PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : نقــش مـذهـب در ســلامــت روان



Borna66
06-02-2009, 10:25 PM
http://pnu-club.com/imported/2009/05/104.gif نقــش مــذهــب در سـلامـت روان http://pnu-club.com/imported/2009/05/104.gif

روانشناسي بهداشت ، در سالهاي اخير اهميت زيادي براي نقش راهبردهاي مقابله و سبك زندگي افراد در چگونگي وضعيت سلامت جسماني و رواني آنها قايل شده است . شيوه هاي مقابله ؛ توانايي هاي شناختي و رفتاري اي هستند كه فرد مضطرب به منظور كنترل نيازهاي خاص دروني و بيروني فشارآور به كار مي گيرد .
در مقابله مذهبي از منابع مذهبي مثل دعا و نيايش ، توكل و توسل به خداوند و .... براي مقابله استفاده مي شود. يافته هاي اخير نشان داده اند از آنجايي كه اين نوع مقابله ها هم منبع حمايت عاطفي و هم وسيله اي براي تفسير مثبت حوادث زندگي هستند ،مي توانند مقابله هاي بعدي را تسهيل نمايند ، بنابراين به كارگيري آنها براي اكثر افراد ، سلامت ساز است.
رفتارهاي مذهبي ارزش مثبتي در پرداختن به نكات معني دار زندگي دارند. رفتارهايي از قبيل توكل به خداوند ، دعا و غيره .... مي توانند از طريق ايجاد اميد و تشويق به نگرش هاي مثبت ، موجب آرامش دروني فرد شوند. باور به اين كه خدايي هست كه موقعيتها را كنترل مي كند و ناظر بر عبادت كننده هاست ، تا حد زيادي اضطراب مرتبط با موقعيت را كاهش مي دهد. به طوري كه اغلب افراد مؤمن ارتباط خود را با خداوند مانند ارتباط با يك دوست بسيار صميمي توصيف مي كنند و معتقدند كه مي توان از طريق اتكا و توسل به خداوند ، اثر موقعيت هاي غير قابل كنترل را به طريقي كنترل نمود. به همين دليل گفته مي شود كه مذهب مي تواند به شيوه فعالي در فرآيند مقابله مؤثر باشد.
به طور كلي مقابله مذهبي ، متكي بر باورها و فعاليت هاي مذهبي است و از اين طريق در كنترل استرس هاي هيجاني و ناراحتي هاي جسمي به افراد كمك مي كند. داشتن معنا و هدف در زندگي ، احساس تعلق داشتن به منبعي والا ، اميدواري به كمك و ياري خداوند در شرايط مشكل زاي زندگي ، برخورداري از حمايت هاي اجتماعي ، حمايت روحاني و ..... همگي از جمله منابعي هستند كه افراد مذهبي با برخورداري از آنها مي توانند درمواجهه با حوادث فشار زاي زندگي ، آسيب كمتري را متحمل شوند.
مذهب مي تواند در تمامي عوامل ، نقش مؤثري در استرس زايي داشته باشد و در ارزيابي موقعيت ، ارزيابي شناختي فرد ، فعاليت هاي مقابله ، منابع حمايتي و .... سبب كاهش گرفتاري رواني شود. بر اين اساس ، مدتها است كه تصور مي شود بين مذهب وسلامت روان ارتباط مثبتي وجود دارد و اخيراً نيز روانشناسي مذهب ، حمايت هاي تجربي زيادي را در راستاي اين زمينه فراهم آورده است . ويتر و همكاران او نشان دادند كه 20 تا 60 درصد متغيرهاي سلامت رواني افراد بالغ ، توسط باورهاي مذهبي تبيين مي شود. در مطالعه ديگري ، ويلتيز و كريدر نشان دادند كه در يك نمونه 1650 نفري با ميانگين سني 50، نگرش هاي مذهبي با سلامت رواني رابطه مثبتي دارند. به علاوه مذهبي بودن ب ارضايت زناشويي در مردان و زنان و رضايت شغلي در مردان مرتبط بود.
بر اساس مطالعات انجام شده ديگر ، بين مذهبي بودن و معنا دار بودن زندگي و سلامت رواني ارتباط نزديكي وجود دارد. در يك بررسي كه 836 بزرگسال با ميانگين 4/ 73 سال شركت داشتند، معلوم شد كه بين سه شاخص مذهبي بودن ( فعاليت هاي مذهبي غير سازمان يافته و فعاليت هاي مذهبي سازمان يافته ) و روحيه داشتن و دلگرمي به زندگي ،همبستگي مثبتي وجود دارد . به علاوه اسپيكا و همكارانش ، 36 مطالعه تجربي در مورد مرگ و درگيري مذهبي را مرور كردند و نتيجه گرفتند كه ايمان قوي تر ، با ترس كمتر از مرگ همبستگي دارد. همچنين افرادي كه نمره بالاتري در شاخص مذهب دروني داشتند ، ترس كمتري را از مرگ گزارش كردند.
مطالعات ديگر ، تأثير مداخلات مذهبي را در كاهش اضطراب و تحمل فشارهاي رواني پس از بهبودي ، نشان داده اند . به عنوان مثال ، نتايج دو بررسي نشان داد ، كساني كه به اعتقادات مذهبي پايبند بودند ، اضطراب و ناراحتي كمتري را نسبت به كساني كه به اعتقادات مذهبي پايبند نبودند ، گزارش كرده اند. گارنتر و همكاران در زمينه سلامت رواني و اعتقادات مذهبي شش مقاله را مورد بررسي قرار دادند و دريافتند كه در تمام اين مطالعات بين اعتقادات مذهبي و سلامت رواني رابطه مثبتي وجود دارد . هانت سازگاري زناشويي 64 زوج را مورد بررسي قرارداد و نشان داد كه مذهب به طور مثبت باسازگاري زناشويي ، خوشحالي و رضايت زناشويي بالاتر ارتباط دارد و همچنين نتيجه گرفت كه مذهب يك عامل مهم در جلوگيري از طلاق است.
زاكرمن و همكاران در پژوهشي گزارش كردند ، در افراد سالمندي كه نمره كمتري درشاخص مذهبي بودن به دست آوردند ، ميزان مرگ ومير 42% بود ، در حالي كه اين ميزان براي افراد سالمندي كه نمره شاخص مذهبي بالايي داشتند 19% بود. در مطالعه ديگري ،كانينگ ، كلين و همكاران دريافتند كه سرطان در بين افرادي كه نمره بالاتري در شاخص مذهبي دروني كسب مي كنند كمتر شايع است . در بررسي ديگري ، مشاهده كردند افرادي كه هميشه از مقابله هاي مذهبي استفاده مي كنند نسبت به افرادي كه كمتر و گاهي از اين مقابله ها استفاده مي كنند در 9 شاخص از 12 شاخص سلامت روانشناختي ، نمرات بالاتري كسب كردند . موريس اثردعا و نيايش هاي مذهبي را روي افسردگي و اضطراب 24 بيمار سالمند بررسي كرد. او دريافت كه علايم آنها بعد از دعا كاهش زيادي داشته است. در مطالعه ديگري ، مكين توش نقش مذهب را در سازگاري افراد با يك رويداد معني دار زندگي بررسي كرد. او با 124پدرو مادري كه كودك خود را به علت سندرم مرگ ناگهاني از دست داده بودند مصاحبه كرد ودريافت كه مذهبي بودن با يافتن معني در مرگ ارتباط مثبتي دارد. به علاوه مذهبي بودن با افزايش صلاحيت رواني و كاهش ناراحتي در بين والدين در طي 18 ماه بعد از مرگ كودكانشان ، ارتباط داشت.
بنابر مطالبي كه در بالا ذكرگرديد ،مطالعه علمي اثرات و نقش مسائل مذهبي در سلامت رواني يك ضرورت اساسي است كه نبايد ناديده گرفته شود.

Borna66
06-02-2009, 10:25 PM
ريشه و اساس مذهب:
آيـا ديـن , نـاشى از فطرت انسان است , به گونه اى كه بى دينى , يك نوع حركت بر خلاف فطرت بـاشد يا عواملى خارجى باعث شده كه ما به سوى دين , مبدا هستى و ايمان مذهبى , گرايش پيدا كـنـيـم .
گـرچه در اين مختصر نمى توانيم به طور گسترده وارد اين بحث شويم , اما همين قدر مسلم است كه امروز روان شناسان ثابت كرده اند كه حس دينى و گرايش به امور مذهبى در ذات و فطرت بشر در همه تاريخ بوده است .
امـروز روان شـنـاسان چهار بعد را از ابعاد فطرى بشر مى شناسند: بعد اول : حس زيباگرايى , بعد دوم :حـس عـلـم گـرايـى , بـعد سوم : حس خيرگرايى ,بعد چهارم :حس خداگرايى .
آنها به اثبات رسـانـده اند كه گرايش به خدا و امور مذهبى در ذات و سرشت همه آدميان هست و حس دينى , يـك نـيـاز روحى است كه از نهاد بشر سرچشمه مى گيرد, از اين رو آنانى كه فاقد ايمان مذهبى هستند, درخود احساس گم شده اى مى كنند كه هيچ چيز نمى تواند جايگزين آن شود .
ويليام جيمز مى گويد: مـن بـه خـوبـى مـى پـذيـرم كه سرچشمه زندگى مذهبى , دل است و قبول دارم كه فرمول ها و دستورالعمل هاى فلسفى , مانند مطلب ترجمه شده اى است كه اصل آن به زبان ديگرى است .
كارل گوستاويانگ چنين مى نگارد: طبيعت آدمى , طورى ساخته شده است كه خود به خود به خدا به طور ديناميك در خود احساس عـطـش و پـرستش مى كند, از اين رو اگر به توحيد هدايت نشود, در برابر معبودهاى كاذب , سر تعظيم فرود مى آورد تا آن عطش درونى خود را سيراب كند. كوونتام مى گويد: هـم اكنون يك جريان فكرى وجود دارد كه روز به روز متفكران بيشترى از مكتب هاى مختلف را در زمـيـنـه مـذهـب مـعتقد مى سازد كه حس مذهبى , يكى از عناصر ثابت و طبيعى روح انسان است .
ايـن مـطـلب كه حس مذهبى در فطرت و نهاد انسان است , هم از نظر فلسفى ثابت شده و هم از نـظر علم روان شناسى و هم در علوم ديگر, پس اساس مذهب و ايمان مذهبى , دل و فطرت است و فاصله گرفتن از فطرت , فاصله گرفتن از كمال , سعادت و هدايت الهى است .
كسانى راه صحيح مى روند كه در مسير فطرت باشند .

Borna66
06-02-2009, 10:25 PM
علل دورى جوانان از مذهب:
موضوعی كه مناسب است در اين بخش به آن بپردازيم , عوامل فاصله گرفتن عده اى از جوانان از مذهب و ارزش هاى مذهبى است .
بـا وجـود نـهادينگى فطرت مذهبى و دست ناخورده بودن آن و اهميتش در زندگانى جوان , باز مـى بينيم جوانانى كه از مذهب ناخشنودند و تصور نادرست از مذهب و مسائل دينى دارند .
روشن اسـت كـه چـنـيـن تـصورى , ريشه در فطرت آنان ندارد, بلكه عوامل خارجى باعث دورى آنان از مذهب شده كه بعضى از آن عوامل در ذيل ذكر مى شود:

الف ) وجود خرافات به نام دين


بـعـضـى مـواقـع از عده اى افراد مذهبى , كه فاقد بصيرت در مسائل دينى هستند, كارهايى ديده مى شود كه ريشه مذهبى ندارد, اما آنها آن را از مذهب مى دانند و كسى را كه منكر آن باشد فردى ضـد مـذهب مى شمارند, براى مثال : براى رواگشتن حاجت خود به درخت متوسل مى شوند و به آن , پـارچـه يـا نـخ مـى بندند, اگر كسى حين انجام دادن كارى عطسه اى كرد از كار مورد نظر, اجـتناب مى كنند .
براى شفاى مريض خود به رمال متوسل مى شوند و براى مصون ماندن از چشم زخـم , اسـفـنـد دود مى كنند, فلان زمان يا فلان مكان را نحس مى دانند, براى اطلاع از حوادث آينده به فال و فالگير متوسل مى شوند و شبيه اين كارها, كه نه ريشه عقلى و علمى دارد و نه ريشه آسمانى و مذهبى , نه آيه اى دستور چنين كارهايى را به ما داده و نه روايتى آن را تاييد كرده است .

ب ) جهل و نا آگاهى


مذهب و مسائل مذهبى , از جمله عوامل دورى جوانان از مذهب است .
بسيارى جوانان در زمينه مذهب , اطلاعاتى در حد صفردارند .
آنان نه در زمينه جهان بينى مذهبى و عقايد دينى اطلاع دارند و نه در زمينه ايدئولوژى و بايد و نبايدهاى مذهبى مطالعه دارند و نه در زمينه تاريخ دين و نقش آن و شخصيت هاى برجسته دينى .
بعضى از آنها كه اهل تحصيل هستند, فقط در زمـينه دروس تحصيلى خود آگاهى دارند, لذا براى همين ناآگاهى , اغلب تصور خوبى از مذهب نـدارنـد و در نـتيجه به آن , تمايل نشان نمى دهند, حال آن كه اگر در باره مسائل مذهبى اطلاع داشـته باشند و به معارف آسمانى , آگاهى نسبى هم داشته باشند, جذب آن مى شدند و هيچ گاه آن را از دسـت نـمـى دادنـد و در مى يافتند كه گل هاى زيباى صفا, صميميت , محبت , يكرنگى و پـاكى كه مطلوب هر انسانى است , تنها در گلستان مذهب سبز مى شود و با داشتن ايمان به روح خود زيبايى مى بخشند و بر زيبايى هاى معقول زندگى مى افزايند .

پ ) عملكرد غلط افراد مذهبى


بـعـضـى از مـواقـع , عده اى جوانان به سبب عملكرد ناشيانه بعضى افراد مذهبى از اساس و اصل مـذهـب زده مى شوند و كار فلان شخص مذهبى را به حساب خود مذهب مى گذارند و از دين و تمام انسان هاى مذهبى , تنفر پيدا مى كنند, مثلا شخصى قصد امر به معروف يا نهى از منكر دارد, اما به روش آن آگاه نيست و با تندى دست به چنين كارى مى زند, يا فلان شخص مذهبى رعايت بهداشت و آراستگى ظاهر نمى كند و با چهره اى ژوليده در جامعه حاضر مى شود يا پدرى در امور مـذهـبى , مانند نماز و غيره بر فرزندش بسيار سخت مى گيرد .
و گاه او را به كارهاى غير واجب وامـى دارد .
قـطـعا برخوردهاى اين چنانى مى تواند زمينه يا عامل گريز جوانان از مذهب و ايمان مذهبى شود .
امـا نـكـته اى كه جوانان بايد به آن توجه داشته باشند, اين است كه برخورد ناشايست بعضى افراد نبايد موجب بدبينى آنان به مذهب شود, زيرا در مقابل هستند افراد مذهبى فراوانى كه روش هاى بسيار خوب و صحيح در برخورد با ديگران دارند و آن چنان برخورد جذاب دارند كه حتى اشخاص غـيـر مـذهـبـى هـم شيفته رفتار و برخورد آنها هستند .
اين منطقى و معقول نيست كه به سبب عـمـلـكرد نامناسب بعضى از مدعيان مذهب , از مذهب منزجر شويم , همان گونه كه اگر مامور بهداشت , به نام بهداشت , كار خطايى كرد, نبايد از اصل بهداشت متنفر شويم .
از اين رو جوان بايد رفتار افراد به ظاهر مذهبى را معيارى براى دين قرار ندهد, بلكه در هر حال , گفتار و كردار ائمه و بزرگان دين را رهنمون خود در زندگانى قرار دهد .
ت ) توهم تضاد بين مذهب و تجدد