PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : مــديـريت بهتــر وقـت



Borna66
06-02-2009, 04:31 PM
http://pnu-club.com/imported/2009/05/104.gifراهنمايي جهت مديريت بهتر وقتhttp://pnu-club.com/imported/2009/05/104.gif



اگر معمولا جمله « من وقت انجام اين كار را ندارم » را به كار مي‌بريد يا كارهايتان را به دليل نداشتن وقت ، به تعويق مي اندازيد ، يك لحظه صبر كنيد و سپس با نظارت بيشتري روي وقتتان ، دوباره برنامه‌هاي خود را از سر گيريد . در اين جا چند شيوه مؤثر ، جهت مديريت وقت مطرح شده است:
پيدا كنيد وقتتان چگونه مي گذرد ؟
اگرمايل به استفاده بهتر از اوقات خود هستيد؛ ابتدا بايد دقيقا بدانيد كه در حال حاضر وقت خودرا چگونه سپري مي كنيد . به همة فعاليت‌هايي كه به طور معمول در هر روز كاري داريد، بينديشيد:
قرارهاي ملاقات ، سرپرستي افراد، حضور در جلسات، مرور يا نوشتن طرح‌هاي پيشنهادي، تصميم‌گيري‌ها، تكميل طرح‌ها، تماس تلفني، تهيه گزارش، سفرها، مطالعه نشريات و.....
همچنين، لازم است راجع به اوقاتي كه هر روز به دليل مسائلي مانند امور پيش‌بيني نشده، مزاحمت هاي مكرر، تأخيرها، برنامه ‌ريزي‌هاي نادرست، بحران مديريت، هدر مي‌روند ، نيز بينديشيد.
يك روش مناسب به منظور مشخص كردن اوقات از دست رفته و جلوگيري از آن، تهيه دفتر يادداشت يا سررسيد و ثبت فعاليت‌هاي روزانه‌تان به مدت يك يا دو هفته در آن است. سپس مندرجات مشروح در دفترتان را تحليل و الگويي راكه نمايانگر نوع فعاليت‌هاي روزانه شماست ، پيدا كنيد.
آنگاه كليه جزئياتي كه شامل اجراي يك كار يا طرح مي‌باشد و يا كليه مشكلات و مزاحمت‌هاي موجود را رديابي كنيد.
اين كار را چند مرتبه انجام دهيد و يادداشت‌هاي خود را براي يافتن الگوهاي تكراري نظير مزاحمت‌ها و اخلال‌هاي مكرر يا عادت‌هاي غيرخلاق، مطالعه كنيد. سپس راه هايي جهت حذف و يا رفع آنها پيدا كنيد.
عملكردهاي روزانه خودرا كه آشكارا در يادداشت‌هاي خود آورده‌ايد ، با آنچه تصميم به انجام آن داشته‌ايد، مقايسه كنيد.
اين روش به راستي شما را هشيار خواهد كردو نشان خواهد داد ، به چه ميزان موقعيتها را به ديگران واگذار مي‌كنيد و برنامه زمانبدي شما تحت فرمان ديگران و رويدادها « و نه شما » قرار دارد.
تعيين هدف
نكته كليدي در مديريت وقت، داشتن اهداف تعريف شده و روشن است. آنها را بنويسيد و مشخص سازيد . يك ‌بار اهداف خود را بر اساس اولويت‌هايتان تنظيم كنيد، وقت مشخصي را به آنها اختصاص دهيد و نيز كليه فعاليت‌هاي لازم براي تحقق اهداف را يادداشت كنيد .
جهت آسان‌تر شدن كارخود، زمان لازم را براي انجام هر هدف در كنار آن يادداشت كنيد آنگاه اهداف خود رابه سه طبقه تقسيم نماييد:
اهداف روزمره، كه عبارتست از: مديريت وقت و شامل تخصيص وقت معين جهت برنامه‌ريزي روزمره، مشخص ساختن آخرين فرصت براي هر كاري و وقت شناس بودن است.
اهداف تحصيلي، (شغلي)، يا اهداف دراز مدت كه شما و مديريت تعيين كرده‌ايد. يكي از روش‌هاي خوب جهت نگه داشتن حساب چنين هدفي آن است كه مشخص كنيد كه حرفه شما ، از شما چه مي‌خواهد و سپس فعاليتهاي كاري خود را در ريز يك طبقه‌بندي كلي ( فعاليت‌هايي نظير: بازاريابي، حراج، موارد مالي و اجرايي) فهرست كنيد.
اهداف شخصي يا فعاليت‌ها وتعهدهاي خارج از محدوده فعاليت‌هاي كاري شما . تنظيم وقت جهت انجام اين دسته از كارها بسيار مهم است.
اختصاص اوقاتي براي تفريح و بازي، به برخورداري از زندگي سالم ومتعادل كمك مي‌كند، گذراندن وقت با خانواده و دوستان خوب و صرف وقتي براي ورزش روزانه‌،پرداختن به علاقمندي‌هاي شخصي يا سرگرمي‌ها در صورتي در برنامه‌زمان‌بندي شما مي‌گنجد كه به خوبي طراحي شده باشد.
ياد بگيريد چگونه براي فعاليتهاي خود طرح ريزي كنيد :
تنظيم اهداف وطرح‌ريزي آنها توامان پيش مي‌روند . با فهرست كردن همه گامهاي لازم جهت تحقق اهداف خود، اقدام به عملي ساختن آنها نماييد وخود را در يك موقعيت زمانبندي شده لازم الاجرا ، قرار دهيد .

Borna66
06-02-2009, 04:31 PM
5 جمله در مورد مديريت زمان

1-كيفيت زندگي شما بستگي داردبه كيفيت مديريت شما در استفاده ي بهتر از وقت .

2-وقت با ارزش ترين منبع مالي و تمام موجودي شما براي خريد چيزهايي است كه در زندگي خواهان آن هستيد .
3-وقت از بين رفتني است ، نمي توان آن را پس انداز كرد ، فقط ميتوان آن را به روش هاي مختلف خرج كرد .
4-هيچ چيز را نمي توان جايگزين وقت كرد . هيچ چيز ديگري قابليت آن را ندارد ، مخصوصا در مورد روابط شخصي
5-استفاده از وقت ضروري است ، هر كاري نياز به صرف مقداري وقت دارد .

Borna66
06-02-2009, 04:31 PM
چگونه با همکاران کنار بياييم


بخش نخست :

نویسنده : نوشين ديانتي

همکاران ما مي توانند بر احساس ما نسبت به شغل مان تاثير بگذارند. به هرحال ما با آنها رابطه کاري داريم و نبايد اجازه بدهيم رفتار بد آنها آرامش ذهني ما را برهم زند. همه مي دانيم وقتي کسي ما را آزرده است چقدر سخت است که زبان مان را نگه داريم و در ذهن مان آرام بمانيم.



از طرفي هم امکان ندارد هر روز به کساني که با آنها ارتباط داريم و رفتارشان ما را آزرده و ناراحت مي کند توضيح بدهيم که چطور رفتار کنند چون اين نصيحت هاي معمولاً غيردلسوزانه رنجش و دلخوري زيادي ايجاد مي کنند. بهتر است آدم سعي کند تا اطرافيانش از او مشورت نخواسته اند تلاش نکند باورها و عقايد خودش را به آنها تحميل کند. اشتباه بسياري از ما و به خصوص تازه کارها اين است که تا درباره موضوعي به نتيجه يا شهودي مي رسند مي خواهند تمام همکاران حاضر را متحول کنند اما معمولاً چنين شور و شوقي در محل کار خصومت مي آفريند.

هيچ کس خوشش نمي آيد وقتي دنبال راهنمايي نيست کسي به او بگويد چه کار کند. بهترين راه اين است که اول خودتان را تغيير بدهيد؛ وقتي ديگران الگوي شما را ببينند خودبه خود تغيير مي کنند. فکر مي کنيد کسي خوشش بيايد او را به زور نصيحت کنيد؟ پس هرچه توان داريد به کار بگيريد تا کسي باشيد که همه به شما به ديده احترام نگاه کنند. هرقدر عصبي باشيد و از خود تنش نشان بدهيد همکارانتان هم همين رفتار را پيش مي گيرند و همين طور واکنش نشان مي دهند. اگر مي خواهيد فضاي محل کارتان را تغيير بدهيد به فکر تحولات يک شبه نباشيد. خواسته شما فقط وقتي عملي مي شود که ابتکار عمل را طي يک فرآيند معمولي و درازمدت به دست بگيريد.

به نظرتان چرا با بعضي افراد جور نيستيد يا دوست داريد به آنها درسي بدهيد يا هميشه به او بدهکاريد. اين واقعيت که آدم با بعضي ها کشمکش دارد نشان مي دهد که شما بايد با او باشيد تا درباره اشتباهات و خطاهاي شخصيت خود چيزهايي بياموزيد. اگر کسي تمام مدت با همکار يا همکارانش در جنگ باشد به اين معني است که ضعف يا ضعف هايي در شخصيتش دارد که بايد بر آنها فائق بيايد به همين علت است که آنها در محدوده کوچکي کنار هم جمع شده اند. پس دقت کنيد. عادات بد همکار خود را جذب نکنيد و دائم فکر نکنيد که از او متنفريد. عاقلانه است که عادات بد خود را پشت در محل کار بگذاريد. نقطه ضعف هاي شخصيتي را که در زير به بعضي از آنها اشاره مي شود بايد از همکارانتان پنهان کنيد تا دچار واکنش هاي ناخواسته نشويد.

نقطه ضعف بعضي آدم ها حسرت و خودخوري است. اگر براي خود اظهار تاسف کنيم نمي توانيم بي طرف و بي غرض باقي بمانيم. اگر چنين رفتاري در ما نهادينه شده باشد همه چيز را به خود مي گيريم و هيچ کس جرأت ندارد به کسي که اينقدر زودرنج و نازک نارنجي است نزديک بشود. وقتي حالت تدافعي به خود بگيريم اجازه نمي دهيم هيچ کس انتقادات سازنده خود را درباره ما اعلام کند. غرق شدن در حسرت و خودخوري باعث مي شود هميشه براي خودمان احساس تاسف بکنيم.

توجيه گري هم رفتاري مشابه حسرت و خودخوري است و باعث مي شود هميشه رفتار خودمان را توجيه و از آن دفاع کنيم. پس دفعه بعد که گام هاي اشتباهي برداشتيد سعي کنيد از بيرون به مساله و خودتان نگاه کنيد اين رفتار خيلي بهتر از آن است که مقاومت کنيد و درباره خودتان توضيح بدهيد تا ديگران قانع بشوند. ممکن است يک بار هم که شده طرف مقابل تان حق داشته باشد. اجازه بدهيد اين بار او به شما کمک کند.

مواظب خودپسندي باشيد. اين قدر نگوييد «اين فکر من بود.» يا «من اين کار را کردم.» وقتي اهميت زيادي به دستاوردهاي خود مي دهيم نوعي حس ساختگي غرور در ما رشد مي کند و درست در همان لحظه رو به افول مي رويم. تقبيح خود حس مخالف خودپسندي و به همان اندازه مخرب است. انسان جايزالخطا است و همه اشتباه مي کنند پس اين قدر سريع خود را محکوم نکنيد.

وقتي حالتان خوش نيست، غمگين هستيد يا درهم شکسته ايد فقط براي اينکه کسي از شما انتقاد کرده بدانيد که به يکي از نقاط ضعف شما زده است. به خاطر داشته باشيد در مراحل مختلف زندگي از آنجاهايي که بايد رشد کنيم و قدرت درون مان را افزايش بدهيم آزمايش مي شويم. چنين شرايطي فرصتي فراهم مي آورد که ضعف هاي رواني خود را شفا بدهيم و ضعف هاي ذهني آگاه و ناخودآگاه خود را رفع کنيم. ناشکيبايي يا کمي صبر و تحمل ضعف شخصيتي هستند. اگر کسي نتواند در شرايط تنش زا صبر داشته باشد طبيعي است؛ همه ما گاهي همين طور هستيم اما چنين نقطه ضعف شخصيتي باعث مي شود نتوانيم راحت با ديگران کنار بياييم. اين قدر زود خودتان را محکوم نکنيد. خدا هم خيلي از اشتباهات ما را مي بخشد. پروردگار نيت ما را براي بهتر شدن در نظر مي گيرد. مهم نيست حق با ما باشد يا خير. اگر هنوز در قلب مان نسبت به کسي احساس بيزاري و تنفر داريم تا وقتي بر اين حس غلبه نکنيم احساس رنج و عذاب ما را رها نمي کند. خشم هم برادر تنفر است که واکنش طبيعي به اين است که چيز اشتباه يا ناراحت کننده اي راجع به ما گفته شود. خشم هم مانند تنفر آرامش درون را بر هم مي زند. حتي اگر يک لحظه به خودتان اجازه بدهيد تسليم خشم بشويد در همان لحظه آگاهي درونتان را از دست مي دهيد.

حسادت و رشک بردن نتيجه حس عميقي از ناامني است. اگر همکارتان به موفقيتي نايل شده و به شما عمداً بي توجهي شده زندگي مي خواسته همه حسادت هايي که در وجودتان هست بيرون بريزد تا با آن روبه رو شويد و آن را از بين ببريد. چشم هايتان را روي خودتان متمرکز کنيد نه ديگران وگرنه حقارت خودتان را نمايش مي دهيد.

محيط کار ما مانند يک مخلوط کن بزرگ است و ما مثل الماس، ريگ، قلوه سنگ، زمرد و سنگ هاي ديگر هستيم که همه ما را با محلول تميزکننده در مخلوط کن مي ريزند، مخلوط کن مي چرخد و ما را صيقل مي دهد و برق مي اندازد. پس از مدتي به سنگ هاي درخشان و جديدي بدل مي شويم. در چنين محيطي همه همزمان با هم با ضعف هاي مان، اشتباهات مان و محدوديت هايمان درهم مي آميزيم و آنقدر ساييده مي شويم و صيقل مي خوريم که اخلاق هاي تند در هر يک از ما نرم مي شود و روزي نه چندان دور همه ما صاف و خالص مي شويم.

Borna66
06-02-2009, 04:31 PM
بخش پایانی :

دفتر کار خوشايند

شاد بودن در شغلي که داريد مهم ترين مساله اي است که در محل کار با آن سر و کار داريد. هيچ کس دوست ندارد هر روز سر کاري برود که احساس خوشايندي نسبت به آن ندارد. 10 توصيه زير را به کار ببنديد تا محل کارتان به محل خوشحال کننده اي بدل شود.

1ـ نگران نباشيد

وقتي سرکار هستيد اگر دائم مشغول مسائل شخصي خود باشيد متمرکز شدن روي کار سخت مي شود. حتي اگر زندگي تان پر از تنش است مي توانيد وقتي سر کار مي رويد آنها را فراموش کنيد. بايد وقتي سر کار حاضر مي شويد فقط به کار فکر کنيد و نگذاريد مشکلات شخصي شما را از هدف تان دور کند. بايد سر کار خلاق و بهره ور باشيد و روي مسائل کاري متمرکز شويد.

2- محيط کار خود را دوست داشتني کنيد

معمولاً 8 ساعت سر کار هستيد پس بايد کاري کنيد که اين مکان تاجايي که مي شود براي شما دوست داشتني باشد. عکس ها و تصاويري را که خنده بر لبتان مي نشاند روي ميز کارتان قرار بدهيد. يک چراغ مطالعه به سليقه خودتان بگيريد تا نور بهتري براي خودتان تامين کنيد. به جز اينها باز هم فکر کنيد که چه چيزهايي خوشحال تان مي کند و آنها را براي تزيين اتاق کارتان به کار ببريد.

3ـ در محل کارتان دوست صميمي پيدا کنيد

در محل کارتان با کساني که با شما علاقه مشترک دارند صميمي بشويد. اگر با کساني آشنا بشويد که گذشته يا شيوه زندگي شان مانند شماست وقتي سرکار هستيد حس راحتي خانه را داريد. علاوه بر آن ساعت ناهار يا استراحت را مي توانيد با او بگذرانيد و درباره علاقه مشترک تان صحبت کنيد.

4ـ خود را سالم نگه داريد

در طول روز غذاهاي سالم بخوريد و فراوان آب بنوشيد تا سطح انرژي تان در بهترين حالت حفظ بشود. همچنين تغذيه سالم باعث مي شود رفتار بهتري با خود و همکاران تان داشته باشيد.

5ـ مرتب و منظم باشيد

بيش از توان تان کار قبول نکنيد چون اگر نتوانيد آنها را به موقع و درست به انجام برسانيد احساس سرخوردگي و نااميدي از شغل تان پيدا مي کنيد. هر وقت که لازم است «نه» بگوييد. برنامه کاري منظم براي خود تعريف کنيد و محل کارتان را مرتب نگه داريد.

6ـ حرکت کنيد

اگر شغل تان طوري است که مدت طولاني به حالت نشسته هستيد حتماً زماني را به حرکت کردن اختصاص بدهيد. کمي ورزش کششي انجام بدهيد. مچ هايتان را بچرخانيد و بازوان تان را به طرفين بکشيد. به چشم هايتان هم استراحت بدهيد. آنها را ببنديد و به آرامي با سر انگشتان تان آنها را ماساژ بدهيد. اگر زياد با کامپيوتر سر و کار داريد اين کار ضروري تر است.

7ـ رفتار همکاران تان را بپذيريد

اجازه ندهيد رفتار همکاران تان روي کاري که انجام مي دهيد تاثير بگذارد. شما که نمي توانيد يک دفعه رفتار آنها را عوض کنيد پس ياد بگيريد چطور با آنها کنار بياييد. اگر کشمکشي بين تان در گرفت آرام و مودب مشکل تان را با آنها در ميان بگذاريد و از مساله بگذريد. اجازه ندهيد رفتار ناپسند ديگري حال شما را خراب کند.

8ـ به خودتان جايزه بدهيد

هرچند وقت يک بار براي کاري که خوب و درست به پايان رسانده ايد به خودتان جايزه بدهيد. همان طور که هيجان هاي منفي روي کارتان تاثير مي گذارند جنبه هاي مثبت زندگي هم باعث مي شود شرايط روحي بهتري داشته باشيد و کارتان را بهتر انجام بدهيد.

9ـ نفس بکشيد

پژوهش هاي متعددي نشان داده اند که تنفس عميق براي سلامت عمومي بدن بسيار مفيد است. در طول روز آگاهانه تلاش کنيد نفس هاي عميق و بلند بکشيد. نفس عميق سطح انرژي بدن را افزايش مي دهد، باعث مي شود بيشتر احساس هشياري کنيد و در کل بهره وري کارتان را بالا مي برد.

10ـ به چيزهاي خوشايند فکر کنيد

به جاي اينکه به جنبه هاي منفي شغل تان فکر کنيد به جنبه هاي مثبت آن فکر کنيد. پنج نکته راجع به کارتان بنويسيد که از آن لذت مي بريد يا سپاسگزار آن هستيد.

ممکن است چيزهاي ساده اي باشند مثل اينکه ميز کارتان نزديک به پنجره است يا همکار خوبي داريد. هر وقت که احساس خستگي مفرط کرديد يا از شغلتان نااميد شديد از روي فهرست تان بخوانيد. تاکيد روي جنبه هاي مثبت شغل تان باعث مي شود اين شغل برايتان خوشايندتر بشود.

بن مایه : تارنمای انجمن درمانگران ایران

Borna66
06-02-2009, 04:32 PM
تيپ شخصيتي مديرتان را بشناسيد


بخش نخست :

خيلي از ما، حداقل در مقطعي از زندگي، کارمند کس ديگري هستيم بنابراين لازم است خوب بدانيم چه چيزي او را ناراحت مي کند و از کوره در مي برد يا چطور مي توانيد روي او تاثير خوبي بگذاريد. تا به حال چقدر به شخصيت مديرتان توجه کرده ايد؟ چطور عمل مي کند؟ به نظرتان چه کارهايي او را جوشي مي کند يا به مذاقش خوش مي آيد؟ اگر مديرتان آدم سخت گيري است شما هم خيلي راحت عصباني مي شويد اگر هم مدير خوبي باشد دلتان مي خواهد شما را تاييد کند.


تشخيص عواملي که باعث موفقيت و قوي شدن روابط کاري مي شود مهارتي است که بايد در محل کار حتماً به کار گرفته شود. يکي از راه هاي موفقيت در اين کار شناسايي تيپ شخصيتي مدير است. به اين مثال ها دقت کنيد. مدير آقاي الف آدم اجتماعي و برون گرايي است،

پر انرژي و پر از ايده هاي رنگارنگ است. پشت هم پيشنهادهاي جديد مي دهد و کمتر به کارهاي خوب کارمندانش توجه مي کند. اين مدير فکر مي کند کارمندانش مي دانند که او از آنها سپاسگزار است و براي آنها ارزش قائل مي شود. مدير آقاي ب سخت کوش است و سازماندهي شده عمل مي کند و کار کارمندانش را جزءبه جزء مديريت مي کند. آقاي ب نگران است که مديرش به او اعتماد نداشته باشد و به او ترفيع ندهد. اين دو مدير دو تيپ شخصيتي متفاوت دارند. ولي اين تفاوت چه تاثيري بر کارمندان دارد؟

متخصصان روابط شغلي آدم ها را در محيط کار به چهار تيپ شخصيتي متفاوت تقسيم مي کنند؛ رهبر، مردمي، آزادمنش و کاري. عموماً بيشتر مردم ترکيبي از دو تيپ هستند. هرچه تصوير آشکارتري درباره تيپ شخصيتي مديرتان و نيز خودتان داشته باشيد راحت تر مي توانيد بفهميد او در هر مقطعي چه عملکردي دارد، نقاط قوت و ضعفش چيست و چگونه مي توانيد با همديگر به بهترين نتيجه برسيد.

Borna66
06-02-2009, 04:32 PM
رهبرها

رهبرها به نتيجه معطوف هستند. آنها تصوير بزرگ را مي بينند و کاري مي کنند که محقق شود. آنها خود را قاطع و صادق مي دانند، با مشکلات مستقيم روبه رو مي شوند و مي توانند در شرايط سخت تصميم گيري کنند. علاوه بر اين، مي پذيرند که گاهي وقت ها با ديگران ناشکيبايي مي کنند و معمولاً اهميت تعريف کردن و آگاهي دادن به ديگران را فراموش مي کنند.

مردمي ها

مردمي ها به روابط بيشتر توجه دارند. آنها از کار کردن با ديگران لذت مي برند. رابط و شنونده هاي بسيار خوبي هستند و از کمک به ديگران لذت مي برند. اين افراد اجتماعي، دلسوز و به دنبال تاييد هستند و از درگيري دوري مي جويند. اين ويژگي باعث مي شود مردمي ها هنگام اخذ تصميم هاي مهم که بعضي ها دوست ندارند دچار مشکل شوند.

آزادمنش ها

آزادمنش ها به دنبال ماجراجويي و هيجان هستند. اين افراد خطر مي کنند و با استفاده از قوه تخيل قوي شان مسائل را به روش هاي نوين و غيرمعمول حل و فصل مي کنند. آزادمنش ها در حل مشکلات بسيار موفق هستند، بسيار خلاقند و در شرايط بحراني خوب عمل مي کنند اما در جزئيات مشکل دارند و نمي توانند کارها را تا آخر دنبال کنند و آنها را تمام و کمال انجام بدهند. مقررات سخت را برنمي تابند و معمولاً حواسشان آسان پرت مي شود و از کارهاي روزمره زود خسته مي شوند.

کاري ها

آخرين گروه شخصيتي کاري ها هستند. اينها عاشق کار کردن هستند و خودشان و ديگران را با برنامه ها و سيستم هاي از پيش تعيين شده براي هر موقعيتي وفق مي دهند. آدم هاي دقيقي هستند و در موقعيت هاي پيش بيني پذير خوب خودشان را نشان مي دهند. نقطه ضعف اينها اين است که ممکن است کمال گرا بشوند و نمي توانند خودشان را با تغييرات هماهنگ کنند.

***
ممکن است با مرور اين تيپ هاي شخصيتي متوجه بشويد يکي از اينها کاملاً با خلق و خوي شما مطابق است. به خاطر داشته باشيد بيشتر آدم ها معمولاً ويژگي هاي دو گروه را با هم دارند. حالا به مديرتان فکر کنيد تا متوجه بشويد کدام شخصيت با او هماهنگ است. آيا شبيه شماست يا با شما فرق دارد؟

حالا دوباره مثال هايمان را به ياد بياوريد. مدير آقاي الف رهبر و آزادمنش است در حالي که آقاي الف مردمي و کاري است. آنها دقيقاً برعکس هم هستند اما همزمان نقاط قوت همديگر را کامل مي کنند و ضعف هاي هم را مي پوشانند. هرچه آقاي الف بيشتر با روحيات مديرش آشنا بشود کمتر از روش کار کردن او ناراحت مي شود. او از مديرش ياد مي گيرد و از آن پس مي تواند راحت تر پيشنهادهايي مطرح کند که به نفع مدير باشد مثل اينکه چطور مدير مي تواند با کارمندانش مستقيم رابطه برقرار کند. رئيس آقاي ب کاري و رهبر است و آقاي ب مردمي و کاري.

هر دو آنها کاري هستند و دوست دارند همه جزئيات مشخص باشد و وقتي همه چيز تحت کنترل باشد احساس راحتي بيشتري دارند. هنگامي که آقاي ب متوجه بشود مديرش مثل اوست مي فهمد که به او اعتماد دارد فقط مانند خودش زيادي درگير جزئيات است. او مي تواند با به کارگيري مهارت هاي شخصيت مردمي اش رابطه همکاري با مديرش را بهبود ببخشد. درک تيپ شخصيت خود و مديرتان باعث مي شود رابطه کاري مثبت و موثري با او برقرار کنيد. اگر بخواهيد با هم رابطه کاري خوبي داشته باشيد، حتي اگر تفاوت هايي بين شما وجود داشته باشد، شرايط برنده - برنده به وجود مي آيد.

بن مایه : تارنمای انجمن درمانگران ایران