PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : مذهبی



javad jan
03-06-2013, 05:55 PM
به نام او که تنهایی را افرید اما اینک تنها ماییم نه او …
اندکی دل بی زبان کوچکمان را عادت دهیم به نماز دیر وقت شبا هنگام ، عادتش دهیم که به دخترکهای عروسک مانند زیر چشمی نگاه نکند یا اگر نگاه کرد زود بقاپتش ، عادتش دهیم که زیر لب حرفای درشت بار عروسکها نکنیم ، عادتش دهید که عشق پاک است و با این عروسکها کثیفش نکنیم …
می دونم اگه نباشن دلامون میگیره و کلاسا بی مزه میشه ( عروسکا رو میگم ) اما خدا وکیلی خیلیامون عشق رو با هوس قاطی پاطی کردیم و مرتب توجیهات گنده گنده میاریم که برو بابا !!!!! تو که نمی دونی عشق چیه برو خر خونیت رو بکن و مشقات رو بنویس !!!!
اما این جور نیست به قول قدیمیا کاری با دلامون کنیم که طلب عشق ز هر بی سر و پایی نکند ………
با تشکر از دلای پاکتوت که حوصله کردید و این مطلب رو خوندید ……..

سلامتی ابا صالح المهدی ( عج ) صلوات

javad jan
03-06-2013, 05:58 PM
خداوندا تو خود میگفتی که نامردان نمی بینند بهشت جاودانت را ولی من دیده ام مردان نامردی که با خون رگ مردانه مردان عالم کاخ میسازنند من در این دنیا پی یک مرد میگردم.

javad jan
03-06-2013, 06:02 PM
فقط دو چیز وجود داره که نگرانش باشی.اینکه سالمی یا مریضی”اگر سالمی دیگه چیزی وجود نداره که نگرانش باشی اما اگر مریضی فقط دو چیز وجود داره که نگرانش باشی اینکه دست آخر خوب میشی یا میمیری اگر خوب شدی چیزی برای نگرانی وجود نداره اما اگر بمیری دو چیز وجود داره که نگرانش باشی اینکه به بهشت میری یا جهنم اگه به بهشت بری چیزی برای نگرانی وجود نداره اما اگر به جهنم بری اونقدر مشغول احوالپرسی با دوستان قدیم میشی که دیگه وقتی برای نگرانی نداری پس در واقع هیچ وقت هیچ چیزی برای نگرانی وجود نداره.

javad jan
03-06-2013, 06:12 PM
همین حالا رو به آسمان کن

و از آنکه تو را آفریده

و تو را نیرومندترین موجود هستی قرار داده

و تو را عاشقانه دوست دارد،

از بابت هر آنچه به تو داده

تشکر کن . . .

بگو خدایا عاشقتم . . .

javad jan
03-06-2013, 06:17 PM
عارفی را پرسیدند: روی نگین انگشترم چه حک کنم که وقتی شادم به آن بنگرم و هر وقت غمگین هستم به آن نظر کنم گفت: حک کن ” میگذرد

javad jan
03-09-2013, 03:18 PM
مواقع شادی : ستایش خدا

مواقع سخت : یافتن خدا

مواقع ارام : پرستش خدا

مواقع دردناک : اعتماد به خدا

و در تمامی مواقع تشکر خدا را فرامش نکن.

javad jan
03-09-2013, 03:18 PM
خـــــــــدا گفت : او را به جهنم ببریـــــــــــد

برگشت و نگاهی به خـــــــدا کــرد

خــــــدا گفت : صبــــــــر کنید ؛ او را به بهشت ببریـــــــــــد

فرشتگان ســـــــــؤال کردند : چــــــــــــرا

جــــواب آمـــــــــــد

چــــــــون او هنوز به من امیدوار است

javad jan
03-09-2013, 03:19 PM
گفتم:خدایا از همه دلگیرم!

گفت:حتی ازمن؟

گفتم: خدایا دلم را ربودند!

گفت:پیش از من؟

گفتم:خدایا چقدر دوری؟

گفت:تو یا من!

گفتم:خدایا تنهاترینم!

گفت:پس من؟

گفتم:خدایا کمک خواستم

گفت:از غیر من؟!!!

گفتم:خدایا دوستت دارم

گفت:بیشتر از من!

گفتم:خدایا اینقدر نگو من!!!

گفت:تو یا من؟!!!

javad jan
03-09-2013, 03:20 PM
ای فرشته ها …

می شود برای من کمی دعا کنید ؟

یا اگر خدا اجازه می دهد

یک کمی بجای من خدا خدا کنید؟

راستی فرشته ها سلامتید؟

حال من که هیچ خوب نیست …

خوش به حالتان فرشته ها …

هرکجا که خواستید می پرید

روی باد

روی ابر

روی شانه های ماه!

آسمان هم از شما همیشه راضی است.

می روید

بی گناه … بی گناه … بی گناه…!

راستی به من نگفته اید

آن طرف کنار لحظه های دوردست

روزهای آسمان چه شکلی است؟

کاش می شد ای فرشته ها

راه خانه ی ستاره را به من نشان دهید

یا که از فراز قله های دور

دستی از دعا ،

برای من تکان دهید.

راستش دلم

مثل یک نماز بین راه

خسته و شکسته است

کاشکی نمازهای صبح من قضا نمی شدند

دستهای من ،

هیچ وقت‌ ،

از آسمان جدا نمی شدند.

ای فرشته ها به دستهای من کمک کنید …

دستهای کوچکی که اشتباه می کنند …

یا به قول مادرم

گناه می کنند…!

بگذریم!

پیچک کنار پنجره

نور ماه را گرفت و رفت

آخرش به آسمان رسید

یک سبد ستاره چید

من ولی هنوز هم چقدر کوچکم…!

ماه مثل سیب روشنی

روی شاخه های دور آرزو نشسته است

حیف که

برای چیدنش

نردبان من شکسته است

ای فرشته ها که تا همیشه روشنید

یک چراغ هم برای من بیاورید!

ای فرشته ها!

ای که دل به حجره های نو بسته اید،

ای که پای غصه های من نشسته اید

حرفهای من هنوز

نا تمام مانده است

هیچ کس ولی

شعرهای دفتر دل مرا نخوانده است

با وجود این

بیش از این مزاحم شما نمی شوم

پس خدا همیشه حافظ شما
برگرفته از یا غایه آمال العارفین

javad jan
03-09-2013, 03:22 PM
دعایت می کنم، عاشق شوی روزی

بفهمی زندگی بی عشق نازیباست

دعایت می کنم با این نگاه خسته، گاهی مهربان باشی

به لبخندی تبسم را به لب های عزیزی هدیه فرمایی

بیابی کهکشانی را درون آسمان تیره شب ها

بخوانی نغمه ای با مهر

دعایت می کنم، در آسمان سینه ات

خورشید مهری رخ بتاباند

دعایت می کنم، روزی زلال قطره اشکی

بیاید راه چشمت را

سلامی از لبان بسته ات، جاری شود با مهر

دعایت می کنم، یک شب تو راه خانه خود گم کنی

با دل بکوبی کوبه مهمانسرای خالق خود را

دعایت می کنم، روزی بفهمی با خدا

تنها به قدر یک رگ گردن، و حتی کمتر از آن فاصله داری

و هنگامی که ابری، آسمان را با زمین پیوند خواهد داد

مپوشانی تنت را از نوازش های بارانی

دعایت می کنم، روزی بفهمی

گرچه دوری از خدا، اما خدایت با تو نزدیک است

دعایت می کنم، روزی دلت بی کینه باشد، بی حسد

با عشق، بدانی جای او در سینه های پاک ما پیداست

شبانگاهی، تو هم با عشق با نجوا

بخوانی خالق خود را

اذان صبحگاهی، سینه ات را پر کند از نور

ببوسی سجده گاه خالق خود را

دعایت می کنم، روزی خودت را گم کنی

پیدا شوی در او

دو دست خالیت را پرکنی از حاجت و

با او بگویی:

بی تو این معنای بودن، سخت بی معناست

دعایت می کنم، روزی

نسیمی خوشه اندیشه ات را

گرد و خاک غم بروباند

کلام گرم محبوبی

تو را عاشق کند بر نور

دعایت می کنم، وقتی به دریا می رسی

با موج های آبی دریا به رقص آیی

و از جنگل، تو درس سبزی و رویش بیاموزی

بسان قاصدک ها، با پیامی نور امیدی بتابانی

لباس مهربانی بر تن عریان مسکینی بپوشانی

به کام پرعطش، یک جرعه آبی بنوشانی

دعایت می کنم، روزی بفهمی

در میان هستی بی انتها باید تو می بودی

بیابی جای خود را در میان نقشه دنیا

برایت آرزو دارم

که یک شب، یک نفر با عشق در گوش تو

اسم رمز بگذشتن ز شب، دیدار فردا را به یاد آرد

دعایت می کنم، عاشق شوی روزی

بگیرد آن زبانت

دست و پایت گم شود

رخساره ات گلگون شود

آهسته زیر لب بگویی، آمدم

به هنگام سلام گرم محبوبت

و هنگامی که می پرسد ز تو، نام و نشانت را

ندانی کیستی

معشوق عاشق؟

عاشق معشوق؟

آری، بگویی هیچ کس

دعایت می کنم، روزی بفهمی ای مسافر، رفتنی هستی

ببندی کوله بارت را

تو را در لحظه های روشن با او

دعایت می کنم ای مهربان همراه

تو هم ای خوب من

گاهی دعایم کن