PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : جنبش وال‌استريت



alamatesoall
03-09-2013, 05:18 PM
ماجرايي كه در ماه‌هاي گذشته در آمريكا شروع شد و به تمام جهان غرب سرايت كرده و تحت عنوان «جنبش وال‌استريت» معرفي شده، از مهم‌ترین رخدادهای سال 2011 میلادی است. اين جنبش سعي دارد كه جنبش بماند و به حركتي خشن و ضد حاكميتي يا انقلاب تبديل نشود. آنچه كه جنبش وال‌استريت را در ساحت جنبشي‌اش باقي نگاه خواهد داشت در اين يادداشت مورد نظر است كه اشاره شود. مروري كلي بر نحوه شكل‌گيري و حركت و فراگيري اين جنبش نشان از اين دارد كه كنشگران آن تحت الزام‌هاي اجتماعي به معناي عام آن در بقاي حركت و جنبش بودن آن تا تبديل شدن آن به حركتي مقطعي اعتراضي همراه با خشونت يا تبديل شدن آن به انقلاب دارند. يكي از اصلي‌ترين اين الزام‌ها، عنوان اطلاق شده به آن تحت عنوان «جنبش» است. هم موافقان و هم مخالفان اين حركت از لفظ و مفهوم جنبش استفاده كرده‌اند. به اين لحاظ اين حركت ساختار جنبشي‌اش را حفظ خواهد كرد و امكان تبديل به امري معارض آن كمتر وجود دارد. مخالفان اين جنبش نيز سعي نكرده‌اند تا بر ابعاد هيجاني آن از طريق دستكاري عامدانه يا برخورد قهرآميز نظامي و پليسي بيفزايند. اكثر تلاش‌ها در بيان جنبشي آن در ساختار موجود است.

شعارها هنوز و به نظر مي‌آيد در آينده نيز معطوف به اصلاح ساختار نظام مالي و بانكي و پولي سرمايه‌داري است كه نتيجه آن كاهش نابرابري اقتصادي و اجتماعي است. اصل دوم، به شروع حركت و ميل به تكرار اولين عمل كنشگران اين جنبش تحت عنوان «اشتغال وال‌استريت» تا تخريب وال‌استريت است. كنشگران اين حركت شعار اشغال وال‌استريت را داده‌اند تا تخريب يا انفجار يا نابودي يا جابه‌جا شدن آن در نظام سرمايه‌داري. اكثر افراد مدعي‌اند كه مديران و قواعد حاكم بر وال‌استريت دچار نابساماني است و بايد اصلاح شود. اساس قواعد و نظام‌هاي مالي و پولي حاكم بر وال‌استريت به سوي نابرابري اقتصادي بيشتر به دليل حرص و طمع سرمايه‌داران است. به اين لحاظ ضرورت بازسازي و اصلاح نظام حقوقي و مالي و اداري اين نهاد مهم وجود دارد. براي اصلاح آن نيز بايد منافع گروه‌هاي اجتماعي ديگر به غير از سرمايه‌داران داراي سلطه را در نظر گرفت. براي اصلاح اين عرصه به جاي نابودي يا حذف اين نهاد مهم در نظام سرمايه‌داري ‌بايد در آغاز آن را اشغال كرد و سپس شرايط اصلاح و تغيير آن را فراهم كرد.

اين حركت بسيار شبيه به حركت گروه‌هاي اجتماعي در مصر يا ديگر كشورهاي اسلامي است كه مركز شهر (ميدان تحرير) اشغال مي‌شود و شعار دموكراسي و اخلاق و برابري داده مي‌شود. اين گروه‌ها در مصر با به‌كارگيري ابزارهاي نظامي و تشكيلاتي نامعلوم با رهبران نامريي به خيابان نيامده‌اند و در آغاز در پي تخريب مجلس و ديگر عناصر نظام سياسي نبوده‌اند. به دليل اشغال محور شهر (ميدان تحرير) صدايشان به همه رسيد و به مركزيت نظام سياسي نيز توجه كردند و با اصرارشان نيز موفق شدند رييس دولت را بركنار كنند. از نظر من، جنبش وال‌استريت با شعار اشغال وال‌استريت ضمن اجتناب از شعار مرگ و درود به كانون نظام سرمايه‌داري توجه كرده و قصدشان تحقق اهداف و آرمان‌هاي اجتماعي و اقتصادي‌شان از طريق حضور و همكاري است. به دليل فراگيري سرمايه‌داري، انتقال سرمايه‌داري از يك كشور و حوزه و شهر به بخش اعظم جامعه جهاني، شعار اصحاب اين جنبش، اشغال مراكز اصلي نظام سرمايه‌داري در هر شهر و جامعه و كشور است.

به اين لحاظ اين جنبش به سرعت به بيشتر كشورهاي اروپايي سرايت كرده و مدل آغازين آن در نيويورك تكرار شده است. اشغال، حضور مستمر، بيان مشكل نابرابري و دعوت از ديگر ناظران براي ادامه راه و در نهايت تبديل شعاري اقتصادي به امري اجتماعي و فرهنگي اصلي‌ترين دستاوردهاي اين جنبش است. نتايج بسياري مي‌تواند بر اين جنبش مترتب باشد. يكي از اصلي‌ترين نتايج آن ضرورت بازنگري نظام‌هاي فكري و انديشه‌اي است كه به جاي نقد از درون نظام سرمايه‌داري و جهان مدرن به نفي يا تاييد مكرر و سنتي آن، پيش آمده و مي‌آيد. به‌اين لحاظ است كه دهه 2020 جهان همراه با ظهور انديشه‌هاي جديد است.

انديشه‌هايي كه مساله اصلي‌اش تقويت يا نفي سرمايه‌داري و مدرنيته جهاني نيست. ‌بلكه مساله اصلي‌اش طرح جامعه‌اي انساني و اخلاقي است. در اين جامعه كه امري جهاني هم هست، اكثر اعضا و عناصر آن حاضر بوده و با تعامل بين آنها جهان، جهاني ساخته خواهد شد. نتيجه دوم آن گشودن زمينه‌هاي وارد شدن به دوره جديد اقتصادي و اجتماعي است. سرمايه‌داري به طور خاص ‌بايد به دفاع از خود در مقابل ديگران بپردازد تا عوام‌فريني كند يا تحكم بورزد. نتيجه سوم، به دليل درهم شدن جامعه جهاني، الگوي انتقال جريان‌هاي اجتماعي و حوادث به اقصا نقاط جهان از طريق اراده جمعي تا رسانه‌هاي جمعي سامان يافته است. به‌اين لحاظ است كه همه با اين اصل موافقند كه خيلي بين نوع و ساماندهي جنبش‌هاي اسلامي با جنبش وال‌استريت فرقي نيست. همه مشاركت‌كننده‌ها به مساله و مشكل كانوني توجه دارند و با روش‌هاي رسمي و قانوني در پي دستيابي به حقوق‌شان هستند. كسب تجربه غربي‌ها از شرقي‌ها، مسيحي‌ها از مسلمانان و بالعكس صورت گرفته و كمتر تلاش خواهد شد تا جهان دوگانه بازتوليد شود. در اين دوره به جاي اينكه روشنفكران و متفكران راهي در گذر از جهان دوگانه شرقي و غربي فراهم سازند، مردم و جريان‌هاي اجتماعي و حوادث و وقايع شرايط و زمينه‌هاي اين امر را فراهم كرده‌اند. نتيجه ديگري كه اين جنبش در جهان غربي در پي داشته است، اهميت مجدد مردم و گروه‌هاي اجتماعي است.

گفته مي‌شد كه آمريكايي‌ها فردگرا هستند و دركي از حوادث ندارند. گفته مي‌شد كه مردم از طريق رسانه‌هايي كه در اختيار نظام سرمايه‌داري است تحميق شده و در فرآيند بيگانگي اجتماعي تابع بوده و قدرت فهم و اعتراض را ندارند. به همين دليل هم بوده است كه بسياري از ديگر دولت‌ها و كشورها به جاي توجه به مردم‌شان براساس سلطه بر رسانه‌ها به القاي ايده‌هاي‌شان اقدام كرده و سعي در يكسان‌سازي فرهنگي و اجتماعي در سطح ساختاري و توليد فرد مطيع و تابع داشتند. جريان وال‌استريت نشان از وقوع جهت و حركتي ديگر داد و آن حضور انسان اجتماعي و ظهور حركت‌هاي جديد به دليل تفسيري كه از موقعيت‌هاي پيش رو پيدا كرده‌اند، است.

در اين نگاه ديگر فرقي بين انسان آمريكايي و انسان غیرآمریکایی در عدالت‌خواهي و دموكراسي‌خواهي و شفاف‌سازي نظام مديريتي نيست. يكي ديگر از نكاتي كه به‌عنوان نتيجه حضور و تبلور جنبش وال‌استريت خودنمايي كرد، ظهور جنبش‌هاي اجتماعي بعد از بروز بحران‌هاي ساختاري است. برخلاف ديروز – دوره پيشين- كه ظهور هر نوع بحراني را پيش‌شرط انقلاب مي‌دانستند، در دوره جديد با ظهور جنبش‌هاي اجتماعي در آمريكا و اروپا و كشورهاي اسلامي، بعد از هر بحراني يك جنبش اجتماعي قوي ظهور كرده و تلاش اصلي در به سامان كردن نظام اجتماعي تا نابودي آن دارد. البته در اين زمينه نقش دولت و نظام سياسي دموكراتيك مهم است. به‌اين دليل هم هست كه حوادث بعد از جنبش اجتماعي در قاهره به خشونت مي‌گرايد يا جريان سوريه همراه با كشت و كشتار است درحالي‌كه در كليت جريان وال‌استريت در غرب با وجود خشونت و تعارض، ميل به قانون و دموكراسي رفع نمي‌شود.


تقي آزادارمكي