PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : بیماری دیر سال ناشادی ایرانیان



alamatesoall
01-25-2013, 04:16 PM
ارسطو: «شک نيست که بهترين حکومت‌ها آن است که همه کس در سايه آن شاد باشد» (سياست/ کتاب هفتم 5:2).

1ـ بیماری ناشادی ايرانيان از هر يک از زوايای فرهنگ و اجتماع و سياست که نگريسته شود، بيماری ديرسالی است. قرن‌هاست که ‌ايرانيان از ياد برده‌اند پدرانشان خداوندي را مي‌پرستيده‌اند که خالق شادي بود و از نظر ايشان، شادي يکي از مهمترين آفريده‌هاي او و بهترين آرزوي مردمان براي يکديگر و براي جامعه‌اي بود که در آن مي‌زيستند. شادي در روزگاران گذشته در عهد باستان در اوج قدرت سياسي اجتماعي و فرهنگي حاکمان و ساکنان ايران، يکي از مهمترين مقومات و ارکان اين قدرت بود؛ کتيبه‌هاي به جاي مانده از آن عهد، اشارتي است محکم بر اين مدعا.

2 ـ ناشادي بيماري مزمن و ديرپايي است در ميان ملتي که خود به استقبال اسلام رفت و بيشترين نقش را در گسترش و تعميق آن آزادانه بر عهده گرفت. بي شک، اگر سهم ايرانيان از فلسفه و ادبيات و تفسير و فقه و اصول و درايه و رجال و... ديگر علوم اسلامي جدا کنيم، رونق و اعتبار اين علوم چندان چشمگير نخواهد بود. حکايت نظريه‌پردازان سياسي و سياست ورزان و دبيران و وزيران ايراني هم چيزي است از همين قرار. اسلامي که‌ ايرانيان با چهره گشاده پذيرفتند بهجت را هم خود سر چشمه‌اي روشن است و هم بسيار ترويج مي‌کند و تکريم.

3 ـ ناشادي بيماري ديرپا و مزمني است؛ اين بيماري ديري است به بخشي از سنت فرهنگي اقتصادي و سياسي ما تبديل شده و از پي آن نگاه ما به هستي و هستندگان غمزده و غمبار است. غم غم غم، اين شايد تبيين و تبعيد موجزي باشد از شعر و هنر و ادبيات از قرن پنجم تا قرن پانزدهمي که امروز است؛ کندي آرامش در وزن شعر و ريتم موسيقي ما، تنه به رنجوري مي‌زند بيشتر تا متانت و تدبير و... و از اين دست نشانه‌ها بسيار مي‌توان جست در فرهنگ و مظاهر فرهنگي ما. پنهانکاري جعل و قلب اطلاعات و آمار از سوي افراد در برخورد با هم‌نوعان و حکومت و فاصله پر ناشدني بين حکومت و رعيت و رعيت با رعيت و... هم اندکي از بسيار نشانه‌هايي است که سال‌هاست در سياست اجتماع ما ظهور و بروز دارد.

4 ـ ناشادي بيماري مزمني است در رگ رگ فرهنگ و سياست و اقتصاد اين ديار. آري، بيماري که در دراز مدت و در زماني به درازاي قرن‌ها در همه اجزاي حيات ما ريشه دوانده است. اين واقعيت اما از مسئوليت سياست‌سازان ديار و نظام ما کم که نمي‌کند، هيچ، آنان را در برابر پرسش‌هاي جدي امروزيان و امروز و آينده و آيندگان قرار مي‌دهد. اگر اين امر را و اين درد را چاره‌ها نجويند و خود در چاره‌جويي ره نپويند. اين مسئوليت عالمان ديني و دانشمندان و دانشگاهيان ماست در مرحله نخست و نيز مراکز علمي و پژوهشي که در اين درد و درمان آن بينديشند و در مرحله بعد اين وظيفه بر دوش مراکز تصميم ساز وابسته به نظام همچون مرکز تحقيقات استراتژيک رياست جمهوري، مرکز پژوهش‌هاي مجلس، مرکز پژوهش‌هاي استراتژيک مجمع تشخيص مصلحت نظام، دبيرخانه مجمع تشخيص مصلحت نظام و... است که به عنوان حلقه واسط بين مراکز علمي و مجريان به وظيفه خود در اين باب اقدام کنند.

آرمان قطع ريشه‌هاي اندوه و نوميدي از فرهنگ و سياست و اقتصاد و گسترش شادي در اين ميدان‌ها، بايد يکي از راهبردها و اصولي باشد که در تدوين برنامه بلندمدت و ساليانه و قوانين و آيين‌نامه‌ها در نظر آورده و لحاظ شود.

5 ـ ارسطو مي‌گويد: تنها کشوري مي‌تواند بهتر و برتر از کشورهاي ديگر به شمار آيد که شاد باشد و درست زيست کند و سپس مي‌افزايد: ولي نمي‌توان درست زيست، مگر آن که کارهاي نيک انجام داد و از اينجاست که از شادي و اخلاق به قدرت مي‌رسيم. به واقع، ارسطو زيربناي قدرت راستين هر کشوري را شاد زيستن و متخلق بودن اهل آن مي‌داند. و فرد يا کشور هيچ کدام نمي‌توانند کار نيک انجام دهند، مگر آن که از فضيلت و خرد بهره‌مند باشند. پيداست که شهروندان عادي و گروه‌هاي مرجع، هر کدام به اندازه خود در اين زمينه داراي سهم و مسئوليتند و هيچ کدام نمي‌تواند در اين باره فرافکني کند و از انجام وظيفه‌اي که بر دوش دارد، سر بپيچد.


اسکندر صالحی
تابناک