PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : انگيزه مراجعه به فالگير ، ترس و نگراني از آينده



alamatesoall
09-21-2012, 04:43 PM
«خسته شدم، همسرم مدام در حال پيدا كردن رمال و فالگير است و راه حل هاي مشكلات زندگيمان را در فنجان قهوه، دعا، ورد و طلسمات جست وجو مي كند.»جمله فوق شكايت مردي از همسرش است كه به عنوان ادله طلاق در دادگاه مطرح مي كند. اين حقيقت بر كسي پوشيده نيست كه فال، فال بيني و خرافات پديده اي جهاني شده است و آمارش در ايران رو به فزوني است كه متاسفانه اهميت و بها دادن بيش از اندازه به اين مسايل، باعث پاشيده شدن زندگي افراد مي شود. روانشناسان نااميدي در افراد را از علل اصلي پيگيري و علاقه به فال و خرافات مي دانند و معتقدند زماني كه افراد بر محيط پيرامون شان كنترل نداشته باشند و از شرايط زندگي شان ناراضي هستند، گرايش آنها به سمت اين مسايل بيشتر مي شود.
در زمينه روانشناسي خرافات، فالگيري و رمالي، علل علاقه مردم و تاثيرات آن در زندگي افراد با هاتف زماني، كارشناس ارشد روانشناسي باليني و روان تحليلگر گفت وگو كرده ايم كه در زير مي خوانيد:


منشا علاقه مردم به خرافه
توسل به خرافه، فالگيري و پيشگويي و در كل مجموعه آن، از ميل افراد به كشف بيشتر نشات مي گيرد. هاتف زماني در اين باره معتقد است: «بشر به هر چيزي كه نياز داشته باشد درصدد توليدش بر مي آيد چه مادي و چه غيرمادي و چيزهايي را كه نمي تواند توليد كند يا خارج از كنترلش است، به شيوه هاي ديگر متوسل مي شود. به عنوان نمونه يكي از اين شيوه ها، مكانيسم خيال پردازي است، مثلازماني كه فرد گرسنه است، تخيلاتش در زمينه غذا، ميز غذا و خوراكي مي چرخد و با اين مكانيسم گرسنگي را در ذهنش ارضا مي كند، يكي ديگر از اين مكانيسم ها، متوسل شدن به خرافات، فالگيري، پيشگويي، احضار روح، طلسم و... است». وي ترس و نگراني از آينده را دليل اصلي گرايش مردم نسبت به خرافات مي داند و ادامه مي دهد: «فرد در مواردي مانند مرگ، سوانح، اتفاقات آينده و حوادث طبيعي كه قادر نيست جلوي آنها را بگيرد و در اين امور ناتوان است، به سمت وسوي خرافات مي رود كه در واقع منشا آن ترس و نگراني از آينده است و فرد انتظار دارد تا مشكلات خود را از اين طريق حل كند يا از آينده اش با خبر شود تا كمتر احساس نگراني و اضطراب داشته باشد، البته امروزه خيلي از رفتارهاي خرافاتي كاركرد خودش را از دست داده و بيشتر تبديل به تفريح شده كه در اينجا جهل آدمي مطرح مي شود.»

اين تحليلگر در پاسخ به اينكه ريشه هاي روانشناختي خرافات در افراد چيست، پاسخ داد: «همان طور كه ذكر كردم زماني كه فردي سراغ دعانويس و فالگير مي رود در واقع مي خواهد استرس خود را نسبت به هر موضوعي كه وي را آزار مي دهد كم كند و ديگر آنكه خودش را اميدوار نگه دارد. البته گاهي هم ميل افراد نسبت به اين موارد به دليل پيوندهاست. به عنوان مثال شخصي خواب مي بيند كه در آن با ماشين تصادف كرده است و فرداي آن شب حادثه اي را كه در خواب ديده بود، برايش پيش مي آيد، اين مساله يك ارتباط منطقي ندارد بلكه يك پيوند تصادفي است. در واقع تداوم و پيگيري اين موضوعات براي افرادي كه هميشه با ترس و ناتواني زندگي كرده اند، باعث مي شود به سراغ پيشگوها بروند.»

بسياري از مردم به سختي دست از افكار خرافاتي خود بر مي دارند و خودشان را با اين مساله توجيه مي كنند كه نسل هاي قديمي به خرافات و فالگير اعتقاد داشته اند و حتما اين مساله داراي حكمتي است كه بر ما پوشيده است. زماني در اين باره توضيح مي دهد: «مردم فكر مي كنند هر آنچه كه قديمي ها انجام داده اند درست بوده، ولي نمي خواهند بپذيرند كه براساس نادانسته هاي خود به سمت خرافات رفته اند. تجربه نشان داده كه هر چقدر افراد از لحاظ تحصيلات و فرهنگ عقب مانده تر باشند، احتمال رفتار خرافاتي در آنها بيشتر مي شود.»



ويژگي هاي افراد علاقه مند به خرافه
اين تحليلگر، سهل الوصول بودن اعمال خرافاتي را از عللي مي داند كه افراد براي آن زمان و هزينه صرف مي كنند: «سراغ فالگير و رمال رفتن از آنجا كه نياز به تغيير در درون فرد ندارد و شخص نمي خواهد با واقعيت مواجه شود آسانتر از ساير شيوه هاي ديگر است. از لحاظ روانشناختي اين دسته از افراد داراي شخصيت هاي وابسته هستند كه هرگز نمي خواهند در درون خود تغييري به وجود آورند و ترجيح مي دهند به درون پيله خود فرو روند.»زماني در پاسخ به اينكه آيا خرافات ريشه در درون شخصيت افراد دارد، گفت: «خرافات و اعتقاد به اين مسايل و برنامه ها اكتسابي است و فرزندان از والدين و اطرافيانشان اين قضيه را ياد مي گيرند، مثلااگر در يك روستاي كوچك پيگيري و علاقه مندي به اين موضوعات رفتار غالب باشد، ساير افراد آن روستا هم بالطبع ياد مي گيرند.»

وي در رابطه با افرادي كه دچار اختلال وسواس و به خرافات و فال بيني و رمالي علاقه مند هستند، بيان داشت: «بيماران وسواسي رفتارهاي تكراري دارند كه به واسطه آن عامل نگراني خود را كاهش مي دهند. امكان دارد كه شخص وسواسي به سراغ اين مسايل برود اما در روانشناسي، ما مشاوران معتقديم كه اين وسواس نيست كه باعث پرداختن افراد به اين موارد مي شود بلكه ضعف شخصيتي فرد است كه وي را وادار به اين افكار و اعمال مي كند.»وي ويژگي هاي شخصيت ضعيف را اين گونه برمي شمارد: عدم اعتماد به نفس لازم، اختلالات اضطرابي، عزت نفس پايين، تصوير منفي از خود و در نهايت دوست نداشتن خود.



تاثيرات منفي خرافه روي زندگي افراد
خرافات، پيشگويي و فال بيني، فرد را از واقعيت دور مي كند. هاتف زماني تاثيرات منفي خرافات را اين گونه بيان مي كند: «افراد وقتي به سمت وسوي اين مسايل مي روند و چون در نهايت نتيجه نمي گيرند، سرخورده مي شوند اما مشكل زماني حاد مي شود كه مشكلات اين دسته از افراد ممكن است به صورت اتفاقي و به دلايل مختلف حل شود و حال اين مساله باعث اعتقاد راسخ فرد نسبت به خرافه مي شود و به گفته هاي شخص رمال و فالگير ايمان مي آورد و در اين مرحله است كه سوءاستفاده هاي مادي و غيرمادي شكل مي گيرد و اگر آن فرد تشكيل زندگي مشترك داده باشد با آگاهي همسرش از اين مسايل، تنش در زندگي پيش مي آيد كه در نهايت منجر به مشاجرات مي شود و گاه ديده شده كه حتي زوج ها به دليل اين مسايل از يكديگر جدا شده و طلاق گرفته اند.»

وي دليل مراجعه زياد زنان نسبت به مردان را در اين مساله مي داند كه در كل زنان در جامعه ايران بيشتر به فكر حل مشكلات هستند و در واقع زن ستون يك خانواده است، ضمن آنكه خانم ها جزيي نگرند و در برابر حوادث شكننده تر، از اين رو به رمال و دعانويس مراجعه مي كنند، حتي اين جزيي نگري و شكننده تر بودن زنان باعث شده است كه آمار بالايي نسبت به مردان در مراجعه به مشاور و روانشناس داشته باشند. وي در مورد تاثير ظاهر افراد طالع بين و محيط كار آنها روي افراد، معتقد است: «شما به هر جا مراجعه كنيد طراحي و ظاهر آن مي تواند نماد آنجا باشد و اينكه فضاي اين مكان ها غريب است و براي افراد مراجعه كننده تازگي دارد. البته درصدي از اين افراد هستند كه با توسل به بزرگان دين درصدد حل مشكلات مردم بر مي آيند در واقع از احساسات مذهبي افراد سوءاستفاده مي كنند كه در روزنامه ها بارها اين گونه موارد چاپ شده است.»



نقش جامعه در كمرنگ كردن اين مسايل
اين روانشناس مي گويد: «جامعه براي مبارزه با خرافات و اين نوع فرهنگ بايد مراكز علمي را گسترش دهد و به ارتقاي اين مراكز بپردازد و سطح مطالعه مردم را بالاببرد. همان طور كه مي دانيد و سطح مطالعه مردم كشورمان به شدت پايين است و در نهايت جامعه بايد خردمندي را افزايش دهد. اين را بايد قبول داشت كه ما ايرانيان افراد خوبي هستيم اما خردمند نيستيم و از فكر و انديشه استفاده نمي كنيم، بايد انديشيدن و احترام به قوانين نهادينه شود.»



نويسنده: مرجان متين
magiran