PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : زندگی و شیوه های درست زیستن



Borna66
06-02-2009, 04:34 PM
سلام

به امید اینکه همه ی ما زندگی را توام با شادی و آرامش سپری کنیم.


زندگی چیست؟

هر کس در این مورد نظری دارد و آن را از دیدگاهی که معرف بینش و نگر هویت و جهان بینی خود اوست تعریف
می کند. گروهی زندگی را " خون دل خوردن و پشت دیوار آرزو مردن می دانند و گروهی می گویند: " زندگی
چیست: عشق ورزیدن , زندگی را به عشق بخشیدن".
زندگی , بازتاب هویت یک انسان در دنیای بیرون اوست. زندگی , کتابی است که تو , نویسنده آن هستی. زندگی
, جمله ای است که فعل آن به تو باز می گردد , دیوان شعری است که شاه بیت غزلش , تو هستی . زندگی ,
نوازنده ای است که موسقی دل انگیز هستی ات را می نوازد و خواننده ای است که تنها از تو می خواند.
زندگی سراسر تعالی , سراسر روح و هنر و زیبایی , سراسر امید و آرزو و خواسته های آرمانی , سراسر
سلامت , سعادت و خوشبختی .
زندگی سراسر هر انسان , بازتاب هویت اوست, چرا که هویت هر انسان نشات گرفته از نظام باورهای اوست و
این باورها ایده ها و عقاید هستند که اندیشه های نو را در ذهن تو خلق می کند و اندیشه های نو و جدید زندگی
ات را شکل می دهند به من بگو که چگونه فکر می کنی؟!
اندیشه های تو از همان باورهایی سرچشمه می گیرد که در خود ساخته و پرداخته ای. پس اینجا باز هم به نوعی
روی اصل هویت تاکید داریم و به همان بحثی اشاره داریم که پایه و اساس مباحث زندگی در مسیر کمال را
تشکیل می دهد.
آری , زندگی هر انسان بازتاب هویت او در دنیای بیرون اوست و زندگی انسانی که در مسیر کمال ره می پوید ,
نیر باید در وهله اول با هویت منحصر به فردی که کسب کرده است سازگار و هماهنگ بوده و به طور کامل
سنخیت داشته باشد, چرا که انسان در برخورد با هر یک از رویدادهای زندگی خویش برای ارایه پاسخ و عکس
العمل مناسب به درون خود یعنی به هویت و شخصیت خود رجوع می کند.
گاه رویدادهای زندگی تنها تلنگری است تا مارا از خواب غفلت بیدار کند و به یادمان بیاورد که زنده ایم و زندگان را
زندگی باید. به یادمان بیاورد که در این دنیا برای انجام ماموریت مهمی آمده ایم. اعتبار برگه ماموریتی که در دست
داریم بعد از مدت کوتاهی منقضی خواهد شد, پس باید زمان را دریابیم و باید هر آنچه داریم در طبخ اخلاص
گذاریم تا نشدنی ها شدنی ها و غیر ممکن ها امکان پذیر شوند.باید کلمه ای غیر ممکن را از دایره المعارف
هستی خط زد, چرا که این واژه در قاموس زندگی نمی گنجد.

Borna66
06-02-2009, 04:34 PM
درسهای ده گانه زندگی

درس اول
من خود را از اعتیاد کردن به امنیت , حساسیت و اقتدار رها می کنم. این اعتیاد کردها مرا تشویق کیند تا بکوشم
به زور بر اوضاع زندگی ام نسلط یابم
درس دوم
در می یابم که اعتیاد های غالب بر قلمرو ذهن من , چگونه توهم درباره دنیای متغیر مردم و اوضاع پیرامون را می
سازد.
درس سوم
من به استقبال فرصتهای (حتی خطرناک) زندگی می روم که شناخت امتیازهایم را به من ارائه می کند,
اعتیادهایی که باید از الگوی احساسی خود بزدایم
درس چهارم
همیشه به یاد دارم اکنون و همین جا از هر آنچه لازمه خوشبختی است ,برخوردارم. مگر آنکه اجازه دهم خواسته
ها و انتظاراتی که بر پایه گذشته بی جان یا آینده خیالی است ذهن مرا آلوده کند.
درس پنجم
اکنون مسئولیت هر آنچه تجربه می کنم به عهده می گیرم , زیرا این برنامه ریزی ذهن من است که اعمال من و
تاثیر واکنش های اطرافیانم را تعیین می کند.
درس ششم
من اکنون و در این مکان خوشتن را کاملا می پذیرم و آگاهانه آنچه احساس می کنم و می اندیشم, می گویم و
انجام می دهم( حتی اعتیادهای عاطفی خود را لازمه حرکت به سوی کمال می دانم.)
درس هفتم
من قلب خود را به روی همه افراد جهان می گشایم و مشتاقم عمیقترین احساساتم را به آنها ارزانی دارم, زیرا
هر گونه پنهان داشتن عواطف مرا در توهم جدایی دیگران نگاه می دارد
درس هشتم.
مشکلات دیگران را با دلسوزی مهر آمیز درک می کنم , بدون آنکه عواطف خود را درگیر مشکلات انها که منظور
رشد درونی ایشان بوجود آمده است بسازم
درس نهم
هنگامی که هماهنگ , تمرکز و مهرورزی هستم, آزادانه عمل می کنم و در صورت امکان از ارتکاب هر گونه عمل
به هنگام ناراحتی و محدودیت از دانش عشق و آگاهی گسترده , اجتناب می ورزم
درس دهم
من همه کس و خویش را موجودی رو به بیداری می یابم که در اینجا حضور دارد تا به سطوح متعالی آگاهی از
عشق بی قید و شرط یگانگی دست یابد.

Borna66
06-02-2009, 04:34 PM
عشقت را ببخش


ارزشت را با مقایسه کردن خود با دیگران پایین نیاور, زیرا همه ما با یکدیگر متفاوتیم.
اهداف و آرزوهایت را با توجه به آن چه که دیگران با اهمیت تصور می کنند, تعیین نکن, زیرا فقط تو می دانی که
چه چیزی برایت بهترین است.
با زندگی کردن در گذشته یا اینده زیستن در زمان حال را از دست نده. حتی اگر یک روز در زمان حال زندگی کنی,
همه روزهای عمرت را زیسته ای.
هنگامی که هنوز چیزی برای بخشیدن داری , هرگز ناامید نشو.
هیچ چیز واقعا به پایان نمی رسد تا لحظه ای که خودت دست از تلاش برداری از مواجه شدن با خطرات نترس, زیرا
بدین ترتیب فرصت می یابی که بیاموزی چقدر باید شجاع باشی.
با گفتن این که: یافتن عشق غیر ممکن است مانع ورود عشق به زندگی خود نشو.
سریعترین راه دریافت عشق , بخشیدن آن به دیگران است.
سریعترین راه از دست دادن آن محکم نگاه داشتن آن است.
رویا های خود را رها نکن. بدون رویا بودن یعنی بدون امید بودن و ناامیدی یعنی این که هیچ هدفی نداری.
زندگی یک مسابقه نیست , بلکه سفری است که هر قدم از مسیر آن را باید لمس کرد و چشید.

Borna66
06-02-2009, 04:34 PM
راههای کسب آرامش

1- جلوی کریه خود را تگیرید و گهگاهی گریه کنید.
2- افراد آرام دائم به خود می گویند که برای تغییر گذشته کاری نمی توان انجام داد پس باید از ادامه زندگی لذت
برد.
3- حداقل روزی 15 دقیقه را در سکوت کامل بگذرانید و به آنچه که می خواهید در زندگی به دست آورید فکر کنید.
4- هنگامی که احساس می کنید ذهنتان پر از افکار گوناگون است و هیچ جای خالی در آن وجود ندارد با قدم زدن
سعی کنید ذهن خودتان را خالی کنید.
5- به کودکان نگاه کنید و ببینید چگونه از زندگی لذت می برند. زندگی با آرامش را از کودکان یاد بگیرید.
6- سعی کنید به داشته های خود قناعت کنیدو در این صورت احساس رضایت بیشتری از زندگی خواهید کرد.
7- اکسیژن باعث می شود مغز شما بهتر فعالیت کند. پس در محل زندگی و کار خود گیاه نگاه دارید.
8- این همه عجله برای چیست؟ به یاد داشته باشید سرعت حرکت شما با احساس شما رابطه مستقیمی داردو
پس سعی کنید عجول و شتابزده نباشید.
9- شوخی روش خوبی برای رسیدن به آرامش است . پس شوخی طبع باشید.
10- لحظات زیبای زندگیتان را بایگانی کنید. سعی کنید از این لحظات فیلم و عکس تهیه کنید و در لحظات ناراحتی
به آن نگاه کنید تا به یاد
بیاورید زندگی همیشه برای شما تلخ و دشوار نبوده است.
11- آرام سخن گفتن باعث می شود ظربان قلب و تنفس شما کم شود و این پایین آمدن ضربان قلب آرامش
بیشتری به شما می دهد.
12- شاد کردن دیگران باعث می شود احساس و انرژی مثبتی به شما منتقل شود.
15- هر چند وقت یک بار ساعتتان را باز کنید و اجاره بدهید از شر فشار زمان نجات پیدا کنید.
16- مسافرت به شما کمک خواهد کرد تا برای مدتی فکر شما آزاد باشد واثرات مسافرت پس از برگشت به
خوبی در زندگی روزمره شما نمایان خواهد شد.
17- دیگران را ببخشید. زیرا بخشش و شاد کردن دیگران یکی از مسائل زندگی بخش است.
18- سعی کنید در هنگام عصبانیت خود را به گونه ای تخلیه کنید . مثلا به بالای پشت بام بروید و فریاد بکشید
19- لباسهای راحت و گشاد باعث آرامش می شوند.
20- سعی کنید به موقع غذا بخورید و از غذا خوردن لذت ببرید. زیرا غذا خوردن باعث آرامش سیستم عصبی می
شود.

Borna66
06-02-2009, 04:35 PM
چگونه دوستان تازه اي پيدا كنيم؟

1- مي توانيد با پوشيدن يك لباس راحت و اسپرت به نمايشگا يا ورزشگاه مورد علاقه تان برويد تا با كساني كه هم سليقه شما هستند اشنا شويد
2- از خود شخصيت مغلوبي نشان ندهيد كمرتان را صاف كرده سرتان را بالا بگيريد اخمهايتان را باز كنيد و سعي كنيد كه هميشه لبخندي روي لب داشته باشيد تا چهره اي شاد و نوراني پيدا كنيد
3- به افرادي كه از كنارتان مي گذرند يا با شما برخوردي دارند با لبخند و مهرباني رفتار كنيد.
4- شما مي توانيد سر صحبت را با بيان يك موضوع مشترك كه مورد علاقه هر دوي شما در ان مكان است باز كنيد يا حتي از نحوه لباس پوشيدن ان فرد يا چيزهايي كه به همراه دارد به گونه اي تعريف كنيد
5- چنانچه ديديد او هم تمايل به صحبت با شما را دارد مي توانيد به بحث و گفتگوهايتان ادامه دهيد در غير اين صورت خودتان را سبك نكنيد و شخص بدپيله اي نباشيد
6- اگر وسيله اي نقليه داشتيد مي توانيد با رساندن افرادي كه با شما هم مسير هستند در طي راه با انها دوست شويد.
7- در نهايت اگر اخلاق و معيارهاي هر دو نفر شما با هم هماهنگ بود مي توانيد براي روز هاي آينده در يك رستوران يا يك محل عمومي ديگر به صرف دسر عصر با هم قرار بگذاريد يا حتي او را به خانه خودتان دعوت كنيد
نكات بسيار مهم
يكي از راههايي كه مي توانيد دوستان خوبي با شرايط مشابه خودتان پيدا كنيد از طري بچه هايتان است به طور مثال شما مي توانيد با خانواده دوستان فرزندانتان در مهد كودك يا وقتي كه براي رسيدگي به امور مدرسه انها به آنجا مي رويد ، دوست شويد. در اين شرايط فرزندتان هم همبازي دارد و حوصله اش در رفت و آمد هاي شما سر نمي رود.
اگر مايل هستيد با كسي دوست شويد حتما طوري قدم پيش بگذاريد كه او احساس نكند كه شما مي خواهيد برايش مزاحمت ايجاد كنيد.
سعي كنيد فرد خجالتي و كم رويي نباشيد و در عالم دوستي هر كاري از دستان بر مي آيد براي دوستتان انجام دهيد.
هرگز براي كاري كه براي دوستتان انجام مي دهيد سرش منت نگذاريد و آن كار را دائما به رخش نكشيد.
سعي كنيد از خودتان شخصيت واحدي داشته باشيد و با معاشرت با افرادي مختلف دائما رنگ عوض نكنيد.
بهتر است بدقول نباشيد و سر وقت در قرارهايتان حاضر شويد تا دوستانتان روي قول و قرار هاي شما حساب كنند
اگر مايليد مي توانيد گاهي براي دوستتان پول خرج كنيد اما سعي كنيد كه بيش از حد روي دست آنها خرج نگذاريد چرا كه ان وقت شما را فرد مفت خور و سوء استفاده گري مي داند
هرگز به دوستانتان دروغ نگويد چرا كه هر حال دروغ شما افشا مي شود و ديگر كسي حتي حرفهاي راست و درست شما را هم باور نخواهد كرد و به دروغگويي معروف مي شويد هرگز پشت سر دوستانتان بدگويي نكنيد چرا كه به طور حتم به گوش آنها خواهد رسيد و اين بدترين عملي است كه در عالم دوستي مي توان انجام داد. به ياد داشته باشيد كه حفظ كردن يك دوستي به مراتب دشوارتر از پيدا كردن دوست است.

Borna66
06-02-2009, 04:35 PM
احساس خود کم بینی وعقده ی حقارت

مهمترین آفت تاثیر درگفتار
عقده ی حقارت یکی از رایج ترین آسیب های روانی فرد، درعصر حاضر است که علل پیدایش آن را باید در تربیت وآموزش دوران کودکی جستجو کرد.
افرادی که دچاراین مشکل می باشند، به گونه های متفاوت درزندگی ، با آن مواجه میشوند.
برخی ازدانش آموزان با استعداد ، سرکلاس ، دردروس شفاهی در می مانند. ترس ودلهره سراسر وجود آنان را فرا می گیرد وتپش قلب آنها تندتر می گردد به طوری که تمام دریافت های گذشته ی خودرا ، علی رغم زحمات زیادشان درمطالعه ، به سادگی ازدست می دهند.
آنان خودرا لایق نمی دانند تا درکنفرانس ، وسخنرانی های علمی در دبیرستان ویا دانشگاه شرکت کنند. تا نوبت پاسخ گویی آنها به سوالات فرا می رسد، دست و پای خودرا گم می کنند وآرزو می کنند که ای کاش هیچ گاه استاد، آنان را پشت میز خطابه فرا نخوانده بود.
این گونه دانش آموزان یا دانشجویان خودرا دربرابر همشاگردیان خویش ، خوارمی شمارند ویا برای آنان، ارزشی افراطی قائل می شوند. احساس می کنند، متنی را که برای درس شفاهی آماده کرده اند، ازسایر همکلاسیها ضعیف تر است وبراین باورند که به هنگام کنفرانس ، پوزخندی حاکی ازتمسخر، برلبان شنوندگان نقش بسته است!
احساس خود کم بینی ، به خودی خود، نشانه ای ازحقارت« نفس» نیست، بلکه آنچه را به صورت عقده یا ضایعه ی دردناک روانی در می آورد، خودداری ازدرک وپذیرش آن ، هراس از رویارویی با آن ویا پنهان ساختن آن در اعماق ضمیر ما است، یا بخواهیم ازطریق واکنش های نادرست ونابخردانه این کاستی ها را جبران کنیم.
فقدان اعتماد به نفس، احساس گناه، بی اعتمادی به لیاقت و کفایت شخصی ، بدبینی ونا امیدی وسرخوردگی، ازعوامل بروز این احساس می باشد. گروهی ازافراد به ویژه کودکان، آمادگی بیشتری برای پذیرش و پرورش احساس حقارت در خود دارند. اینان از کاستی یا ضایعه ی عضوی رنج می برند.
نشانه های خفیف خود کم بینی درافراد به شرح زیر می باشد:
1- تلاش سخت وپی گیر درجهت دست یابی به هدفهای مبهم، بیهوده ویا نابخردانه
2- احساس ترس یا شرم در رویارویی با دیگران ودوری از مردم وانزوا طلبی
3- حساسیت بیش ازاندازه واحساس خواری وضعف نفس
4- سطحی نگری وکناره گیری ازتفکر اصولی که عموما همراه با عدم تحرک وبی بندوباری مفرط مشاهده می شود
5- دوره های پی درپی سکوت وپرحرفی
6- بدبینی وبیزاری وافراط درخرده گیری وعیب جویی
درحقیقت مشکل اصلی این نیست که چه نقاط ضعف یانقصی درما وجود داردویا درچه زمینه هایی احساس حقارت می کنیم، بلکه آنچه اهمیت دارد، تلقی ودیدگاه شخصی ما ازاین مسائل ، وواکنشی است که در برابر آنها ازخود نشان می دهیم.
هرگاه از پایگاه برتری قدرت وشجاعت به پستی های ناتوانی وحقارت درون بنگریم وبه نیروی خود واراده، آنها را ازوجود خویش برانیم، به زودی افق زندگی ما به نور نیک بختی وسلامت روان، روشن خواهد شد، اما اگر احساس خود کم بینی وحقارت را به خود راه دهیم وبدان گردن نهیم، در اندک زمانی شخصیت ما را به فساد وتباهی خواهد کشاند وجسم وجانمان را بیمار خواهد ساخت. پس دلیلی برای احساس شرم یا خودکم بینی وجود ندارد.
باید بکوشیم تا استعدادفطری وظرفیت خویش را درهرپایه ومقیاس که باشد، بیدارسازیم وآنها را درراه نابودی وسرکوبی نا توانی ها وحقارتهای درونی خویش ، به کارببریم.
انسان باید درهرشرایط واحوالی ، به امتیاز های درونی خویش امیدوار باشد، ویژگیهای برتر وتواناییهای خلاقه ی خود را به درستی بشناسد وازراه شکوفایی آنه، به برتری روان وشخصیتی متین و استوار دست یابد تا از رخنه وسلطه ی ناامیدی وحقارت درامان بماند.
تجربه نشان داده است که هرگاه شخص بتواند، رویداد اصلی گذشته ی خود را ، به خاطر بیاورد وآگاهانه، عقده ها را از نهان گاه خویش بیرون براند وچهره ی حقیقی آنهارا در پرتو خرد بازشناسد، بی شک روان اوشفا خواهد یافت، واز رنج وپریشانی آزاد خواهد شد.

Borna66
06-02-2009, 04:35 PM
تکنیک نه گفتن به دیگران

هر کس برای نه گفتن راهی را انتخاب می کند شما کدام را انتخاب می کنید؟
1-گفتن با صلابت در یک کلام, نه والسلام
2-گفتن نه همراه با توضیح دادن نه ممنون من این کاره نیستم چون سیگار نمی کشم
3-دلیل تراشی: من در اصل تمایل به این کار ندارم چون به من اسیب میرساند
4-بهانه آوردن: حالا من کار دارم باید بروم وقت ندارم
5-تعویض موضوع: گفتن نه و بعد حرف زدن در مورد موضوعی دیگر راستی سریال دیشب رو دیدی؟ عجب چیزی بود! من که خوشم آمد.
6-فاصله گیری: گفتن نه و بعد از آن مکان دور شدن
7-پشت گوش انداختن: نه حالا باشد برای وقت دیگر
8-بی اعتنایی: انگار که طرف رو نمی بینی به جای دیگر نگاه کردن و فکر کردن.
9-رو کم کنی: نه نه نه هرگز خوشم نمی آمد حرفشو نزن.

Borna66
06-02-2009, 04:35 PM
چهل نكته براي يك زندگي

در هر سفری هم توفان هست هم آرامش.
. بهتر است تنها سفر کنی تا با آدمی دغل
بدون تغییر پیشرفت حاصل نمی شود
. چیزی که به هدیه شده ، حق خود ندا
.به نور نگاه کن، سایه ها پشت سرت خواهند بود
. مسافر عاقل همه چیز را دوبرابر در نظر می گیرد
.از پیرشدن نترس ، از رشد نکردن بترس
. تحقیر کردن دیگران به زودی خود ما را تحقیر خواهد کرد
. صبر کردن شجاعت بیشتری می خواهد
. خودشیفتگی قرین شکست است
. باید تخمی بشکند تا عقابی به پرواز درآید
کیسه ی شکارچی دزد هرگز پر نمی شود
. تا نو محرز نشده ، کهنه را دور نینداز
پیش از آن که طرح درو را بریزی ، بذر بکار
یک دوست واقعی بهتر از چاپلوسان دروغگوست
موهبت های بسیار داریم که از آنها استفاده نمی کنیم
. زبان نقره ای ، حرف های مبهم می زند
گام های بلند بردار تا رد پایی از خودت بجای بگذاری
فراوانی آرزو، آن را بر باد می دهد
خواسته هایی که از فرط استیصال باشد ، عوارض عجیب به همراه می آورد.
کلمات تحسین آمیز به سرعت محو می شوند.
. عمر دراز ، عزت را ازمیان می برد
درخلوت همان طور زندگی کن که درپیش جمعی
سنگ ، هم دیوار می سازد وهم پل
اول گوش کن ، سپس بشنو
.داشتن دوگوش ویک زبان تصادفی نیست
.جواهر بدون جلا دادن نخواهد درخشید
. کمی از هرچیز کافی است
. شیر هم از مزاحمت مگس در عذاب است
کار را هرچه بیشتر کنی ، بهتر خواهی کرد
. هرچیز تازه، کهنه ی تغییر یافته است
. جبران کردن بهتر از عذر خواهی است
. از قسمت کم عمق به آب بزن
.گرسنه از کیفیت غذا شکوه نمی کند
دیدگاه خود را تغییر می دهد واحمق هرگزعاقل.
. دست تمیز نیازی به شستن ندارد
. خرد از شگفت زدگی زاده می شود
. بهتر است چراغ روشن کنی ، تا این که در تاریکی بلغزی38
. پیمانی که در توفان بسته می شود، در آرامش فراموش می شود39
دلش را از هرکس که می بینی بربا40.

Borna66
06-02-2009, 04:36 PM
نه نکته برای محبوب شدن


چند پیشنهاد جهت ارتباط موثر و محبوبیت در بین دیگران:
1- یک پیشنهاد تکراری!! شنونده خوبی باشید . شاید بگویید گوش کردن که کاری ندارد, بله گوش کردن ساده
است اما اگر شنونده فن گوش کردن را نتواند به درستی به کار ببندد , رابطه سالم و موثری پدید نمی آید. برای
آنکه محبوب دیگران شوید باید حس گوش کردن را یاد بگیرید, تمرین کنید و بسیار به کار ببندید. هماهنگی لازم
بین اینکه شما ژست بگیرید, توی چشم طرف مقابلتان زل بزنید و مرتبا سرتان را تکان بدهید
اما حواستان پیش معامله خانه تان یا هر چیز دیگری باشد, هر کسی را متوجه این موضوع که شما فن گوش کردن
را بلد نیستید می کند فن گوش کردن مغایر با خمیازه کشیدن , به ساعت مگاه کردن وتند تند آدامس جویدن
است.
2- صادق باشید, بدون ابهام و با صراحت و صداقت صحبت کنید. روابطی که این اصل راندارند بی شک قطع
خواهند شد.
3- همدلی کنید نه همدردی! هیچ کس درد هیچ کسی را به طور واقعی نمی فهمد, پس ما همدردی نمی توانیم
کنیم اما همدلی فرایندی است که در طی ان خودمان را جای طرف مقابل می گذاریم و دنیا را از دریچه چشم او
می نگریم. در همدلی قضاوت ممنوع است و ما حق نداریم درباره دیگران قضاوت کنیم مگر اینکه قاضی یا
حقوقدان باشیم؟!
4- حرف خود را مزه مزه کنید خودتان را جای طرف مقابل بگذارید و اگر گفته هایتان تلخ نبود به زبان بیاورید.
5- نصیحت نکنید هیچ یک از ما از نصیحت خوشمان نمی اید بیهوده خود را خسته نکنید و به جای نصیحت پیشنهاد
بدهید.
6- سرزنش نکنید هیچ کس بی عیب نیست و هیچ گلی بی خار نمی باشد. پس دیگر جایی برای سرزنش باقی
نمی ماند.سرزنش کردن بهداشت روانی دیگران را به خطر می اندازد.
7- افراد را همان گونه که هستند بپذیرید اگر قصد محبوبیت دارید بهتر است افراد را با تمام بدی ها و خوبی
هایشان بپذیرید. پذیرش بی قید و شرط را فراموش نکنید.
8- احترام دیگران را نگه دارید تا وقتی به دیگران احترام نگذارید به شما احترام نمی گذارند و اصولا مردم جواب
هدیه را با هدیه و جواب کتک را با لگد!!
9- به شیوه مناسب کخالفت کنید به جای بلند کردن صدا, بحث و جدل مخرب و ...... ازروش خلع سلاح استفاده
کنید. در این روش سعی می کنیم در حرفهای طرف مقابل حقیقتی را بیابیم. حتی اگر با کل سخن مخالف
هستیم. این روش تسکین دهنده و آرام بخش اعصاب است.

Borna66
06-02-2009, 04:36 PM
چند پند زندگی از امیر المومنین

1- راستگو باشید.
2- با مردم مودبانه برخورد کنید.
3- خدمتگزار مردم باشید.
4- درکار خیر تاخیر نکنید.
5- پشتکار داشته باشید.
6- خشم و عصبانیت خود را کنترل کنید.
7- غیبت نکنید.
8- دنبال انتقام گرفتن و تلافی نباشید.
9- در مقابل سختی ها مقاوم باشید.
10- دنباله روی نفستان نباشید.
11- از حسادت بپرهیزید.
12- متکبر نباشید.
13- در همه موارد با اخلاص و بی ریا باشید.
14- از مواضع تهمت دوری کنید.
15- در زمان قدرت ببخشید.
16- در معاش اعتدال را رعایت کنید.
17- در سلام کردن اولین فرد باشید.
18- قبل از جواب دادن فکر کنید.
19- همیشه لباس های مرتب و پاکیزه بپوشید.
20- به والدین خود احترام بگذارید
21- با همسرتان خوشرو باشید.
22- مهمان خود را تکریم کنید.
23- در حق مردم مشفق باشید.
24- به عهد و پیمانتان وفادار بمانید.
25- از غریبه ها دلجویی کنید.
26- به عیادت بیماران بروید.
27- با یتیمان مهربان باشید.
28-به مظلومان کمک کنید.
29- برای مسکینان ایثار کنید.
30- قبل از انجام هر کاری روی آن فکر کنید.
31- در برابر مغلوبانتان جوانمرد باشید.
32- در مقابل جاهلان ,ملایمت به خرج دهید.
33- عادلانه قضاوت کنید.
34- با نیکان مصاحبت کنید
35- شکرگزار خداوند باشید.
36- به خدا توکل کنید.
37- بندگیش را تمام و کمال به جای اورید.
38- در راه دین خدا جهاد کنید.
39- در زمان نیل به مقام و منصب خدمت به مردم را در راس کارها قرار دهید.

Borna66
06-02-2009, 04:36 PM
چقدر دوست داشتني هستيد؟

اكثر ما دوست داريم ديگران دوستمان داشته باشند انگار زندگي بهتر مي شود اينكه ديگران دوستمان داشته باشند يا نه كاملا به خودما بستگي دارد به اينكه چگونه رفتار مي كنيم و چگونه با ديگران كنار مي آييم خيلي وقتها آنطور كه بايد با مردم برخورد صحيح نداريم ما مي گوييم مي خواهيم ديگران ما را همين طور كه هستيم دوستمان داشته باشند.
اين بدان معناست كه ما كارهاي را كه بايد انجام بدهيم نمي دهيم و قصد تغيير دادن راه و روش خود را نيز نداريم خيلي راحت مي گوييم چرا نمي توانند من را همين طور كه هستم بپذيرند و دوست داشته باشند؟
واقعيت اين است كه براي انكه دوستمان بدارند بايد دوست داشتني باشيم.
دوست داشتني شدن كار زياد سختي نيست براي شروع بهتر است وقتي با ديگران روبه رو مي شويد لبخند بزنيد و با روي باز با آنها صحبت كنيد رفتاري دوستانه و صميمي داشته باشيد از مشكلات آنها با خبر شويد و سعي كنيد دركشان نماييد و به احساساتشان توجه كنيد.
وقتي با ديگران رو به رو مي شويد بلافاصله سلام كنيد منتظر نمانيد آنها سلام كنند آنها را به اسم كوچك صدا بزنيد نشان دهيد كه از ديدنشان خوشحال هستيد.
طوري رفتار كنيد كا انگار از زندگي حسابي لذت مي بريد هميشه به خوبي ها فكر كنيد حتي اگر زياد هم مايل نيستيد خود را مثبت نشان دهيد هرگز شكايت نكنيد و غر نزنيد.

Borna66
06-02-2009, 04:37 PM
چگونه با انتقاد روبرو شویم؟

هیچ کس از انتقاد خوشش نمی آید. ما دوست داریم باور کنیم هر کار که می کنیم درست است. حتی اگر خلاف آن حقیقت داشته باشد. وقتی اشتباه مرتکب می شویم , ترجیح می دهیم کسی متوجه نشود.اما مردم متوجه می شوند و گاهی نیز اشتباهات ما را گوشزد می کنند. شاید این حتی وظیفه آنهاست که اشتباهات ما را ببینند و به ما کمک کنند که در آینده دیگر مرتکب آنها نشویم. هر قدر دیگران سعی کنند مثبت باشند , اما انتقاد ناراحت کننده است . اگر سه نکته را به خاطر داشته باشید , از تلخی انتقاد کمی کاسته می شود.
1- هرگز تداعی عمل نکنید , این فقط بی ثباتی و عدم اعتماد به نفس شما را نشان می دهدو در ضمن طغیان های احساسی به ندرت چیزی را حل می کنند و معمولا وضع را بدتر نی منند.
2- اگر انتقاد را بیش از یک بار شنیده اید حتما آن را جدی بگیرید و به آن توجه کنید. اگر افراد متعددی یک نظریه مشابه بدهند حتما اشکالی وجود دارد که باید حل شود.3- منبع انتقاد را در نظر بگیرید, ایا شخصی که از شما انتقاد کرده از چیز دیگری دلخور است ؟ آیا این واکنش تند دلیل خاصی دارد؟
4- یاد بگیرید آرام باشید. کار آسانی نیست اما می توانید یاد بگیرید حتی در شرایط سخت آرامش خود را حفظ کنید کشیدن نفسهای عمیق و آرام کمک می کند.
5- خود را از رفتار خود جدا کنید. حتی آدمهای خوب هم ممکن است رفتارهای نادرست از خود بروز دهند. اشتباه کردن به معنای بد بودن شما نیست.
6- سعی کنید چیزی یاد بگیرید. ممکن است یک انتقاد درس بزرگی برای شما در بر داشته باشد.بعدا به آن انتقاد بیشتر فکر کنید . اگر بجا بود ببینید چگونه می توانید اشکال را بر طرف کنید و پیشرفت کنید.
ما با اینکه انتقاد را منفی می دانیم اما در واقع می توان یک نیروی مثبت در کمک به ما برای پیشرفت به حساب بیاید . شاید هرگز از انتقاد خوشتان نیاید اما می توانید یاد بگیرید آن را بپذیرید.

Borna66
06-02-2009, 04:37 PM
سرچشمه ایده ال شما در عشق چیست؟


عشق به همان اندازه که یک احساس است یک مفهوم نیز هست. تعریف و انتظاراتی که شما از عشق دارید به
نحو چشمگیری به شریک زندگی که جویایش هستید و احساس خشنودی و لذتی را که از کنار او بودن می
طلبید بستگی دارد. از آنجا که نظر شما در مورد عشق معمولا انعکاسی است از رفتاری که پدر و مادر و به طور
کلی سرپرست با شما داته و یا رفتاری که شما با آنها داشته اید بنابراین کشف و نگرشی به آن رفتارها نکات
بسیاری را آشکار خواهد ساخت. اگر پدر و مادر شما الگویی از عشق کمال یافته را به شما منتقل کرده باشند
احتمال این که شما نیز عشقی منطقی و پخته را تجربه کنید بالا می رود اما اگر این الگو,الگوی ناقصی باشد به
احتمال زیاد به سوی همسری کشیده می شوید که ظاهرا با پدر مادرتان تفاوت زیادی داشته باشد.
الگو های دوران کودکی شما می توانند پاسخ این سوال شما را بدهند که چرا شما لطمه دیده همچنان به عشق
ورزی نسبت به همسری که از کرده خود پشیمان نیست و توبه ای نکرده ادامه دهید و چرا شما عهد شکن به
سوی معشوقتان کشیده می شوید. شما همسر لطمه دیده ممکن است بخواهید در یک رابطه غیر راضی
کننده باقی بمانید چرا که این همه آن چیزی بوده که به عنوان کودک می دانستید و این همه آن چیزی است که تا
به امروز به عنوان عشق می شناسید شما که در دام گذاشته گرفتار شده اید نمی توانید صلاح خود را ازآموخته
های پدر و مادرتان تشخیص دهید چون نمی توانید اقرار کنید که چه بی توجهی و آزاری در حق شما می شود
بنابراین در کنار کسی باقی میمانید که هیچ گذشت و جبرانی در قبال شما و خوبی هایتان نمی کند.ممکن است
شما همسر عهد شکن به این خاطر که شریک زندگی تان نتوانسته آن چیزهایی را که در گذشته از آنها محروم
بودید به شما بدهد از دستش دلخور و عصبانی باشید و برای بر آورده کردن این نیازها به منبع دیگری پناه ببرید و
اینده خود را بدون قید و شرط به دست کسی بسپارید که شناخت چندانی از او ندارید.شما به جای این که به
علت های بروز سر خوردگی و ناامیدی در همسرتان پی ببرید و این که چگونه در رفع این کشمکش های درونی
بکوشید در جستجوی چیزی بیرون از وجود خودتان هستید تا او را به عیبی متهم سازیدو یا خود را در اختیار آدم
جدیدی قرار دهید , فکر می کنید این بار احساساتتان متفاوت است و این که این احساسات آتشین و به قول
خودتان متعالی شما عقل از سرتان ربوده و تا مدتی باور دارید که این بار جریان نسبت به گذشته به گونه ای دیگر
است. شما برای شور و هیجانات درونی تان به قدری معجزه گر دست یافته اید و فکر می کنید تا به حال چنین
احساسی نداشته اید, مطمئن هستید که این شخض که به ظاهر با تمام افرادی که پیش از این از آنها زخم
خورده اید
متفاوت است ان حس واقعی تان که تمام عمر در ارزویش بودید را با تمام وجود به شما تقدیم می کند؟ تنها چیزی
که باورتام می شود همین است اما آن چه شما را تا این حد مشتاقانه به سوی معشوق می کشاند و چنین
حالتی را در شما به وجود می آورد به احتمال زیاد عشق به طور کامل نیست بلکه جریان نیمه تمامی از دوران
کودکی و امید به رهایی از تمام محرومیت ها و عذابها ی گذشته است اما حالت دیگری نیز وجود دارد به این
شکل که به طور مثال شما همسری را برگزیده اید که این امکان را به شما می دهد تا خود را به گونه ای مثبت تر
و ارضا کننده تر از دوران کودکی خود تجربه کنید.در این روابط که با این حالت به وجود می آید درگیری کمتری سر
مشکلات گذشته رخ خواهد واین حالت مدت بیشتری دوام خواهد داشت .البته شاید سر انجام از همسرتان جدا
شده زندگی با معشوق را انتخاب کنید. عشق قابل تغییر یافتن است و به همان ترتیب یکی از آزمون های مهم
برای تغییر در زندگی است که این امکان را به شما می دهد تا در خود تحولی ایجاد کنید.
اما پیش از آن که از همسرتان جدا شوید توصیه می کنم با دقت بیشتری به برخوردها دعواها و نا امیدی ها خود
گوش فرا دهید .پیش از آن که فرار کنید بهتر است از خود بپرسید آیا فرار از این رابطه راهی منطقی برای
خودشناسی است؟ یا صسرفا بهانه است برای گذشتن از کنار مشکلات حل شده دوران کودکی من؟ اگر برای
انتخاب شریک خود هیچ توجه و تفکری نشان ندهید به طور حتم در زندگی دلزدگی و سرما خوردگی را تجربه
خواهید کرد . پس از آن ناچارید برای بهبود این رابطه به سختی تلاش کنید و اگر غیر از این فکر هنوز دارید خود
رافریب می دهید.