PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : معیارهای انتخاب همسر از دیدگاه شما



Borna66
06-02-2009, 04:27 PM
سلام و احترام خدمت دوستان گرامی



انتخاب همسر در ادیان و فرهنگ های مختلف ، دارای اهمیت و ارزشهای متفاوتی است
همانگونه که برای تک تک افراد ، ملاکهای متفاوتی وجود دارد.هر کس به یک نکته ی خاص توجه دارد که از نظر دیگران خنده دار ، مهم ، بی اهمیت یا ........ باشد.

در این جستار ضمن اینکه مطالبی در این خصوص ارائه مگردد بیشتر بحث را به دوستان واگذار کرده تا نظرات خود را ارائه نمایند.

بدلیل اهمیت موضوع لطفا از بکار بردن هر گونه بحثی که موضوع را به بیراهه بکشاند و یا اسباب شوخی را فراهم آورد جدا خودداری فرمایید و تنها نظرات جالب و مفید خود را ارائه نمایید.

از توجه و همکاری دوستان محترم کمال تشکر را دارم.

Borna66
06-02-2009, 04:27 PM
عنوان مقاله: ازدواج و معیارهای انتخاب همسر

با چه كسي ازدواج كنيم ؟‌ چگونه همسرآينده امان را بشناسيم؟ چه شرايطي براي همسر در نظر بگيريم ؟ در چه سني بايد ازدواج كرد؟ چه شرايطي بايد داشته باشيم تا ازدواج كنيم ؟
و هزاران سئوال از اين دست را هر روزه جوانان در ذهن خود مرور مي كنند و به دنبال جواب هستند. در اين يادداشت و چندين يادداشت بعدي ، سعي ما بر اين است كه به اين مهم بپردازيم و سئوالاتي كه مبتلا به عموم هست را از منظر روانشناسي كاربردي پاسخ دهيم.
در مورد ازدواج بايد بگوئيم كه : اين رابطه تنها به منظور ارضاي تمايلات آني نيست . بلكه زندگي آينده و خوشبختي زن و مرد و كودكان آنها بر اساس اين پيوند قرار گرفته است و چنانكه در بحث تربيت كودك نيز شرح داديم يكي از علل عمده اختلالات رواني در كودكان ، گسسته شدن رابطه خانواده و يا اختلافات خانوادگي است.
ازدواج موفق بستگي به عوامل مختلفي دارد كه خيلي از آنها را بايد در دوران نامزدي ( قبل از ازدواج ) ارزيابي كرد. عوامل ديگري نيز در موفقيت زندگي زناشويي موثر است كه مي توان آنها را بعد از ازدواج شناخت.
در ازدواج ، سازش دائمي و از خودگذشتگي فراوان لازم است ، ولي اگر زن و مرد قبل از ازدواج با يكديگر توافق بيشتري داشته باشند ، امكان سازش بعدي بيشتر خواهد بود.

Borna66
06-02-2009, 04:27 PM
مهمترين عوامل توافق در ازدواج عبارتند از :

1 - رشد عاطفي و فكري
2 - تشابه علايق و طرز تفكر
3 - تشابه مذهبي ( مسائل عيني مذهبي مد نظر است نه كليات )
4 - تشابه تحصيلي و طبقاتي
5 - تشابه طرز فكر نسبت به امور جنسي
6 - تشابه علاقه به زندگي و سرعت عمل در كارها
7 - رابطه با خانواده زن و شوهر

سعي ما بر اين است كه در اين يادداشت و يادداشت هاي بعدي موارد هفتگانه فوق را شرح دهيم و در اين يادداشت معيار اول را بحث مي كنيم.
1 - رشد عاطفي و فكري
مهمترين عامل موفقيت در زندگي زناشويي ، رشد عاطفي و فكري است. البته واضح است كه درجه رشد عاطفي و فكري تنها بستگي به سن ندارد ، بلكه سن رواني ، اجتماعي و عاطفي و سن جسماني همه از عوامل موثر روشنفكري است. اگر اين عوامل فراهم باشد ، بهترين سن براي ازدواج 25 سالگي براي مرد و 22 سالگي براي زن است.
در اين سن يك فرد عادي به اندازه كافي رشد و ثبات فكري و عاطفي دارد و امكان تغيير ناگهاني در رفتار او كم است ، اگر چه در اين سن عادات مختلف در فرد به صورت محكمي در آمده ، ولي هنوز قابليت تطبيق و سازش در او موجود است. البته بايد اضافه كرد كه اين سن را تنها از لحاظ كلي انتخاب كرديم ، بدين معني كه خيلي ازدواجهاي مقرون به خوشبختي وجود دارد كه زن و مرد در موقع ازدواج بسيار مسن تر يا جوان تر از سن مذكور بوده اند.
رشد جسماني نيز عامل مهمي در آمادگي براي ازدواج است. اگر چه در اجتماع كنوني ما ازدواج معمولا بعد از بلوغ صورت مي گيرد ،‌ معهذا بايد گفت كه روان شناسان ، زناشويي كودكان تازه بالغ را كه آمادگي وارد شدن به زندگي پر مسئوليت زناشويي را ندارد ، صلاح نمي بينند.
مسئله ديگري كه از لحاظ بهداشت رواني قابل ملاحظه است اينكه آيا در ازدواج اختلاف هوش و معلومات سبب بروز اختلافات زناشويي خواهد شد يا خير ؟ تحقيقاتي كه در اين زمينه موجود است نشان مي دهد كه مردان تمايل دارند كه با زنان كم هوش تر از خود ازدواج كنند و اغلب زنهاي خيلي با هوش مجرد مي مانند. از لحاظ خوشبختي زناشويي ، صلاح است كه مرد از لحاظ هوش ، كمي برتر از زن باشد ، زيرا محيط ما چنين اقتضاء مي كند. ولي تفاوت زيادي در اين مورد نبايد وجود داشته باشد‌ ، زيرا در غير اين صورت علايق و طرز تفكر آنان با يكديگر توافق نخواهد داشت. البته امكان دارد ازدواج موفقيت آميزي كه در آن زن با هوش و فعالي شريك است ، وجود داشته باشد ، ولي خطرات ناشي از آن زياد است . در واقع هوش يك معياري است كه علايق و طرز تفكر خاصي را توليد مي كند و درصورت اختلاف هوشي زياد انطباق و توافق طرفين به شدت كاهش مي يابد.
رشد اجتماعي رابطه نزديكي با رشد عاطفي و فكري دارد ، زيرا شخصي كه از لحاظ اجتماعي رشد كرده است ، روابط اجتماعي را بهتر درك مي كند . او مي داند چگونه با ديگران ، به خصوص خانواده و همكارانش سازش كند . او درك مي كند كه انتظارات اجتماع از او چيست و تا اندازه زيادي قادر است خود را با اين توقعات تطبيق دهد. همچنين او آماده قبول مسئوليت است و نسبت به محدوديتهاي خود آگاهي دارد.
يكي از مهمترين عوامل رشد ، مقدار و چگونگي رشد عاطفي است . مثلا شخص ممكن است سي يا چهل سال عمر كرده باشد ، ولي از لحاظ رشد عاطفي عقب مانده محسوب شود . چنين شخصي قدرت كنترل احساسات و عواطف خود را ندارد و در نتيجه زندگي زناشويي او مختل مي شود.

شخصي كه رشد عاطفي كرده است ، در مورد همسر و فرزند و دوستان و مشكلات زندگي نظريه واقع بينانه اي دارد. او داراي فلسفه زندگي معيني است كه بر اساس آن مي تواند از بحرانهاي دايمي زندگي جلوگيري كند . او به پيشرفت هاي فعلي خود متكي است و زياد به گذشته خود ، هر چند هم با شكوه بوده باشد ، اتكا ندارد. در ضمن به مطالبي از قبيل امور جنسي ،‌ عشق ، ازدواج و تربيت كودك با روشنفكري مي نگرد

Borna66
06-02-2009, 04:28 PM
2 - توافق و طرز فكر


مسئله مهمي كه قبل از ازدواج وجود دارد ‍ ، اين است كه جوانان قبل از وارد شدن به زندگي زناشويي ‍ ، د رموضوع هاي مهم زندگي توافق نظر داشته باشند و اين توافق معمولا روي علايق و طرز فكر قرار مي گيرد.
طرز تفكر ‍، موضوع بسيار مهمي است ؛ زيرا بر اساس آن ‹‹ فلسفه زندگي ›› هر فردي ريخته مي شود. براي روشن شدن مطلب چند مثال ذكر مي گردد: آيا زن و مردي كه خيال ازدواج دارند به يك اندازه جاه طلب هستند يا اينكه يكي از آنها خيلي جاده طلب و ديگري معتقد به داشتن زندگي آرام و آهسته و بي دردسري است . اگر در اين مورد ، مرد ،‌ شخص جاه طلبي است ‍ ، شايد مضار آن زياد نباشد ، اگر چه ممكن است زن او از اينكه شوهرش ساعات طولاني مشغول به كار است آزرده گردد. ولي اگر زن بي اندازه جاه طلب باشد ‍، سعي خواهد كرد تا شوهر راحت طلب و تنبل خود را به اصرار و پافشاري به كار بكشد و او را مجبور به پذيرفتن مشاغلي كند كه از عهده استعداد و علاقه اش خارج است ،‌ و اين وضع با موفقيت و خوشبختي زناشويي تباين دارد.
نظريات سياسي ، مي تواند عوامل اختلافات زناشويي شود ، زيرا با افراطي بودن يكي و محافظه كار بودن ديگري ، امكان تصادم افكار زياد است. البته حتما نبايد نظريات سياسي دو همسر شباهت كامل به هم داشته باشد ولي صلاح در اين است كه از لحاظ عقايد سياسي در دو قطب مخالف قرار نگيرند.
مسئله مهم ديگر در زناشويي ، توافقي است كه زن و شوهر در مورد قضاوت درباره مسائل زندگي دارند. مثلا اگر شوهر ،‌ فردي تخيلي و ايده آليست ، ولي زن شخص واقع بين و به اصطلاح رئاليست باشد ، شوهر ممكن است از رويه خشك و زياده از حد مادي زن خود خسته شود و احساس كند كه زنش قدرت درك معنويات و ظرايف زندگي را ندارد. زن واقع بين نيز ممكن است از دست شوهر تخيلي و فلسفه باف خود به ستوه آيد و او را آدمي خيالباف ،‌ تنبل و دور از حقيقت زندگي بداند و مكرر آرزو كند كه اي كاش شوهرش قدري به خود بيايد و واقعيات زندگي را آن طور كه هست مشاهده كند. در چنين موقعي امكان وجود يك كانون خوشبختي كم است.
البته علايق رابطه نزديكي با طرز تفكر دارد و شامل فعاليتهاي متعدد روزانه از قبيل رفتن به سينما ، تئاتر ،‌كنسرت ، گوش دادن به راديو و تماشاي تلويزيون ، خواندن كتاب ‍ ،‌ رفتن به مهماني ،‌ سخنراني ها و امثال آن مي گردد. البته نبايد انتظار داشت كه زن و شوهر در همه اين علايق با يكديگر توافق داشته باشند ، ولي براي سعادت خانواده توافق كلي در قسمت عمده اي از علايق ضرورت دارد

Borna66
06-02-2009, 04:28 PM
مسئله ازدواج و انتخاب همسر مسئله ازدواج و انتخاب همسر براي پسران و دختران جوان (مردان و زنان ) از مهمترين مسائل حياتي است.
پيوند زناشوئي در زندگي انسانها نقطه عطفي است كه ممكن است صدها پيروزي و كاميابي و يا شكست و ناكامي در پي داشته باشد.
اين است كه با اطمينان خاطر مي توان گفت : يك ازدواج خوب و شايسته مي تواند مايه آسايش جسم و آرامش روان گردد و اساس ‍ سعادت و بهروزي پسران و دختران (مردان و زنان ) را بنيان نهد و موجبات خوشبختي و شادكامي آنان را تا پايان زندگي فراهم آورد.
همچنين يك ازدواج بد و نامتناسب ممكن است براي زن و شوهر منشاء بزرگترين نگراني و ناراحتي ها گردد و پي آمد بدبختي و تيره روزي آنان را پايه گذاري كند و آنان را در سراسر عمر و زندگيشان به خاك سياه نشانده و مايه سختترين شكنجه هاي روحي و جسمي آنان گردد...
اين است كه علماي اخلاق و جامعه شناسان و دانشمندان و متفكران و اديبان جهان اين مسئله را از اهم مسائل زندگي بشمار آورده و درباره اهميت آن مطالب زيادي گفته اند كه چكيده گفته هايشان اين است كه...
((مسئله ازدواج و زناشوئي در رديف نظم ها و اموري قرار دارد كه آفريدگار جهان اساس آن را بنا نهاده است و هيچ امري در زندگي انسان ها نمي تواند به اندازه ازدواج ، بهروزي و خوشبختي و يا تيره روزي و بدبختي ببار آورد، پس براي هيچ چيز در زندگي نبايد بيشتر از مسئله ازدواج اهميت قائل شد و هر كسي بايد در زندگي به اين مسئله بزرگ اهميت داده و روح و قلب خود را براي تنظيم آن آماده سازد)).
همه جامعه شناسان و دانشمندان و متفكران و علماي اخلاق پس از مطالعات فراوان و بررسي هاي پيگير خود در اين زمينه معتقد و معترف بر آن شده اند كه دين مقدس اسلام كه نشاءت گرفته از وحي الهي است و دين سعادت آفرين و خوشبختي زاست از تمام اديان ديگر بهتر و بيشتر به اين مسئله مهم توجه كرده و با در نظر گرفتن تمام غرائز انسانها دستوراتي صريح و روشن درباره ازدواج و انتخاب همسر براي پيروان خود داده است كه هر كس آنها را دانسته و آگاهانه به اين مسئله مهم حياتي اقدام نمايد، مسلما در تاءمين سعادت و خوشبختي خود كوشيده و اساس نيكبختي و شادكامي خود را در زندگيش پي ريزي كرده است.

Borna66
06-02-2009, 04:28 PM
کدام معيار براي انتخاب همسر مناسب تر است





اگر شناسنامه تان را ورق بزنيد چهار واقعه زندگي در آن آمده است: تولد، ازدواج، طلاق و فوت؛ كه فقط در ازدواج و طلاق مختاريد، بنابراين ازدواج را نبايد سرسري گرفت بلكه بايد با مطالعه و براساس معيارهاي حقيقي همسر را انتخاب كرد. قبل ازدواج حتماً با يك متخصص يا يك مشاور خِـبره در امور خانواده و برخوردار از اطلاعات امروزي مشاوره كنيد......



اين كه مي گويند «به هم عادت مي كنيد»، «علاقه بعداً پيدا مي شود» در همه جا صحيح نيست. زماني علاقه «بعداً» پيدا مي شود كه پايه و اساس ازدواج بر معيارهاي عقلاني استوار شده باشد. با عنوان هاي«دعواهاي پدر و مادرم مرا خسته كرده بود!»، «در تنگناي مالي بودم»، «همه دوستانم ازدواج كرده اند» و ... تن به ازدواج تحميلي و ناخواسته ندهيد. اگر از دعواهاي والدينتان خسته شده ايد دنبال فكر و چاره اساسي باشيد، براي فرار از محيط پر آشوب خانه ازدواج نكنيد كه ممكن است شما هم به همين مصيبت دچار شويد! براساس نيازهاي اقتصادي ازدواج نكنيد اگر مهر و محبت كه پايه و اساس يك زندگي مشترك است وجود نداشته باشد همه چيز براساس تصادف و شانس پيش مي رود، شايد تصادفاً خوب پيش رود و شايد هم برعكس؛ و به علت اين كه دوستانتان ازدواج كرده اند تن به ازدواج ناخواسته ندهيد. نبايد بدون جهت اعتماد به نفستان را از دست دهيد و نگران شويد كه مبادا كسي به سراغتان نيايد.در ازدواج علاوه بر همسر، شناخت بستگان و خويشاوندان وي نيز ضرورت دارد بنابراين وضعيت دوستان و اقوام بخصوص بستگان نزديك در همسر گزيني نبايد ناديده گرفته شود. توصيه مشاوران به مراجعان 1- در انتخاب همسر عجله و شتاب نكنيد. اين امر را با بررسي و تحقيق انجام دهيد. 2- در همسر گزيني وسواس به خرج ندهيد؛ سعي كنيد با ديده اغماض عوامل مختلف را بررسي و تصميم گيري کنيد. 3- چنانچه پدر و مادر و خانواده هاي وابسته، سختگيري كنند براي متقاعد كردن آنها از مشاور خانواده کمک بگيريد. 4-از ازدواج تحميلي خودداري كنيد. 5- در انتخاب همسر پس از بررسي معيارهاي طرف مقابل، وضعيت خود را با وي مقايسه كنيد و در صورت هماهنگي تصميم گيري نماييد. بدون توجه به شرايط خود انتخاب ايده آلي نکنيد. 6- در انتخاب همسر از پدر و مادر و خويشاوندان خود نظرخواهي كنيد ولي مواظب باشيد چون به علت عدم تخصص ممكن است نظر آنان تحت تأثير معيارهاي خاص مناسب نباشد. حتماً با مشاور واجد شرايط مشورت كنيد. 7- براي شناخت همسر از هر دو روش مستقيم و غيرمستقيم استفاده نماييد و حتماً قبل از خواستگاري، به طور مستقيم، از طريق مشاهده گفت و شنود، از او شناخت پيدا كنيد.

Borna66
06-02-2009, 04:29 PM
در زندگي زناشويي حالات متٿاوتي وجود دارد. بعضي از خانواده ها در شرايط مطلوبي به سر مي برند و از زندگي زناشويي خود لذت مي برند و از نظر رواني شاد هستند؛ و بهترين زمان زندگي آنان وقتي است که زن و شوهر و بچه ها در خانه دور هم جمع مي شوند. برعکس خانواده هايي هستند که بدترين لحظات زندگي آنها ساعاتي است که در خانه مي گذرد و محيط خانه محل مشاجره و ناسازگاري بين زن و شوهر و احتمالاً بچه هاست. وضعيتي بين دو حالت نيز با تٿاوت هايي ديده مي شود. در اينجا يک پرسش مطرح است: چرا بعضي از خانواده هايي که خانه آنها محل جنگ و دعواست و در زندگي زناشويي ناشاد و ناراحتند، مبادرت به طلاق نمي کنند؟



خانواده هايي وجود دارند که يک عمر را با يکديگر به حالت قهر و آشتي و ستيز مي گذرانند، ولي حاضر به طلاق نيستند. يکي از علل تحمل اين شرايط مشکلاتي است که پس از طلاق وجود دارد. در جامعه ايراني زن بيوه به عنوان کالاي دست دوم محسوب مي شود و خريدار زيادي ندارد؛ وانگهي داوطلبان ازدواج زنان بيوه معمولاً از شرايط پايين تري برخوردارند، در نتيجه بسياري از زنان بيوه تا آخر عمر يا تنها مي مانند يا نمي توانند همسر مورد نظر خود را به دست بياورند. مسئله ديگر وضعيت بچه ها است. مادر از نظر عاطٿي حاضر به جدا شدن از ٿرزندانش نيست. پدر نيز به خاطر تأمين هزينه زندگي بچه ها در کنار مادر مطلقه، حاضر به تحويل بچه به مادرش نيست. مشکل ديگر تربيت بچه ها در کنار مادر خوانده يا پدرخوانده است که مشکلات زياد عاطٿي و تربيتي در پي دارد. مسائل مطروحه بالا و مشکلات رواني و مالي ديگر موجب مي شود که بسياري از زن و شوهرها با شرايط نامساعد زندگي خود بسازند و به طلاق تن در ندهند چون در صورت طلاق، مشکلات و شرايط بدتري را خواهند داشت. براي آن که زندگي زناشويي تداوم يابد، موارد زير توصيه مي شود: 1- براي آنکه بتوانيد همسر مناسب انتخاب کنيد و زندگي شاد و خوش خود را تا پايان عمر حٿظ نماييد، به خانواده هايي که در حوزه اقوام و دوستان شما از زندگي شاد و خوبي برخوردارند، مراجعه نماييد و رمز انتخاب مناسب و توٿيقات زندگي زناشويي را از آنان بخواهيد. مراجعه به چند خانواده و مقايسه عوامل توٿيق آنها ، راهنمايي براي شما در انتخاب همسر مناسب و ادامه زندگي شاد و موٿق خواهد بود. 2- به مردان و زنان مطلقه مراجعه نماييد و علل طلاق و شرايط بعد از طلاق را از آنان بخواهيد و پس از مقايسه از عواملي که شرايط طلاق و يا زندگي بعد از آن را ٿراهم آورده، اجتناب کنيد. 3- وضعيت خانواده هايي که بي سامان و آشٿته اند ، ولي در شرايط نامساعد و ناشادي ، زندگي زناشويي را تحمل مي کنند بررسي نماييد و پس از کسب اطلاعات مورد نظر ضمن کمک هاي لازم به آنان ، براي زندگي آينده خود با توجه به اطلاعات مکتسبه ، با بينش و بصيرت برنامه ريزي نماييد. قبل از انتخاب همسر ، روزي را در نظر بياوريد که احتمال دارد براي جدايي در جاده پرخطر دادگاه مدني خاص طي طريق کنيد و يا الزاماً در طول عمر زندگي ناشادي را تحمل نماييد. 4- قبل از انتخاب همسر، خود را کاملاً بشناسيد. اين که در چه موقعيتي هستيد ، چه خصوصياتي داريد، در چه خانواده اي بزرگ شده ايد، شرايط سني شما چيست، از چه ٿرهنگي برخورداريد و ... . مسلماً همسر شما بايد در زمينه هاي مختلٿ هم وزن شما باشد. پس شناسايي او نيز در ابعاد مختلٿ ضرورت دارد. از آن جا که انسان ها ، خواست ها و نيازهاي دروني گوناگوني دارند و تا زماني که در پي شناخت نيازها و بررسي نقاط قوت و ضعٿ خود نباشند، با هر ٿردي در برابر خود، حتي بهترين موجود روي زمين دچار مشکل خواهند شد ، بنابراين شناخت خود، پيش از شناخت شريک زندگي يا هر کس ديگر ضرورت دارد. حل بحران هويت ، يکي از اساسي ترين راهها براي گام نهادن در آغاز يک زندگي مشترک است. 5- در آخرين لحظات انتخاب همسر ، دستخوش احساسات نشويد و در صورت کوچکترين احتمال عدم ناسازگاري و نامناسب بودن موضوع ، به مشاور خانواده مراجعه نماييد و مطمئن باشيد که او در انتخاب احسن به شما کمک خواهد نمود. مشاوره در انتخاب همسر چون مسئله ازدواج و انتخاب همسر از اهميت ويژه اي برخوردار است ، لذا مراجعان زيادي براي حل مشکلات خود به مشاوران خانواده مراجعه مي نمايند. پرسش هايي چند در اين زمينه مطرح است: - آيا احمد براي همسري من مناسب است؟ - بين احمد و تقي و علي کداميک را انتخاب کنم؟ - نسرين با اين خصوصيات براي همسري من خوب است؟ - زهرا بسيار زيبا است ولي بداخلاق است؛ آيا او را به همسري انتخاب کنم؟ - من از نظر مالي ٿقيرم ولي ليسانس دارم، مريم ثروتمند و چند سال از من بزرگتر است، مي خواهم او را به همسري برگزينم . نظر شما چيست؟ - همسر اول من ٿوت کرده و از او دو ٿرزند دارم. دختر 18 ساله همسايه را به همسري انتخاب کنم يا خير؟ پدرش به اين امر راضي است. - محمود و ٿاطمه يکديگر را دوست دارند و تصميم به ازدواج گرٿته اند ، ولي خويشاوندان آنها مخالٿند . آنان از مشاور مي خواهند آنان را در رٿع اين مشکل کمک نمايد. مراجعان زيادي در انتخاب همسر مشکل دارند و نوع مشکل و شرايط هر يک از آنان با ديگري متٿاوت است. مشاور در اين ميان چه بايد بکند؟ اصول کلي زير مي تواند راهنمايي براي مشاوران در رابطه با کمک به مراجعان در امر انتخاب همسر باشد: 1- اصول کلي مشاوره در زمينه ايجاد رابطه ي حسنه و گوش دادن به مراجع و ساير ٿنون بايد در مشاوره هاي خانواده نيز به کار گرٿته شود. 2- در مورد کمک به مراجع در انتخاب همسر، بايد وضعيت و شرايط هر يک از طرٿين ( زن و مرد ) در زمينه هاي مختلٿ اجتماعي ، ٿرهنگي ، سياسي ، تحصيلات ، اقتصادي ، اخلاقي ، رواني ، شغل ، سن ، خصوصيات جسماني و ژنتيک بررسي و مقايسه شود. چنانچه هماهنگي وجود داشت، ضمن بصيرت دادن به مراجع ، توصيه لازم به عمل آيد. 3- معمولاً براي مشاوره در امر انتخاب يکي از طرٿين، دختر يا پسر مراجعه مي کند. گاه لازم مي شود که با طرٿين مشاوره انجام شود؛ در اين صورت پس از رضايت مراجع، مشاوره با طرٿ مقابل نيز انجام گيرد. 4- آنچه در انتخاب همسر از اهميت ويژه اي برخوردار است ، موضوع خصوصيات اخلاقي و رواني است. ساير عوامل عيني است و شناخت آن نياز به زمان زيادي ندارد. در مورد ويژگي هاي اخلاقي و رواني ، گاه ايجاب مي کند که تست هاي شخصيتي و رٿتاري به کار برده شود. در اين موارد در صورت رضايت مراجع ، مشاور بايد اقدام کند. 5- مواردي مشاهده مي شود که اختلاٿ در يک زمينه خاص بسيار زياد است: مثلاً اختلاٿ سن طرٿين. مشاور نبايد ٿوري موضوع را غير قابل بررسي و آن را نامناسب اعلام کند ، بلکه بايد موضوع از جهات مختلٿ بررسي گردد. گاه خود مراجع به اين نتيجه مي رسد که اين ازدواج مناسب نيست ؛ گاه نيز ممکن است نظر مراجع تغيير کند و راه هاي جديدي پيشنهاد گردد. 6- مراجعاني هستند که تصميم به ازدواج گرٿته اند و با بررسي هاي انجام شده ازدواج آنان مناسب تشخيص داده شده است، ولي به علّت مشکلات مالي طٿره مي روند و در انجام ازدواج ترديد دارند. در اين موارد مشاور مي تواند با بررسي هاي همه جانبه در رٿع مشکل آنان بکوشد. يکي از اين موارد حذٿ تشريٿات زايد و پر خرج عقد و عروسي و تهيه جهيزيه گرانبها و خريدهاي بي مورد است. مسئله ديگر مسکن و اشتغال مي باشد که بايد دراين زمينه بررسي هايي انجام گيرد. گاه اين مشکل با کوچ به شهرستان ها يا کاريابي، از سوي مشاور قابل حل است. بنابراين بايد مشاور و مراجع همه زمينه ها را بررسي کنند، سپس به تصميم گيري مناسب بپردازند. 7- دختراني هستند که از بين چند نٿر که تقريباً وضع مشابهي دارند، مي خواهند يکي را انتخاب کنند. مشاور بايد عوامل مختلٿ مؤثر در ازدواج را در هر يک با نظر مراجع بررسي و اولويت ها را مشخص نمايد؛ و حتي مي تواند با امتيازبندي اين عمل را دقيق تر انجام دهد تا بالاخره با نظر مراجع به انتخاب احسن برسد. بديهي است در نهايت تصميم گيري به عهده مراجع خواهد بود. 8- در انتخاب همسر مراجعاني وجود دارند که ثروت و زيبايي که ارضا کننده سريعتري است؛ براي آنان درصدر عوامل قرار دارد و احتمال آن مي رود که تحت تأثير آنها ، عوامل مهمتر را ناديده بگيرند. در اين موارد مشاور بايد آنان را به اهميت عوامل ديگر توجه دهد و متذکر گردد که زيبايي و ثروت مهم است؛ ولي آنچه از آن مهمتر است، عوامل ٿرهنگي، اخلاقي، اجتماعي و تحصيلات و در مجموع توجه به کليه اين عوامل است نه صرٿاً دو عامل مذکور. 9- مراجعاني که به علت ٿوت همسر اول ، قصد ازدواج با همسر دوم دارند ؛ که اين دو حالت دارد: گاه مراجع مرد است و مي خواهد زن بگيرد و گاه مراجع زن است که به علت ٿوت همسر يا مطلقه شدن مي خواهد شوهر کند. در هر دو حالت مشاور بايد آنان را توجه دهد که شرايط آنان در ازدواج دوم با شرايط ازدواج اول متٿاوت است. داشتن ٿرزند و يا بالا رٿتن سن و در مورد زنان مسئله بيوگي ، خود وضعيت جديدي براي آنان ايجاد کرده است که بايد بدان توجه کنند و در انتخاب، سهل تر عمل نمايند. شايد ازدواج اين گونه زن و مرد ( خواستگار ازدواج دوم ) در صورت هماهنگي شرايط ديگر، مشکلات کمتري داشته باشد. 10- مرداني هستند که با وجود داشتن زن، قصد ازدواج دوم دارند. چنين ازدواجي در مورد بعضي از مردان نظير موردي که زن اول آنان عقيم يا مشکلات ٿيزيولوژيکي و مشابه آن دارد، ممکن است با رضايت زن اول قابل توجيه باشد. به هر حال مشاور بايد موضوع را بررسي کند و چنانچه انجام امر از روي بوالهوسي باشد، جوانب امر از نظر شرايط بعدي با مراجع در ميان گذاشته شود و دو حالت زندگي با زن موجود و زندگي با دو زن در طول عمر مقايسه گردد؛ چه بسا مراجع از قصد خود منصرٿ شود. در حالي که هوس او بر نظر مشاور بچربد و اقدام به ازدواج دوم نمايد؛ بر مشاور است که در شکست هاي بعد نيز در جهت مناسب او را راهنمايي کند. مشاور بايد متذکر گردد با اين که در شرع مقدس اسلام به ملاحظات اجتماعي تعّدد زوجات جايز است ، ولي در ٿرهنگ ايراني داراي مقبوليت اجتماعي نيست. از اين رو در نظر گرٿتن شرايط ٿرهنگي و تبعيت از آن از اصولي است که مشاور بايد آن را مورد توجه قرار دهد. 11- مشاوران بايد توجه داشته باشند که کمک به امر ازدواج و پيوند زناشويي مناسب، از ثواب عظيمي برخوردار است. بنابراين بايد در اين مورد بيش از هر عملي تلاش نمايند، وقت صرٿ کنند، حوصله به خرج دهند تا مرد و زني را به پيوند زناشويي شايسته اي برسانند. در مورد ثواب و اجر اخروي کمک به امر زناشويي ، به ذکر حديث زير از نبي اکرم (ص) مبادرت مي گردد: هر کس مقدمات ازدواج دو نٿر را ٿراهم نمايد، خداوند او را با زنان بهشتي تزويج مي ٿرمايد و به هر قدمي که برداشته و به هر کلمه اي که در اين مورد بيان داشته است، پروردگار عالم ، پاداش يک سال عبادت را براي وي مرحمت مي فرمايد.