PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : امام علی(ع) و نوید از مهدى موعود



غریب آشنا
09-19-2012, 02:12 AM
برگرفته از آثار آیة الله سید محمد کاظم قزوینی






امام امیر مؤ منان علیه السلام دروازه علم و دانش پیامبر و پدر گرانمایه امامان راستین و سالار خاندان پیامبر است .
بیان آن حضرت میان همه مسلمانان شهرت یافته است که مى فرمود:
((علمنى رسول الله (ص ) الف باب من العلم ، یفتح لى من کل باب الف باب )) (116)
یعنى : پیامبر خدا یک هزار باب از علم و دانش را به من آموخت که از هر باب آن هزار باب گشوده مى شود.








آن حضرت از رخدادهاى فراوان و قضایاى بسیارى پیش از رخ دادن آنها، بطور شگفت انگیزى خبر داد: از استیلاء سردسته پلید اموى معاویه برکشورهاى اسلامى (117) از شهادت امام حسین علیه السلام در کربلا بیست سال پیش ‍ از فاجعه غمبار عاشورا(118) از سردمداران خودکامه رژیم تبهکار عباسى ، از بناى بغداد و از انقراض سلسله عباسى بدست مغول و... خبر داد.
براى نمونه :
1_ از آن حضرت آورده اند که فرمود: ((بغداد! و تو چه مى دانى که بغداد چیست ؟ سرزمینى است با درختان گز، در آنجا بناها و ساختمان هاى پرشکوهى بنیاد مى گردد و زرداران و زورمندان در آنجا جاى مى گیرند.
فرزندان ((عباس )) آنجا را به عنوان پایگاه قدرت و وطن خویش بر مى گزینند و مرکز زر و زیور و زینت و تجملات خود قرار مى دهند.
پایگاه عیاشى و بدمستى و بازى بنى عباس ، مرکز بیداد بیدادگران ، پایتخت حکومت ترور و وحشت ، قرارگاه رهبران و زمامداران فاسق و فاجر و وزیران خیانتکار مى گردد.
و فرزندان ((ایران )) و ((روم )) به این تبهکاران و رژیم بیدادگر آنان خدمت مى کنند. آنان مردم را به هیچ کار شایسته اى فرانمى خوانند و خود نیز اگر بدان دعوت شوند عمل نمى کنند و نه از هیچ عمل زشت ناپسندى ، اجتناب مى ورزند و نه دیگرى را از آن باز مى دارند. فساد و تباهى در میان آنان به گونه اى موج بر مى دارد که همجنس بازى رایج مى گردد و مردان به مردان و زنان به زنان بسنده مى کنند و در این شرایط فاجعه بار رژیم عباسى است که آن اندوه فراگیر و آن گریه و حزن طولانى فرا مى رسید... .
واى به حال ((بغداد)) و مردم آن از تسلط نژاد ترک ، آنان مردمى چشم تنگ هستند و چهره هایشان گرد و کوچک است . لباسهایشان حریر و چهره کوسه و بى مو هستند.
اینان از همانجا بسوى رژیم عباسى مى تازند که حکومتشان سرچشمه گرفته ، رهبر این گروه مهاجم ، صدایش ‍ رساست و شجاعت و شهامتش بسیار و همتش بلند است . به هیچ شهرى روى نمى آورد جز اینکه آن را فتح مى کند. و پرچمى بر ضد او برافراشته نمى گردد، جز اینکه آن را سرنگون مى سازد.
واى بر کسى که با او دشمنى ورزد... و همینگونه خواهد بود تا بر همه قلمرو رژیم ((عباسى )) سیره یابد))(119)
من نیازى به شرح این خطبه نمى بینم بویژه که خود آن ، مورد نظر نیست بلکه به عنوان نمونه آمده است ، اما در خطبه نکته ظریفى است که بدان اشاره مى رود و آن این است که امیرمؤ منان خبر داد که حکومت فرزندان عباسى از خراسان طلوع مى کند و از همانجا هم افول و غروب مى نماید.
و شگفت این است که بعدها روشن شد که رژیم بنى عباس از خراسان و بدست ((ابومسلم خراسانى )) آغاز گردید و اساس آن از آنجا تاءسیس شد و هجوم و حمله مغول نیز از همانجا شروع شد و همه چیز را با خاک یکسان کرد و خاکستر آن را به باد داد.
امیرمؤ منان علیه السلام ده سال پیش از وقوع ، در این مورد فرمود:
((یاءتى من حیث بداء ملکهم ))
یعنى : آفت و عامل انحطاط و سقوط بنى عباس ، از همان نقطه طلوعشان خواهد آمد.
و تاریخ گواه است که همه پیش بینى ها و پیشگویهاى دقیق آن حضرت همانگونه که فرموده بود به تحقق پیوست . بغداد همانگونه بنیاد گردید و همانگونه شد که به وصف آمده بود. و مغول نیز از سوى خراسان آمدند و در بلاد اسلامى همانگونه که گفته شد عمل کردند که ((ابن ابى الحدید)) شرح آن را آورده است .





کوتاه سخن اینکه :
امیرمؤ منان علیه السلام از رویدادهاى بسیار و فاجعه هاى متعددى خبر داده است که بیشتر آنها به وقوع پیوسته است .(120)
از جمله اخبار آن حضرت از آینده جهان و انسان ، خبر از امام مهدى علیه السلام است که در بخش تفسیر آیات پیرامون وجود گرانمایه حضرت مهدى آوردیم و اینک به برخى دیگر از روایات از آن حضرت توجه کنید:




1_ حضرت جواد علیه السلام از پدران گردانقدرش علیه السلام آورده است که امیرمؤ منان علیه السلام فرمود:


((للقائم نا غیبة امدها طویل کانى بالشیعه یجولون جولان النعم فى غیبته یطلبون المرعى فلا یجدونه .
الا فمن ثبت منهم على دینه و لم یقس قلبه لطول امد امامه فهو معى فى درجتى یوم القیامة .))
((... ان القائم منا اذا قام لمن یکن الاحد فى عنقه بیعة فلذلک تحفى ولادته و یغیب شخصه .)) (121)
یعنى : براى ((قائم )) ما غیبتى بسیار طولانى است و من شیعیان را مى نگرم که در غیبت او بسان گله بدون شبان سرگردان دنبال چراگاهند و نمى یابند.
آگاه باشید که هر کس از اینان بر دین خویشتن استوار باشد و قلبش بخاطر غیبت طولانى آن حضرت سخت نگردد چنین کسى با من است و در قیامت در درجه من .
آنگاه فرمود: قائم از ماست ! هنگامى که ظهور مى کند بیعت هیچ کس را بر عهده ندارد و به همین جهت ، هم ولادت او در نهان انجام گرفت و از نظر غایب گردید





2. و نیز حضرت راضا علیه السلام از پدرانش آورده است که امیرمؤ منان علیه السلام به امام حسین علیه السلام فرمود:
((التاسع من ولدک یا حسین ! هو القائم بالحق ، المظهر للدین ، الباسط للعدل .
قال الحسین علیه السلام : فقلت ، یا امیرالمؤ منین ! و ان ذلک لکائن ؟
فقال : اى و الذى بعث محمدا بالنبوة و اصطفاه على جمیع البریة و لکن بعد غیبة و حیرة لا یثبت فیها على دینه الا المخلصون المباشرون لروح الیقین ، الذین اخذ الله میثاقهم بولایتنا و کتب فى قلوبهم الایمان و ایدهم بروح منه .))
یعنى : حسین جان ! نهمین فرزند تو قائم بحق است و آشکار کننده دین و گسترش دهنده عدالت .
امام حسین علیه السلام مى فرماید: ((گفتم : یا امیرمؤ منان ! این خبر براستى تحقق یافتنى است ؟))
فرمود: ((آرى ! بخدایى که محمد را فرمان رسالت داد و او را بر همه انسانیت برگزید این کار شدنى است ، اما پس ‍ از غیبت طولانى و سرگردانى و نابسامانى بسیار، مردمى که در آن شرایط زندگى مى کنند، جز خالصانى که در اوج یقین هستند و خدا از آنان به ولایت ما پیمان گرفته و در دلهایشان ایمان را مرقوم داشته و به روحى از جانب خویش ‍ آنان را تاءیید فرموده است ؛ جز اینان ، کسى بر دین خویشتن استوار نمى ماند.))





3_ و نیز مى فرماید:
((فانظروا اهل بیت نبیکم فلئن لبدوا فالبدوا! و ان استنصروکم فانصروهم ! فلیفرجن الله الفتنة برجل منا اهل البیت . باءبى ابن خیرة الاماء، لا یعطیهم الا السیف هرجا و هرجا، موضوعا على عاتقة ثماینة اشهر، حتى تقول قریش ، لوکان هذا من ولد فاطمة لرحمنا.
یغریه الله ببنى امیة _ اى یسلطه الله علیم _ حتى یجعلهم حطاما و رفاتا ((ملعونین اینما ثقفوا اخذوا و قتلوا تقتیلا# سنة الله فى الذین خلوا من قبل و لن تجد لسنة الله تبدیلا.)) (122)(123)
یعنى : به خاندان پیامبرتان بنگرید، اگر بپا خاستند، شما نیز بپا خیزید و اگر یارى طلبیدند آنان را با همه وجود یارى کنید، خداوند بوسیله مردى گرانمایه از ما اهل بیت پیامبر، فتنه ها و تباهیها را برطرف مى سازد. پدرم ، فداى پسر بهترین کنیزان که به سران فتنه ها و تاریکیها و بیدادگریها، جز شمشیر، حق را به ارمغان نخواهد آورد و شمیشیر عدالتش هشت ماه بر دوش اوست و پیکار مى کند تا عوامل فتنه و تباهى را بر کند... تا آنجا که قریش مى گویند ((اگر این مصلح جهانى ، از فرزندان فاطمه علیهاالسلام بود به ما ترحم مى کرد.))
خداوند او را بر رهروان بنى امیه و بقایاى فکرى آنان اقتدار خواهد بخشید تا آنان را به خاک و خاشاک تبدیل سازد اینان لعنت شدگانند. به هر جا که یافته شوند باید دستگیر گردند و به سختى کشته شوند.
((این سنت خداست که در میان پیشینیان نیز بوده است و در سنت خدا تغییرى نخواهد یافت .))





3_ و نیز قندوزى حنفى از آن حضرت آورده است که :
پس از پایان پیکار ((نهروان )) سخنرانى کرد و ضمن پیش بینى و خبر از رخدادهاى آینده از جمله قیام حضرت مهدى علیه السلام فرمود:
((... ذاک امر الله و هو کائن وقتا مریحا. فیا ابن خیرة الاماء! متى تنتظر؟ ابشر بنصر قریب من رب رحیم . فبابى و امى عدة قلیلة اسماؤ هم فى الارض مجهولة ...)) (124)
یعنى : این فرمان خداست و در هنگامه مناسب خود بطور قطع روى خواهد داد.
هان اى فرزندان بهترین بانوان ! تاکى براى دریافت فرمان ظهور از جانب خدا، انتظار خواهى کشید؟
به پیروزى بزرگ و نزدیکى از پروردگار بخشایشگر مژده ده .
پدر و مادرم فداى آن گروه که از نظر شمار اندک اند و در شکوه و عظمت بسیار و نامشان در روى زمین ناشناخته .





4_ و نیز آورده است که آن حضرت فرمود:
((سیاءتى الله بقوم یحبهم الله و یحبونه و یملک من هو بینهم غریب فهو المهدى ، احمر الوجه ، بشعره صهوبة یملا الارض عدلا بلاصعوبة ...)) (125)
یعنى : بزودى مردمى را مى آورد که آنان را دوست مى داد و آنان نیز خدا را دوست مى دارند و بزرگمردى که میان آنان غریب و ناشناخته است فرمانروا و زمامدار امور مى گردد. آن وجود گرانمایه مهدى علیه السلام است که چهره اش درخشان و گندمگون و موهایش بور است . جهان را به آسانى لبریز از عدل و داد مى کند. او در خردسالى و کودکى از مادر و پدر جدا مى گردد و در رویشگاه و جایگاه تربیت خویش گرامى است .
کشورهاى مسلمان نشین را با امن و امان فرمانروا مى شود و از پى آنان زمین و زمان در قلمرو قدرت او قرار مى گیرد.
سخن او را مى شنوند و نسل جوان و سالخورده اطاعتش مى کنند و او زمین را لبریز از عدالت مى کند همانسان که از جور و بیداد لبریز گشته است .
آنگاه است که امامت کامل و خلافتش استوار مى شود. خداوند مردگان را بر مى انگیزد. زمین با ظهور او آباد مى گردد و به برکت ((مهدى )) خویش ، خالص و پاک و شکوفا و پرطراوت مى شود و نهرهاى آن جریان مى یابد. و فتنه ها و تجاوزگریها ریشه کن مى شود و خیر و برکتها بسیار مى گردد.





5_ و نیز آورده اند که آن حضرت ضمن خطبه اى در ستایش پیامبر و امامان نور فرمود:
((فتن انوار السماوات و الارض و سفن النجاة و فینا مکنون العلم و الینا مصیر الامور و بمهدینا تقطع الحجج فهو خاتم الائمة و منقذ الامة و منتهى النور و غامض السر. فلیهنا من استمسک بعروتنا و حشر على محبتنا.)) (126)
یعنى : ما پرتو آسمانها و زمین و کشتیهاى نجات هستیم . دانش در ما نهان است و ما گنجینه آنیم و فرجام کارها بسوى ماست و به مهدى ما، حجتها تمام مى گردد.
او آخرین امام معصوم نجات بخش امتها، آخرین نور رسالت و امامت و معماى پیچیده آفرینش است . از این رو کسانى که به رشته محبت ولایت ما چنگ زده و با عشق ما محشور مى گردند باید شادمان باشند.





6_ و نیز آورده اند که فرمود:
((...یظهر صاحب الرایة المحمدیة و الدولة الاحمدیه . القائم بالسیف و الحال الصادق فى المقال ، یمهد الارض و یحیى السنة و الفرض .)) (127)
یعنى : (هان اى مردم بهوش باشید که ) پرچمدار پرچم محمدى و فرمانرواى دولت احمدى و قیامگر به شمیشیر عدالت و راست گفتار و شایسته کردار، خواهد آمد زمین و زمان را براى برقرارى عدالت و شکوفایى ارزشهاى اسلامى آماده نموده و سنتهاى واجب و مستحب را زنده خواهد ساخت .





7_ و نیز آورده اند که فرمود:
((اذا نادى مناد من السماء: ان الحق فى آل محمد. فعند ذلک یظهر المهدى على افواه الناس ، یشربون ذکره ، فلایکون لهم ذکر غیره .)) (128)
یعنى : آنگاه که منادى از آسمان ندا دهد که حق با آل محمد است و در راه و رسم آنان ، همان وقت نام مقدس مهدى علیه السلام بر سر زبانها افتاده و نقل محافل و مجالس خواهد شد. مردم جام مهر او را مى نوشند و جز او دیگرى را نمى جویند.





8_ و نیز امام باقر علیه السلام از پدران گرانقدرش علیه السلام آورده است که : امیرمؤ منان بر فراز منبر فرمود:
((مردم ! در واپسین حرکت تاریخ و آخرالزمان گرانمردى از فرزندان من ظهور خواهد کرد.
او چهره اش سفید و آمیخته به سرخى است .
شکمش اندک برآمده ، پاهایش قوى و نیرومند وقامتش چهارشانه است و بر پشت دو نشانه دارد: یکى بر روى پوست و به رنگ آن و دیگرى بسان نشانه پیامبر در چهره .
او دو نام دارد، ((احمد)) و ((محمد)) که نخستین نام مخفى مى گردد و نام دوم آشکار و علنى .
هنگامى که پرچمش به اهتزاز در آید شرق و غرب جهان را روشن مى سازد و دست مبارکش را بر سر بندگان خدا مى نهد و به برکت آن قلبهاى ایمان آوردگان از قطعه هاى آهنى سخت تر و مقاومتر مى گردد و خدا به هر کدام از آنان قدرت و توان چهل قهرمان میدان پیکار را ارزانى مى دارد.
با ظهور او موجى از شادى و شور عالم گستر مى گردد بگونه اى که هیچ مرده اى از مؤ منان نمى ماند جز اینکه موج شادى در آرامگاهش قلب او را شادمان مى سازد و مردگان در عالم برزخ به نشان شادمانى به دیدار یکدیگر مى شتابند و قیام مهدى علیه السلام را به هم نوید مى دهند.))(129)










9_ ((قندوزى )) این اشعار را از امیرمؤ منان در این مورد آورده است که مى فرماید:





حسین ! اذا کنت فى بلدة
غریبا فعاشر بآدابها
یعنى : حسین جان به هنگامى که در شهر و دیار بیگانه اى در آمدى با مردمش براساس راه و رسم صحیح آن ، معاشرت کن ... .
تا اینکه مى گوید:
شعر:


سقى الله قائمنا صاحب
القامة و الناس فى دابها
هو المدرک الثار لى یا حسین
بل لک فاصبر لاتعابها (130)
خداوند ((قائم )) ما پیشواى آن قیام بى نظیر، در واپسین حرکت تاریخ را، پاداش نیکو ارزانى داد، مردم بر شیوه عادلانه و راه و رسم افتخار آفرین او مى گرایند و او نه تنها خونخواه من که دادخواه مظلومیت تو نیز خواهد بود. او از این رو بر رنج و فشار روزگار، در راه حق و عدالت شکیبایى پیشه ساز!




10_ و نیز در آخرین لحظات زندگى سراسر نور و افتخار و به هنگام وصیت به فرزندش امام حسن علیه السلام از جمله فرمود:
((... حسن جان ! آنگاه پیش بیا و بر پیکر من نماز بگذار و هفت تکبیر در نماز من بگو! و بدان که چنین نمازى به هیچ کس جز من و بزرگمردى که نام بلند آوازه اش ((قائم )) و ((مهدى )) است و از نسل برادرت حسین است و در واپسین حرکت تاریخ و آخرالزمان قیام خواهد کرد، روا نیست .(131)
اوست که با ظهور خویش انحرافات و کجیها، را از دامان حق زدوده و حق را آنگونه که مورد رضاى خداست برپا خواهد داشت .)) (132)
لازم به یادآورى است که روایات رسیده از امیرمؤ منان علیه السلام در مورد حضرت مهدى علیه السلام بسیار اندک است ، امید که در بخشهاى آینده این کتاب نیز، برخى از آنها را بیاوریم .


پانویس:









116- المعجم الصغیر، ص 150.
117- منتخب صحیح بخارى و مسلم ، ص 219.
118- شـبـلنـجى ، نورالابصار، ص 157؛ دیلمى ، فردوس الاخبار، ج 4، ط دارالکتاب العربى بیروت ، ص 467.
119- الصواعق المحرقة ، ص 98.
120- مقدسى ، البداء و التاریخ ، ج 2، ص 180.
121- اثبات الهداة ، ج 3، ص 568، باب 32، ح 672.
122- اثبات الهداة ، ج 3، ص 503 ـ 504، باب 32، ح 301.
123- اثـبـات الهـداة ، ج 3، ص 443، بـاب 32، ح 20 بـه نقل از شیخ طوسى ، کتاب الغیبة و محمد بن یعقوب کلینى ، الکافى .


124- اثـبـات الهـداة ، ج 3، ص 452، بـاب 32، ح 66 بـه نقل از شیخ صدوق ، کتاب من لایحضره الفقیه .
125- اثـبـات الهـداة ، ج 3، ص 461، بـاب 32، ح 107 بـه نقل از اکمال الدین .
126- اثـبـات الهـداة ، ج 3، ص 464، بـاب 32، ح 117 بـه نقل از اکمال الدین .
127- اثـبـات الهـداة ، ج 3، ص 490، بـاب 32، ح 228 بـه نقل از اکمال الدین .
128- اثـبـات الهـداة ، ج 3، ص 490 ـ 491، بـاب 32، ح 230 بـه نقل از اکمال الدین .
129- اثـبـات الهـداة ، ج 3، ص 503، بـاب 32، ح 299 بـه نقل از شیخ طوسى ، کتاب الغیبة .
130- اثـبـات الهـداة ، ج 3، ص 505، بـاب 32، ح 308 بـه نـقـل از شـیـخ طـوسـى ، کـتـاب الغـیـبـة و ص 538، ح 493 بـه نقل از نعمانى ، کتاب العیبة .
131- اثـبـات الهـداة ، ج 3، ص 516، بـاب 32، ح 371 بـه نقل از شیخ طوسى ، کتاب الغیبة .
132- اثـبـات الهـداة ، ج 3، ص 517، بـاب 32، ح 377 بـه نقل از شیخ طوسى ، کتاب الغیبة .


منبع:منجی موعودmonjimoud.persianblog.ir/post/15/