PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : الگوهاي ترکيب جمعيت



alamatesoall
02-25-2013, 05:37 PM
مقدمه:

جمعيت دنيا آن چنان از نظر فيزيکي،اجتماعي،اقتصادي و سياسي گوناگون است که يک طبقه بندي رضايت بخش از آن تقريباً غير ممکن به نظر مي رسد. مضافاً اين مسئله با وجود اختلافات موجود در تعاريف و بيان اصطلاحاتي نظير ازدواج، طلاق، خانواده،خانوار،شغل، مليت، زبان، مذهب،نژاد، طبقه اجتماعي و فرهنگ، پيچيده تر مي گردد و بنابراين اطلاعاتي که در دسترس مي باشد متنوع بوده و مقايسه جهاني به سختي انجام پذير است.

يک مشکل عمده ديگر جدا کردن جنبه هاي مختلف جمعيت از يکديگر مي باشد،چرا که به عنوان نمونه،نمي توان اندازه خانواده ها را بدون در نظر گرفتن ساختمان سني جمعيت مورد برسي قرار داد،و نيز نمي توان طبقه اجتماعي را بدون توجه به شغل و در آمد مطالعه نمود. بنابراين براي تفهيم بهتر لازم است هر چه بيشتر با مسائل و با اصول و روشهاي بررسي جمعيت شناسي آشنا شویم.

ساختمان جمعيت
منظور از ترکيب يا ساختمان جمعيت،آن جنبه هايي از جمعيت است که قابل سنجش بوده باشد . واژه ساخت،ساختمان،و يا ترکيب در جمعيت شناسي غالباً جمعيت را از
لحاظ صفت ( يک ويژگي) مورد برسي قرار مي دهد. ولي متاسفانه اطلاعات و اندازه گيريهاي صفات ناکافي است. و ما بايد خود را محدود به آن جنبه هاي نمائيم که اطلاعات مربوط به آنها معمولاً از طريق سرشماريها در دسترس ما قرار مي گيرد.

- ساختمان سني جمعيت
ساختمان سني به طور مستقيم تحت تاثير سه عمل متغير يعني مرگ و مير،زايش و مهاجرت قرار دارد. اين عوامل کاملاً از يکديگر مستقل نيستند و هر گونه تغييري در يک عامل سرانجام بر دو عامل ديگر نيز اثر مي گذارد،اما شرايط اجتماعي و اقتصادي تنها از طريق اين سه عامل مي تواند بر ساختمان سني تاثير گذارد.http://pnu-club.com/imported/2013/02/1546.jpg
ساختمان سني جمعيت تحت تاثير سه عامل مرگ و مير ، زايش و مهاجرت

alamatesoall
02-25-2013, 05:40 PM
اطلاعات مربوط به سن افراد معمولاً به چند طريق گوناگون از جمله : گروههاي سني،شاخصها، هرمها و نمودارها عرضه مي شود.
http://pnu-club.com/imported/2013/02/1547.jpg
الف- گروههاي سني: جمعيت را معمولاً به گروههاي سني تقسيم بندي مي نمايند که عموماً سه گروه جوانان – بزرگسالان و کهنسالان هستند که اطلاعات مربوط به آنها به صورت تعداد مطلق يا درصد به کل جمعيت قابل ارائه است.براي دسته بندي اين سه گروه به چهار طريق عمل مي کنند.

1- کودکان 14-0 ، بزرگسالان 59-14 و کهنسالان بالاتر از 60 سال
2- کودکان 14-0 ، بزرگسالان 64-15 و کهنسالان بالاتر از 65 سال
3- کودکان و جوانان 19-0، بزرگسالان 59-20 و کهنسالان بالاتر از 60 سال
4- کودکان و جوانان 19-0 ، بزرگسالان 64-20 و کهنسالان بالاتر از 65 سال

کاربرد طبقه بنديهاي فوق در رابطه با ويژگيهاي اجتماعي و اقتصادي جوامع فرق مي نمايد و هر جامعه اي در رابطه با عقايد و قوانين موجود يکي از طبقه بنديها را مورد استفاده قرار مي دهد. کودکان و جوانان معمولاً توليد کننده نمي باشند و در جوامع پيشرفته که جمعيت ها رو به پيري مي روند اهميت بيشتري دارند . بزرگسالان گروه اصلي توليد کننده اقتصادي و عامل تجديد نسل بوده و بار اصلي اقتصاد را به دوش مي کشند . نسبت افراد غير فعال به افراد فعال ضربدر 100 را ضريب وابستگي يا بار تکفل مي نامند که با d.r نمايش مي دهند.
100× بالغين / کهنسالان +کودکان = dr
هر چه ميزان نرخ وابستگي بيشتر باشد،اقتصاد کشور بيشتر دستخوش نابساماني خواهد بود که البته اين يک قاعده کلي نيست.

- دياگرام سه گوش .
هر پديده اي که قابل تقسيم به سه جزء و در عين حال کميت پذير باشد مي توان تغييرات اجزاء آنرا بصورت نسبي در رابطه با کل پديده و يا بصورت درصد محا سبه نموده و در يک دياگرام سه گوش نشان داد. جمعيت نيز يکي از يکي از پديده هاي جغرافيايي است که از نظر ترکيب سني قابليت تقسيم به سه گروه جوانان، بزرگسالان و سالخوردگان را دارد، در يک جمعيت مشخص تعداد و در نتيجه در صد هر يک از گروه هاي سني فوق الذکر را تعيين و تغييرات آنرا در يک دياگرام سه گوش نشان مي دهند.به عنوان مثال ترکيب سني جمعيت آسيا در سال 1980 بدين قرار است جوانان (14-0) 36% ، بزرگسالان (59-15) 57% و سالخوردگان (60+) 7% مي باشد.

- شاخصهاي جمعيتي :
تصوير واضحتري از ارتباط بين سه گروه سني را ممکن است بعضي اوقات با محاسبه شاخصهاي سني که هر کدام از آنها به صورت درصدي نشان داده مي شوند نمايش داد.
که براي مثال نسبت اطفال به افراد بالغ ضربدر صد محاسبه مي شود. يا نسبت اطفال به کهنسالان محاسبه مي شود. يا نسبت کهنسالان به اطفال +بالغين ضربدر 100 که به شاخص پيري معروف است.
http://pnu-club.com/imported/2013/02/1548.jpg

alamatesoall
02-25-2013, 05:41 PM
- هرمهاي سني :
گروهاي سني و شاخصهاي سني مطالب عام و کلي مي باشند تجزيه و تحليل دقيق تر از ساختمان سني را ممکن است با ترسيم هرم سني انجام داد. هرم سني ترکيب دو نمودار ساده مي باشد و عبارت است از دو خط عمود بر هم که خط عمودي را محور y ها و خط افقي را محور x ها مي نا مند.و جمعيت که به عنوان يک پديده مورد بحث است تغيراتش مي تواند در رابطه با دو متغير تعداد و سن در يک نمودار ساده نشان داده شود، حال اگر يک نمودار ساده براي تغييرات زنان و يک نمودار براي تغييرات مردان در کنار هم ترسيم نمائيم،معمولاً بصورت يک مثلث و يا هرم در مي آيد.

در هرم سني محور عمودي را سالها يا گروههاي سني از صفر به بالا و محور افقي تعداد يا درصد مردان و زنان را در اين گروههاي سني نشان مي دهد.هرم سني در واقع کمتر به شکل متقارن است ، زيرا همانطور که در قسمت بعدي خواهيم ديد،نسبت جنسي از سني به سن ديگد تغيير مي يابد.برتري تعداد زنان در گروههاي سني پيرتر معمولاً در هرم سني به خوبي نشان داده مي شود.هرمهاي سني نه تنها روندهاي طويل المدت باروري و مرگ و مير را نشان مي دهند، بلکه در مقابل تاثيرات کوتاه مدت نظير جنگها، مهاجرتها، بيماريهاي واگيردار، بچه زايي تشويقي، سياستهاي جمعيتي و ساير پديده ها حساس بوده و بر اثر ممارست جغرافيدان جمعيت مي توان بسياري از بي نظميها را که در زمينه جمعيت در گذشته حادث شده از طريق هرمهاي سني تفسير نمود. در مواردي نيز مي توان با ترسيم هرمهاي سني به منظور نشان دادن تفاوتهاي منطقه اي استفاده نمود.

- پيري جمعيت :
اين اصطلاح به معني آن است که نسبت بيشتري از جمعيت از کهنسالان و يا بالعکس نسبت کمتري از جامعه از افراد خرد سال تشکيل شده است.مورد اول را اصطلاحاً کهنسالي که در انتهاي هرم سني قرار ميگيرد و دومي را جواني که در پايه هرم ترسيم مي شود مي نامند در کشورهاي پيشرفته که داراي ميزبان کمي مي باشند، هر دوي اين روندها به وضوح ديده مي شود. در کشورهاي پيشرفته بعلت وجود امکانات زيستي مطلوب ، مرگ و مير در ميان گروهاي سني جوان به ميزان قابل توجهي تقليل يافته و پيشرفتهاي پزشکي بيشتر ، بدون ترديد،مصيبتها،و دردهاي کهنسالان و افراد سنين بالا را کاهش داده است، بنابراين مي توان به طور منطقي تصور نمود که جمعيت پيران به طور دائمي بخصوص در ممالک توسعه يافته رو به افزايش مي باشد، که اين خود خطر پيري جمعيت را بدنبال دارد .

تغييرات در فعاليتهاي اقتصادي جمعيت تنها يک جنبه از اثرات پير شدن مي باشد. به همراه پير شده جمعيت، چگونگي مصرف نيز تغيير مي يابد و نيازمنديها، مواد غذايي، مسکن، مدارس،بيمارستانها، حمل و نقل، پانسيون و غيره بشکل خاصي مطرح مي گردد. افراد پير در جوامع پيشرفته مصرف کنندگان ويژه مي باشند، اما معمولاً توليد کننده نيستند و در نتيجه بايد متکي به افراد خانواده، پس انداز و يا کشورشان باشند.در کشورهاي پيشرفته خانواده ها تا حد زيادي اين نقش را از دست داده اند، اما با اين حال نه پس انداز سالخوردگان و نه دولتهاي مربوطه،هيچکدام به نحو مناسبي جايگزين خانواده ها نشده اند. اما در کشورهاي در حال توسعه اگر چه خدمات دولتها در نگهداري پيران بسيار کم و يا اصلاً وجود ندارد ولي در عوض خوشبختانه خانواده ها نقش اساسي خود را در نگهداري و مراقبت از پيران ايفا مي نمايند.

- ساختمانهاي سني متفارت
تاکنون توجهمان را بيشتر منحصر به ساختمان سني جمعيت کشورها معطوف نموده ايم،در حاليکه تفاوتهاي زيادي بين ساختمانهي سني در داخل ممالک،بخصوص مناطقي که از لحاظ نژادي، اقتصادي و اجتماعي ناهمگن مي باشند، وجود دارد.

ترکيبات سني جمعيتهاي روستائي و شهري ،معمولاً نه تنها به خاطر اختلاف در روندهاي باروري و مرگ و ميد،بلکه به علت تاثير مهاجرتها به حد قابل ملاحظه اي با يکديگر فرق مي کنند در اکثر کشورهاي غربي،لااقل ، روندهاي باروري در شهرها به جز در شهرهاي جديد، پائينتر ازنواحي روستائي مي باشند و در نتيجه جمعيتهاي شهري بچه هاي کمتري نسبت به جمعيتهاي روستائي دارند. تا گذشته اي نزديک در برخي از ممالک مرگ و مير در روستاها کمتر از شهرها بوده است و بنابر اين جمعيتهاي روستائي نسبت به نواحي شهري تعداد بيشتري افراد پير داشته است.

مهاجرت به شهرها از مناطق روستائي بهبه طو رمداوم ساختمان سني جمعيت آنها را تغيير مي دهد،زيدا مهاجرين را عمدتاً بالغين جوان تشکيل داده اند که فقدان آنها در نواحي روستائي نسبت افراد پير را بالا برده فعاليتهاي دموگرافي را کاهش داده و نتيجتاً تعداد بچه ها را کم مي کند. سکات،کولزون،روشفور،همگي متوجه شده اند که پيران تمايل دارند که بخشهاي قديمي و مرکزي شهر هاي بزرگ زندگي کنند.در حاليکه جوانان علاقمند هستند در حومه هاي جديد سکني گزينند، اما البته استثناهايي هم نظير حومه هاي ثروتمند وجود دارد که در آنها سکونت پيران رايجتر مي باشد. نواحي روستايي نيز به طرق گوناگون تحت تأثيربرون کوچي جوانان و سکونت گزيني افراد پير واقع گرديده است .

alamatesoall
02-25-2013, 05:47 PM
ترکيب جنسي
خوشبختانه جمعيت از لحاظ جنس متنوع نمي باشد ، اما تفاوتهاي عددي بين دو جنس، به علت نقشهاي متفاوتي که از لحاظ فيزيولوژيکي اقتصادي و اجتماعي دارند،براي جغرافيدانان داراي اهميت مي باشد. برسي دقيق تعداد مردان و زنان تنها در کشور هاي امکان پذير است که در آنجا اطلاعات آماري قابل اعتماد باشد. اگر چه جنس خصوصيتي است که معمولاً در سرشماريهاي جمعيتي به طور دقيق بيان مي گردد. نسبت جنسي ممکن است به سه طريق مختلف به شرح زير ثبت گردد.

1- تعداد مردان در مقابل هر صد يا هزار زن،يا بر عکس.
2- درصد مردان (يا زنان) به نسبت کل جمعيت
3- نسبت مردان (يا زنان) به جنس مخالف به صورت اعشاري از يک واحد.

- الگوهاي نسبت جنسي:
تعداد زنان د رمقابل هر صد نفر مرد،در کشورهاي مختلف معمولاً بين 90و110 متفاوت است حتي به همين منوال در سطح ناحيه اي امکان اختلاف بسيار بيشتري وجود دارد. در اروپا اثرات جنگ و مهاجرتها بر روي مردان قابل توجه مي باشد. نمونه بارز اين امر را در اتحاد شوروي سابق مي توان مشاهده کرد. جائيکه در جنگ جهاني دوم به تنهايي 26 ميليون کشته داد و اکثر تلفات نيز متوجه مردان بود و اين مسئله در پايان جنگ، نسبت زنان را 125 نفر در مقابل هر يکصد مرد رسانيد ولي امروزه اين رقم به 112 کاهش يافته است. در بعضي از جوامع آروزي نوزاد پسر داشتن بر نسبت جنسي اثر مي گذارد و همچنين تکميل يک خانواده با صاحب اولاد پسر شدن، موضوع قابل تاملي مي باشد. در برخي موارد اين طرز تلقي منجر به دختر کشي شده که مواردي از آن در آسيا ديده شده که به ويژه در ميان اعراب بدوي مدتها رايج بوده است.

الف- تفاوت در مرگ و مير دو جنس
تقريباً در تمامي کشورهاي پيشرفته مرگ و مير مردان نسبت بيشتري را به زنان نشان مي دهد تنوع مرگ و مير در جنس بيشتر از تولد آنها مي باشد. بنابراين چنين بنظر مي رسد که هنگام تولد مقدر شده است که مردان طول عمر کمتري نسبت به زنان داشته باشند. کاهش سريعتر مرگ و مير زنان که متأثر از دلايل محيطي است بيشتر به خاطر عوامل زيستي مي باشد. اين چنين به نظر مي رسد که جنس لطيفتر در مقابل مخوفترين عمل زايل کننده زيستي يعني مرگ و مير قويتر مي باشد. در بسياري از کشورهاي پيشرفته مرگ و مير در مردان معمولاً بيشتر از زنان مي باشد، بدين جهت برتري تعداد زنان پير کاملاً چشمگير است. از طرف ديگر در بسياري از کشورهاي در حال توسعه ، مرده زايي و بعضي اوقات ناديده انگاشتن دختران ، منجر به مرگ و مير بيشتر دختران نسبت به پسران مي گردد که اين موضوع گاهي منجر به برتري تعداد پسران مي شود.

ب- مهاجرت و نسبت جنسي :
مهاجرت امري است که بر نسبت جنسي اثر مستقيم مي گذارد. در گذشته مردان براحتي بيشتري اقدام به مهاجرت مي نمودند ، اما امروز بر اثر پيشرفت و توسعه امکانات مسافرتي، نسبت جنسي در مهاجرت تا حدي تعديل شده است . در مقابل بسياري از کشورهاي غير اروپايي نظير آلاسکا و ايالت شمالي مشهود است و گاهي مردان تا حدود 50% بيشتر از زنان در آلاسکا مشاهده مي گردد. همين مسئله را در شهرهاي مهاجر پذير مثل تهران،اصفهان و غيره را مي توان در ايران مشاهده کرد ، که مردان مجرد روستائي و شهرهاي کوچک در جستجوي کار به شهرها مهاجرت مي نمايند. و تعادل نسبي جمعيت را از نظر جنسي بهم مي زنند.
http://pnu-club.com/imported/2013/02/1549.jpg
ميزان مهاجرت مردان نسبت به زنانhttp://pnu-club.com/imported/2013/02/1550.jpg
ميزان تولد پسران بيش از دختران است

ج- مرگ مير ونسبت جنسي:
در برخي از قسمتهاي جهان که اهميت و موقعيت زن پايينتر است . مرگ و مير آنها بالاتر يا سرشماري آنها ناقص تر مي باشد در نتيجه به نظر مي رسد که زنان تعداد شان کمتر از مردان باشد.اين مورد به ويژه در بنگلادش و افغانستان مصداق پيدا مي کند. در بسياري کشورها نيز اگر چه زنان طول عمر بيشتري نسبت به مردان دارند ولي به دلايل عمده ديگري منجمله برتري متولدين پسر،تعداد مردان فزوني شديدي را نسبت به زنان نشان مي دهد. به طور کلي مي توان چنين نتيجه گرفت که نسبت بين دو جنس تحت تأثير سه عمل عمده مي باشد که عبارتند از : مواليدبيشتر پسران ،اختلاف مرگ و مير دو جنس و مهاجرت .

د- برتري مواليد پسران :
اين يکي از ويژگيهاي اکثر پستانداران منجمله انسان است که تعداد مواليد پسر بيشتر از دختران ميباشد. در حين بارداري حتي تفاوت بيشتري به نفع پسران وجود دارد اگر چه بيشتر در معرض مرده زايي مي باشند،با وجود اين بر اساس تحقيقات جمعيت شناسان در مقابل هر 104 تا 106 پسر فقط 100 دختر متولد مي شود.

ذ- ترکيب جمعيت از لحاظ وضعيت ازدواج:
ترکيب جمعيت از لحاظ وضعيت ازدواج بصورت افراد مجرد،متأهل، بيوه و مطلقه مورد توجه مي باشد. ساختمان سني جمعيت و نسبت جنسي جمعيت هر دو از عواملي هستند که بر موارد فوق اثر مي گذارند اما موسسات اجتماعي و شرايط اقتصادي نيز در اين مورد بسيار دخيل مي باشند. بنابراين ترکيب جمعيت از لحاظ و ضعيت ازدواج همواره ثابت و يکسان نمي باشد و متأسفانه مطالعات جغرافيايي محدودي در اين باره صورت گرفته است ، ولي بطور کلي مي توان عنوان نمود که در اکثر ممالک پيشرفته بدليل اينکه ازدواجها کمتر صورت مي گيرد و يا اينکه طلاقها به آساني امکان پذير مي باشد بنابراين تعداد افراد مجرد،بيوه و مطلقه زياد به چشم مي خورد.

alamatesoall
02-25-2013, 05:52 PM
وضعيت گروه مجرديhttp://pnu-club.com/imported/2013/02/1551.jpg
جمعيت مجرد راممکن است به سه گروه تقسيم نمود،افرادي که پائينتر از سن قانوني ازدواج هستند ،افراد بالغ ازدواج نکرده که مايلند در زماني مناسب ازدواج نمايند و کساني که قصد دارند تا آخر عمر بصورت مجرد باقي بمانند. تعداد افراد هر يک از اين سه گروه در رابطه با تأثيدات شرايط قانوني ، آداب و رسوم مذهبي و سنتهاي اجتماعي و همچنين اثرا ت ناثباتي اقتصادي فرق مي کند. تجردي حتي در نوع مسکن گزيني نيز تأثير دارد و مثلاً در کشور هاي غربي،معمولاً زنان مجرد به زندگي در شهرها تمايل نشان مي دهند و از طرف ديگر مردان مجردکهنسال و بازنشستگان به خصوص به زندگي در نواحي روستايي راغب مي باشند.

ازدواج کرده ها ( متاهل ):
ازدواج بر خلاف تولد و فوت که جنبه اي زيستي دارند،پديده اي قانوني مي باشد و قانوني بودن آن نيز بستگي به ضوابطي اجتماعي،مدني،مذهبي،وغيره دارد وبنابراين آمارهاي مربوط به ازدواج در کشورهاي مختلف به آساني قابل مقايسه نمي باشد. ازدواج يعني وصلت ، افراد از جنسهاي مخالف که شامل حقوق و تعهداتي است که قانون و يا عرف در هر جامعه تعيين مي نمايد و بعد از ازدواج مرد يا زن در مقابل همديگر مسئوليتهائي را مي پذيرند که اين مسئوليتها تابع قوانين مدني و فرهنگي جامعه خود مي باشند. سه نوع ازدواج امروزه معمول است که عبارتند از : مونوگامي که ازدواج يک مرد با يک زن – پلي گيني که ازدواج يک مرد با دو زن يا بيشتر – پلي آندري که ازدواج يک زن با دو مرديا بيشتر مي باشد.

بيوگي :
در زنان فراونتر است تا مردان، به خاطر اينکه مردان معمولاً ديرتر ازدواج مي کنند، نرخ مرگ و مير بالاتري دارند و بيشتر از زنان به ازدواج مجدد اقدام مي نمايند.در بريتانيا بيوگان در دهه 1980 حدود 8% کل جمعيت را تشکيل مي دادند. تقريباً دو سوم اين افراد بالاتر از 65 سال سن دلشته اند و عليرغم کمک دولت به اين گروه جمعيتي هم چنان بر مشکلات موجود مي افرايند که البته بايد متذکر شد که اين امر منحصر به اين کشور نيست و در بسياري کشورهاي پيشرفته چنين افرادي با اعتبار خاصي به چشم مي خورند.

افراد مطلقه :
افزايش به موازات سست شدن پيوندهاي اجتماعي و اقتصادي خانواده ها در جوامع پيشرفته محسوس مي باشد، تنها عواملي که ممکن است از بروز طلاق جلوگيري کند، پيوندهاي عاطفي، وجود اطفال،اعتقادات مذهبي و قوانين اجتماعي مي باشد اگر چه در برخي از جوامع وجود و تسهيل در وضع قوانين طلاق ،انجام آن را نه تنها اجتناب ناپذير ساخته و حتي منجر به ازدياد تعداد آ ن نيز گرديده است.نرخ هاي طلاق ممکن است به سه طريقه اندازه گرفته شود:

1- نسبت تعداد طلاق به کل جمعيت
2-نسبت تعداد مطلقه ها به تعداد زن و مرد و مرد ازدواج کرده و يا نسبت تعداد واقعه طلاق به وقايع ازدواج مثلاً در ايران در سال 1367 اين نسبت 91 در هزار بوده است
3- نسبت طلاقها به ميانگين سالانه تعداد ازدواجهايي که ده سال قبل صورت پذيرفته است .

مقايسه امر طلاق در سطح جهان کار مشکلي مي باشد،زيرا عوامل موثر در طلاق و قوانين مربوط به آن تا حد زيادي در جهان متفاوت مي باشد. در بعضي از کشور هاي اسلامي ،طلاق امر رايجي بوده و نسبتاً زود انجام پذير مي باشد،در حاليکه در برخي کشورهاي کاتوليک ،مانند اسپانيا،ايرلند،مالت و بسياري از مماللک امريکاي جنوبي موضوع طلاق تقريباً قابل پيگيري نيست.

ميزان طلاق در ايالات متحده بسيار بالاتر از کشورهاي اروپايي است در ايالات متحده از دو پيوند زناشويي يک مورد به طلاق مي انجامد ، در بسياري از ممالک که اعتقادات مذهبي بر آنان حاکم است نرخهاي کمي از طلاق را شاهد مي باشند. در مجموع اکثر طلاقها در گذشته بخاطر بچه دار نشدن زوجين صورت مي گرفته است . در حاليکه امروزه مسائل اقتصادي و اجتماعي تاثير به سزايي در اين امر دارد.

به طور کلي نرخ نگرشهاي مختلف اجتماعي و همچنين شرايط اقتصادي بيشتر از نواحي روستايي مي باشد. در ايران نسبت طلاق به جمعيت ، در شهرها دو برابر روستاها گزارش گرديده است. اغلب افرادي که طلاق مي گيرند، مجدداً ازدواج نموده و زندگي جديدي را آغاز مي نمايند. ازدواج مجدد يکي از جنبه هاي مهم مربوط به مطالعات باروزي به ويژه در کشورهاي مسلمان مي باشد.در برخي ممالک کاتوليک،افراد مطلقه معمولاً تا پايان عمر به صورت مجرد زندگي مي کنند که اين خود بر تعداد مجردين مي افزايد.

alamatesoall
02-25-2013, 05:54 PM
- خانواده و خانوار :
دو اصطلاح خانواده و خانوار نياز مند به تعريف مي باشند خانواده يک گروه اجتماعي است که بر مبناي ازدواج به وجود آمده و با پيوندهاي خوشاوندي يکيشده و داراي فرهنگ و زندگي مشترک مي باشند خانوار واخد کوچمي از ساختمان اجتماعي را تشکيل مي دهد خانوار لزوماً از مردم که در کنار هم زندگي مي کنند،اطلاق مي شود تعداد و اندازه خانوارها و خانواده ها تا حد زيادي بر روي خصوصيات سکونتگاها تأثير مي گذارد که اين امر به لحاظ جغرافياي از اهميت زيادي برخوردار است.
http://pnu-club.com/imported/2013/02/1552.jpg
- اشکال و اندازه هاي خانواده
ساده ترين شکل خانوادها را خانواده هاي هسته اي و يا اوليه و يا خانواده هاي وابسته به زناشويي تشکيل مي دهند که از پدر و مادر و بچه ها ترکيب يافته اند براي مقاصد آماري يک زن و يک شوهر بدون فرزند نيز يک خانواده محسوب مي شوند.و بعضي اوقات افراد بيوه و مطلقه نيز به عنوان يک خانواده به شمار مي آيند. ولي تمامي وابستگان از اين عنوان مستني مي باشند. اندازه خانواده عبارت است از متوسط تعداد متولدين زنده يا کل متولدين در هر ازدواج و ممکن است اندازه خانواده را در رابطه با نسبت با کل متولدين با توجه با اشکال زير محاسبه شود.

1- زنان ازدواج کرده در گروههاي سني مختلف.
2- نسلي در زنان ازدواج کرده که دوره باروري آنها به صورت کامل پايان يافته،يعني اينکه سن باروري را پشت سر گذارده اند
3- گروهاي فرعي از زناني که در همان سال سرشماري ازدواج کرده اند.
4- گروههاي فرعي از زنان که دوران باروريشان تمام شده باشد.

- خانواده هاي مادر شاهي و پدر شاهي
چنين به نظر مي آيد که خانواده هاي مادر شاهي ، يعني خانواده هاي که مادر در آنها عنصر اصلي نظام خانوادگي را تشکيل مي دهد در ميان جوامع بدوي ابعاد گسترده اي نسبت به جوامع متمدن امروزي داشته اند . خانواده پدر شاهي که به اندازه هاي مختلف به ويژه در ميان جوامع روستائي وجود دارد، يک واحد اقتصادي با اهميتي که در اروپا روند صنعت گرايي و شهر نشيني موجب سست شدن پايه هاي آن گرديده است و خانواده هاي نوين با حقوق مساوي، اندازه کوچک و قدرت کمتر و با احساس تر که همراه با آزاديهاي محدودي مي باشند،جايگزين آن شده است .

در اينجا خانواده ديگر واحدي توليد کننده نيست و نقش اقتصادي آن بر اثر افزايش ميزان سواد زنان و استقلال اقتصادي آنان تغيير يافته است.با وجود اين خانواده هايي که هنوز با برخي از تغييرات، پدر نقش عمده اي را ايفا مي کند را مي توان در آمريکاي شمالي،استراليا ، و برخي کشورها به ويژ ه در جائي که پيري جمعيت را تجربه مي کنند مشاهده نمود.

- طبقه بندي خانوار:
تعريف اصطلاح خانوار با اشکال فراواني همراه مي باشد بسياري از کشورها ميان خانوارهاي خصوصي و خانوارهاي گروهي(غير خصوصي) اختلاف قائل مي شوند. خانوارهاي گروهي به طور کلي شامل گروه افرادي مي شود که در مدارس ،بيمارستانها،هتلها و تاسيسات نظامي و شاير موسسات به طور اشتراکي زندگي مي کنند. همچنين خانوارهاي خصوصي نيز خالي از اشکال نيست .

سازمان ملل متحد خانوار خصوصي را چنين تعريف نموده و پيشنهاد کرده است که خانوار خصوصي را چنين تعريف نموده و پيشنهاد کرده است که خانوار خصوصي ،افرادي را که مشترکاً تمامي يا قسمتي از يک واحد مسکوني را اشغال نموده و معمولاًدر صرف غذاي اصلي با هم شريک بوده و تسهيلات مشترکي را براي نيازمنديهاي اوليه زندگي به کار مي گيرند اطلاق شود، همچنين شخصي که تنها زندگي کرده و يا اتاق مجزايي را در يک واحد مسکوني اشغال نموده و هيچ اشتراکي با سکنه منزل ندارد بايد به عنوان يک خانوار مجزا محسوب شود اين تعريف خانوار خصوصي به طور نسبتاًگسترده اي مورد قبول بوده و به مفهوم واحد خانواري معروف مي باشد.

خانوارها و خانواده ها را مي توان به طرق گوناگون و گسترده اي مورد تجزيه و تحليل قرار داد اما اين مهم است که اختلاف ميان آننها را به ياد داشته باشيم زيرا خانواده علي الاصول مفهومي زيستي دارد در صورتيکه خانوار داراي يک مفهوم اقتصادي مي باشد.

- الگوهاي خانوار
مطالعه در تغييرات خانوارها در مورد تعداد و اندازه خانوارها تا حد قابل ملاحظه اي الگوهاي سازمان هاي اجتماعي و همچنين روندهاي جمعيتي را روشن مي سازد به هر صورت بايد توجه داشت که (ميانگين انداره خانوار )که يک شاخص عمومي مي باشد،معمولاًبه خاطر اندازه بزرگتر خانوارهاي گروهي،کمي بيشتر ازميانگين اندازه خانوارهاي خصوصي است. روند کنوني اندازه خانوار مطابق با يک نمودار نزولي است و هر روز

از دامنه خانوارها کاسته مي شود. اين مطلب نشانگر از هم گسيختگي نظام خانواري و تفرق جمعيت مي باشد که فزوني مجردين را نيز به همراه دارد تغيرات فرهنگي و اجتماعي ممالک مختلف باعث چنين روندي مي شود.همچنين ضعف وابستگيهاي خانوارن در شهرها نسبت به روستاها و مهاجرت جوانان روستايي به شهرها جهت کار که به صورت مجرد زندگي مي کنند،از عوامل اصلي تفاوت عمده اندازه خانوار در شهرها و روستاها است.

alamatesoall
02-25-2013, 05:55 PM
ولادت و باروري:
باروري اصطلاحي است که جمعيت شناسان براي فراواني ولادتها در جامعه اي که توان باروري دارد به کار مي برند. باروري با ولادت دو مفهوم کاملاً از يکديگر جدا مي باشند در ولادت پديده هاي زيستي و حال اينکه در باروري پديدههاي اجتماعي و فرهنگي تاثير دارند. باروري يکي از موارد عمده مطالعات جمعيتي است، زيرا که باروري عامل عمده افزايش جمعيت مي باشد و تأثير بسزايي در توزيع جمعيت ايفا مي نمايد .

باروري از پديده هاي قابل کنترل جمعيتي است که عوامل اجتماعي،اقتصادي و فيزيولوژيکي در آن تاثير مي گذارد . باروري بر خلاف مرگو مير که در هر سني ممکن است اتفاق بيفتد به وسيله زنان در دوره سني خاصي صورت مي پذيرد.گرچه بيشتر متولدين از نظر قانوني مشروع مي باشند.ولي در کشورهاي انگليسي زبان و حوزه کارائيب وجود نوزادان نامشروع تاثير زيادي بر عدم صحت اطلاعات آماري مي گذارند،زيرا که اغلب تولد آنها ثبت نمي شود .

نوزادي که چشم به جهان، داراي زندگي است و يا ممکن است پس از زادن بميرد و يا مرده زاده شود،به سخن ديگر ولادت عبارت است از تولدهاي که در يکسال در يک جامعه دوي مي دهد که در اين صورت کودکان زاده شده در يک سال را يک نسل مي نامند.

درجه و ميزان باروري بر حسب سن
يک شاخص براي تعيين باروري در کشورهايي که ثبت وقايع حياتي ناکافي دارند به عنوان ميزبان باروري برحسب سن يا نسبت فرزند به زن شناخته شده است که در اين حالت ( تعداد کودکان زير 5سال به تعداد زنان 15 تا44 سال)ضربدر 1000 مساوي است با درجه و ميزان باروري .

براي محاسته اين شاخص گاهي اوقات از محدوده هاي سني ديگر و عدد ثابت 1000 استفاده مي شود عمده ترين مزيت آن اين است که يک نرخ برابري است و عمده ترين نارسايي آن اين است که نمي تواند همه ساله محاسبه گردد،بلکه فقط براي شمارش پنج سال قبلي بکار مي رود و و تنها آن کودکان که زنده اند و نه آنهاي که عملاًمتولد شده اند در اين محاسبه مورد توجه قرار مي گيرند. نسبت باروري ايران طبق سرشماري سال 1365 برابر 5/92 مي باشد .

نرخ باروري عمومي ، مشهور ترين شاخص باروري مي باشد که محاسبه آن برابر (تعداد متولدين يک سال تقسيم بر تعداد زنان 15-44 ساله د رهمان سال)ضربدر 1000 مي باشد .http://pnu-club.com/imported/2013/02/1553.jpg

alamatesoall
02-25-2013, 05:58 PM
الگوي جهاني مواليد
مواليد در رابطه با زمان و مکان تغيير مي کند، نرخهاي تولد از 8 تا 60 در هزار و نرخ باروري عمو مي از يک تا هشت فرزند براي هر زن در ميان کشورها متفاوت است . اين در حالي است که گاهي ميزان تولد در برخي نواحي نزديک به 70 هزار رسيده و مواليد نيز دربعضي مناطق روستايي افريقا به حدود 10فرزند بالغ مي گردد.
به طور کلي قاره افريقا شاهد بالا ترين ميزانها مواليد جهان است و پس از آن جنوب غربي آسيا و آمريکاي لاتين بيشترين ارقام را به خود اختصاص داده اند. باروري يکي از مهمترين معيارهاي اجتماعي – اقتصادي براي تشخيص کشورهاي توسعه يافته و عقب نگه داشته شده است و از اين رو تا کنون تنها تعداد کمي از کشورهاي توسعه نيافته عمدتاً کوچک، يک تغيير حالت از باروري زياد به باروري من را نمايان ساخته اند.

روند باروري

الگوي باروري کنوني جهان ، نتيجه چهار روند باروري عمده مي باشد

1- باروري زياد در کشورهاي متعدد توسعه نيافته آمريکاي لاتين، افريقا، آسيا و اقيانوسيه .
2- کاهش باروري،اخيراً در چين و برخي ممالک در حال توسع بوقوع پيوسته است .
3- کاهش بلند مدت باروري در اروپا و آمريکاي شمالي در خلال دو قرن اخير
4- ثبات يا بي ثباتي کم در کشورهاي توسعه يافته آمريکاي شمالي،اقيانوسيه و اتحاد جماهير شوروي

درنواحي وسيعي از دنيا باروري در سطحي بالا باقيمانده است که شايد تا اندازه اي پاسخي به مرگ و مير زياد باشد و يا اينکه بازتابي از سيستم گسترش خانواده،آداب و رسوم اجتماعي و جوامع کشاورزي است، نظام خانوادگي و عادت اجتماعي جوامعي که در آنها ازدواجهاي زودرس نقش مهمي را بازي مي کنند تاثير عمده اي بر فزوني باروري دارد. بعضي کشورها در آسيا،آفريقا و آفريقا و آمريکاي لاتين بدون اينکه کاهش باروري را تجربه کرده باشند،شاهد افزايش باروري در قبال کاهش مرگ و مير مي باشند که نمونه بارز آن را مي توان در کنيا مشاهده کرد اين امر به خصوص نتيجه طولاني نموده دوره زندگي زنان در گروه سني زايش مي باشد. کشورهائي که به سختي گرفتار جنگ جهني اول بودهاند يک افت مشخص در باروري داشته اند که با افزايش سريع و ناگهاني زاد و ولد پس از جنگ مواجه بودند که بعداً با کاهش مجددي دنبال شد،که تا سال 1933 در آلمان،1935 در آمريکاي شمالي و شروع جنگ جهاني دوم در بريتانيا و فرانسه ادامه يافت. از سوي ديگر در ايرلند و اروپاي جنوبي ،کاهش باروري به آرامي در سراسر جنگ جهاني دوم و دوره پس از جنگ ادامه يافت.

شکي نيست که تنوع زياد تأثيرات اجتماعي و اقتصادي موجب اين کاهش عمومي باروري شده اند اما در بريتانيا حداقل عناصر عمده کاهش مذکور عبارتند از : ازدواج دير هنگام ،افزايش استفاده از روشهاي کنترل مواليد، در خواست وضع اجتماعي و اقتصادي مرفه و بالا رفتن موقعيت زنان،که اثرات عمده آن کم شدن تدريجي افزايش جمعيت و برتري يافتن خانواده هاي کوچک از لحاظ تعداد بوده است.

باروري اختلافي
باروري جامعه تحت تأثير عوامل متعدد مستقيم و غير مستقيم مي باشد،که تغيير پذيري آنها بستگي به گروههاي داخل جمعيت دارد که باروري زياد در آنها از حد متوسط ملي موجب انحراف نرخ متوسط ملي باروري مي شود. اين تغييرات به اساسي بودن تفاوتهاي بين باروري جمعيت شهري و روستايي، نژادهاي مختلف ، پيروان اديان و مذاهب مختلف، کارکنان مشاغل گوناگون ،ثروتمندان و مستمندان و ... بستگي دارند.

ويژگيهاي جمعيتي که از اهميت خصي برخوردارندو نقش عمدهاي در ميدان باروري و مواليد دارند عبارتند از : ساختمان سني ،تعداد ازدواج و اندازه متوسط خانواده. در حقيقت اين سه مسئله محورهاي اوليه تحقيق در مورد باروري مي باشند.باروري روستايي اغلب بيشتر از نرخ زايش است،بدليل اينکه مهاجرت،تعداد افراد واقع در سنين اصلي باروري را تقليل مي دهند. بهمين علت بهتر است که ميزان ازدواج را به جاي اينکه به طور کلي برسي کنيم.بهتر است در گروههاي سني بارور مطالعه نمائيم،زيرا اهميت واقعي ازدواج در باروري، دقيقتر نشان داده خواهد شد. سن ازدواج ممکن است نقش تعيين کننده اي در کنترل باروري داشته باشد.

در ملتهايي با باروري کم ازدواج عمدتاً پنج سال ديرتر از ملتهاي با باروري زياد واقع مي شود. از عواملي که تاثير مستقيم بر باروري دارد مي توان کنترل مواليد،عقيم سازي، سقط جنين و خودداري را نام برد . کنترل مواليد، اساسي ترين وسيله براي کاهش باروري در کشورهاي پيشرفته مي باشد،اما تاثير سقط جنين در ژاپن از زمان قانوني شدن آن در 1948 اساسي ترين اهميت را دارد و عمده ترين دليل پايين آمدن باروري در کشور ژاپن بوده است.

alamatesoall
02-25-2013, 06:00 PM
مرگ و مير
مرگ و مير ، با توجه به ثبات بيشترش و اينکه کمتر تابع نوسانات پيش بيني نشده است، با باروري فرق مي کند و در يک جامعه امکان اينکه تولدي حادث نشود وجود دارد ولي اينکه مرگ حادث نشود غير ممکن است. مرگ و مير تابع سن خاصي نيست حتي قبل از تولد نيز انسانها قابليت ميرائي دارند . اهميت مرگ و مير نه تنها به خاطر اثراتش بر روي تغيير جمعيت بلکه به دليل تأثير آن روي ترکيب جمعيت مخصوصاً ترکيب سني است. اکنون کاهش مرگ و مير در خيلي از کشورهاي عقب افتاده در حال شکل گرفتن مي باشد در حاليکه براي کنترل مواليد راه درازي در پيش است.

کنترل مرگ و مير مرهون ابعاد عظيم پيشرفت پزشکي مي باشد که نخسبين قدم در بيشتر قسمتهاي دنيا برداشته شده و به طور سريع در ابعاد وسيع زيستي حتي در مورد آنهائيکه از لحاظ تکنيکي در سطح پاييني زندگي مي کنند،به اجرا گذاشته شده است. در نتيجه کاهش مرگ و مير فراگيرتر از کاهش باروري گرديده است .

در حقيقت کاهش مرگ و مير يکي از مهمترين پديده هاي تاريخ بشري است . نظر به اهميت مرگ و مير و اثرات متعدد اجتماعي و اقتصادي آن، جغرافيدانان بايد به الگوهاي توزيعي آن علاقمند باشند . اطلاعات مرگ و مير بايد تنها به افرادي نسبت داده شود که متولد شده و زندگي کرده اند و بايد از مرده زايي يا از مرگهاي جنيني پيش از تولد مستثني گردد. نسبت مرده زايي از طريق تقسيم تعداد کل نوزادان مرده بدنيا آمده بر مجموع تعداد کودکان زنده بدنيا آمده و ضرب نمودن آن در عدد هزار بدست مي آيد.