PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : طنز پیام نوری



javad jan
03-09-2013, 04:13 PM
شما فکر می کنید اگر ۶ را با ۹ جمع کنیم چند می شود ؟
استاد ما نمره ی ۶ و ۹ سعید را با هم جمع کرد و شد ۲۰ !
اگر حرف مرا قبول ندارید بفرمایید برید توی سیستم گلستان نمره سعید را نگاه کنید !
فکر می کنید که چی ، سیستم گلستان قاطی کرده یا استاد ما پارتی بازی کرده ؟
یا چه می دانم استاد ما این طوری و آن طوری است ؟ نه بابا فکر بد نکنید ! استاد ما جمع و تفریق را خوب بلد نیست .
فقط خدا کند وقتی نمره های ۵ و ۱۱ من را جمع می کند نشود ۱۲ آن وقت کی جواب فیس و افاده های این سعید را با آن بیست اش بدهد
شما چه فکر می کنید ، اگر ۵ و ۱۱ را با هم جمع کنیم چند می شود ؟

javad jan
03-09-2013, 04:16 PM
جوابیه سیستم بدون اشتباه گلستان :
مرا با فایل اوراقت چه کار است که خویت مثل برج زهرمار است؟
تو که درکی از این سیستم نداری چرا پا روی دمبم میگذاری؟
گرفتم اینکه فایلت را کنم پاک چنین باید تو پیراهن کنی چاک؟
مرا از بس که این فایل تو آزرد ز فایلت جان تو حالم به هم خورد
نمیخواهد دهی تکلیف خود را برایت رد کنم ده بیست ، یکجا
تو که هر دم غلط باشد جوابت چرا اینسان شده آشفته خوابت؟
تو که دهها error در لیست داری به بی تکلیفها شبیه مانی
تو را گرپاک شد برنامه ، غم نیست که بهر کپ زدن ، تکلیف کم نیست
اگر من نمره ات را بیست دادم یقینا احترامت را نهادم
تو این را باج پنداری؟ مرا تو تا به این حد دوست داری؟
تو که گویی چنین است وچنان است بیا کاینجا مکان امتحان است
بگو تا بی درنگ آماده گردم نمایم تک به شش روی ترا کم
اگر چه ادعا اصلا ندارم شما را زیر ده جا میگذارم
نبین آزرده و بیچاره گشتم ز دست شکوه ها آواره گشتم
بیا بنگر کمی بر درسهایت که میسوزد دلم عزیر دل برایت
وگرنه بی سواد و خوار گردی شوی مشروط و بی مقدار گردی
که گر لغزد کمی در درس پایت ندارد هیچ سودی شکوه هایت
وگرنه من به تو کاری ندارم به فایلت قصد آزاری ندارم
به من چه کپ زدی تکلیف خود را؟ به من چه تنبلی یا که زرنگی؟
تو ده نمره درون لیست داری ولیکن انتظار بیست داری؟
به من چه نیم ترمت را شدی هشت؟ به سیستم کم بکن هی رفت و برگشت

javad jan
03-09-2013, 04:16 PM
“شماره دانشجویی بده جنازه تحویل بگیر”من فلسفه و کلام میخونم و ده واحد در حدود شش تا کتاب”منطق” را باید پاس کنم
ولی آدم منطقی نیستم. چرا؟چون از بچگی ریاضیات اینجناب بد بوده
ولی استاد را نمیشه کاریش کرد منظورم اینکه حتی اگر هم مثل من ده واحد منطق پاس کنه و به فرض ریاضیات طرف مثل ما هم بد نباشه
باز هم خر بیار و باقالی بار کناین چیزا تو خون استاد کاریش هم نمیشه کرد این همکلاسی ما باید از دم دانشکده ،منظور از نگهبانی تا آبدار چی هیئت علمی، همه را باید ببینه.به این میگن منطق.
به این میگن ریاضیات.“چرا این دانشجوهای پیام نور غیر منطقی رفتار میکنن”

javad jan
03-09-2013, 04:17 PM
دوست عزیز اگه می خواهی نمرت بیست بشه باید از اول تا آخر کلاس این کارها رو انجام بدی:۱-قبل از استاد وارد کلاس نشی.حتی اگه شده نیم ساعت در کلاس منتظر استاد بمونی.
۲-استاد اگه کتاب یا خودکار خواست اول از همه بهشون بدی.حتی اگه تا آخر کلاس خودکار یا کتاب نداشتی.
۳-سرکلاس مچ استاد را نگیر.این خیلی مهمه.شاید جلو همه تشویقت کنه ولی جوجه را آخر پاییز میشمارند وقت تصحیح برگه ها حالتو میگیره.حتی اگه گفت ماست سیاهه یا ۲+۲ میشه ۵ بگو کاملا درسته.
۴-سرکلاس تا استاد تخت پاک کن را برداشت برو ازشون بگیر و تخته را پاک کن
۵-از استاد تعریف کن و بگو ما تنها یک درس را می فهمیم اون هم درس شماست.هیچ استادی مثل شما نمیشه.کاش شما بقیه ی درس های ما هم میگرفتید.
۶-وقت استراحت با استاد گرم بگیر و حرف را ببر به سمت ماشین و بنزین.بعد به استاد بگو سی چهل لیتر بنزین اضافه داری و بخواهن بهشون میدی.(واقعا یکی از اساتید ما گفت هر کی داد نیم نمره بهش میدم!!!!!)
۷-شماره موبایل استاد را بگیر و پیام های تبریکی و مناسبت ها رو براشون بفرست.اگه این کارها رو انجام دادی روی ۲۰ حساب کن ولی اگه برعکسشو انجام دادی روی ۱۲ که هیچ روی ۹٫۴۹ صدم حساب کن.و از الان کتابتو به هیچ کس نده چون ترم بعد می خوای(ولی بدون ۹٫۴۹ صدمت شرف داره به ۲۰)

javad jan
03-09-2013, 04:34 PM
در سوگ از دست دادن جزوه امای که بردی جزوه ام را اشتباهی، پس بده / جز فراموشی ندارم من گناهی،‌ پس بدهروسیه گردم بدون جزوه من در امتحان / از برای من مخواهی روسیاهی،‌ پس بدهروز وشب چشمم براه جزوه می‌باشد، بیا / گر تو هم داری چو من چشمی براهی، پس بدهصد کلاه بوقی به سر دارم ز فرط تنبلی / تا نرفته بر سرم دیگر کلاهی،پس بدهگیر ما دیگر نیاید جزوه، پس این جزوه را / مستقیما گر نمیخواهی، براهی پس بدهجان تو مشروط می‌گردم،‌ بجان مادرت / لازمش داری نگهدار، ‌ار نخواهی پس بدهجزوه از من می‌بری؟ من مرکز نشرم مگر؟ / ای به قربانت شود جانم الهی، پس بدهگر تو هم مانند من بی‌جزوه‌ای،‌ باشد،‌ بیا / مال تو این جزوه اما گاهگاهی ، پس بدهچند ماهی مال تو،‌ اما دو روزی نزد من / من نمیگویم که آنرا چند ماهی پس بدهاز دعای هر شب و آه سحر اندیشه کن!! / تا نرفته بر فلک از سینه آهی،پس بدهمن نمیدانم چرا این جزوه را کش رفته‌‌ای / لعنت و دشنام و نفرین گر نخواهی پس بده

javad jan
03-09-2013, 04:35 PM
پس بده آی پس بده.روسیاهی را منامی افتخار جان مادر جزوه اش را پس بدهبین تو چون دیوانه ها بر سر زند حال نگیر آخر بیاور پس بدهگر ندی پس جزوه اش را این دفه من و مسعود و سپیده بر سرتخواهیم ریختناگهان جنجال خواهد شدبه پا حال خود دانی بیاور یا نیاور پس بدهتا ز کزدارت نگشتی تو غمین مثل آدم ها بیاور جزوه اش را پس بده

javad jan
03-09-2013, 04:42 PM
دوستان! دزد کتابم را برد
گور باباش که تابم را بردشب که وارد شد و در خوابم دید
مایه ی راحت و خوابم را بردسال پیش آمد و با نامردی
ساعت نیمه خرابم را بردغصه اینجاست: کتاب عاریه بود
آن پدر سوخته آبم را برددیدمش غمزده دیشب در خواب
کی؟ همانکس که کتابم را بردگفتمش دزد! چکارت به کتاب
پاسخی داد که خوابم را برد:×قیمتی تر ز کتاب آیا هست؟×
پاسخش روی جوابم را برداین بگفت و پس از آن با رندی
ضبط و ماشین حسابم را برد !!

javad jan
03-09-2013, 04:45 PM
تو یه دانشگاه گنده
دو تا دانشجو اسیرن
دوتا بدبخت دوتا مشروط(بلا نسبت)
یکی شون تو یکی شون من!درسا سنگینه و سخته
درسای کشکی ناجور
شده برج زهرماری
واسه دانشجوی مجبور!همیشه مشروطی بوده
بین ترمای من وتو
با همین خیطی گذشته
شب و روزای من و توماباید یه جوری در ریم
یه جایی لیسانس بگیریم
واسه ما مشروطی مرگه
ما تلپ بشیم میمیریمکاشکی دانشگاه خراب شه
من وتو با هم بمیریم
تو یه دانشگاه دیگه
درسای خوبی بگیریم!شاید اونجا دیگه استاد
با دانشجو بد نباشه
واسهءدرس خوندنامون
مشروطی یه سد نباشه!ماباید یه جوری در ریم
یه جایی لیسانس بگیریم
واسه ما مشروطی مرگه
ما تلپ بشیم میمیریم

javad jan
03-09-2013, 04:49 PM
خونه مون عیدا پر مهمونه
می رن مهمونا از اونا فقط
آشغالِ میوه به جا می مونه !
کجاست اون کیوی ؟ چی شد نارنگی ؟
کجا رفت اون موز ؟! خدا می دونه !
جعبه خالی ِ شیرینی هنوز
گوشه ی طاقچه پیش گلدونه
عطرش پیچیده تا آشپزخونه
شیرینیش کجاست ؟ خدا می دونه
می رن مهمونا از اونا فقط
جعبه ی خالی به جا می مونه !
از بس خونه رو به هم می ریزن
آدم مثل خر تو گِل می مونه
یکی نیست بگه خداوکیلی
جای پوست پسته توی قندونه ؟!
قند نصفه ی عموجون هنوز
خیس و لهیده ته فنجونه
حالا خداییش قندش مهم نیست
کنار اون قند نصف دندونه !
می رن مهمونا از اونا فقط
نصفه ی دندون به جا می مونه !!
پسته ی خندون ، بادوم شیرین
فندق در باز ، مال مهمونه
« پرسید زیر لب یکی با حسرت » :
که از این آجیل، به غیر از تخمه،
واسه ما بعدها چی چی می مونه ؟

javad jan
03-09-2013, 05:13 PM
دوش رفتم بردرپیرمغان
گفتم
سلام ای پیر!ای مرشد!
سرت خوش باد! من
“لیسانس” بگرفتم.
زجا برخیز، شوری،
شورشی ای پیر
هورایی بِکش با من
زجا
برخیز، برمن “مشتلق ” فرمای .
“سلامم
را توپاسخ گوی،
لب، بگشای”!
اگر کوه از
تکانش جای خوردی او نخوردی از تکانش جای!
دلم بشکست،
رنگم سرخ شد چون سرخی سرخاب
خانم ها
ومدرک شل شد و
آهسته دستم برزمین
افتاد!
نه نه نه !
و دستم شل شد و آهسته
مدرک برزمین افتاد.
مرشد
سبحه ای دردست
قلیانی به پیش روی
لبخندی ، نه لبخندی که
نشینی ، نیشخندی
مرحمت فرمود
وگفتا مشتلق
می خواهی ازمن ؟!
نیک فرمودی!
بیا تا مشتلق
فرمایمت مشتی که لق باشد
نشستم- اوزجا
برخاست
بخرامید تا اقصای انباری
وبعد از
نیم ها !ساعت
بیامد کوزه ای دردست
زیبا
کوزه ای براق، سفّالین
هنوز از قدمتش بوی
شراب کهنه می آمد
بگفت ای طفلک بیچاره
مفلوک!
فردا بهترین الگوی بیکاری!
الا
بدبختِ بی برگ و نوا هر روز!
الا ای مدرکت
فردا برای هریگانی پوچ و تکراری!
آَیا علاف
هربازار!
توای هنجار ناهنجار!
اسیر دست
محرومیت و فقدان !
عجین با ذلت و خواری!
الا بر چهره ات بنشسته رنگ فقر وناداری!
بگیر این کوزه را با خود ببر
بردرب آن
بگذار فردا مدرک خود را
وآبش را بخور خوش
باش!
برو…
سی سال خواندی
سوختی ، مُردی
فدای شادی شاسی بلندان سیاست
ضعف ها کردی
فدای آن وزیر گرم روی گنج خوابیده
شکستی،
رنج ها بردی
فدای چشم صاحب منصبِ بی درد؛
تب کردی
فدای ناز آقازادگان دزد میلیون
وتریلیونی
زمین خوردی
فدای پوز خند برج
سازان و
سرِانبوه سازان خصوصی ساز ! – … بیا
این کوزه را بردار فرزندم
بروخوش باش!
محمود طیّب

javad jan
03-09-2013, 05:18 PM
همه بچه های پیام نوری
اون هایی که یه تار موی گندیده شون را به صد تا دانشگاه آگسفورد و سوربون نمیدم
به همه اونهایی که تو کنکور سهمیه ناشتن و نمیخواستن
به همه اونهایی که پول دانشگاه آزاد بهشون زور میگفت
به همه اونهایی که با ۴ صفحه جزوه استاد در دانشگاه دولتی نمره نمیگیرن
به همه اون هایی که دنبال ۶ نمره میانترم در به در کوریدور هیئت علمین
به همه اون هایی که سخت کوشترین دانشجوهای این کره خاکی هستن
به شما که معرفتتون بیش از یه ژتون تو صف سلف
به شما که من خیلی بیش از این روتون حساب باز کردم حتی بیشتر از یه تقلب به دور از چشم مراغب
به شما که همیشه گفته و نگفته رسوندین
به شما ها خیلی چیزای دیگه دارم بگم ولی دیگه کم آوردم

javad jan
03-10-2013, 02:19 PM
میان ترم

خداییش این امتحانات میان ترم هم حال و هوای خاص خودش و داره هــــــــا این روزها ارادت آقایون به خانوم ها خیلی خیلی زیاده اونایی که تا دیروز حتی اسمت و نمی دونستن، همچین سلام و احوالپرسی می کنن http://pnu-club.com/imported/2010/08/1698.gif که خودت هم شک می کنی که طرف همون آدم دیروزی باشه، همه با اینکه می دونن کسی چیزی نخونده باز هم دنبال یکی می گردن که از روش کپی کنن،http://pnu-club.com/imported/2010/04/80.gif اونایی که کتابو تقسیم می کنن بین خودشون که کی، کدوم فصل رو بخونه استاد میاد جا به جاشون می کنه (برا ما اینطوری شد موندیم تو خماری آی خندیدیم آی خندیدیمhttp://pnu-club.com/imported/2010/03/10.gif).لیلی مجنون های دانشگاه هم که قربونشون برن روی میزها جا نذاشتن از بس واسه همدیگه لاو می ترکونن بابا یه ذره انصاف داشته باش شاید یکی بخواد یه چیزایی رو یادداشت کنه که وسط امتحان به دردش بخوره….

javad jan
03-10-2013, 02:20 PM
درمورده ارادت بیشتر بعضی آقایون (تاکید می کنم بعضی آقایون) به خانم ها باهاش موافقم.سر یکی از امتحانات پایان ترم یک دختر که رشتش مدیریت بود کنار من نشسته بود.هر چی پسر میومدن و می نشستند با این خانم سلام علیک می کردند.
خلاصه یک موقعی دیدم این خانم داره دستش را روی صورت و پیشونی و بینیش می گذاره و به پسرها یک چیزی می گه.من گفتم چشه که هی دست به صورتش می گذاره دیدم داره به پسرها می گه دستمو گذاشتم روی پیشونی یعنی گزینه ی الف درسته و دستمو گذاشتم روی بینیم یعنی ب درسته و …
سوالات را دادن و دختر شروع کرد به نوشتن و سریع سوالات را زد ده دقیقه بعد از امتحان ذیدم همه ی پسرها روشون به دختره هست و اون خانم داره یکی یکی با گذاشتن دستش روی صورتش گزینه ی درست را می گه.بقیه ی پسرها که دورتر بودن دیدن که این خانم داره به پسرهایی که اطرافش هستند جواب را می گه.حالا من هم امتحان سیستم عامل داشتم و حسابی مشغول برگم بودم یک موقعی دیدم یکی سوت میزنه یکی پاشو میزنه روی زمین و یکی بشکنش می زنه!!! نگاه که کردم سه چهار تا پسر که دو ردیف جلوتر بودن این کارها رو می کردند تا این خانم متوجه حضور اون ها بشه!!!!گفتم عجب دنیایی هست پس مراقب ها کجان؟نگاه کردم سالن به اون بزرگی فقط سه مراقب گذاشتن که یکیشون مسئول گرفتن برگه هاست دو تا دیگه هم حرف اجاره خونه می زدند و از دست صاحب خونه هاشون کلافه بودند ،درست مثل اینکه توی پیکنیک نشستن!!!!

javad jan
03-10-2013, 02:21 PM
بر عکسش یعنی ارادت دخترا به پسرا هم هست که باغرور بعضی دخترا فکرش کنید چی میشه.!!!

یه روز سر امتحان شیمی بودیم که دیدم یکی از دخترا اومد میز کنار من نشست بعد از چند دقیقه کلنجار رفتن باخودش که از چهرش معلوم بود و پچ پچ بابغل دستیش به من گفت که هوامو داشته باش منم که برخلاف همیشه اون شب اصلا درس نخونده بودم ومنتظر چنین فرصتی بودم گفتم باشه.سر امتحان وقتی ورق عوضی کردیم و ورقه ی من دستش رسید قیافش دیدنی بود. میدونست ورقش وقتی دستش برسه دست نخورده اس ولی مجبور بود ورقه ی من پر کنه.بعد امتحان گفت اولین بار بود به یه پسر رو انداختم ولی سعی میکنم آخرین بارم باشه.پس ببین دخترام نسبت به پسرا ابراز ارادت میکنن ولی این دختر مذکور بدشانسی آورد.

javad jan
03-10-2013, 02:23 PM
دخترهای دانشگاه خود کفا هستند.از تقلب توی جعبه ی عینک گرفته تا تقلب های توی جیب.
پسرهای دانشگاه وقت امتحان میانترم که میشه یک پسر بدبخت از یک کلاس دیگه را اجیر می کنند که تو یک ربع بعد از امتحان به گوشی استاد زنگ بزنه و چند تا سوال الکی بپرسه.استاد دفعه ی اول تماس را رد می کنه ولی چون اون پسر مدام تماس می گیره و دست بردار نیست دفعه ی بعد میره بیرون کلاس و حرف میزنه.دانشجوهای تو کلاس هم که می دونید این جور مواقع از عالم غیب براشون تقلب میرسه.البته با این از خود گذشتگی آقایون ،دخترهای کلاس هم بی نصیب نمی مونند و اون ها هم از این زمان طلایی!! استفاده می کنند.

javad jan
03-10-2013, 02:26 PM
اهل دانشگاهم
روزگارم خوش نیست
ژتونی دارم
خرده عقلی
سر سوزن شوقی
اهل دانشگاهم
پیشه ام گپ زدن است
سرگرمیم وبلاگ زدن است
من در اینجا
سیاه می کنم خانه ها را
تا بسپارند به ماشین
تا به یک نمره ناقابل بیست
که در آن زندانیست
دلمان زنده شود
چه خیالی چه خیالی می دانم
گپ زدن بیهوده است
خوب می دانم دانشم بیهوده است
اوستاد از من پرسید
چقدر نمره ز من می خواهی
من به او گفتم: میان ترم می خواهم
من از او پرسیدم: دل خوش سیری چند
اهل دانشگاهم
قبله ام راه دور
جانمازم کتاب قطور
مشق از پنجره ها می گیرم
همه ذرات وجودم متبلور شده است
درسهایم را وقتی می خوانم
که خروس می کشد خمیازه
مرغ و ماهی خواب است
خوب یادم هست
مدرسه باغ آزادی بود
درس بی کرنش می خواندیم
نمره بی خواهش می آوردیم
تا معلم پارازیت می انداخت
همه غش می کردیم
کلاس چقدر زیبا بود و معلم چقدر حوصله داشت
درس خواندن آنروز
مثل یک بازی بود
کم کمک دور شدم از آنجا
بار خود را بستم
عاقبت رفتم به دانشگاه
به نور آموزش
و به پیام نور سرایت کردم
رفتم از پله راه دور، بالا
چیزها دیدم در دانشگاه
من گدایی دیدم در آخر ترم
در به در می گشت
یک نمره قبولی می خواست
من کسی را دیدم
از دیدن یک نمره ده
دم دانشگاه پشتک می زد
شاعری دیدم
هنگام خطابه
به خرچنگ می گفت ستاره
و اسید نیتریک را جای می می نوشید
همه جا پیدا بود
همه جا را دیدم
بارش اشک از نمره تک
جنگ آموزش با دانشجو
آموزش از راه دور
مدیریت از راه دور
همه دوُر و همه دور
حذف یک درس به فرماندهی کامپیوتر
فتح یک ترم به دست تقدیر
قتل یک لبخند در آخر ترم
همه را من دیدم
من در این دانشگاه در به در و ویرانم
من به یک نمره نا قابل ده خشنودم
من به لیسانس قناعت دارم
من نمی خندم اگر دوست من می افتد
من نمی خندم اگر نرخ شهریه را دو سه برابر بکنند
و نمی خندم اگر موی سرم می ریزد
من در این دانشگاه
در سراشیب کسالت هستم
خوب می دانم:
استاد کی می آید
او نمی آید، او نمی خواهد که بیاید
برگه حذف کجاست
مثلا سایت و رایانه آن مال من است
مثلا بوفه، نقلیه و دانشگاه از آن من است
ما می دانیم اگر سلف نباشد
همگی می میریم
و اگر حذف نباشد
همگی مشروطیم

javad jan
03-10-2013, 02:29 PM
خر کیف یعنی سر کلاس کاردانی نشسته باشی، دونفر از جلوی در کلاس رد بشن و بگن :” نه اینجا نیست… اینا بچه های کارشناسی ارشدن
خر کیف یعنی کلاستو دو در کنی و همون روز استاد حضورغیاب نکنه
خر کبف یعنی اینکه یه لپ تاپ می گیری دستت اما ۲ قرون سواد نداری بهت بگن آقای مهندس
خر کیف یعنی راننده تاکسی باشی و دانشجوی پزشکی رو سوار کنی اونوقت وقتی می خواد پیاده شه بر حسب عادت به محیط دانشگاه بگه: مرسی آقای دکتر
خر کیف یعنی کسب بالاترین نمره میان ترم فقط از راه تقلب و امدادهای غیبی
خر کیف یعنی استادت بگه نگران نباش! نمی افتی

javad jan
03-10-2013, 02:31 PM
اهل تهرانم!واحد من شهرری-آسمان شهر من آلوده نیست!چون پیام نور توی باغ نیست!هی تقاضا کردیم و هی نذرو نیاز،تا که این امتحانا روز شنبه شد برگزار!ای بابا این پیام نور چرا با این همه شورونشاط!برای ما میزند هی ضد حال!؟؟؟؟آخرش هم ما نفهمیدیم که چرا آسمان شهر ما آلوده نیست!!!؟؟؟؟؟………………به قول اصفهانیا:عجه..ب دل خجسته ای دارن این پیام نوریا!!؟؟؟حا لا به نظر شما هوای شهر ما آلوده است؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!