دو فرهنگی بودن و مزایای آن!!!

[alamatesoall]

یکی از جالب ترین دست آوردهای مهاجرت این است که به شخص این امکان را می دهد که عادات و کنش قدیم را با عادات و رفتارهای کشور جدید کامل گرداند بعلت اینکه

شخص آنها را پسندیده تر تلقی می کند و یا به شخص احساس راحتی بیشتری می دهند. برای مهاجران تازه وارد رفتار ها ، عادات و نحوه برخورد مردم کشور میزبان قابل به درک و فهم نیست چون از چهارچوب دیدگاه فرهنگ و مرام خویش به مسائل مینگرند ، اما با مرور زمان شخص با فرهنگ جدید آشنا شده و دیدگاه او تحت تاءثیر فرهنگ جدید وسیع تر می شود . در یادگیری عادات و رفتارهای جدید باید به این موضوع توجه داشت که حرکت های رفتاری وابستگی شدید به شرایط مکانی و زمانی دارند و ممکن است رفتاری در جایی و زمانی پسندیده و همان رفتار در جا و زمان دیگر اصلا" متعارف نباشد. و به همین علت است که با توجه به رفتارهای گوناگون در شرایط گوناگون می توان به نحوه برخورد دیگری با مسائل آشنایی یافت و در صورت پسندیده یافتن آن تحت تاءثیر آن قرار گرفت.


تعجب ، تاءسف و عدم درک

آداب و رسوم و عادات ریشه در فرهنگ دارند و تعیین کننده رفتارها و نحوه برخوردها میباشند. به احتمال قوی در سالهای اول مهاجرت خویش با تعدادی از این عادات آشنایی یافته اید، اما جزئیاتی هنوز بر شما پوشیده مانده است هر گاه با شرایط جدیدی مواجه می شوید و با رفتار غیر قابل پیش بینی شده ای از سوی هم وطنان جدید روبرو می گردید آن رفتار می تواند باعث تعجب ، تشت ذهنی و عدم درک در شخص گردد. یک عادت و رفتار که در کشور مبداء شما خیلی معمول و مرسوم بود ، می تواند در کشور مقصد ناپسند و خلاف عرف تلقی گردد. این برای شخص یک معزل در انتخاب رفتارها می سازد و شخص را در معرض احساس تلخی از دوگانگی قرار می دهد. عادات جدید، شخص را به یاد عادات خویش می اندازند و باورهای شخص را زیر علامت سوال می برند.شخص در اثر این تعارض متوجه رفتارها و باورهای خویش می شود و ارزش ها و باورهای شخصی دستخوش تحول می شوند ، به هر میزان که فاصله شخص با فرهنگ جدید بیشتر باشد ، عادات جدید پیچیده تر و غریب تر جلوه خواهند کرد.


حق انتخاب

در اکثر مواقع شخص می تواند در مورد پذیرش یک عادت و رفتار برای خویش تصمیم بگیرد .در بنیادی ترین ارگان اجتماع یعنی خانواده شخص خود تعیین کننده رفتارهای خویش است و بسیار کمتر نیاز به تطبیق با فرهنگ جدید احساس می شود. اما خارج از محیط خانه و خانواده این لزوم جدی تر احساس می شود.كودکانی که به مدرسه می روند بعلت تماس بیشتر با اجتماع مجبور به تطبیق بیشتر خود با فرهنگ اجتماع پیرامون خویش می شوند. در میان عادات و رفتارهای متفاوت فرهنگ جدید دسته ای از رفتارها و عملکردها برای شخص می توانند بر جای بمانند که شخص هرگز با آنان ماءنوس نگردد بعلت اینکه بر خلاف عقاید شخصی فرد می باشند. حتی گاه ممکن است که شخص سعی نماید بعلت متفاوت بودن آن رفتار با باورهای فردی و یا مذهبی خویش آن رفتار را در جامعه تغییر دهد. و در بعضی شرایط شخص هیچگونه حق انتخابی ندارد.در چنین شرایطی شخص مجبور به این خواهد شد که خود را با شرایط تطبیق دهد حتی اگر بر خلاف باورهای شخص باشد.


نتیجه گیری:شناخت محتوای فرهنگ

پدیدهء مهاجرت اثرات انکار ناپذیر بر عادات و رفتارهای شخص دارد این تغییرات می توانند بسیار سازنده باشند چون شخص با فرهنگ و نحوه دیگری از تلقی ارزش ها آشنایی یافته است شخص خواسته و یا نا خواسته مجبور شده است تا در مورد رفتارهای خود فکر نماید و عملکردهای خویش را برگزیند. هر گاه شخص آگاهانه و یا ناآگاهانه تصمیم می گیرد تا اخلاق و رفتار خاصی را در پیش گیرد آن نیازمند تمرین خواهد بود. مسلما" در این راه شخص مرتکب اشتباهاتی خواهد شد ، این اشتباهات مرزهای مرسوم آن رفتار را برای شخص معین خواهند کرد .

هر چه تعداد رفتارهای پذیرفته شده بیشتر باشند شخص بهتر قادر خواهد بود هم وطنان جدید خویش را درک نماید و بدین صورت شناخت حاصل شده از آن فرهنگ شناختی از متن و محتوای آن فرهنگ است . در این مرحله روابط میان رفتارها و عملکردهای گوناگون بر شخص آشکار می گردد و شخص درمی یابد کدام طرز فکر عامل ایجاد کننده کدام رفتار خواهد شد چنین دست آوردی زمینه ساز این خواهد گردید که شخص خود را مطابق جریان اجتماع احساس نماید.




نویسنده : ساسکیا زیمرمن

ترجمه : مژگان محمدی