PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : امام صادق(ع) و نوید از منجی موعود



غریب آشنا
09-19-2012, 02:00 AM
برگرفته از آثار آیة الله سید محمد کاظم قزوینی









سخن از امام صادق علیه السلام و نشر و شکوفایى دانش و فرهنگ در آن روزگار، نیازى به نوشتن کتاب جداگانه اى دارد چه بسا که اگر کسى بخواهد همه ابعاد شخصیت آن حضرت و وضعیت کامل عصر او را از نظر سیاسى و علمى و شرایط ویژه اى که در آن زمان به هم آمیخته بود، همه را ترسیم نماید، نیازى به نوشتن دائرة المعارف بزرگى خواهد داشت که ما در اینجا به گونه اى فشرده بدان شرایط اشاره مى کنیم .
یک فرصت طلایى
درست اواسط حیات امام صادق علیه السلام بود که حکوت بیداد اموى به سرعت رو به اضمحلال و نابودى مى رفت و رژیم عباسى در حال تاءسیس و تشکیل بود. پیش از آنکه عباسیان پایه هاى رژیم فریبکارانه خویش را در شهرها، بویژه مدینه منوره استحکام بخشند، آن حضرت مجال و میدان بسیار مساعد و گسترده اى براى نشر علوم آل محمد(ص ) یافت و توانست بر فراز منبر نیاى بزرگش پیامبر(ص ) برود. بر فراز منبرى که میمونها و بوزینه هاى اموى بر روى آن جست و خیز مى نمودند، همانگونه که پیامبر(ص ) پیش از آن روزگار آن فاجعه را در خواب دیده و قرآن از آن سخن گفته بود.
((و ما جعلنا الرویا التى اریناک الا فتنة للناس و الشجرة الملعونة فى القرآن .)) (158)
دانشگاه جعفرى
این شجره ملعونه با انهدام رژیم پلید بنى امیه از هم پاشید و شجره طیبه خاندان وحى و رسالت فرصتى یافت تا میوه و بهره خویش را به بشریت ارزانى دارد.
امام صادق علیه السلام اندکى آزادى بیان و قلم بدست آورد و شرایط جارى او را یارى کرد تا بر فراز منبر پیامبر(ص ) اوج گیرد و در همان مسجد و همان پایگاه توحید و تقوا، فقه ، عقاید و دیگر رشته هاى علمى و فکرى را به انبوه دانش دوستان ، تدریس نماید؛ بگونه اى که رفته رفته هر روز مجلس درس آن حضرت با حضور چهار هزار نفر فقیه ، محدث ، مفسر و... تشکیل مى گردید.
از کسانى که به افتخار کسب فیض و شاگردى آن حضرت نایل آمده و خود نیز بارها بدان اعتراف و افتخار هم نموده ، ((ابو حنیفه ، نعمان بن ثابت )) است .
او در اشاره به آن دو سال پر افتخار و پربرکت محضر امام صادق علیه السلام و بهره ورى از دریاى ژرف و گسترده دانش ، بینش و معارف آل محمد(ص ) از ششمین امام نور علیه السلام مى گفت :
((لو لا السنتان لهلک نعمان )) (159)
یعنى : اگر آن دو سال شاگردى امام صادق علیه السلام و فرا گرفتن علوم و معارف از آن حضرت بزرگوار نبود، نعمان ، هلاک و گمراه شده بود.
و سرانجام از این دانشگاه پربرکت جعفرى شخصیتهاى بزرگ و شایسته کردار و درست اندیشى فارغ التحصیل شدند که جهان بشریت بوسیله آنان به شکوه و اقتدار رسید. شخصیتهایى چون : ((جابربن حیان )) نخستین شیمیدان جهان عرب و اسلام ، ((هشام بن حکم )) و دیگر کسانى که با بر شمردن نام و نشان آنان بحث طولانى مى شود.
و کار شکوه و عظمت علمى و فرهنگى دانشگاه جعفرى به جایى رسید که تنها در مسجد جامع کوفه نهصد نفر اندیشمند و صاحبنظر در عقاید و مذاهب بحث و تدریس و سخنرانى مى کردند و هر کدام هم گفتارشان به سرچشمه همیشه جوشان دانش حضرت امام صادق پیوند داشت .(160)
بدینسان امام صادق علیه السلام با این آمادگى اندیشه و فراهم بودن امکانات و زمینه مساعد فرصت مناسبى یافت تا انگشت روى آن نقطه حساس نهد و نقطه مورد نظر را بفشارد و از امام مهدى علیه السلام سخن گوید و از وجود گرانمایه او براى همه معتقدان و شیفتگانش ، نویدها و بشارتها دهد و بصورتهاى گوناگون از ابعاد مختلف شخصیت و قیام نقش عظیم او... بحث کند.
به همین دلیل هم هست که آن حضرت گاه از نام حضرت مهدى علیه السلام سخن مى گوید و گاه از نسب بلند و پرافتخارش .
گاه از نشانه هاى ظهور او پیام داد و گاه از دوران حکومت سراسر عدل و مهرش و گاه در مورد دیگر مسایل و مطالبى که در این جهت دور مى زند.
و اگر بگوییم که روایات رسیده از امام صادق علیه السلام در مورد حضرت مهدى علیه السلام از روایات سایر امامان معصوم علیهم السلام بیشتر است ، سخن درست و سنجیده اى گفته ایم .
بعبارت دیگر: از هیچ یک از امامان اهل بیت علیهم السلام پیرامون امام عصر علیه السلام به مقدار روایات رسیده از امام صادق علیه السلام روایت دیده نشده است و دلیل آن ، همان شرایط مساعد و جو آماده اى بود که براى آن حضرت فراهم شد.
روشن است که ما نمى توانیم همه روایات رسیده از آن جناب در مورد امام عصر علیه السلام را به دلیل محتواى غنى و شمار بسیار آنا در اینجا بیاوریم . این روایت را با رعایت تناسب در بخشهاى مختلف کتاب خواهیم آورد و در این بخش بخاطر رعایت اسلوب بحث ، تنها به ترسیم برخى از آنها بسنده مى شود.







نمونه هایى از روایات


1_ از آن حضرت آورده اند که مى فرمود:





لکل اناس دولة یرقبونها
و دولتنا فى آخر الدهر تظهر (161)
یعنى : براى هر گروهى ، دولت و حکومتى است که انتظارش را مى کشند و حکومت عادلانه و جهانى ما، در آخرالزمان پدیدار خواهد شد.





2_ و نیز آورده اند که مى فرمود:
((من اقر بجمیع الائمة علیهم السلام و جحد المهدى کان کمن اقر بجمیع الانبیاء و جحد محمدا(ص ) نبوته .
فقیل له : یابن رسول الله ! فمن المهدى ؟ من ولدک ؟
قال علیه السلام : الخامس من ولد السابع ، یغیب عنکم شخصه و لا یحل لکم تسمیته .))(162)
یعنى : هر کس به همان امامان اهل بیت علیهم السلام ایمان آورد و مهدى آنان را نپذیرد، بسان کسى است که به همه پیامبران خدا ایمان آورده اما رسالت آخرین آنان محمد(ص ) را انکار کرده باشد.
از او پرسیدند: ((اى پسر پیامبر! مهدى علیه السلام که از فرزندان شما خواهد بود کیست ؟))
فرمود: ((پنجمین امام از نسل پسرم ((موسى )) است . او از نظرها غایب مى گردد و آوردن صریح نام مقدسش ‍ براى شما روا نیست .





3_ ((ابو بصیر)) آورده است که خود شنیدم که امام صادق علیه السلام مى فرمود:
((ان سنن الانبیاء علیه السلام و ما وقع علیهم من الغیبات جاریة _ و فى نسخة : حادثة _ فى القائم منا اهل بیت حذو النعل ، و القذة بالقذة .
فقلت له : یابن رسول الله ! و من القائم منکم اهل البیت ؟
فقال علیه السلام : یا ابا بصیر! هو الخامس من ولد ابنى موسى ، ذلک ابن سیدة الاماء، یغیب غیبة یرتاب فیها المبطلون ، ثم یظهره الله عزوجل ، فیفتح على یدیه مشارق الارض و مغاربها و ینزل روح الله عیسى بن مریم علیه السلام فیصلى خلفه و تشرق الارض بنور ربها و لا تبقى فى الارض بقعة عبد فیها غیر الله عزوجل الا عبدالله فیها و یکون الدین کله لله و لو کره المشرکون .)) (163)
یعنى : ((سنتهاى جارى بر پیامبران خدا و در مسایل غیبى ، بطور کامل و به همان صورت ، در مورد ((قائم )) ما خاندان پیامبر، رخ خواهد داد.))
گفتم : ((سرورم ! قائم شما خاندان وحى و رسالت کیست ؟))
فرمود: ((او پنجمین امام از نسل پسرم ((موسى )) مى باشد و فرزند سالار کنیزان عصر خویش است .
براى او غیبتى خواهد بود که باطل گرایان در موردش تردید مى کنند. سپس خداوند او را ظاهر مى سازد و به دست تواناى او، شرق و غرب گیتى را مى گشاید. روح خدا، عیسى بن مریم علیه السلام فرود آمده و به امامت او نماز مى گذارد و زمین به نور پروردگارش نورباران مى گردد.
در زمین هیچ نقطه اى نمى ماند که در آنجا غیر خدا پرستیده شود و دین همه اش از آن خدا مى گردد و گرچه مشرکان را خوش نیاید، توحیدگرایى و دین حق ، همه جا سایه گستر و حاکم مى گردد.))


پانویس:
158- اثـبـات الهـداة ، ج 3، ص 454، ح 76 بـه نقل از التهذیب .
159- اثـبـات الهـداة ، ج 3، ص 499، ح 277 بـه نـقـل از شـیـخ طـوسـى ، کـتـاب الغـیـبـة و ص 501، ح 284 بـه نقل از اکمال الدین .
160- اثـبـات الهـداة ، ج 3، ص 468، ح 133 بـه نقل از اکمال الدین .
161- اثـبـات الهـداة ، ج 3، ص 469، ح 163 بـه نقل از اکمال الدین .
162- اثـبـات الهـداة ، ج 3، ص 487، ح 214 و 215 بـه نقل از شیخ صدوق علل الشرائع و اکمال الدین .
163- اثـبـات الهـداة ، ج 3، ص 491، ح 231 بـه نقل از اکمال الدین و ص 516، ح 366 به نقل از شیخ طوسى ،






منبع:منجی موعودmonjimoud.persianblog.ir/post/20/