PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : ایران و فراماسونری



شب بارانی
10-03-2012, 09:55 PM
در ایران، به جای فراماسونری، ‌اصطلاح مجمع فراموشان، خانة‌ فراموشان، فراموشخانه، مجمع فرامیسان و کارخانه و به جای فراماسون، فرامیسین و فرامیسن به کار رفته است.8 بعد از آن‌که در سال 1735،‌ نخستین لژ فراماسونری در کلکتة هند، بنیان نهاده شد و این مکان، محلی جهت ترویج فراماسونری در آسیا و به ویژه ایران گردید، برخی از ایرانیان که به هند می‌رفتند، در این لژ‌ها راه می‌یافتند و در بازگشت به ایران، بیشتر در فارس و اصفهان، زمینة ‌پخش و پراکندن اندیشه‌های ماسونی را آن هم بیشتر در میان گروهی معین از مردم فراهم می‌کردند.

گروهی دیگر از ایرانیان که برای بازرگانی، به خاک عثمانی و مصر می‌رفتند، در آن اماکن، با فراماسون‌های فرانسوی آشنا می‌شدند و در قاهره و استانبول، با آموزش‌هایی که بدانان می‌دادند، به ایران بازمی‌گشتند و آوازه‌گر فراماسونری می‌شدند. در روسیه نیز افرادی مانند میرزا فتحعلی آخونداوف که از ایرانیان مقیم آن دیار بود، بر پا کردن انجمن‌های ماسونی را چارة‌ دردهای ایران می‌پنداشت.


ایرانیان؛ در دامی به نام فراماسونری


حس کنجکاوی ایرانیان درباره فراماسونری، از اوایل قرن نوزدهم مورد توجه عده‌ای از جهانگردان قرار گرفت. جیمز فریزر که در سال‌های 1821 و 1822 و همچنین در سال 1833، مسافرت‌های مکرری به ایران کرده است، می‌نویسد:«کمتر سازمان یا نهاد اروپایی به اندازة‌ فراماسونری حسّ کنجکاوی شرقی‌ها را برانگیخته است. جنبة‌ سرّی و اسرارآمیز آن، موجب برانگیختن تخیّلات آن‌ها می‌شود و به ویژه در ایران که صوفی‌گری یا اندیشة آزاد مذهبی رواج دارد، فراماسونری بیشتر جلب توجه کرده است.

اطلاعاتی که آن‌ها دربارة‌ فراماسونری اروپا به دست آورده‌اند...، این تخیل را در آن‌ها به وجود آورده است که با پیوستن به این مجمع اخوت، آن‌ها به بسیاری از دانش‌ها و رمز و رازهای عرفانی و ماوراءالطبیعه که از دسترس دیگران خارج است، دست خواهند یافت و من کمتر ایرانی را یافته‌ام که پس از شنیدن این مطالب اغواگرانه، برای فراماسون‌ شدن، تمایل نشان ندهد.»10در این راه، افراد متعددی، نقش اساسی داشته‌اند که به اختصار در ادامه به نام برخی از آنان اشاره می‌نماییم.

فراماسونرهای ایرانی


احتمالاً برای نخستین بار، دو تن به نام‌های سیدعبداللطیف و میرزا ابوطالب دربارة فراماسونری اطلاعاتی را کسب کرده‌اند.11 این اطلاعات – همانگونه که پیشتر گفته شد - از طریق انگلیسی‌ها و در هند کسب شده بود. میرزا ابوالحسن‌خان شیرازی نیز اولین ایرانی بود که در انگلستان به فرقة ماسونی پیوست. دومین ایرانی که در انگلستان فراماسون شد، میرزا صالح شیرازی بود. او یکی از پنج محصّلی بود که در سال 1815 از طرف شاهزادة ولیعهد، عباس میرزا، به لندن اعزام شد.12

عسکرخان افشار دومی نیز نخستین ایرانی است که در فرانسه به انجمن ماسونی پیوست.13 از دیگر فراماسونرهای ایرانی باید به میرزا سید جعفرخان فراهانی معروف به مشیرالدوله اشاره نمود که در سال 1817 در لندن به عضویت فراماسونری درآمد.14 تقریباً در همین ایام نیز سه شاهزاده ایرانی که فرزندان حسینعلی میرزا فرمانفرما بودند، به نام‌های رضا قلی‌ میرزا، نجفعلی میرزا و تیمور میرزا؛ با گریختن از ایران و رفتن به لندن، رسماً به جرگة فراماسونرها درآمدند.15 ابوطالب فرخ‌خان امین‌الدوله کاشی که از غلامان فتحعلی‌شاه به شمار می‌آمد نیز در پاریس به لژ فراماسونی گراندریان پیوست.


بی‌گمان باید نخستین کسی که انجمنی‌ همانند فراماسونری را در ایران بر پا کرد، میرزاملکم‌خان ناظم‌الدوله ارمنی جلفایی اصفهانی دانست. ملکم‌خان برپاکنندة فراموشخانه بود، اما برای حفظ ظاهر و برخی ملاحظات سیاسی، جلال‌الدین میرزا، از فرزندان فتحعلی‌شاه را رئیس فراموشخانه کرد


از دیگر فراماسونرهای ایرانی، می‌باید به میرزا عباسقلی‌خان آدمیت اشاره نمود که با تأسیس جامع آدمیت، به نوعی به امتداد تأسیس فراموشخانه ملکم‌خان پرداخت.18 همچنین باید تأسیس انجمن اخوت به دست حاج میرزا محمدحسن اصفهانی مشهور به صفی‌علی‌شاه را هم در این راستا ارزیابی کرد.19ازجمله دیگر ایرانیان فراماسونر باید به افرادی مانند میرزا علی‌خان ظهیرالدوله، شیخ محسن‌خان معین‌الملک، شیخ محسن‌خان مشیرالدوله، میرزا نصرالله‌خان نائینی، میرزاصادق‌خان امیری فراهانی (ادیب الممالک) و ... اشاره نمود.20

عصر پهلوی؛ عصر رشد قارچ‌گونه فراماسونری

عصر پهلوی‌ها و به ویژه پهلوی دوم را می‌باید عصر رشد قارچ‌‌گونه فراماسونری در ایران دانست. در این دوره، اندیشة فراماسونری، به شکل بسیار نظام‌مند و هدفدار به کار خود ادامه داد، به گونه‌ای که در رأس حکومت می‌شد فراماسون‌های زیادی را دید. محمدعلی فروغی مشهور به ذکاء‌الملک که به عنوان نخست‌وزیر رضاشاه و اولین نخست‌وزیر محمدرضا شاه به شمار می‌رفت، خود از فراماسون‌های نامی آن دوران به شمار می‌رفت.

سیدحسن تقی‌زاده نیز از فراماسون‌های پیشینه‌دار و از کسانی است که به لژ بیداری ایران پیوست و بعدها نیز از لژهای دیگری هم سر درآورد. با این همه اما، اوج‌گیری فراماسونری در ایران دورة پهلوی دوم را باید همزمان با اوج‌گیری محمدرضا پهلوی به قدرت دانست. محمدرضا شاه در واقع رهبر عالی فراماسونری ایران به شمار می‌رفت که حتی انتصاب جعفر شریف‌امامی در رأس تشکیلات ماسونی، به دستور او بوده است. این سند ساواک که 18/7/1347 نوشته شد، دلیلی واضح بر مدعای فوق است:

«... در شرفیابی که آقای دکتر سعید مالک به حضور شاهنشاه آریامهر حاصل نموده، به منظور ریاست یکی از آقایان دکتر منوچهر اقبال، دکتر سیدحسن امامی و مهندس شریف‌امامی، پیشنهاداً به شرف عرض رسانیده ... شاهنشاه آریامهر، آقای مهندس شریف‌امامی را جهت سرپرستی لژ بزرگ ایران انتخاب فرمودند...».21

همچنین در سند دیگر ساواک در 17/7/1351 آمده است که:«برای احداث ساختمان فراماسونری در اطراف شهریار تهران – مبلغ 9 میلیون تومان هزینه برآورد شده که از آن مبلغ، 4 میلیون تومان اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر اعطاء ... [کرده‌اند]».


همین‌طور در سند دیگر ساواک مورخ 28/4/1349 می‌خوانیم:«شاهنشاه آریامهر پس از مراجعت از مسافرت خارج از کشور، در مورد فراماسونری به آقای مهندس شریف امامی فرموده‌اند: «وضع در چه حال است؟ این پولدارها و گردن‌‌کلف‌‌هایی که هستند، چه می‌کنند؟ پول جمع کنید ساختمان بسازید، زمین را هم من می‌دهم».23 این سخن محمدرضا، حکایت از حمایت عمیق وی از این جریان دارد. وی جهت تمرکز لژهای پراکنده فراماسونری موجود در ایران، «لژ بزرگ ایران» 1به ریاست شریف‌امامی تشکیل داد.

سند مورخ 30/11/1355، وضع فراماسونری ایران را پیش از تأسیس «لژ بزرگ ایران» چنین توضیح می‌دهد:«... قبل از این‌که لژ بزرگ ایران تشکیل گردد، لژهای فراماسونری منظم ایران به سه گروه تقسیم می‌شدند: الف: لژهای تابع تشکیلات ماسونی انگلستان ... ب: لژهای تابع تشکیلات ماسونی فرانسه ... پ: لژهای تابع تشکیلات ماسونی آلمان... اما به دنبال تشکیل لژ بزرگ ایران، ترکیب رهبران لژ به شکلی صورت گرفت که مهندس شریف‌امامی از لژهای آلمانی، دکتر حسن امامی از لژهای انگلیسی و دکتر احمد علی‌آبادی از لژهای فرانسوی، در رأس لژ بزرگ ایران واقع [شدند] ...».


نفوذ بی‌حد و حصر فراماسونری در ایران، تنها در حصار نفوذ پادشاه و نخست‌وزیر مملکت محصور نماند، بلکه سایر ارکان کشور نیز به تبع از پادشاه خود، به گسترش این تفکر و تشکیلات دامن می‌زدند. حتی در مجلس فرمایشی زمان شاه نیز بیشتر نمایندگان مجلس و رؤسای کمیسیون‌های وقت ریاست مجلس، از بین فراماسون‌ها انتخاب شدند. سند مورخ 12/7/1348 ساواک، مؤید این مدعا است:

«... در انتخابات داخلی سال گذشته مجلس شورای ملّی، عملاً همه فراماسون‌های وابسته به گروه اکثریت، مقامات هیئت رئیسه و هیئت رئیسه کمیسیون‌ها را حائز گردیدند که این موضوع در میان نمایندگان غیر فراماسونی اثر فوق‌العاده بدی به جای گذارده و اکنون نیز گفته می‌شود که در انتخابات سال جاری نیز همه مقامات مذکور را در درجة اول، نمایندگان وابسته به فراماسون‌ها اشغال خواهند نمود. ضمناً اسامی نمایندگان فراماسونری به شرح زیر معروض و در رأس آن‌ها عبدالله ریاضی، رئیس مجلس شورای ملّی قرار گرفته و مدت دو سال است که به گروه فراماسونری شریف‌امامی رئیس مجلس سنا پیوسته است...».25

غیر از مجلس، هیئت‌وزیران را نیز باید معرکه‌ای جهت جولان دادن فراماسونرها دانست، به ویژه آن‌که در کابینة دوم شریف‌امامی در تابستان 1357، حدود هفت وزیر کابینة وی از اعضای رسمی فراماسونری به شمار می‌آمدند.

کوتاه سخن آن‌که دوران سلطنت محمدرضا شاه را باید دورة اوج‌گیری و تسلط بی‌حد و حصر فراماسونرها در ایران دانست که دائره شمول آن از پادشاه مملکت تا نمایندگان مجلس را شامل می‌شد.