PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : نمک نپاش به جراحت، گر مرهم نمی نهی



alamatesoall
09-21-2012, 05:15 PM
جام جم آنلاين: شايد به دفعات براي ما پيش آمده است كه دانسته يا نادانسته با اشتباهي كوچك باعث ناراحتي اطرافيان و دوستان و آشنايان شده‌ايم و گاهي با كلام، نوشتار يا نيم‌نگاهي مغرضانه، همراه با عصبانيت ديگران را به خاطر اشتباهي كوچك مورد سرزنش قرار مي‌دهيم. اين يكي از ويژگي‌هاي اخلاقي است كه متاسفانه در جامعه ما به صورت عرف و امري عادي و معمولي درآمده است.

از بوق‌زدن‌هاي پياپي در ترافيك گرفته تا سرتكان دادن‌ها و استفاده از عباراتي مانند عجب آدم بي‌فرهنگي يا مرد گنده خجالت نمي‌كشه و... همه اين عادات، ريشه در آن دارد كه ما اشتباه و خطا را فقط در كلام و رفتار ديگران مي‌بينيم و در اين گونه موارد خود را بهترين قاضي و البته در مواردي مجري عدالت! تلقي مي‌كنيم. عيب‌جويي و سرزنش بدون دليل و البته بدون درنظر گرفتن شرايط مكاني و زماني، امري ناپسند است كه ما را از اصلاح خود دور مي‌كند. پذيرفتن عيب و اشتباه امري است كه براي فراگير شدن و جاري شدن آن در جامعه بايد نقد و نقدپذيري را جايگزين عيب‌جويي و سرزنش كردن ديگران كنيم. شكي نيست كه اين تغيير مانند ساير اصلاحات در عرصه روابط اجتماعي از فرد شروع و در جامعه گسترش پيدا مي‌كند.




عيب‌جويي، آفت روابط اجتماعي
مريم انوشه، كارشناس ارشد روان‌شناسي در گفت‌وگو با «جام‌جم» با بيان اين‌كه برقراري ارتباط با ديگران يك مهارت است و عيب‌جويي را مي‌توان «آفت» آن تلقي كرد، مي‌گويد: «بعضي از افراد، كوچك‌ترين اشتباه ديگران را به خاطر مي‌سپارند و ساليان سال از آنها كينه به دل مي‌گيرند؛ در عوض بزرگ‌ترين خوبي‌ها را بزودي فراموش مي‌كنند.» او معتقد است اين گروه از افراد فقط نقاط ضعف ديگران را در نظر گرفته مي‌گيرند و بر اين اساس، هميشه در مقام سرزنش ديگران برمي‌آيند كه اين رفتار به صورت تدريجي موجب بروز اثرات مخربي در ذهن آنها و كيفيت و كميت روابطشان با ديگران مي‌شود.




روان‌شناسي افراد عيب‌جو
عيب‌جويي، سرزنش، گلايه و غرزدن، كلماتي آشنا براي ماست كه هيچ انرژي مثبتي به ما نمي‌دهد و معناي مثبتي نيز در عرصه تربيت اجتماعي براي ما ندارد. از سوي ديگر اين واژگان، عادت‌هايي ويرانگر در روابط اجتماعي و خانوادگي ايجاد مي‌كند. انوشه با بيان اين‌كه براي مقابله با اين عادت، بايد اول علت را جستجو كرد، عنوان مي‌كند: «روان‌شناسان براي عيب‌جويي چند فرضيه تعريف كرده‌اند. در فرضيه اول اين عيب‌جويي‌ها مي‌تواند ناشي از اين باشد كه آنچه براي خودمان بد است به ديگران نسبت دهيم. پررنگ كردن عيب ديگران وقتي با شدت بيشتري عيب‌جويي مي‌كنيم، نشانگر آن است كه احتمال اين‌كه آن ويژگي در خودمان باشد زياد است. در فرضيه دوم كساني عيب‌جويي مي‌كنند كه اعتماد به نفس كاذب دارند و به بياني ديگر، باطن ضعيفشان را در پشت ظاهري محكم نگه مي‌دارند؛ به گونه‌اي كه كسي متوجه نشود آنها اعتماد به نفس پاييني دارند.» به اعتقاد انوشه فرضيه دوم در بين روان‌شناسان از اقبال بيشتري برخوردار است. وي همچنين تاكيد مي‌كند: «افراد عيب‌جو خودشيفته‌اند و اگر در روابط عمومي آنها دقت كنيد متوجه مي‌شويد آن طور كه مي‌گويند نيستند.»




تحقير يا تشويق؟
سارا نوروزي، دانشجوي دكتراي علوم اجتماعي در اين زمينه، عيب‌جويي را فرهنگي مي‌داند كه به طور اشتباه در بين مردم رايج شده است. وي با بيان اين‌كه عيب‌جويي در ديدگاه روانشناختي سلامت روان فرد را به خطر مي‌اندازد، توضيح مي‌دهد: «بايد اين معضل را ريشه‌كن كرد. اگر در جمعي نشسته‌ايم كه درباره عيوب فردي صحبت مي‌كنند بايد موضوع بحث را عوض كنيم. مثلا بگوييم اين فرد خوبي‌هايي هم دارد و بهتر است به آنها توجه كنيم.

وي تاكيد مي‌كند: «وقتي عيب‌جويي مي‌كنيم به نوعي پرخاشگري كرده‌ايم. متاسفانه در فرهنگ ما عيب‌جويي و پرخاشگري در بسياري از موارد يكسان پنداشته مي‌شود. به طوري كه رك‌گويي در هر شرايطي و در هر مكاني موجب مي‌شود تا در ديد مردم فرد پرخاشگر به عنوان شخصي با اعتماد به نفس بالا و دوستدار فرد خطاكار شناخته شود. در صورتي كه اصلاح و انتقاد يك مقوله است و پرخاشگري و تحقير مقوله‌اي ديگر.نوروزي اضافه مي‌كند: «اين درك را داشته باشيم كه همه آدم‌ها ويژگي‌هايي دارند كه ما آن را دوست نداريم و يا جزو فرهنگ ما نيست. لذا اين، معيار درستي براي عيب‌جويي از ديگران محسوب نمي‌شود.»




مقابله به مثل يا سعه‌صدر؟
نوروزي به افرادي كه مورد اهانت عيب‌جويان قرار مي‌گيرند توصيه مي‌كند: «وقتي از سوي فرد عيب‌جو، مورد انتقاد يا اهانت قرار مي‌گيريد، سعي كنيد اعتماد به نفس خود را حفظ كنيد. چند لحظه سكوت كنيد تا بتوانيد اوضاع را كنترل كنيد و پيامتان اين باشد كه اگر تو انسان محترمي هستي من نيز براي خود ارج و قربي دارم. پس از آرام شدن فرد عيب‌جو و آماده‌سازي بستر لازم مي‌توانيد از خودتان دفاع كنيد.»


وي در خصوص لزوم انتقاد درست و بجا تصريح مي‌كند: «بايد همواره توجه داشت انتقاد ما بي دليل نباشد كه به عبارتي وجه عيب‌جويي پيدا كند، چون در اين صورت، نتيجه كار ما برعكس مي‌شود.»
نوروزي براي روشن شدن اين موضوع با بيان مثالي، مي‌گويد: دخترخانم 16 ساله‌اي به من مراجعه كرد و گفت مادرش هميشه از او ايراد مي‌گيرد و در مقابل ديگران او را مورد تحقير و سرزنش قرار مي‌دهد. اين دخترخانم براي جلب رضايت مادرش روزي تصميم مي‌گيرد، اتاقش را مرتب كند، ولي وقتي مادر وارد اتاق او مي‌شود چون ايرادي پيدا نمي‌كند، از او اشكال ديگري مي‌گيرد و اين اتفاق باعث مي‌شود كه بعد از آن ديگر اتاقش را تميز نكند.» اين كارشناس به والدين توصيه مي‌كند به جاي عيب‌جويي از حمايت، تشويق، اعتماد و احترام استفاده كنند.




عيب‌جويي يا انتقاد
تفاوت اصلي عيب‌جويي و انتقاد در اين است كه انتقاد مبناي منطقي يا علمي دارد و با آوردن دليل و بيان استدلال ايراد مي‌شود. ولي عيب‌جويي در جامعه ما بيشتر بر مبناي بهانه‌گيري است و با استرس‌هاي مختلف به اوج خود مي‌رسد. به همين دليل است كه گفتار ما در حين ايراد گرفتن از ديگران چه به حق باشد و چه ناحق، معيار مناسبي براي تفكيك يك انتقاد سازنده و يك عيب‌جويي سطحي است. اينجاست كه شيوه سخن گفتن اهميت مي‌يابد و تفاوت فردي كه بدون غرض اشتباهي را گوشزد مي‌كند با كسي كه از روي عصبانيت، بر خطا و اشتباهي كوچك با فرياد كشيدن صحه مي‌گذارد و به قول قديمي‌ها از كوره درمي‌رود، تفاوت زيادي وجود دارد.


محمدعلي افخمي‌اردكاني، كارشناس ارشد علوم تربيتي، با تاكيد بر نقش زبان و تاثير آن در اصلاح فرد خطاكار مي‌گويد: «از آنجا كه مهم‌ترين ابزار انتقال مفاهيم و معلومات سخن گفتن است، هرچه كلام نيكوتر و ساده‌تر ادا شود تاثير‌گذاري آن نيز بيشتر است.»
وي با تاكيد بر نقش زبان در امر تربيت و اصلاح مي‌گويد: «همان گونه كه كلام رسا و زيبا تاثيرگذار است، كلام نارسا، ركيك و زننده نيز مي‌تواند اثر مخربي بر امر تربيت بگذارد.»




نوشم نمي‏دهي به دلم نيشتر مزن
بي‌گمان در جامعه ما كه تحولات اجتماعي و اقتصادي به طور روزافزون بيشتر مي‌شود و از سويي پيوستگي حوزه‌هاي مختلف اجتماعي، سياسي و اقتصادي به يكديگر و از سوي ديگر افزايش دغدغه‌هاي انسان امروزي و اسير روزمرگي شدن فكر و ذهن ما را تسخير كرده است، افزايش تنش در روابط اجتماعي نه تنها باعث رشد ناهنجاري در جامعه است، بلكه بازخورد آن به‌صورت افسردگي، پرخاشگري و بي‌حوصلگي در وجود ما رخنه مي‌كند و فرافكني آن به صورت يك ناهنجاري اجتماعي در سطح جامعه بروز مي‌يابد. يكي از علت‌هاي اساسي رواج عيب‌جويي در جامعه جرات نداشتن در پذيرش خطا و اشتباه ميان افراد جامعه و حواله دادن آن به ديگران و مقصر دانستن آنان است كه معمولا به علت ترس از پيامدهاي ناگوار آن پديد مي‌آيد. گاهي ممكن است بسياري از خطاها در واقع كوچك و بي‌اهميت باشد، ولي وقتي دوستان و آشنايان از آن باخبر شوند، اين خطا به گناهي نابخشودني تبديل مي‌شود. بنابراين، وجود تحمل‌پذيري و سعه‌صدر در فضاي جامعه در كنار دخالت نكردن در حريم خصوصي افراد و انتقاد كردن از روي دلسوزي و محبت در چارچوب يك نظام تربيتي مبتني بر ارزش‌ها و هنجارها، در كنار هم مي‌تواند موجب شود تا پذيرش اشتباه و خطا در همه افراد ساده‌تر باشد و بتدريج فرهنگ نقد و انتقادپذيري جايگزين بهانه‌گيري، سرزنش و عيب‌جويي شود. آيا بهتر نيست به جاي آن‌كه جهان و جهانيان را باعث و باني مشكلات خود بدانيم و خود را حلال مشكلات ديگران، كمي در درون خودمان تفحص كنيم و كمي هم به نداشته‌هايمان بيفزاييم؟



جام جم آنلاين