش خنثي بوده يا كالبدهايي بي جنبش اند كه منتظر تخيل و بكارگيري ما هستند، تصور چندان درستي نيست. مواد نيز گرايش يا به عبارتي روح خاص خود را دارند. به عبارت ديگر مواد و مصالح داراي بار معاني نمادين نيز هستند.
آنها مي توانند ثروت را القاء كنند يا تنگدستي را، زودگذر بودن را يا طولاني بودن را و خصوصي يا عمومي و سرانجام صنعتي يا پيشه ورانه بودن را. بدين ترتيب مصالح ساختماني بالقوه در بردارنده مفهوم اند. بررسي نموده اي ذهني يا فردي ناشي از مصالحي چون سنگ، سيمان، چوب، آهن يا پارچه نشان از آن دارد كه اين دلالت هاي مفهومي با فرهنگ و فن آوري تكامل يافته اند.
۵۰-۴۰ سال پيش دامنه انتخاب مصالح معماران در كشورهاي پيشرفته به بيش از يكصد نوع نمي رسيد، در حالي كه در زمان حاضر معماران بايد مصالح مورد نظر خود را از ميان يك ميليون ماده مختلف انتخاب كنند. همين امر انتخاب و كاربرد مناسب مصالح را با دشواري هاي زيادي روبه رو مي كند، زيرا هرچه تعداد مصالح بيشتر باشد، فرايند انتخاب آنها پيچيده تر و بالطبع هزينه اوليه گزافتر خواهد بود.
در كاربرد مصالح، هميشه بايد كشوري را كه در آن معمار به تجربه مي پردازد، فن آوري ساختماني آن كشور و معيارهايي را كه مردم آنجا به كار مي بندند، در نظر داشت. اين واقعيت كه معماران در كشورهاي جهان سوم يا در كشورهاي كمتر توسعه يافته به مصالح بسيار معدودي دسترسي دارند، تفاوت هاي زياد ميان اين دو دسته را مبرهن مي سازد. با چنين نگرشي تنها در صورتي مي توان از معماري در مقياسي جهاني سخن به ميان آورد كه تمام گونه ها، اجزاء و تعداد و شيوه هاي كاربرد مصالح مدنظر قرار گيرند. بنابراين شايد در تصميم گيري درباره قياس، تمايز و استنتاج هاي عمومي در مورد معماري هاي مختلف - وراي كيفيت هاي عام فضايي و موضوعات كلي سازه و ريتم، فن آوري ساختمان و مصالح، عاملي اساسي به حساب مي آيند.
تاثير مواد و مصالح بر فرم معماري
ويژگي هاي ذاتي مواد و مصالح و نيز شيوه به كارگيري آنها، نقش تعيين كننده اي در تعريف فرم و فضاي معماري دارند، چنان كه مي توان گفت: در شكل گيري مكان، فرم ها بوسيله مواد و مصالح نقش خود را ايفا مي كنند. سابقاً تا زماني كه تكنيك مدرن همه چيز را ممكن نساخته بود، اين مصالح و مواد بودند كه فرم را مشخص مي كردند و به فضاي معماري شكل مي دادند. در همين زمينه اگوست پره چنين گفته است: با جلال و شكوه راستي است كه بنا زيبايي را بدست مي آورد. در اينجا منظور وي از راستي يا صداقت، تعريف فرم بر پايه مواد و مصالح و استفاده مناسب از آنها در امر ساخت وساز است.
هر ماده دربردارنده توان بالقوه ساختاري خاص خود است و از نظر فرم پذيري خواص ويژه اي دارد. اين بدان معني است كه هر ماده اي فرم خاص خود را مي طلبد و برخي فرم هاي حجمي و فضايي خاص را مطرح مي سازد و بدين ترتيب صورت فضاي معماري را تحت تاثير قرار مي دهد. به عنوان مثال، فرم يك گشودگي در يك ديوار تابع مصالح ديوار نيز است: گشودگي در يك ديوار آجري احتياج به قوس دارد، در حالي كه در ديواري از فولاد و شيشه، گشودگي زاويه دار مناسب تر به نظر مي رسد. به دليل همين تاثير مصالح بر فرم است كه مشكل مي توان برج ايفل را از آجر و يا كليساي رونشان را از فولاد و شيشه تصور كرد.
ساختمان هاي آجري انستيتوي مديريت هندوستان در احمدآباد كه توسط لويي كان ساخته شده است، از بهترين نمونه هاي تاثيرپذيري فرم از مصالح در معماري است. در اين بنا، قوس به صورت فرم و عنصر غالب در تمام فضاها به چشم مي خورد، چون قوس فرمي است كه بيشترين همخواني را با اين نوع مصالح دارد.
به عنوان يك نمونه ديگر از تاثير مصالح بر فرم فضا، مي توان به علت شكل گيري انواع بسياري از طاق هاي قوسي شكل و گنبد كه دو عنصر بسيار مهم در فضاهاي معماري ايراني محسوب مي شوند، اشاره كرد. اين فرم ها در اصل به سبب نوع ماده و جنس مصالح ساختماني در دسترس ابداع شدند، زيرا در نواحي مركزي ايران كه چوب و سنگ به اندازه كافي براي ساختن بنا وجود نداشت، به ناچار از خشت و آجر استفاده مي كردند و از آنجا كه با اين مصالح نمي توانستند درگاه ها و سقف ها را بصورت مسطح بسازند، ناچار شدند دهانه درگاه ها و سقف فضاها را با طاق هاي قوسي شكل بپوشانند. براي فضاهاي بسيار وسيع نيز از پوشش هاي گنبدي شكل استفاده كردند تا بتوانند فضايي وسيع را بدون ستون بپوشانند. نكته جالب اينكه انواع طاق هاي قوسي شكل و گنبدها در نواحي واقع در حاشيه درياي خزر كه در گذشته در آنجا چوب به فراواني در دسترس بود، مورد استفاده قرار نگرفتند. اين امر خود دليلي بر اين مدعاست كه ابداع اين فرم ها وابسته به جنس مصالح خاك، خشت و آجر بوده است.
انواع مصالح مورد استفاده در معماري
بطور كلي انواع مختلف مواد و مصالح مورد استفاده در معماري را از نظر مقياس و نحوه كاربرد در ساختمان، مي توان به دو دسته تقسيم كرد:
۱- مصالح مورد استفاده در مقياس كلان(بزرگ) معماري كه ممكن است بر نظام سازهاي و سامان دهي عملكردي بنا تاثيرگذار باشند.
۲- مصالح مورد استفاده در مقياس خرد (كوچك) معماري كه ممكن است بر جزئيات معماري و بافت هاي داخلي و خارجي تاثير بگذارند.
اين دو دسته كه به ترتيب ابعاد ساختاري و زيبايي شناختي كاربرد مصالح در معماري را تشكيل مي دهند، پيامدهايي را براي موضوعات عام معماري به دنبال دارند: مصالح دسته اول در شخصيت عمومي ساختمان تاثير مي گذارند و سازماندهي سازهاي، تناسبات، كيفيت موزون ساختمان (فضاهاي پر در برابر خالي) و نيز وزن ساختمان را تحت تاثير قرار مي دهند، در حالي كه مصالح دسته دوم از نظر نوع و ميزان كاربرد، تاثيري فوق العاده بر هزينه كلي ساختمان دارند و از اينرو شايد از شاخصه هاي بي نظير معماري، كم هزينه يا بالعكس پرهزينه به شمار آيند.
عموماً در انتخاب دسته اول مصالح مشكلي پيش نمي آيد. برخورداري از تجربه پايه اي و تجربه كار در زمين هاي مشخص و نيز پژوهش بنيادي درباره گونه هاي مشخص ساختماني مي تواند زمينه هايي را براي انتخاب بهينه مصالح فراهم كند. البته در اين مورد مشاوران سازهاي نيز مي توانند كمك شايان توجهي براي معمار باشند. اما در مقابل، كاربرد مصالح در مقياس خرد، مشكلات متعددي را در مورد انتخاب بوجود مي آورد، زيرا اين نوع مصالح بر بافت عمومي ساختمان و لطايف بصري آن - چه در خارج و چه در داخل بنا، تاثير مي گذارند. همچنين كيفيت مصالح مورد استفاده در مقياس خرد، سازگاري ميان آنها و نيز سازگاري با مصالح سخت تر بكاررفته در سازه بنا، بر كيفيت بصري ساختمان در طول زمان، در قالب فرسايش و مقابله با وضعيت هاي جوي نيز تاثير خواهد گذاشت. اين موضوع به كاهش هزينه هاي انرژي در درازمدت كمك مي كند و يا برعكس باعث افزايش آن مي شود.
بدين ترتيب معمار بايستي در انتخاب مصالحي كه در يك ساختمان مورد استفاده قرار مي گيرند، خصوصا مصالح مورد استفاده در مقياس خرد معماري، توجه و دقت فراواني از خود نشان دهد تا بتواند به نتايجي مقبول در عرصه معماري، از جنبه هاي مختلف زيبايي شناختي و كاربردي، دست يابد.
رويكردهاي معماران به كاربرد مصالح
در بررسي رويكردهاي معماران به كاربرد مصالح، با دو دسته از معماران روبه رو مي شويم: معمار-هنرمندان و معمار-مهندسان. معمار-هنرمندان اساساً به جنبه هاي هنري معماري و اهداف كلان و فضايي توجه نشان مي دهند و چندان اعتنايي به ناكارآيي هاي مصالح و ساخت ندارند. در مقابل معمار-مهندسان مصالح و شيوه هاي ساخت را تنها از دريچه اجراي بسيار دقيق آنها و عدم توجه به چارچوب اهداف كلان و زيبايي شناسانه معماري مورد توجه قرار مي دهند.
با اندكي تامل مي توان دريافت كه رويكردهاي اتخاذ شده توسط هر دو دسته يادشده از معماران، دربردارنده اشكالات متعدد و آثار بعضا غيرقابل جبراني است، به خصوص رويكردهاي معمار- مهندسان كه بيشتر زيانبار بوده و باعث ستروني معماري شده اند. اما بايستي توجه داشت كه ارزيابي دقيق هر پروژه از نظر كيفيت كاربرد مصالح، در بستر موضوعات فني، راهبردي طراحي همچون تلاش معمار براي پاسخ دادن به مسايل بودجه اي و نيز با در نظر گرفتن ميزان حساسيت كارفرماها نسبت به كيفيت ساخت وساز، امكان پذير است. از اين رو در بررسي رويكردهاي معماران به كاربرد مصالح، بايستي حقايق و واقعيت هاي موجود در جامعه حرف هاي معماري را نيز مورد توجه قرار داد. متاسفانه در حال حاضر ناديده گرفتن تلاش هاي اوليه فرآيند طراحي، براي پاسخ دادن به مسايل بودجه اي، به صورت نوعي روال درآمده است و در صورت بروز مشكل يا عدم موفقيت جزئياتي مشخص يا شيوه اي از ساخت، نظر نخست معمار دچار تغيير مي شود. اين امر نيز واقعيت دارد كه براي پايين آوردن هزينه ساخت يا برآوردن خواست كارفرما (اغلب در محل ساخت)، بدون انديشه و دقت لازم، جايگزيني هاي زيادي در طرح هاي ارايه شده صورت مي گيرد. واقعيتي ديگر اين است كه اشتياق معماران به خشنود كردن كارفرما ممكن است به نتايجي تأسف بار بينجامد كه با فرارسيدن اولين زمستان و گذشت زمان، مشكلات خود را در ساختمان نمايان كند