PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : کلياتي در مورد شهرسازي و برنامه­ريزي شهري



hasti-m
06-07-2009, 06:42 PM
بخش یک

شهرسازي چيست؟
شهرسازي علمي است که به بررسي همه ي تحولات اجتماعي،اقتصادي، سياسي و فيزيکي يک شهر مي پردازد و تلاش مي کند که روابط موجود در يک شهررا در قالب نظامي هماهنگ، مديريت و سازمان دهي کند و متخصص شهرسازي نيز کسي است کهبا مطالعه و بررسي روابط اجتماعي، اقتصادي، سياسي و فرهنگي حاکم در شهر، برنامه ايبسامان و مطبوع براي يک شهر ارايه دهد. برنامه اي که تصويرگر سيماي شهر در آيندهاست.
شهرسازي يعني مطالعه طرح ريزي و توسعه شهرها بادرنظرگرفتن احتياجات اجتماعي واقتصادي باتوجه به حداقل رساندن مشكلات شهري وپاسخ گويي به نيازهاي عمومي جمعيت شهري.
شهرسازي يك كارگروهي و يك كوشش ذسته جمعي باشركت متخصصين علومي است كه به نحوي در زمينه مسائل شهري مي توانند به مطالعه بپردازندو درجهت بهبود، توسعه وبه طوركلي وضع آينده آنهابه تعيين برنامه مبادرت كنند.
در واقع ، « شهر سازي » را مي توان جزو فعاليت ها و علومي به شمار آورد که با زندگي روزمره و لحظه اي انسان ها ارتباط دارد و آثار آن در نحوه « سکونت» و « کار و فعاليت » و « گذراندن اوقات فراغت » شهروندان ملموس و آشکار است . از اين روست که « شهرسازي » را مي توان دانشي تلقي کرد که تلاش دارد رابطه اي متعادل بين « انسان » ، « فعاليت » و « فضا – مکان » ايجاد نمايد . تحقق اين تلاش ، بدون « برنامه ريزي » ميسر نيست . بر همين مبنا ، همان طور که در برنامه ريزي ، ابعاد مختلف زندگي و جوامع انساني با بهره گيري از دستاوردهاي علومي چون اقتصاد ، جامعه شناسي ، مردم شناسي ، بوم شناسي ، اقليم شناسي و . . . مورد مطالعه و بررسي قرار مي گيرد ، در شهرسازي ، نيز تمامي اين ابعاد ، بايد مد نظر قرار داده شود تا با شناسايي و تحليل واقعيت هاي موجود ، تمهيدات ايجاد بستر مناسب زندگي براي ساکنان شهرها فراهم آيد .
ما واقعيتي بيروني تحت عنوان شهرسازي نداريم، يعني؛ هيچ دستگاه، واحديا نهاد اجتماعي توان طراحي و ساخت پديده اي به بزرگي شهر را ندارد. بنابراين کلمهي شهرسازي از نظر مفهومي، معنا ندارد و ما معادل آن را نيز در زبان هاي خارجينداريم و به جاي آن از عنوان هاي برنامه ريزي شهري و طراحي شهري استفاده مي کنيم. چرا که شهر را مي توان برنامه ريزي يا بخش هايي از آن را طراحي کرد. يعني، مدلفيزيکي آن را ايجاد کرد. اما کسي نمي تواند مسئوليت ساخت پديده ي پيچيده اي مثل شهررا بر عهده بگيرد. به همين دليل عنوان شهرسازي درست نيست و در شوراي عالي برنامهريزي وزارت علوم نيز نام اين رشته برنامه ريزي شهري و منطقه اي است. در شهرسازي و برنامه ريزي شهري هفت محور اصلي وجود دارد :
-برنامه ريزي شهري
-برنامه­ريزي منطقه­اي و ناحيه­اي
-برنامه ريزي حمل ونقل­
-برنامه ريزي اقتصادي و اجتماعي
-برنامه ريزي شبکه هاي زيرساختي
-برنامه ريزي محيط زيست
-طراحي شهري
شهرسازي در كتب لاتين به مفاهيم مختلفي تعريف شده است از جمله فن و مهارت ساخت شهر، تهيه نقشه شهر، تدبير كردن در امور شهر و ساخت محيط شهر مي‌باشد همچنين شهرسازي به عنوان طرح آگاهانه كالبدي است.
«كبيل شهرسازي را دانش سامان دادن كاربري زمين، تامين محل ساختمانها و مسير جاده‌هاي ارتباطي با حداكثر عملي بودن و راحتي و دسترسي تعريف كرده است. لينچ : شهرسازي را توزيع نظام كلي فضايي فعاليتها و عناصر در يك منطقه يا زمين دانسته است. چيپين : انجام تلاش منظم و سيستماتيك در جهت پيش بيني گرايشهاي اجتماعي و اقتصادي يك جامعه و هماهنگ كردن محيط فيزيكي با ‌آنرا شهرسازي بحساب آورده است. همچنين وي در تعريفي ديگر شهرسازي را چيزي جز انجام كاربري زمين ندانسته است» برخي ديگر از صاحبنظران، شهرسازي را نوعي برنامه‌ريزي فيزيكي دانسته‌اند كه جهت ارائه طرح و برنامه ريزي فيزيكي آينده، نگرش به حال و گذشته نيز لازم است و در تمام زمينه‌ها فرآيند حال و گذشته بايد نگريسته شود. هر برنامه‌ريزي چون آينده مورد نظري را در پيش دارد پس بايد هدف مشخصي را نيز دنبال كند و راهها و گامهاي رسيدن به اهداف آينده بايد مدنظر قرار گيرد.
بطور كلي دانش شهرسازي و بقولي ديگر هنر شهرسازي كه در واقع آنرا مي‌توان تلفيقي از علم و هنر دانست به دو قسمت تقسيم مي‌شود. قسمت اول تحت عنوان برنامه‌ريزي شهري و بخش دوم تحت عنوان طراحي شهري است. بدين صورت كه هر دو بخش لازم و ملزوم يكديگر بوده و تقدم و تاخر آنها بايد رعايت شود. انجام و ارائه هرگونه طرح فيزيكي يا طرح شهري بايد پس از مرحله برنامه‌ريزي شهري انجام شود و بدون برنامه‌ريزي در خصوص شهر امكان طراحي وجود ندارد.
از آنجا كه شهرسازي بطور مستقل وجود ندارد با پيوند و ارتباط دادن با علوم پيراموني امكان فعاليت مي‌يابد، شهرسازي در رده علوم ميان رشته‌اي تعريف شده است.
با مثال ساده‌اي مي‌توان مطلب فوق را روشن ساخت. رفع مشكل و نارسايي يك چهارراه در شهري صرفاً تكيه كردن بر مشكل كالبدي و فيزيكي چهارراه نمي‌تواند باشد عواملي كه مشكل تردد را در چهارراه بوجود مي‌آورد مي‌توان به صورت زير برشمرد.
الف : عدم رعايت قوانين و ضوابط راهنمايي و رانندگي، اين مطلب ممكن است به دو دليل بوقوع به پيوندد، از طرفي قوانين راهنمايي و رانندگي دچار اشكال هستند و نارسائيهاي مقرراتي وجود دارد و از سوي ديگر مردم به هر علتي حاضر به رعايت قانون نيستند.
ب : چراغهاي راهنمايي خوب عمل نمي‌كنند و بعضاً با سيستم وسائط نقليه هماهنگ نيست.
ج : مشكلات كالبدي و فيزيكي از جمله كاربريهاي نامناسب، عرض نامناسب شبكه در چهارراه وجود دارد.
در يك مسئله شهري همانطور كه اشاره گرديد مجموعه‌اي از عوامل فرهنگي، اقتصادي، كالبدي و ... وجود دارد كه امكان تردد مناسب در چهارراه را دچار مشكل كرده است. نتيجه اينكه مسائل و مشكلات شهري و از جمله برنامه‌ريزي شهري و شهرسازي نگرش صرف و واحدي نسبت به كالبد و فيزيك شهر ندارد بلكه در امر برنامه‌ريزي نگرش نسبت به پارامترهاي اقتصادي، طبيعي و جغرافيايي، تاريخ، محيط زيست، فني و سويل، كالبدي و فيزيكي، جامعه‌شناسي مي‌باشد. لذا شهرسازي را جزء علوم كاربردي و نيز علم ميان رشته‌اي تعريف كرده‌اند.
گدس و صاحبنظران ديگري از جمله مكلوين و چادويك حل مسائل شهرسازي را صرفاً به صورت سيستماتيك ميسر دانستند. در مسير و نگرش موضوعات، بارزترين روش تحقيق و مطالعه فرآيند است در فرآيند بطور كلي سه مرحله شناخت، تجزيه و تحليل و برنامه‌ريزي با ارائه طرح فيزيكي جاي دارد كه فرآيند اگر به صورت مفصل مورد توجه باشد در واقع مراحل هفت گانه زير را مي‌توان در آن جستجو نمود».
شناخت ـ مسئله يابي ـ حصول ـ تدوين اهداف در راستاي حل مسائل مرحله قبل ـ تدوين و ارائه راه‌حلهاي عملياتي و ممكن جهت نيل به اهداف كلي ـ ارزيابي اهداف عملياتي يا راه حلهاي مرحله قبل با توجه به معيارهاي هماهنگ با موضوع ـ انتخاب راه حل بهينه ـ اجراي راه حل بهينه.

تعاريف مختلف شهر
در تعريفشهراتفاق نظري وجود ندارد ودرتعاريفبيان شده برمواردي نظير تعداد جمعيت، نوع فعاليت هاي اقتصادي، حوزه اداري و موارد ديگري اشارهشده است ليکن در بعد جهاني براي شناختشهراز روستا بيشتر بر تعدادجمعيت تاکيد شده است..
با توجه به کم وکاستيهاي مربوط بهتعاريفشهر، تاکيد بر نقششهر(نوع کارکرد) بهتر ما رادر شناختشهرو تمايز قائلشدن بين آن و روستا هدايت مي کند. بدين معني که درشهرها نقشهايي وجود دارد کهروستاها فاقد آن هستند. بنابراين در شناختشهربه دو کارکرد بيشتر توجهمي شود؛ يکي اينکه شهرها کارکرد غير کشاورزي دارند و دوم اينکه اغلبشهرها به توليد کالا و بيشاز آن به مبادله کالا مي پردازند؛ يعني اينکه فعاليت هاي غير کشاورزي بر اقتصادشهرغلبه دارد..
با توجه به موارد ذکر شده، در برخي کشورها در شناختشهراز روستا کارکردهاياقتصادي به همراه ميزان جمعيت اساس کار قرار مي گيرد. بنابراين تاکيد بر يک عامل درشناختشهرکفايت نميکند..
در طول تاريخ شناختشهراز طريق کارکرد آن ازاعتبار سياسي و حکومتي برخوردار بوده است بويژه که از ابتداي پيدايش شهرها،شهربا نقشهاي اداري-سياسي ومذهبي شناخته مي شد بنابراين اولين شهرها داراي نقش اداري- سياسي بوده اند. ليکنامروز، شهرها داراي کارکردهاي متنوعي بويژه کارکردهاي اقتصادي-صنعتي و خدماتي-خدماترساني مي باشند..
با توجه به توضيحات بالا، آيا مي توان گفت که خوب شهرها مي تواننددر اندازه هاي گوناگون شکل بگيرند؛ کوچک، متوسط، بزرگ و بسيار بزرگ؟ بله اين درستاست ليکن بطور علمي ما چه انواعي از شهرها را داريم؟شهر، شهرک، متروپليس يا مادرشهر، مگالاپليس يا کلانشهرها کدامند و داراي چه ويژگيهايي هستند؟
از دو جنبه مي توان به انواعشهرها پرداخت. يکي از بعدکارکردي (فعاليت و نقش) و ديگر از بعد اندازه ( کوچک و بزرگ بودن)، از نظر اولباتوجه به نوع فعاليت شهرها، به دسته بندي کليشهرها مي پردازيم و از نظردوم تقسيم بندي معمولا با توجه به جمعيتشهرانجام مي شود. البتهجمعيتشهرخود تا حدوديبيانگر تنوع و تعداد فعاليت هاي حاکم برشهرو همچنين حيطه نفوذ ووسعتشهرخواهد بود.

hasti-m
06-07-2009, 06:43 PM
بخش دوم

تعريف کارکردي شهر
تقسيم بندي شهرها با توجه به محيط بوجود آمدهبر اساس فعاليتي که ساير فعاليت هايشهررا تحت شعاع خود قرارداده وشهربر اساس آن نوعفعاليت خاص شناخته مي شود: مانند شهرهاي فستيوال و کنگره اي، شهرهاي فرهنگي، شهرهايمذهبي و زيارتگاهي، شهرهاي درماني و آسايشگاهي، برف شهرها، شهرهاي بازنشستگان،شهرهاي صنعتي، شهرهاي تجاري، شهرهاي اداري-سياسي، شهرهاي صنعتي-خدماتي و ... .
بنابراين در اين ديدگاهشهرها بر نوع فعاليت غالبطبقه بندي مي شوند که هرشهربا توجه به فعاليت و کششجمعيتي خود، اندازه و وسعت خاص خود را خواهد داشت.

تعريف عددي شهر
ساده‌ترين تعريف، تعريف عددي است بلحاظ اينكه در اين تعريف وجه تمايز شهر وروستا، تعداد جمعيت آنست. در اين ديدگاه عامل جمعيت در تقسيم بنديشهرها نقش مهمي را بازي ميکند چرا که در اين ديدگاهشهرها از کوچکترين بهبزرگترين تقسيم بندي مي شوند وشهرکوچک يا بزرگ در وهله اولبيانگر جمعيت کم يا زياد خود مي باشد. که البته اين جمعيت خود بيانگر سطح فعاليتها،حوزه نفوذشهرو ... ميباشد. البته در تعريف سطح جمعيتي و مرز تعريف شده بين انواع شهرها توافق کلي وجودندارد.
بطور مثال حداقل جمعيت برايشهرمحسوب شدن در كشورهاي فرانسه, آلمان, تركيه نروژ، ايسلند و سوئد 2000 نفر, در ايالات متحده و مكزيك 2500 نفر, در هلند و يونان 5000 نفر, در ايرلند 1500 نفر, در ژاپن ۳۰۰۰۰نفر، در ۲۰۰۰ نفر، در نيجريه ۲۰۰۰۰ نفر مي­باشد.
در خصوص شهر بايد گفت پديده‌هايي كه در شهر وجود دارند غيراز آن چيزهايي است كه در روستاها وجود دارند. از آنجمله جمعيت نسبتاً متراكم، وجود خيابانها و مراكز كار و تجارت، ساختمانهاي مرتفع كه نسبت به دهات و روستاها متفاوت است، امكانات رفاهي و آموزشي و وجود گسترده وسائط نقليه، همه علائمي است كه در شهر وجود دارد. تمدنهاي قديمي و از جمله روميان لغتي را بنام urbs مي‌گفتند كه درست در مقابل روستا استفاده مي‌شده است.


تعريف تاريخي شهر

برخي از صاحبنظران مراكزي كه از قديم نام شهر داشته‌اند را شهر مي‌دانند.


تعريف حقوقي شهر

وجود مفاهيم حقوقي و اداري باعث تمايز بين شهر و روستا بوده است، در دوره‌هاي گذشته شهرها داراي امتيازاتي بودند كه در روستاها وجود نداشت. بمانند بسياري از شهرهاي قرون وسطا كه حق داشتند براي خود بازار داشته باشند يا به خدمات نظامي بپردازند. در حاليكه روستاها از اين امتيازات برخوردار نبودند.


تعاريف ديگر در مورد شهر

· شهر جايي است كه شغل سكنة آن غيراز كشاورزي باشد.
· سيماي شهر و مناظر و مساكن آن، وجه تمايز شهر با روستاست.
· شهر جايي است كه در آن نوع مسكن، رفتار، درآمد، سيماي شهر و پوشاك مردم آن با روستا متفاوت باشد.

نگرش سيستمي در شهرسازي و برنامه ريزي شهري
تعريف سيستم؛ مجموعه‌اي از اعضا بهم پيوسته كه آن اعضاء در جهت نيل به هدفهاي معين با هم هماهنگي و همبستگي دارند. (چرچمن) و يا سيستمها مجموعه‌هاي بهم پيوسته‌اي هستند كه داراي ارتباط بنيادي مي‌باشند. تعريف ديگري سيستم را چنين گفته است «هر سيستم مجموعه‌اي است از اجزاي تشكيل دهنده آن كه روابط و آثار متقابل اين اجزاء در ارتباط با همديگر هستند».
عوامل ساختاري سيستم را درشهر مي‌توان به صورت زير دانست :
1 –حد نهايي شهر كه در واقع آنرا حد محدودة قانوني و خدماتي شهرداري مي‌توان بحساب آورد كه در واقع تشكيل دهنده حدود سيستم يا حدود شهر بحساب مي‌آيد.
2 –عوامل سازنده سيستم شهر شامل نفرات و ساكنين شهر و نيز اماكن، ساختمانها و ... مي‌باشد.
3 –ذخاير شهر در ابعاد مختلف شامل ذخاير مالي و اعتباري مثل بانكها و مراكز داد و ستد، ذخاير و نظام اجرايي شهرها شامل قوانين و مقرراتي است كه به عنوان ذخاير گرداننده شهر در يك نظام اجرايي بحساب مي‌آيند.
4 –شبكه ارتباطي شهر شامل ارتباطات بي‌سيم، با سيم، ارتباطات مكاتيه‌اي، جاده‌ها، مسيرها و غيره است. با توجه به ويژگيهاي فوق شهر نيز به عنوان يك سيستم تلقي مي‌شود.


سيستمهاي يك شهر

1 –نظم عملكردي؛ اولين سيستم موجود در شهر، نظم عملكردي است كه در واقع آنرا مي‌توان سلسله مراتب عملكردي نيز نامگذاري كرد. نظم عملكردي يا سلسله مراتب عملكردي در خصوص چگونگي توزيع استفاد‌ه‌هاي زمين در شهر است. هرگونه استفاده از زمين در شهرها داراي سلسله مراتبي از كاربري و نوع استفاده‌اي است كه از آن زمين بعمل مي‌آيد هرگونه عملكردي در شهر تابع سلسله مراتبي است و هر كدام با توجه به درجه خدمات رساني در موقعيت خاصي از شهر قرار مي‌گيرند به عنوان نمونه عملكردي تحت عنوان آموزش را در شهر در نظر بگيريم كه داراي سلسله مراتبي شامل : دبستان، راهنمايي، دبيرستان و دانشگاه است. هر سطح از مراكز آموزشي اشاره شده در جايگاه و مكان خاصي از شهر قرار مي‌گيرد و در واقع تابع سلسله مراتب عملكردي است.


دانشگاه ـــــــــ دبيرستان ـــــــــــــــ راهنمايي ـــــــــــ دبستان



منطقه يا شهر ــــــــــ ناحيه ـــــــــــ برزن ــــــــــــــــ محله

2 –دومين نظم عملكردي يا سلسله مراتب موجود در شهر همان نظم ارتباطي است. نظم ارتباطي در شهرها نيز داراي سلسله مراتب خاصي است و هر شهري داراي يك نظم و سيستم ارتباطي است هر قسمت يا بخش از شهر با توجه به نقش، فعاليت و ويژگيهاي خود سلسله مراتب خاصي از شبكه ارتباطي را در خود جاي مي‌دهد. بطور كلي شبكه‌هاي شهري شامل سلسله مراتب زير است :
1 – آزاد راهها :شامل شبكه‌هاي سريع بين شهري و حومه‌اي، بزرگراههاي بين شهري و حومه‌اي كه عملكرد اصلي آنها بحداكثر رساندن حركت و حذف دسترسي پيراموني است تا ارتباط سريع ميان شهر مادر با حومة آنرا با شهرهاي مختلف برقرار سازد.
2 – تند راهها :بزرگراههاي درون شهري كه وظيفه اصلي آنها بحداكثر رساندن حركت درون شهري و حذف دسترسي پيراموني است تا ارتباط سريع ميان ناحيه‌هاي اصلي ما در شهر را تامين كند.
3 – شريانيها :وظيفه اصلي آنها تامين همزمان حداكثر حركت و دسترسي بوده و ميان كاربريهاي عمدة جاذب سفر و نقل و انتقال شهري با شبكه‌هاي تغذيه (جمع كننده از سويي و تند راهها و جمع كننده و تغذيه كننده‌ها از سوي ديگر) ارتباط برقرار مي‌سازد.
4 – جمع كننده يا تغذيه كننده‌ها :نقش اصلي آنها برقراري حركت و دسترسي نسبي
ميان شريانيها و كاربريهاي فرعي جاذب سفر از سويي و شريانيها و شبكه‌هاي محلي از سوي ديگر است.
5 – محلي‌ها :نقش اصلي آنها حداكثر كاهش حركت و حداكثر افزايش دسترسي بوده و بين كاربريهاي جزيي جاذب سفر و نواحي توليد كننده سفر (يا مناطق مسكوني) از طرفي و جمع كننده‌ها و تغذيه كننده‌ها و مراكز مسكوني از طرف ديگر است.
6 – شبكه‌هاي پياده :نقش اصلي آنها حذف حركت سواره و تامين حداكثر دسترسي پياده بوده و عمدتاً ارتباط بين واحدهاي مسكوني، مجموعه‌هاي همجوار، بلوكهاي ساختماني، مجموعه‌ها و محوطه‌ها و بالاخره مراكز اصلي تجاري شهرها را از طريق شبكه‌هاي پياده‌ برقرار مي‌سازد.

hasti-m
06-07-2009, 06:44 PM
بخش سوم

مطالعات كالبدي شهر

در زمينه ارزيابي سرانه‌هاي موجود در شهرها در واقع استاندارد يا فرم قابل قبولي را براي تمام شهرها نمي‌توان ديكته نمود بخصوص در زمينه كاربري مسكوني، ولي قبول نرم‌ها و استانداردها در زمينه برخي فضاهاي خدماتي و رفاهي مي‌تواند قابل قبول باشد. معمولاً در شهرهاي ميانه كه در واقع حد وسط كلان شهرها و شهرهاي كوچك مي‌باشند درصد فضاهاي موجود شهر شامل فضاهاي مسكوني 50 درصد، فضاهاي ارتباطي 25 درصد و فضاهاي خدماتي 25 درصد خواهند بود.

انواع كاربريها در سطح شهر و روستا

مسكوني :تراكم كم، تراكم متوسط، تراكم زياد، تراكم ويژه
تجاري :مراكز تجاري شهر (بازار، دفاتر خدمات عمده فروشي، بانكها و غيره)
مراكز تجاري محله‌اي و خرده فروشي (بازارهاي غيردائمي، بازار روز، هفتگي و ...)
آموزشي :مهد كودك، كودكستان، دبستان، راهنمايي و دبيرستان
آموزش حرفه‌اي :مراكز آموزش حرفه‌اي، هنرستانها، دانشگاهها و مراكز آموزش پس از دبيرستان و عالي
فرهنگي :اماكن تاريخي و فرهنگي (موزه، كتابخانه، سالن اجتماعات و ....)
مذهبي :مسجد، حسينيه، تكيه، امامزاده و اماكن مذهبي اقليتها
خدمات جهانگردي :هتل، مهمانسرا، مسافرخانه، اردوگاههاي جهانگردي و رستوران، قهوه‌خانه و پذيرايي
درماني :بيمارستان، درمانگاه، خانه بهداشت، مراكز پزشكي و ....
بهداشتي :حمام عمومي، آبريزگاه، رختشويخانه و ....
ورزشي : تاسيسات ورزشي (استاديوم، سالن سرپوشيده و ...) و فضاهاي ورزشي روباز
اداري :مراكز اداري دولتي، نهادهاي عمومي و مراكز اداري خصوصي
فضاي سبز :فضاهاي سبز عمومي (پاركها)، فضاهاي تفريحي و بازي بچه‌ها، فضاهاي سبز حفاظت شده (استحفاظي)، پاركهاي جنگلي، باغات و فضاهاي سبز خصوصي و مزارع و اراضي كشاورزي
مناطق نظامي :مراكز نظامي و انتظامي، بسيج و نيروهاي مردمي
صنعتي :مراكز صنايع سنگين، صنايع مزاحم (آلود‌ه‌زا)، صنايع سبك و كارگاههاي غيرمزاحم (غيرآلود‌ه‌زا)
تاسيسات و تجهيزات شهري :مراكز تاسيسات شهري (آب، برق، تلفن، فاضلاب و ...) و تجهيزات شهري و آتش نشاني، مراكز جمع آوري و دفع زباله، كشتارگاه، غسالخانه، گورستان و ...)
حمل ونقل و انبارها :پايانه‌ها، فرودگاه، تاسيسات بندري، گمرك، ايستگاه راه‌آهن، سردخانه،‌انبار، سيلو، پاركينگهاي عمومي و ...

پارامترهاي مطالعات جمعيتي و اقتصادي


تعداد مرگها × تعداد تولد‌ها

100 * ـــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــ ميزان رشد طبيعي

جمعيت ميانه سال



جمعيت مردان

100 * ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــ نسبت جنسي

جمعيت زنان



100×(جمعيت شش ساله و بيشتر : باسوادان) = ضريب باسوادي


جمعيت


ـــــــــــــــــــــــــ ــــــــــ = تراكم خالص
محدوده اراضي مسكوني



جمعيت


ـــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــــــــ = تراكم ناخالص
مساحت اراضي محدوده زيستي و مسكوني و ...



جمعيت شهر


ـــــــــــــــــــــــــ ــــــــ = بار تكفل
شاغلين

حقوق شهري :
تعريف علم حقوق :حقوق علمي است كه درباره روابط افراد يك جامعه با يكديگر و با دولت و نهادهاي دولتي آن كشور، و نيز روابط افراد يك كشور با افراد كشورهاي ديگر و دولت‌هاي ديگر و همچنين روابط كشورها و دولت‌هاي مختلف با يكديگر و با مجامع و مراجع بين‌المللي بحث مي‌‌كند.
حقوق شهري شاخه‌اي است منشعب از حقوق اساسي و حقوق اداري كه هر دوي آنها از شاخه‌هاي حقوق داخلي عمومي محسوب مي‌شوند، و موضوع آن رابطه مردم شهر با شهرداري، و حقوق و تكاليف آنها در برابر يكديگر، تعيين هدف‌ها و وظائف و روش انجام آنها، اداره امور شهر و كيفيت نظارت شهرداري بر رشد موزون و هماهنگ شهر مي‌باشد.