PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : معماری ایرانی؛معماری درون گرا



hasti-m
06-07-2009, 06:35 PM
معماری در ایران بیش از ۶۰۰۰ سال تاریخ پیوسته دارد. این معماری نه‌ تنها فراتر از مرز جغرافیایی ایران امروزی نمودی بارز دارد بلكه از نظر تنوع، پهنه وسیعی را در بر می‌گیرد.
عناصر طراحی نیز درمعماری ایرانی از قدمتی ۳ هزار ساله برخوردار است. این عناصر از تالار گور دخمه‌ها گرفته تا سقف چهارطاقی‌ها و چهارایوانی‌ها همواره در دوران‌های مختلف حضور داشته وتاثیرگذاری خود را در زندگی امروز نیز حفظ كرده‌اند. در واقع معماری ایرانی دارای استمراری بوده كه هر چند بارها بر اثر كشمكش‌های داخلی و هجوم‌های خارجی دستخوش فترت یا انحراف موقتی شده، با این همه به سبكی دست یافت كه با هیچ سبك دیگری اشتباه نمی‌شود. در ایران معماری آثار تاریخی در عین اینكه دارای مفهوم و هدف دینی و آیینی است، مانند سایر نقاط جهان وابسته به عواملی چون اقلیم، مصالح موجود، فرهنگ منطقه،فرهنگ همسایه، دین و آیین و باور و بانی بناست.
● اصول معماری ایرانی
مهم‌ترین اصول معماری ایرانی را «درون‌گرایی»، «پرهیز از بیهودگی» ، «مردم‌محوری» ، «خود‌بسندگی» و «نیارش» دانسته‌اند.
▪ درون‌گرایی:
یكی ازباورهای مردم ایران زندگی شخصی و حرمت آن بوده كه این امر به گونه‌ای معماری ایرانرا درون‌گرا ساخته است. معماران ایرانی با سامان‌دهی اندام‌های ساختمان در گرداگردیك یا چند میان‌سرا، ساختمان را از جهان بیرون جدا می‌كردند و تنها یك هشتی این دورا به هم پیوند می‌داد.
▪ پرهیز از بیهودگی:
در معماری ایران تلاش می‌شدهكار بیهوده انجام نشود و از اسراف پرهیز می‌كردند.
▪ مردم‌محوری:
مردم‌محوری به معنای رعایت تناسب میان اندام‌های ساختمانی با اندام‌های انسان وتوجه به نیازهای او در كار ساختمان‌سازی است. در ایران هم مثل مكان‌های دیگر،معماری هنری وابسته به زندگی است. معمار ایرانی بلندای درگاه را به اندازه بالایمردم می‌گرفته و روزن و روشندان را چنان می‌آراسته كه فروغ خورشید و پرتو ماه را بهاندازه دلخواه به درون سرا می‌آورد. پهنای اتاق خواب به اندازه یك بستر است و افرازطاقچه به اندازه‌ای است كه نشسته و ایستاده به آسانی در دسترس باشد و از طرفی تالاركه مخصوص مهمان است به اندازه‌ای پهناور و باشكوه بوده كه شایسته پذیرایی باشد.
▪ خودبسندگی:
معماران ایرانی تلاش می‌كردند مصالح مورد نیاز خود را ازنزدیك‌ترین نقاط ممكن به‌دست آورند و ساختمان‌ها را چنان می‌ساختند كه نیازمند بهمصالح جاهای دیگر نباشد و تنها به خود اكتفا كنند.
به این ترتیب كار ساخت‌وسازبا شتاب بیشتری انجام می‌شد و ساختمان با طبیعت پیرامون خود سازگارتر بود و هنگامبازسازی و نوسازی نیز همیشه مصالح در دسترس است.
▪ نیارش:
نیارش به دانشایستایی، فن ساختمان و مصالح‌شناسی گفته می‌شود. معماران به نیارش ساختمان بسیارتوجه می‌كردند و آن را از زیبایی جدا نمی‌دانستند. آنها به تجربه به اندازه‌هاییبرای پوشش‌ها و دهانه‌ها و جرزها دست یافته بودند كه همه بر پایه نیارش به دست آمدهبود.
● بناهای تاریخی ایران را بر اساس سبك معماری می‌توان به صورت زیردسته‌بندی كرد:
پیش از پارسی، پارسی، پارتی، خراسانی، رازی، آذری و اصفهانی. دراین تقسیم‌بندی چهار شیوه خراسانی، رازی، آذری و اصفهانی از شیوه‌های دوران اسلامیهستند و به دنبال دگرگونی‌های پس از آمدن اسلام به ایران پدیدار شدند.
▪ معماریپیش از پارسی:
محوطه قدیمی زاغه در دشت قزوین، تپه سیلك كاشان، معبد چغازنبیلمربوط به دوران عیلامیان، تپه هگمتانه و نوشیجان تپه در استان همدان از نمونه‌هایاین معماری هستند. نمونه دیگر این دوران، معماری مادی استودان‌ها است كه برخی ازآنها را در دكان داوود در نزدیكی سرپل ذهاب، در فخریك كردستان و... می‌توان مشاهدهكرد.
▪ معماری پارسی:
محوطه تاریخی پاسارگاد به علاوه آرامگاه كوروش، كاخآپادانا در شوش، مجموعه كاخ‌های تخت‌جمشید و آرامگاه‌های واقع در نقش رستم ازنمونه‌های معماری‌های این سبك هستند. شیوه معماری پارسی، نخستین شیوه معماری ایراناست كه روزگار هخامنشیان تا حمله اسكندر به ایران را در بر می‌گیرد. در این معماری،بیشتر از آنكه بتوانیم به یك سبك خاص اشاره كنیم می‌توانیم توانایی و هنر ایرانی رادر تقلید درست و هماهنگی میان سبك‌های مختلف ارزیابی نماییم. در حقیقت بنیاد شیوهپارسی از همان ساختمان‌های ساده كه در سرزمین‌های غرب و شمال غرب ایران و دیگر جاهابوده برگرفته شده است اما پدیده تازه‌ای كه با گسترش فرمانروایی پارس‌ها رویمی‌دهد، همكاری هنرمندان مختلف از سرزمین‌های گوناگون است. علاوه بر نمونه‌هایی كهبه عنوان معماری پارسی ذكر شد می‌توان به الگوی چهار‌باغ اشاره كرد كه یكی ازماندگارترین ابداعات هخامنشیان در عرصه طراحی است كه در پاسارگاد پا به منصه ظهورگذاشت و ادامه یافت.
▪ معماری پارتی:
معبد آناهیتا در كنگاور، كوه خواجه درسیستان، آتشكده فیروزآباد، بازه هور در نزدیكی نیشابور، كاخ سروستان و كاخ قصرشیرین از نمونه‌های معدود این سبك معماری در داخل ایران به حساب می‌آیند. طاق كسریدر نزدیكی بغداد، كاخ الحضرا، مجموعه فسا و كاخ آشور از نمونه‌های این سبك معماریهستند كه خارج از مرز جغرافیایی ایران امروزی قرار دارند. شاید بتوان گفت آنچه كهما معماری پارتی می‌نامیم، نه معماری یونانی است و نه معماری هخامنشی. در این دورانمعماران به نوآوری بزرگی در طول تاریخ بشری دست یافتند كه همان پوشش‌های طاقی دردهانه‌های بزرگ و گنبدها در زمینه چهارگوش است.
▪ شیوه خراسانی:
مسجد جامعفهرج، تاریخانه دامغان؛ مسجد جامع اصفهان؛ مسجد جامع اردستان؛ مسجد جامع نایین ومسجد جامع نیریز از مثال‌های این شیوه معماری هستند.
یكی از نمونه‌هایساختمان‌هایی كه در شیوه خراسانی پدیدار شد و در معماری ایران جایگاه ارجمندی پیداكرد، مسجد است. از ویژگی‌های این شیوه سادگی بسیار در طراحی؛ پرهیز از بیهودگی؛مردم‌محوری و بهره‌گیری از مصالح بومی است.
▪ شیوه رازی:
گنبد قابوس، مسجدجامع اصفهان (آغاز طرح چهار‌ایوانی)؛ مسجد جامع زواره؛ مسجد جامع اردستان (افزوده‌ها)؛ گنبد سرخ مراغه؛ رباط شرف؛ برج‌های خرقان و مقبره امیر اسماعیل سامانیدر بخارا با این شیوه بنا شده‌اند.
شیوه معماری رازی همه ویژگی‌های خوبشیوه‌های پیشین را به بهترین گونه داراست. نغزكاری شیوه پارسی، شكوه شیوه پارتی وریزه‌كاری شیوه خراسانی در شیوه معماری رازی با هم می‌پیوندند.
▪ شیوه آذری:
گنبد سلطانیه، مسجد علیشاه تبریز، مسجد جامع ورامین، مسجد جامع یزد، مسجدگوهرشاد، مسجد میرچخماق یزد، مسجد بی‌بی خانم سمرقند، گور امیر سمرقند و مسجد كبودتبریز از بناهایی به سبك معماری آذری هستند. سرزمین آذربایجان در معماری ایران دررده نخست اهمیت جای دارد، چراكه سه شیوه معماری ایران یعنی پارسی، آذری و اصفهانیاز آنجا سرچشمه گرفته و به سراسر كشور رسیده است. در این شیوه معماری بیشتر ازهندسه در طراحی استفاده می‌كردند و به این سبب گوناگونی طرح‌ها در این شیوه بیشتراز همه است. ساختمان‌هایی كه در این شیوه ساخته می‌شدند، همچون گنبد سلطانیه و مسجدعلیشاه تبریز از اندازه‌های شاهانه برخوردار بودند.
▪ شیوه اصفهانی:
مسجدامام اصفهان، مسجد شیخ لطف‌الله، مدرسه خان شیراز، مجموعه گنجعلی‌خان كرمان، كاخچهلستون، هشت بهشت، مدرسه چهارباغ اصفهان، مدرسه امام كاشان و مدرسه آقا بزرگ كاشاناز نمونه‌های این شیوه معماری به شمار می‌روند. خاستگاه این شیوه اصفهان نبوده ولیدر اصفهان رشد كرده و بهترین نمونه‌های آن در این شهر ساخته شده‌اند. این شیوه كمیپیش از روی كار‌آمدن صفویان از زمان قره‌قویونلوها آغاز شده و در پایان روزگارمحمد‌شاه قاجار، دوره نخست آن به پایان می‌رسد. دوره دوم آن زمان انحطاط این شیوهاست كه در واقع از زمان افشاریان آغاز و در زمان زندیان دنبال شد ولی انحطاط كاملآن از زمان محمدشاه آغاز شد و در دگرگونی‌های معماری تهران و شهرهای نزدیك به آنآشكار شد و از آن پس دیگر شیوه‌ای جانشین شیوه اصفهانی نشد