PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : زنان چرا مرتکب جرم مي‌‌شوند؟



tania
01-10-2013, 09:19 AM
پا جاي پاي مردان مجرم

http://pnu-club.com/imported/2013/01/27.jpg
«دختر خدمتكار، با همدستي دخترعمويش دست به سرقت ميليوني از خانه صاحبخانه‌اش زد.»، «دختر جوان از اعتماد نامزدش سوءاستفاده و حساب بانكي‌اش را خالي كرد.»، «زني به بهانه درمان افراد سالخورده، طلاهايشان را مي‌دزديد.» و... صفحات حوادث روزنامه‌ها اين روزها بيشتر از قبل از جرائم زنان خبر مي‌دهند، جرائمي که اگرچه با جرم‌هاي مردان عنوان مشترکي دارند، با ترفندها، شگردها و انگيزه‌هاي متفاوتي به وقوع مي‌پيوندند.

بيشتر زنان مجرم، سعي مي‌کنند معاون و ياري‌دهنده مجرم اصلي باشند و کمتر خودشان را در معرض خطر قرار مي‌دهند، اما برخي از آنان نيز در صحنه تبهکاري، نقش اول را ايفا و حتي گاه به تشکيل باند و گروه اقدام مي‌کنند.
جرائم زنان حتي به نزاع هم رسيده است. آمار اعلام شده از سوي پزشکي قانوني نشان‌دهنده افزايش پرونده درگيري زنان طي شش ماهه اول امسال است. سازمان پزشکي قانوني کشور اعلام کرده است از کل مراجعان نزاع در هفت ماهه امسال 117 هزار و 816 نفر زن و 286 هزار و 784 نفر مرد بودند.
اين در حالي است که تعداد مردان مراجعه‌کننده به دليل نزاع در مقايسه با مدت مشابه سال قبل يک درصد کمتر و تعداد زنان 1/1 درصد بيشتر شده است.
يافته‌هاي پژوهشي از آن حکايت دارد که با کمرنگ شدن نقش سنت، کاهش محدوديت‌هاي اجتماعي براي زنان و ورود آنان به بازار کار، شکل رفتاري زنان و مردان به يکديگر شبيه شده و به دنبال آن جرائم زنان نيز افزايش يافته است. با وجود کارکردهاي‌ مثبت و مناسبي که آزادي زنان به ارمغان آورده است، ارتباط بين آزادي زنان و افزايش ميزان جرائم در ميان آنها، بويژه در جوامع صنعتي آشکار است، به ‌گونه‌اي که گروه‌هاي خلافکاري زنان‌ حتي در آسيب‌هايي نظير جرائم مالي که در گذشته به مردان تعلق داشت، حضور يافته‌اند.

گم شدن در شلوغي، شگرد زنان مجرم است. آنها به بهانه خريد از مغازه‌ها، شروع به چانه زدن مي‌کنند در اين بين يكي از اعضاي گروه از اجناس داخل مغازه يا پول‌هاي دخل سرقت مي‌کند
اگرچه سهم زنان در ارتکاب انواع بزه‌ها افزايش يافته، هنوز ميزان جرائم زنان کمتر از 15 درصد ميزان کل جرائم است و آنان همچنان از الگوهاي سنتي جرم تقليد مي‌کنند و بيشتر بر جرائم اخلاقي، سرقت و مواد مخدر تمركز دارند.


نيرنگ‌هاي زنانه
نسرين، متهمي است که به بهانه تهيه داروي سنتي براي درمان بيماران سالخورده، آنها را هنگام بازگشت از مطب شناسايي و طعمه سرقت مي‌كرد. يکي از مالبختگان مي‌گويد: «براي پادردم به دکتر رفتم وقتي از مطب برگشتم در خيابان با نسرين آشنا شدم و وقتي فهميد مشکلم چيست، پيشنهاد كرد از داروهاي سنتي که خودش تهيه مي‌کند، استفاده كنم. من به آن زن اعتماد و او را به خانه دعوت كردم. نسرين از من خواست طلاهايم را در يك كاسه آب بگذارم و به او بدهم تا با استفاده از آب طلاها، داروي سنتي درست كند.
من هم اين کار را انجام دادم و بعد به آشپزخانه رفتم تا ادويه و چيزهاي ديگري را که لازم داشت بياورم. وقتي از آشپزخانه برگشتم، ديدم نسرين طلاهايم را دزديده و فرار کرده است».
زنان به خاطر ويژگي‌هاي فيزيکي و توانايي جسمي كمتر، معمولا سراغ جرائمي مي‌روند كه نيازي به زور بازو و خشونت نداشته باشد. آنها معمولا مانند نسرين از شيوه‌هاي خدعه‌آميز و جلب اعتماد سوژه‌هايشان بهره مي‌برند.
يلدا دختري تهراني است که به عنوان مستخدم خانگي مشغول به کار بود او از اعتماد صاحبخانه پيرش كه براي ديدن اعضاي خانواده به اروپا سفر کرده بود، سوءاستفاده و اموال او را غارت کرد. پيرمرد مالباخته مي‌گويد يلدا در مدتي که در خانه‌اش کار مي‌کرد چنان اعتماد او را به دست آورده بود كه اگر دختر بعد از سرقت از کارش استعفا نمي‌کرد، هرگز به دزد بودنش مشکوک نمي‌شد.
يلدا نيز توضيح مي‌دهد: «وقتي از تصميم پيرمرد براي سفر باخبر شدم نقشه دزدي را با دخترعمويم درميان گذاشتم و يک کليد يدک از خانه درست کردم بعد هم در فرصتي مناسب شبانه با دخترعمويم به خانه وي رفتيم و يک ميليون تومان پول نقد، 1500 دلار و مبلغي يورو، کارت عابر بانک و دسته چک صاحبخانه را دزديديم و بين خودمان تقسيم كرديم».
خوراندن آبميوه‌ و ديگر نوشيدني‌هاي مسموم به طعمه‌ها از ديگر شگردهايي است که زنان به آن متوسل مي‌شوند. آنان بعد از جلب اعتماد سوژه موردنظرشان به او نوشيدني تعارف مي‌کنند و بعد از آن‌که طعمه از هوش رفت اموال او را به غارت مي‌برند.

آخرش چند؟
گم شدن در شلوغي و ازدحام شگرد ديگر زنان مجرم است. آنها به بهانه خريد از مغازه‌ها، شروع به چانه زدن مي‌کنند تا سرفروشنده حسابي گرم شود. در اين بين يكي از اعضاي گروه از اجناس داخل مغازه يا پول‌هاي دخل سرقت مي‌کند.
طلافروشان قربانيان اصلي اين نوع دزدي محسوب مي‌شوند. ديگر نيازي نيست كه چند مرد با جوراب سياهي برسر و سلاحي در دست وارد زرگري شوند تا مغازه‌دار بفهمد چه بر سرش آمده است.
دوربين مداربسته و دربازكن‌ها راه را بر دزدان قديمي و کهنه‌کار بسته‌اند و حالا دوره، دوره گفت‌وگو است و زنان هم اين را به خوبي درك كرده‌اند. آنها معمولا در گروه‌هاي دو يا سه نفري وارد مغازه مي‌شوند و چانه‌زني و سرگرم كردن مغازه‌دار را با مهارتي هرچه تمام‌تر انجام مي‌دهند و يكي از آنها در فرصتي مغتنم به شكلي كاملا ماهرانه دسته‌اي طلا از زير ويترين داخلي مغازه يا روي پيشخوان برمي‌دارد و سارقان بعد از چند دقيقه در حالي كه به ظاهر هيچ كدام از جواهرات را نپسنديده‌اند از مغازه خارج مي‌شوند و چند دقيقه‌اي طول مي‌كشد تا جواهرفروش به وقوع سرقت پي ببرد.
مهري زني است که با همدستي مادر و دختري به نام‌هاي هما و پوران به همين شيوه به جواهرفروشي‌هايي در بابلسر، مشهد، قم، اصفهان و شاهين‌شهر دستبرد زده‌اند. مهري مي‌گويد: «من از طريق تصاويري كه از دوربين‌هاي مداربسته مغازه‌ها به دست آمد شناسايي شدم.
وقتي من را گرفتند، پوران و هما فراري بودند و به دزدي‌ها ادامه مي‌دادند. البته آنها هم بالاخره گير افتادند. ما در هر سرقت هرچه دم دستمان بود برمي‌داشتيم، از النگوي 600 هزار توماني گرفته تا سرويس طلاي 5/5 ميليوني.»
جرائم اخلاقي و حمل و نگهداري مواد مخدر نيز ازجمله اتهاماتي است که در پرونده زنان تبهکار زياد تکرار مي‌شود و تاکنون شاهد دستگيري افراد زيادي از اين گروه بوده‌ايم.

زهرا الياسي









منبع : روزنامه جام جم

tania
01-10-2013, 01:11 PM
چشم و هم‌چشمي منشأ اصلي جرائم زنانه
ريشه اصلي جرائم زنان در مسائل اقتصادي نهفته است. به طور کلي ريشه بزهكاري‌ها از كيف‌قاپي و دزدي‌هاي كوچك تا كلاهبرداري‌هاي كلان و جنايت‌هاي بزرگ را مي‌توان اول از همه در مشكلات اقتصادي ديد.

فرهنگ رقابت‌هاي زنانه كه عمدتا بار منفي دارد و عوام از آن با عنوان چشم و هم‌چشمي ياد مي‌كنند، در ميان برخي زنان رسوخ كرده و با آنان عجين شده است. اين رقابت‌ها از خوراک و پوشاک تا مدل آراستن و آرايش كردن و دكوراسيون خانه و مانند آن را دربرمي‌گيرد. اين قشر از زنان معمولا يا شغل مناسبي ندارند يا درآمد پاييني دارند و به اندازه انتظارشان هم از همسرانشان پول دريافت نمي‌كنند و نمي‌توانند از پس رقابت با دوستان برآيند. زنان مجرم انسان‌هاي عجيبي نيستند که مثلا از كره‌اي ديگر آمده باشند، بلکه افرادي کاملا معمولي هستند با اين تفاوت كه هوي و هوس بر آنها غلبه مي‌كند و رقابت‌هاي ناسالم آنها را به آنجا مي‌كشاند كه دست به دزدي و جرم بزنند. به عنوان نمونه زني را مي‌شناختم كه به خاطر دوره‌هاي زنانه‌اي كه قرار بود در خانه‌اش برگزار شود از ترس اين كه دوستانش در مورد خانه‌اش به قضاوت مي‌نشينند و آبرويش مي‌رود، از خانه دوست صميمي‌اش انگشتري گرانبها دزديده بود تا با فروش آن بتواند مهماني تجملاتي‌تري بگيرد.
عامل ديگري كه در جرائم اينچنيني بين زنان موثر است، عدم خودباوري و اعتماد به نفس است. وقتي زناني از طبقه‌هاي مختلف اجتماعي دور هم جمع مي‌شوند، اگر نتوانند اوضاع و احوال زندگي‌هايشان را با هم تطبيق بدهند، آن كه متمول‌تر است فخر مي‌فروشد و آن كه فقيرتر است در تلاش است با تغيير قسمتي از زندگي‌اش دورنمايي از آن زندگي ايده‌آل را براي خود بسازد. اين زنان درصدد مخفي كردن واقعيت‌هاي زندگي خود برمي‌آيند و با دستبرد و دزدي سعي در برون‌ريزي عقده‌هاي حقارتي دارند كه در درونشان انباشته شده است.
الگوبرداري از سريال‌ها و فيلم‌هاي تلويزيوني و ماهواره‌اي عامل ديگري است كه در ميان اين زنان به وفور ديده مي‌شود، فيلم‌هايي كه به زنان جسارت کاذب مي‌بخشد و اعتماد به نفس‌شان را زياد مي‌کند. اين سريال‌ها كه عموما ضدديني و ضداخلاقي هم هستند، با رخنه در ميان اين قشر از زنان كه تعدادشان كم هم نيست، باعث سست شدن ايمان و باور و اعتقاد آنها مي‌شوند. در واقع فرهنگ ارتباطات شفاهي، كلامي و ديداري كه هم در فيلم‌هاي داخلي و هم ماهواره‌اي ديده مي‌شود، زنان را به سمت و سويي پيش مي‌راند كه پيش از اين برايشان تعريف نشده بود و همين موضوع مي‌تواند سرچشمه جرم باشد.

مريم يوسفي ـ جامعه‌شناس

tania
01-10-2013, 01:19 PM
تامين امنيت براي زنان بي‌سرپرست


http://pnu-club.com/imported/2013/01/28.jpg

جرم‌ها و بزهكاري‌هاي زنان، مساله‌اي است كه بيش از هر چيزي نيازمند موشكافي اجتماعي است، اما آنچه در اين ميان مهم است و پررنگ ديده مي‌شود اين است كه زنان در بدو ورود به دنياي مجرمان به عنوان ابزار كار براي مردان استفاده مي‌شوند. آنچه ديده مي‌شود اين است كه اين زنان از سوي مردان براي رسيدن به مقاصدشان مورد سوءاستفاده قرار مي‌گيرند.
مردان بخوبي مي‌دانند كه زنان به خاطر جنسيت‌شان هميشه بيش از مردان مورد اعتماد هستند و در راستاي جلب اعتماد مردم به قصد كلاهبرداري يا دزدي‌هاي مرسوم از يك زن به عنوان طعمه استفاده مي‌كنند تا بتوانند قدم اول را بخوبي بردارند.
زناني كه وارد اين باندها مي‌شوند از آنجا كه از حمايت قضايي، حقوقي و اجتماعي درست برخوردار نيستند، در اين دسته‌ها به فعاليت مي پردازند. زناني كه با افرادي ديگر همدست مي‌شوند يا مقدمات جرم را فراهم مي‌كنند، به اصطلاح حقوقي معاونت در جرم دارند. در اين بين برخي از آنها كه استعدادشان بيشتر از بقيه شكوفا مي‌شود، سعي مي‌كنند كم‌كم از گروه جدا شوند و مستقل كار كنند تا درآمد بيشتري نصيبشان شود. راز موفقيت آنان حربه زنانه‌اي است كه با آن دست به اغواگري مي‌زنند و از پس نقشه‌هايشان برمي‌آيند.
تكدي‌گري يكي از ورودي‌هاي ارتكاب جرم در زنان است. اين زنان دو گروه هستند. دسته‌اي كه خودسرپرست هستند و اداره خانواده به عهده آنان است و دسته‌ ديگر زنان بي‌سرپرستي كه خانواده‌اي ندارند و در جامعه رها شده‌اند. اين زنان يا به سرقت و جيب‌بري رو مي‌آورند، يا به زنان خياباني تبديل مي‌شوند يا اين که به تكدي‌گري ادامه مي‌دهند.
آنچه بايد ديده شود و نمي‌شود كمبود سازمان و ارگاني قضايي يا اجتماعي است كه متولي اين زنان باشد و آنها را ساماندهي كند. اگر دولت براي اين زنان جا و مكاني در نظر بگيرد، آنها شناسنامه‌دار شوند و كار مناسب براي آنها فراهم شود در واقع نه‌تنها امنيت خودشان تامين شده است بلكه امنيت جامعه هم بالا خواهد رفت.

شهناز سجادي ـ حقوقدان

tania
01-10-2013, 01:29 PM
جيب‌بري يکي ديگر از جرائم شايع در ميان زنان مجرم است.



مهين که توسط پليس آگاهي تهران بازداشت شده و فردي سابقه‌دار است، مي‌گويد: «در مترو وقتي واگن شلوغ بود خودم را به زنان مسافر ديگر که حواسشان پرت بود، نزديک مي‌کردم و خيلي آرام و آهسته با باز کردن در کيف‌شان هر چه دستم مي‌آمد مي‌دزديدم و ايستگاه بعد پياده مي‌شدم. گاهي هم در صف يا داخل اتوبوس‌هاي بي‌آر‌تي اين کار را انجام مي‌دادم.»

سولماز، دختري بيست و چهار ساله است که سوار بر موتور کيف‌قاپي مي‌کرد، البته با ظاهري پسرانه. او درباره شگردش مي‌گويد: «لباس پسرانه مي‌پوشيدم، موهايم را هم هميشه کوتاه نگه مي‌داشتم و ترک موتور همدستم مي‌نشستم ما در خيابان‌ها پرسه مي‌زديم و همين‌که مورد مناسبي به چشممان مي‌خورد، سراغش مي‌رفتيم و من کيف را مي‌قاپيدم».