PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : روانشناسی ازدواج



Borna66
06-01-2009, 10:04 PM
با سلام

در این تاپيك درباره بیان پیشنهاد ازدواج از دیدگاه روانشناسی به گفتگو می پردازیم.

با سپاس

Borna66
06-01-2009, 10:05 PM
چگونه پيشنهاد ازدواج دهيم؟

پيشنهاد ازدواج دادن بی شک يكی از مهمترين و بزرگترين
گام هايی می باشد كه تا به حال برداشته ايد. شما خواهان
آن هـستـيد كه در آن لحظه همه چيز عالی و بـه بـهتـريـن
نحو پيش رود و از آن مهمتر كه می خواهيد پاسخ وی مثبت
بـاشـد! ايـن نكـات را هــنگام دادن پيشنهاد ازدواج مد نظر
قرار دهيد تا شانس موفقيت شما افزايش يابد.

Borna66
06-01-2009, 10:05 PM
1- مطمئن گرديد كه فرد مناسبی را برگزيده ايد: واضح است نه! امــا حـقـيقت امر آن است كه ازدواج چيزی نيست كه بخواهيد بـخاطـر انــگيــزه هــای آنــی(لحظه ایی) وارد آن گرديد. ممكن است شما ديوانه وار همديگر را دوست داشته باشيد اما اگر هــمسرتان خواهان فرزند باشد اما شما نه، ازدواج شما قطعا زياد دوام نخواهد آورد و يا آنكه ارزش های شما با ارزش های همسرتان متفاوت باشد. اگر در مورد فردی كه می خواهيد با وی ازدواج كنيد ترديد داريد، بهتر است بيشتر درباره آن بيانديشيد.

Borna66
06-01-2009, 10:05 PM
2- مطمئن شويد هر دوی شما آمادگی داريد: پيـش از آنـكه پيـشنهاد ازدواج دهيد درباره آن كه در زندگی بدنبال چه اهدافی می باشيد، حتــی اهداف 50 سال آينده خود با يكديگر صحبت كنيد. هر چه بيشتر بــا يـكديگر در مــورد آن چـه بــراي شـما حایز اهميت ميباشد گفتگو كنيد بيشتر متوجه آن می گرديد كه آيا با يكديگر تفاهم و سازگــاری داريـد يــا خير. همچنين بايد از لحاظ مالی آمادگی داشته باشيد. اگر شما قادر نيستــيـد كــه مخارج خود را تامين كنيد، بهتر است نامزدی خود را به تعويق بياندازيد.

Borna66
06-01-2009, 10:05 PM
3- از پدر و مادر وی اجازه بگيريـد: شـما ابـتـدا بايد بدانيد كه آيا اگر پـيش از ازدواج با پدر و مادر وی مشورت كرده و اجازه بخواهيد، آنها را خوشنود می سازد يا خير. ايـن نـكته شـايـد عـجيـب بـــنظر آيد اما شما كه نمی خـواهيد پـدر زن و مادر همسر آيـنـده خود را برنجانيد؟ اين عمل برای آنكه دلشان را بدست بياوريد بسيار موثر خواهد بود.

Borna66
06-01-2009, 10:05 PM
4- بطريقی پيشنهاد بدهيد كه خوشايند وی باشد: به پيـشنهاد ازدواج هـمچون یک هديه به بانوی زندگی خود بنگريد. آن را بـطريقـی طـرح ريزی كنيد كه باب ميل و سليقه وی بوده و مطابق با شخصيتش باشد. آيا وی رومـانتـيـک اسـت و يـا اهـل تـفريح و شوخ طبعی؟ آيا ميل دارد بطور محرمانه از وي خواستـگـاری كنـيـد و يا روی ديــوار درخـواست خود را بنوسيد؟

Borna66
06-01-2009, 10:05 PM
5- در باره هديه دادن به وی تصميم بگيريد: بـرای دختـرهـا و زنـان هيچ چيز مبهوت كننده تر از يک هديه غير منتظره و غافلگير كننده حلقه برليان نمی بـاشد. امـا اگـر تـوان مالی شما اجازه اين كار را به شما نميدهد، برای يک حلقه مناسب بودجه شما كفايت ميكند. اما حتما پيش از آنكه حلقه را خريداری كنيد از نوع سليـقه وی اطلاع يابـيد. ايـن كار را می توانيد با سوال كردن از دوستان و يا خانواده وی و يـا مشـاهـده نوع جواهرآلاتی كه وی استفاده می كند انجام دهيد. اما بسياری از دختران تـمايـل دارند هنگام انتخاب حلقه خودشان حضور داشته باشند. بهرحال بايد به خواسته های وی احترام بگذاريد.

Borna66
06-01-2009, 10:05 PM
6- مطمئن گرديد پاسخ وی مثبت ميباشد: هنگامی كه پيشنهاد ازدواج می دهيد، بـايد مطمئن باشيد كه پاسخ وی "بله" خواهد بود. شما می باست از قبـل در مــورد ازدواج بـه انــدازه كافی صحبت كرده و كــامـــلا از آن چه طرف مقابل از يک شریک زندگی بلند مدت انتظار دارد، آگاهی يافته باشيد. درست است كه می خواهيد پيشنهاد ازدواج شــما برای او سورپريز باشد اما نبايد بی مقدمه دست به اين كار بزنيد.

Borna66
06-01-2009, 10:06 PM
8- پيشنهاد خود را از حفظ نكنيد: صرفنـظر از آنـكه كـجـا و چــگـونــه پــيشنهاد ازدواج می دهــيد، بايد آن با نهايت صداقت و ابراز عشق حقيقی شما نسبـت بـه وی هـمــراه باشد. از قبل در مورد حرف هايی كه می خواهيد به او بـزنــيد يادداشت برداريد اما دقيقا آنها را از بر نكنيد. در آن لحظه به وی بگوييد كه چرا وی يـک فرد استـثـنايی بـوده و چـرا شما خواهان آن می باشيد كه باقی عمر خود را با وی سپری كنيد. بـايـد جملات شما از دلتان برآيد او ميخواهد با یک مرد ازدواج كند و نه یک ربات!

Borna66
06-01-2009, 10:06 PM
9- مكان و زمان مناسب را بيابيد: مكانی كـه پيـشـنهاد ازدواج مـی دهـيد می تواند: رسـتوران، پارک، سينما و يا لب دريا باشد.اما بهتر است مكانی انتخاب گردد كــه بــرای هر دوی شما خاطره انگيز بوده و شما را به ياد خاطرات گذشته بيندازد. فـاكتور زمان نيز بسيار مهم می بـاشــد اگر وی شرايط سختی را سپری می كند، اگر خسته و يا گرفتار دغدغه های شخصی و شغلی خود می باشد و يا آنكه از دست كسی عصبـانـی اسـت، زمان مناسبی برای اين كار نمی باشد.

Borna66
06-01-2009, 10:06 PM
10- او را دستپاچه نكنيد: شما ممكن است بخواهيـد پيـشنـهاد خود را برای جهانيان فرياد بزنيد و يا حداقل براي همسايگان مجاور خود! امـا مـراقب باشيـد اشـتـياق بـی حد شما كار دستتان ندهد. اگر وی شخص درونگرا بوده و از آن كه مـركز تـوجـه ديـگـران واقع گرديد بيزار می باشد، بهتر است اين كار را بطور خصوصی با وی در ميان بگذاريد.

Borna66
06-01-2009, 10:06 PM
11- انتظار همه نوع پيشامدی را داشته باشيد: صـرفنـظر از هـمـه نقشه ها و طرح ريزی ها، امكان دارد امور دقيقا آن طوری كه شما و يا وی تصور می كرديد پيـش نرود. خود را برای واكنش های احتمالی آماده كنيد.او مـمكن است دستپـاچـه شـده و يا هيجان زده گـردد و يـا آن كه كاملا آرام و بی تفاوت باقی بماند. وی ممكن است بگويد: "بله-خيـر" و يــا "شايد". شمـا مـمكن است تصور كنيد وی را كاملا می شناسيد امـا از پـيـش داوری و آنكه پاسخ وی چگونه خواهد بود پرهيز كنيد چون ممكن است مايوس گرديد.

Borna66
06-01-2009, 10:07 PM
12- اگر پاسخ وی منفی بود مايوس نشويد: هـمـواره احـتـمال آن كـه وی "نه"بگويد وجود دارد. اما دلسرد نشويد با او صحبت كنيد و علت عــدم آمـادگـی وی را جـويا گرديد. وی ممكن است تـنـها بـه زمـان بـيشتـری نـيـاز داشتـه بـاشـد و يا آن كـه اصلا وی دختر مناسبی برای شما نباشد. اگر اين طور باشد بهتر است همين حالا پی بـه آن بـبـريد تا آنكه پس از ازدواج.

Borna66
06-01-2009, 10:07 PM
13- خيلی زود و يا خيلی دير پيشنهاد ندهيد: زمـان معـيـنـی برای پيشنـهاد ازدواج وجود ندارد اما بهتر است پس از تنها گذشت 2 هفته از آشنايی خـود بـا وی پـيشـنــهاد ازدواج ندهيد! زمان پيشنـهاد ازدواج هنـگامی اسـت كـه شـمـا بـــرای مــدتــی كافی به يكديگر متعهد شده باشيد. همچنين زياد وقت را تلف نكنيد شجاع باشيد و حـرف دلتان را بزنيد. اگر هم خيلی هم كمرو مي باشيد، می تـوانـيد پيــشنهاد خود را در قالب نامه برای دختر مورد علاقه خود ارسال كنيد.

Borna66
06-01-2009, 10:07 PM
نگاهي به عوامل موثر در فروپاشي ازدواج


بخش نخست :

نویسنده : بهاره مهرنژاد

همسرم ديگر اهميتي به من نمي دهد، به حرف هاي من توجه نمي کند، او همواره از دست من ناراحت است، از وجود من احساس آرامش نمي کند، برايش جذابيت گذشته را ندارم و فهميده ام که واقعاً مرا دوست ندارد.

اينها نمونه هايي از جملاتي است که از سوي زن و شوهرهايي که در زندگي زناشويي دچار پريشاني و اختلال شده اند مطرح مي شود. زوج هايي که تعدادشان روز به روز درحال افزايش است و همه به اين نتيجه رسيده اند که ازدواج شان يک اشتباه بوده است.



واقعاً دليل اين تفکرات که پس از گذران سال هاي خوش و مملو از عشق و صميميت به سراغ زوج ها مي رود، چيست؟ تقريباً 40 تا 50 درصد زوج ها بعد از 3 ، 4 سال زندگي مشترک دچار بحران روابط عاطفي شده و ادامه زندگي را کاري اشتباه مي پندارند. همان هايي که در ماه هاي اول، عشق شان را صميمي تر از ديگران مي دانستند و اظهار مي کردند که عشق و زندگي ما از جنس ديگري است، حال خود به اين باور رسيده اند که ازدواج امري پوچ و بي معني است و ادامه زندگي مشترکشان يک خودکشي تدريجي است.

به گفته دکتر آنتونلا مورتي، رئيس کلينيک روان پزشکي بيمارستان سن رافائل شهر ميلان، سوءتفاهم و نبود شناخت آگاهانه و دوسويه از مهمترين دلايلي است که باعث دلخوري، عصبانيت و اختلاف هاي عذاب آور و نهايتاً فروپاشي ازدواج مي شود.عامل اصلي که باعث مي شود روزهاي خوش به دلواپسي، اضطراب و جنگ اعصاب تبديل شود، سوءتفاهم هايي است که از تفکر منفي سرچشمه مي گيرد.اغلب خانم ها از اين شکايت مي کنند که وقتي با شوهرم درباره مساله اي مهم و حياتي صحبت مي کنم، هيچ حرفي نمي زند و گهگاهي سرش را تکان مي دهد، کاملاً مي دانم که به حرف هاي من توجه نمي کند و اصلاً من برايش مهم نيستم. اما واقعاً سکوت به معناي عدم دوست داشتن است..

اين افراد به نتيجه گيري هاي خود که غالباً هم منفي است بيش از تفکرات ديگر بها مي دهند و بر روي آن تاکيد مي ورزند.در بسياري از ازدواج هايي که به طلاق منجر مي شود، برداشت هاي منفي و به نوعي پيش داورانه بسيار به چشم مي خورد. زوج هاي پريشان در برخورد با همسرشان نظير اشخاص مضطرب و افسرده رفتار مي کنند. باور خود را چنان حقيقي مي پندارند که انگار واقعاً طرف مقابلشان قصد از خود راندن آنها را داشته است. اين طرز تلقي ها چنان ادامه مي يابد که در بيش از 90 درصد موارد به شکست ازدواج مي انجامد. براي از بين بردن اينگونه سوءتفاهم ها ابتدا لازم است زن و شوهر بيش از هر چيز به تفاوت يکديگر پي ببرند که آنگاه با درک متقابل از نيازها، احساسات و عواطف يکديگر هيچ گاه تن به مشاجرات لفظي که از سوءتفاهم هاي ناخواسته منشأ مي گيرد، نمي دهند. اکثر خانم ها دوست دارند شوهرشان در هنگام صحبت با آنها بيشتر از کلمات تصديق استفاده کند تا مطمئن شوند به حرف هاي آنها توجه مي کند و به اصطلاح گوشش با آنهاست. ولي مردان اغلب سکوت را ترجيح مي دهند و تنها در زماني که مي خواهند گفته همسرشان را تاييد کنند، لب به سخن مي گشايند. زنان در هر حالتي با جنب وجوش و حرارت صحبت مي کنند و انتظار دارند همانگونه نيز همسرشان به حرف هاي آنها گوش دهد. در حالي که مردان فقط زماني که با مساله اي اتفاق نظر دارند، ابراز احساسات به خرج مي دهند. مردها در مقايسه با زنان بيشتر رشته کلام را قطع و اظهارنظر مي کنند در صورتي که زن ها تا پايان صحبت ديگران به انتظار مي نشينند. از سوي ديگر زن ها از اينکه حرفشان قطع شود بيشتر از مردان ناراحت مي شوند و به همين دليل اغلب از اين گله دارند که شوهرم هيچ علاقه اي به گفته هاي من ندارد و مدام حرف هاي مرا قطع مي کند.

زنان چون خودشان بسيار گرم و احساسي صحبت مي کنند انتظار دارند شوهرشان نيز همان گونه رفتار کند و صحبت جدي شوهر را نوعي پرخاشگري تلقي مي کنند در صورتي که واقعاً مردان به لحاظ شخصيتي کمتر تمايل به ابراز احساسات خويش دارند.

Borna66
06-01-2009, 10:07 PM
بخش پایانی :



اينها نمونه هايي بود از تفاوت هاي گفتاري و رفتاري زن و مرد که در بسياري از زوج ها باعث سوءتفاهم و مشکلات جدي مي شود. نداشتن مهارت هاي لازم و طرز تلقي هاي مناسب، روابط زن و شوهر را با مشکل روبه رو مي سازد. با تشديد منفي بيني، چشم انداز زن و شوهر چنان از يکديگر تغيير مي کند که در برخورد با موارد بعضاً ناخوشايند، پيش بيني هاي فاجعه انگيز مي کنند تا جايي که ديگر تحمل خود براي ادامه زندگي را از دست مي دهند.براي دوري از چنين مرحله اي تنها راه حل ممکن شناخت افکاري است که هر يک از زوجين در صورت بروز مساله اي از سوي ديگري بايد به مثبت و منفي بودن آن توجه کند.طرز تلقي منفي از دير آمدن همسر، فراموش کردن خريد مايحتاج خانه، تاريخ ازدواج، ساکت و آرام بودن در زمان ورود به منزل، عدم حضور به موقع در مهماني و... جزيي ترين مواردي است که زندگي زناشويي را به شکست مي رساند.

علاوه بر موارد گفته شده راه هاي زيادي وجود دارد تا با عمل به آنها بتوانيد همسرتان را راضي و خوشحال نگه داريد. قدردان همسرتان باشيد و نکته هاي مثبت زندگي با او را يادآوري کنيد. به جاي نقطه ضعف ها و نکات منفي که در او هست و شما نمي پسنديد، بر نقاط قوت و دوست داشتني او توجه کنيد. همين الان به آنچه همسرتان امروز برايتان انجام داده بينديشيد و از او قدرداني کنيد. تشکر از همسر را به صورت يک عادت در زندگي خود کنيد. چنانچه اين کار را انجام دهيد زندگي زناشويي شما زيباتر از گذشته خواهد شد.

از همسرتان تعريف و تمجيد کنيد. زن ها هيچ گاه از شنيدن جمله تو خيلي زيبا هستي خسته نمي شوند. و حتي زماني که انتظار شنيدنش را ندارند، بيشتر لذت مي برند. گهگاهي به محل کار همسرتان تلفن زده و اين موضوع را به او گوشزد کنيد يا يادداشتي روي ميز کارش يا درون کيفش قرار دهيد.

اگر سر موضوعي اصرار داريد لازم نيست با دعوا و عصبانيت حرف خود را به کرسي بنشانيد. به دور از هرگونه تعصبي اين احتمال را در نظر بگيريد که شايد پيشنهاد همسرتان و راهکاري که بيان مي کند بهتر از صحبت شما کارساز باشد پس به حرف هاي او اهميت دهيد و از پيشداوري و قضاوت هاي يک طرفه بپرهيزيد. اگر از يکي از خصوصيات همسرتان خوشتان نمي آيد به جاي دعوا و ايجاد بحث و جدل، او را به رستوران يا کافي شاپ دعوت کنيد و سر صحبت را با او باز کنيد و بدون قضاوت ذهني در مورد رفتاري که از او نمي پسنديد صحبت کنيد. به ياد داشته باشيد که اين عنصر «غافلگير کردن» است که باعث به هدف رسيدن مي شـود. به طور غـيرمنتظره به محل کار همسرتان رفته و او را به رستوراني در آن حوالي بـبـريـد. هر چقدر بيشتر به همسرتان در بين همکارانش اهميت دهيد در پيشبرد اهدافتان موثر تر خواهيد بود.

Borna66
06-01-2009, 10:07 PM
بررسي عوامل موثر در پايداري عشق در زندگي مشترک


بخش نخست :

نویسنده : بهاره مهرنژاد


همه ما در زندگي خواهان روابط گرم و صميمي هستيم. همه مي خواهيم روابط موفق داشته باشيم. اما با وجود اين خواستن ها اغلب در برآورده ساختن نيازمان ناتوان هستيم. زوج هاي بسياري هستند که در اوج عشق و دوست داشتن از يکديگر فاصله مي گيرند و در گرداب تنهايي اسير مي شوند.



برخلاف نظر بسياري، روابط به دليل اختلاف نظر هاي بزرگ و پيچيده متلاشي نمي شود؛ واقعيت مساله ديگري است. در اغلب موارد ديوار بي تفاوتي و رخوت و نوميدي بدون اينکه طرفين متوجه باشند، به آرامي و بدون سروصدا بين زوجين کشيده مي شود. دانستن اينکه چه مواردي باعث بروز شکاف در روابط مي شود مي تواند تاثير بسزايي در بهبود آن بگذارد.

پايدار نگه داشتن يک رابطه موفق نياز به همکاري متقابل زوج دارد. اينکه فقط يک نفر وظيفه اش را به خوبي انجام دهد چندان موثر نيست زيرا بعد از مدتي تمامي عشق و علاقه اي که وي براي همسرش در زندگي صرف کرده، در ذهنش به نوعي از خود گذشتگي تعبير مي شود که در درازمدت بستر بروز شکاف و فاصله را فراهم مي کند.

براي داشتن يک رابطه سرزنده و با نشاط بايد بپذيريم که عشق بايستي خودجوش باشد نه اينکه همچون يک سرم خوراکي هر چند ساعت يک بار يا بسته به نياز تزريق شود.

دنبال اکسير براي افزايش علاقه ميان خود و همسرتان نگرديد. احساس صميميت را در خود تقويت کنيد. داشتن صميميت در روابط زناشويي نقش اساسي ايفا مي کند؛ زيرا محدوديت ها و يا اوج توانايي اشخاص را در دوست داشتن نشان مي دهد. صميميت مستلزم اعتماد و اطمينان است. بايد مطمئن باشيم که مي توانيم بيشترين آسيب پذيري هاي خود را به طرف مقابل ارائه کنيم و از سوي ديگر آسيب پذيري هاي طرف مقابل را بدون هيچ گلايه و شکايتي بپذيريم. داشتن ارتباط متقابل نه تنها در ازدواج که در تمامي روابط موفق اصل اساسي به شمار مي رود. بسياري از زوج ها به دلايلي نظير ترس از تحقير شدن، رد شدن، ترک شدن، از دست دادن احساس هويت و ترس از ايجاد وابستگي از ايجاد صميميت فرار مي کنند.

به طور کلي زن ها در مقايسه با مردها بهتر مي توانند صميميت خود را نشان دهند اما اغلب ترس از دست دادن استقلال و هويت مانع از بروز علاقه به همسرشان مي شود. در عوض مرداني نيز هستند که از وابسته شدن هراس دارند و به همين خاطر از ابراز صميميت دوري مي جويند.

در همه اين حالت ها بايد علت هراس را فهميد و با آن مقابله کرد. فراموش نکنيد که ريشه تمام اين ترس ها در وجود خود شما پنهان است. براي حفظ عشق در يک رابطه ابتدا بايد خودتان را قبول کنيد و دوست بداريد. اگر ارزش ها و احساسات خود را ناديده بگيريد طرف مقابل هم هيچ گونه توجهي به آنها نمي کند و آن وقت شما مي مانيد و با حجمي از نيازهاي عاطفي که هيچ وقت بر زبان نياورده ايد. بر زبان آوردن خواسته ها، موضوع بسيار مهمي است که اغلب زوج ها از انجام آن غافلند. فراموش نکنيد که همسر شما قدرت فکرخواني ندارد. اگر نگوييد که گرسنه هستيد کسي برايتان غذا تدارک نمي بيند. يکي از خيالات واهي در مورد عشق اين است که زوج ها گمان مي کنند همسرشان بايد بتواند در همان لحظه فکر وي را بخواند و به نيازش پاسخ مثبت دهد.

شايد اين در کتاب ها و فيلم ها مصداق داشته باشد ولي در زندگي روزمره که پر از مشکلات کاري و شغلي است داشتن چنين انتظاري از همسر بسيار تاسف انگيز است. بعضي ها توقع دارند همسرشان بدون اينکه آنها حرفي به زبان بياورند از خواسته او اطلاع حاصل کند در غير اين صورت او بدون شناخت است و هيچ گونه درکي نسبت به همسرش ندارد. ولي واقعيت اين نيست. زوج هاي موفق خواسته ها و انتظارات خود را به صراحت مي گويند. در مورد توقع و انتظاراتشان با هم صحبت مي کنند و اگر اختلافي پيش آمد آن را به زمان ديگري موکول مي کنند تا با همديگر به توافق برسند. عشق زماني معنا دارد که همسر شما خواسته اي را که از او انتظار داريد با کمال ميل و از سر دوست داشتن برايتان برآورده سازد نه اينکه از روي فراست تمام آنچه در مخيله شما مي گذرد را بيرون بريزد

Borna66
06-01-2009, 10:07 PM
بخش پایانی :



مساله مهم ديگري که در بسياري موارد به عدم صميميت بين زوجين ختم مي شود از بين رفتن استقلال و فرديت فرد است. معمولاً بعد از ازدواج استقلال زوج ها کم مي شود، اگر فرزند هم داشته باشند روز به روز وابستگي بيشتر مي شود و گاهي افراد احساس خستگي مي کنند. زوج هاي موفق، آنهايي هستند که فرديت خود را حفظ مي کنند و مي دانند حتي اگر به هم علاقه داشته باشند، گاهي احساس خستگي مي کنند. آنان يکديگر را تشويق مي کنند تا هميشه «ما» نباشند و زماني هم براي «خود» داشته باشند و به کارهاي مورد علاقه خود بپردازند. بدين ترتيب استقلال فرد حفظ شده و زندگي از حصاري که فرد در آن حس آزادي اش را از دست مي دهد خارج مي شود.براي حفظ روابط عاشقانه در ازدواج بايستي تلاش کنيد. اگر مي خواهيد زندگي تان طراوت سابق را داشته باشد بايد همپاي همسرتان رشد کنيد. مسلماً فردي که امروز با او ازدواج مي کنيد، شش هفت سال آينده متفاوت تر از گذشته خواهد بود. زوج هاي موفق مي دانند که يکي يا هر دو در طول زندگي تغيير مي کنند و قواعد عوض مي شود. پس لازم است تغيير کنيد تا بتوانيد روابط در حال تغيير را عوض کنيد. هر يک از طرفين بايد ياد بگيرند که چگونه مي توانند احساسات طرف مقابل خود که روز به روز و هفته به هفته تغيير مي کنند، را درک کنند.

احساسات مشابه عکس العمل هاي متفاوتي را در افراد مختلف برمي انگيزد. پايه و اساس يک ازدواج موفق بر روي درک متقابل از احساسات يکديگر و نه بي توجهي نسبت به آنها، بنا مي شود. اگر چنين درکي وجود نداشته باشد، به مشکل برمي خوريم. گاهي پيش مي آيد که حتي خودتان نيز تحليل درستي از احساسات شخصي تان نداريد، در همين حال از همسر خود انتظار داريد که شما را درک کند. اگر کمي دقيق تر با اين مساله برخورد کنيد، متوجه خواهيد شد که اين انتظار شما از نظر منطقي امر درستي به شمار نمي رود.بد نيست به جاي خرده گرفتن به همسرتان کمي هم خود را نقد کنيد. کم و کاستي هاي زندگي تان را مورد بررسي قرار دهيد و براي آنچه به بهتر شدن وضعيت زندگي تان کمک مي کند بکوشيد. سرزنش هاي گاه و بيگاه را کنار بگذاريد. قرار نيست حالا که از مجردي درآمده ايد همه تقصيرهاي زندگي تان را به گردن فرد ديگري که نقش همسر را بازي مي کند بيندازيد. هدف ما از سرزنش کردن ايجاد تغيير در ديگران است ولي بايد بدانيم ابتدا بايد در خودمان تغييرات حاصل کنيم. سرزنش کردن ديگران از موشکافي اخلاقي خودمان بسيار آسان تر است اما به همان نسبت پيامد هايش ملال انگيزتر خواهد بود. سرزنش کردن همسر در او احساس گناه به وجود مي آورد و نوعي احساس بد بودن که به رنجش خاطر او منجر مي شود که نه تنها تاثير مثبتي در روند تغييرات او نخواهد داشت که از ميزان محبت او مي کاهد.

اين را هم از ياد نبريد که ازدواج مسابقه فوتبال نيست که حتماً يک طرف برنده باشد و طرف مقابل با سرافکندگي زندگي را ترک کند. در صورت بروز هرگونه اختلاف نظر و سليقه، آن را بـه شيوه سازنده و ثمربخش حل و فصل کنيد که شامل تمرکز بـر دغدغه هاي هر دو فرد و يافتن گزينه ها و راه هايي باشـد کـه هـر دو طـرف منتفع شده و به خواسته هايشان دست يابند. تقريباً در هـر اخـتـلاف يـک نفر احساس مي کند که مورد بي مهري، بي احترامي و بي توجهي قرار گرفته است. در ازدواج نبايد ايـن چـنـين باشد که همواره يک فرد برنده و فرد ديگر بازنده شود. صميميت بين زوجين بايد به گونه اي باشد تا حس تحکم و سلطه جويي را از بين ببرد و در عوض بسته هاي انرژي مثبت را ما بين آن دو رد و بدل کند.

Borna66
06-01-2009, 10:07 PM
ازدواج در ایران باستان
در زمان ساسانی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%D8%A7%D8%B3%D8%A7%D9%86%DB%8C) نوع اصلی ازدواج ایرانی «زنیِ پادِخشای» خوانده می‌شد که در واقع انتقال قیمومیت دختر از پدر به شوهر بودانواع دیگری هم از ازدواج بود از جمله «چَگَر» که هنگامی بود که شوهر توانایی فرزندآوری نداشت و زن خود را به عنوان همسر موقت به یکی از نزدیکان می‌داد تا فرزند آورد. چگر را به صورت چَکَر هم نوشته‌اند. نوع دیگر که باعث بحث و جدل‌های زیادی میان امروزیان شده‌است خویدوده (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%AE%D9%88%DB%8C%D8%AF%D9%88%D8% AF%D9%87&action=edit) بود که ازدواج با محارم است.



اسلام
از دیدگاه اسلام، ماهیت ازدواج یک قرارداد و پیمان با شرایطی ویژه‌است. [۴] (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%B2%D8%AF%D9%88%D8%A7%D8%AC#_note-3) و بسیار پسندیده و مطلوب است و از منظر فقه اسلامی، عملی مستحب (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D9%85%D8%B3%D8%AA%D8%AD%D8%A8&action=edit) و چه بسا مستحب موکد و در برخی موارد واجب شمرده می‌شود [۵] (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%B2%D8%AF%D9%88%D8%A7%D8%AC#_note-4) عفت و حیا از جملهٔ این صفات می‌باشند که یکی از راه‌های تأمین این صفات و سجایا، ازدواج است. اسلام با تشریع ازدواج، مسیر رسیدن به عفت و حیا را هموار می‌سازد بدین صورت که ازدواج را بهترین و طبیعی‌ترین راه تأمین نیازهای جنسی معرفی می‌کند. طبق قوانین اسلامی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85) تنها خواندن صیغه عقد توسط زن و تایید توسط مرد صحیح است و الزامی به وجود شاهد یا نماینده دینی نیست.[۶] (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%B2%D8%AF%D9%88%D8%A7%D8%AC#_note-5) البته می‌توان برای خواندن این جمله [۷] (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%B2%D8%AF%D9%88%D8%A7%D8%AC#_note-6) کسی را وکیل کرد که لازم هم نیست که نماینده دینی باشد.[۸] (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%B2%D8%AF%D9%88%D8%A7%D8%AC#_note-7)
شیعیان نوع دیگری از ازدواج (معروف به ازدواج موقت) را دارند که در آن عقد ازدواج برای مدت معین و محدودی بین دو طرف بسته می‌شود.
بنابر نظر بعضی از مراجع شیعه «برای دختر رشیده اذن پدر در ازدواج موقت ضرورتی ندارد»[۹] (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%B2%D8%AF%D9%88%D8%A7%D8%AC#_note-8)پس از تعیین مدت زمان عقد و مهریه با خواندن صیغه عقد زن و مرد به یکدیگر محرم می‌شوند.


دین بهائی

ازدواج در بین بهائیان (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%D9%87%D8%A7%D8%A6%DB%8C%D8%A7%D9%86)، اتحاد بین زن و مرد است و بهائیان به امر ازدواج تشویق شده‌اند. اما این ازدواج علاوه بر ارتباط جسمانی باید روحانی نیز باشد. هدف اصلی ازدواج، پرورش روح (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B1%D9%88%D8%AD) و ایجاد هماهنگی و وحدت بین دو شریک زندگی تعریف شده‌است. [۱۰] (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%B2%D8%AF%D9%88%D8%A7%D8%AC#_note-9) حداقل سن ازدواج پانزده سال تمام است. [۱۱] (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%B2%D8%AF%D9%88%D8%A7%D8%AC#_note-10)از بیان رضایت طرفین و پرداخت مهریه بهائی و خواندن آیه‌ای توسط زن و مرد که متن آن در کتاب اقدس (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8_%D8%A7%D9%82%D8%AF%D8%B3) ام‌الکتاب دین بهائی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AF%DB%8C%D9%86_%D8%A8%D9%87%D8%A7%D8%A6%DB%8C) امده‌است و ثبت واقعه، امضای والدین و همچنین ۹ شاهد رسما آغاز می‌شود. [۱۲] (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%B2%D8%AF%D9%88%D8%A7%D8%AC#_note-11) باید توجه داشت که رضایت والدین دو طرف ازدواج نیز در امر بهائی از عناصر تحقق اقتران است. [۱۳] (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%B2%D8%AF%D9%88%D8%A7%D8%AC#_note-12) [۱۴] (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%B2%D8%AF%D9%88%D8%A7%D8%AC#_note-13)
آبه مخصوص که به آن اشاره شد «انا کل لله راضون» برای مردان و «انا کل لله راضیات» برای زنان است. [۱۵] (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%B2%D8%AF%D9%88%D8%A7%D8%AC#_note-14) [۱۶] (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%B2%D8%AF%D9%88%D8%A7%D8%AC#_note-15) در احکام بهائی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%AD%DA%A9%D8%A7%D9%85_%D8%A8%D9%87%D8%A7% D8%A6%DB%8C) ازدواج موقت (که به متعه و صیغه معروف است)، داشتن چند همسر در یک زمان و ازدواج هم‌جنسان حرام است

Borna66
06-01-2009, 10:08 PM
دین مسیح
مسیحیان (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%B3%DB%8C%D8%AD%DB%8C%D8%A7%D9%86) هنگام ازدواج متعهد می‌شوند که یکی شدن مرد و زن را نشانهٔ آشکاری برای محبت خدا به بشر و محبت مسیح (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%B3%DB%8C%D8%AD) به شاگردانش قرار دهند. به همین علت، مسیحیان ازدواج را التزام و تعهد در طول زندگی می‌شمارند و با طلاق و ازدواج مجدد در زمان حیات همسر مخالفند. [۱۸] (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%B2%D8%AF%D9%88%D8%A7%D8%AC#_note-16) اگرچه ازدواج در مسیحیت پدیده‌ای مقدس (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D9%85%D9%82%D8%AF%D8%B3&action=edit) محسوب شده و سرّ عظیم (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%B3%D8%B1%D9%91_%D8%B9%D8%B8%DB %8C%D9%85&action=edit) نامیده می‌شود، اما در برابر آن دوری گزیدن از ازدواج امری پسندیده‌تر است. شخص مجرد، با تمام توان به خدمت خداوند می‌رسد و با کم‌کردن مشغله‌های دنیوی و زندگی، خود را شبیه عیسی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B9%DB%8C%D8%B3%DB%8C) و مریم مقدس (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%B1%DB%8C%D9%85_%D9%85%D9%82%D8%AF%D8%B3) می‌سازد. [۱۹] (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%B2%D8%AF%D9%88%D8%A7%D8%AC#_note-17) به همین دلیل است که کشیشان (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%A9%D8%B4%DB%8C%D8%B4) از ازدواج دوری می‌کنند. [نیاز به ذکر منبع (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%88%DB%8C%DA%A9%DB%8C%E2%80%8C%D9%BE%D8%AF%DB%8 C%D8%A7:%D8%B4%DB%8C%D9%88%D9%87_%D8%A7%D8%B1%D8%A C%D8%A7%D8%B9_%D8%A8%D9%87_%D9%85%D9%86%D8%A7%D8%A 8%D8%B9)] بنابر دیدگاه انجیل (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D9%86%D8%AC%DB%8C%D9%84)، ازدواج تنها وسیله‌ای جهت دفع شهوت و جلوگیری از معصیت است و خود ارزشمند نیست و نگاه به ازدواج به عنوان وسیله‌ای جهت حفظ پاکی و تامین نیازهای جسمی است. [۲۰] (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%B2%D8%AF%D9%88%D8%A7%D8%AC#_note-18)

دین یهود

در یهودیت (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%8C%D9%87%D9%88%D8%AF%DB%8C%D8%AA)، ازدواج به معنای کامل شدن و اوج رشد انسانی است. برپایه تعالیم یهود، یک زن (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B2%D9%86) بدون همسر و یک مرد (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%B1%D8%AF) بدون زن (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B2%D9%86) انسان‌هایی کامل نیستند و با ازدواج و پیوند زناشویی از شکل ناقص به وجودی کامل تبدیل می‌شوند. در آئین یهود ازدواج با محارم مجاز می‌باشد.[۲۱] (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%B2%D8%AF%D9%88%D8%A7%D8%AC#_note-19) ازدواج در میان کلیمیان دارای مراسمی مخصوص با آداب مربوط به آن است که از آن‌جمله می‌توان به مهریه (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D9%87%D8%B1%DB%8C%D9%87) زن (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B2%D9%86) که کتوباه (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%DA%A9%D8%AA%D9%88%D8%A8%D8%A7%D9% 87&action=edit) گفته می‌شود تا چاپاه (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%DA%86%D8%A7%D9%BE%D8%A7%D9%87&action=edit)، پارچه‌ای سفید و نماد روشنایی که بر روی چهار چوب از هر طرف و بر روی سر عروس و داماد قرار می‌گیرد و نماد خانه و زندگی جدید زوج جوان است یاد کرد.

Borna66
06-01-2009, 10:08 PM
ازدواج در دیگر ادیان آسمانی چگونه است ؟

در میان تمامی اقوام و ملت ها و مذاهب، ازدواج یک امر پذیرفته شده است. همه هر یک به نوعی ازدواج دارند، همان گونه که پیامبر اسلام (ص) فرمود: "برای هر قومی نکاحی است".[1]
لیکن با توجّه به اختلافات فرهنگی، هر قوم و جامعه ای برای خویش آداب و سنن ویژه ای دارد که در این نوشتار نمی توان یکایک آن ها را متذکر شد. اینک به نحو گذرا به بیان برخی از آداب و سنن در پاره ای از ادیان و مذاهب می پردازیم.
سه دین بزرگ و آسمانی اسلام، مسیحیت و یهود برای ازدواج یک سری دستورهای مشترک و هماهنگ ارائه نموده اند. همه می گویند: ارضای امور جنسی باید از طریق عقد ازدواج و روال قانونی باشد. جملگی پیامبران الهی مردم را به پاکی و پاکدامنی تشویق و هدایت نموده اند.
آنان هم آورنده و تبیین کنندة اعتقادات راستینند و هم مربیان و الگوی اخلاقی و آورندة قوانین متعالی و سازنده. از جملة این قوانین مربوط به ازدواج است.
در دین یهود ازدواج عقدی است که در آن نوعی امر معنوی و الهی نهفته است. ازدواج عقدی است میان دو نفر که بر اساس آن برکت خدا را طلب می کند. این قرارداد به صورت کتبی است که شوهر به همسرش می دهد و "کتوبه" نام دارد.[2]
آنان مراسم ازدواج را در زیر سایبانی و در حضور صدها نفر برگزار می کنند و جشن می گیرند.[3]
یهودیان ازدواج یهودی با غیر یهودی را روا نمی دانند.[4]
در دین یهود نفقة زن بر عهدة مرد است.
سن مناسب ازدواج برای مردان هیجده و برای دختران دوازده و نیم و این را سن بلوغ دختران می دانند.[5]
پدر می تواند دخترش را که زیر سن بلوغ است شوهر دهد، لیکن اگر دختر به این سن رسد و به ازدواج راضی نشد، ازدواج فسخ می گردد و نیازی به طلاق نیست.[6]
مرد می تواند چند زن بگیرد.(برخی گفته اند محدودیت ندارد. برخی هم در چهار زن محدود کرده اند).[7]
در دین یهود طلاق پذیرفته شده و اختیار آن در دست مرد است و نحوة آن هم چنین است که شوهر طلاق نامه را که "گِت" می نامند، به دست زنش می دهد و با تسلیم آن طلاق محقق می شود.[8]
مرد باید ضمن طلاق زوجة خود مهریه ای را که حق او است به وی بپردازد.[9]
گاهی هم نباید مهریه اش را بپردازد، و آن در صورتی است که زن در اجرای قوانین یهود سرپیچی کند،‌ مثلاً: بدون پوشاندن سر خود به میان مردان رود؛ با مردان از روی سبکسری گفتگو کند؛ در حضور شوهر خود به والدینش دشنام دهد؛ در خانه با شوهر خود با صدای بلند در امور زناشویی صحبت کند و همسایگان سخنش را بشنوند. در این امور ازدواج باطل می شود و مرد می تواند بدون پرداخت مهریه از او جدا شود.[10]
دین مسیحیت:
قوانینی که در دین یهود وجود دارد، در دین مسیح هم پذیرفته شده، چون که در عهد جدید آمده است که عیسی(ع) گفت: "من نیامده ام تا شریعتی موسی را از بین ببرم، بلکه آمده تا آن را تکمیل نمایم".[11]
بنابراین می توان گفت که در مجموع قوانین یهودیان در امر ازدواج مورد پذیرش مسیحیان نیز هست، لیکن با اندکی تفاوت، از جمله:
- نزد مسیحیان ازدواج حتماً باید دائمی باشد و قابل انقطاع نیست. آنان طلاق را به رسمیت نمی شناسند و هر فردی حق دارد تنها یک بار ازدواج کند، نه بیش تر.[12]
- نزد مسیحیان ازدواج و تأهّل از ارزش دینی برخوردار نیست، بلکه تأکید آنان بر تجرد است. مسیحیان بر تجرد به مثابه آرمانی والا، به خصوص از آن جهت که عیسی ازدواج نکرده تأکید دارند.[13]
برخی از این احکام در اسلام نیز وجود دارد و برخی مردود است که بررسی یکایک احکام، آداب و مراسم ازدواج به صورت مقایسه ای فرصتی فراتر از نگارش در یک نامه را می طلبد.
امروزه اقلیت های مذهبی،‌ یهودیان و مسیحیان در ایران،‌ همانند مسلمانان برای رسمیّت بخشیدن به ازدواجشان در اماکن مذهبی خویش عقد ازدواج را توسط عالم دینی خویش جاری می کنند و در دفتر ازدواج ثبت می نمایند.
در کشورهای اروپایی و بسیاری از نقاط جهان ثبت ازدواج در دفاتر دلیل بر رسمیت بخشیدن به آن است. در برخی همانند هندوها رسمیت ازدواج، برگزاری مراسم در حضور افراد است و نیازی به ثبت در دفاتر ازدواج ندارند.[14]

Borna66
06-01-2009, 10:09 PM
سن مناسب برای ازدواج


سن در ازدواج از دو نظر دارای اهمیت است؛ یکی از نظر روانی و
دیگری از نظر فیزیولوژیکی. انسان در فرایند رشد از نظر روانی در
سنین مختلف دارای ویژگی های متفاوت است. روان شناسی کودک با روانشناسی نوجوان، جوان و پیر متفاوت است. خصوصیات روانی یک نوجوان
با ویژگی های روانی یک فرد سالخورده در بیشتر زمینه ها قابل
مقایسه نیست.
بنابراین ازدواج یک مرد پنجاه یا شصت ساله با یک دختر 18 ساله به
دلیل تفاوت فاز روانی به سعادت و خوشبختی نمی انجامد. دیر یا زود
به علت عدم ارضای نیازهای روانی، این عروس جوان با دلمردگی به
انتظار مرگ شوهر کهنسال خود روزشماری می نماید، یا خواهان طلاق
می شود. از سوی دیگر این مرد کهنسال برای ارضای نیازهای همسر
جوانش مجبور به تظاهر به جوانی و رفتارهای نامناسب با سن خود می
شود و در نتیجه او نیز از مسیر طبیعی زندگی خارج می گردد و از
نظر اجتماعی زبانزد خاص و عام می شود و در مجالس و محافل ممکن
است همسرش را با فرزندش اشتباه بگیرند و همه جا مجبور است وضعیت خود را توجیه کند. او برای کسب رضایت همسرش، چنانچه ثروتمند باشد
به خریدن جواهرات و لباس های گران قیمت و خانه و اتومبیل متوسل
می شود و چنانچه عالم باشد کتاب ها و آثار خود را به او تقدیم می
کند ولی هیچیک از اینها او را ارضا نمی کند. عکس این حالت، یعنی
ازدواج زن پیر با مرد جوان نیز همین وضع را خواهد داشت.
بنابراین کسانی که قصد ازدواج دارند نباید تحت تاثیر پول، مقام
اجتماعی، مقام علمی و سایر امتیازهای ارزشمند، سن همسر آینده خود را نادیده بگیرند. دوم از جنبه فیزیولوژیکی که علاوه بر جنبه های
روانی، ارضای غرائز جنسی خود مسئله مهمی است. بنابراین چنین
ازدواجی به هیچ وجه فرجام خوبی نخواهد داشت و پایانش فساد و
انحراف یا دلمردگی و آرزوی نجات از این بحران خواهد بود.
سن ازدواج در شرایط جغرافیایی و اقلیمی مختلف متفاوت است. معمولا در مناطق گرم، سن بلوغ و ازدواج پایین تر و در مناطق سرد و
کوهستانی بالاتر است. مهم نیست که فرد در چه سنی بالغ می شود،
مهم این است که دختر و پسر احساس کنند از نظر فیزیولوژیکی و
روانی نیاز به ازدواج دارند. تشخیص زمان مناسب ازدواج از سوی
دختر و پسر تازه بالغ مشکل است. در این مورد راهنمایی پدر و مادر
و مشاوره با مشاور خانواده ضروری است. معمولا چون دختران از نظر
رشد بدنی و روانی از پسران جلوترند و رشد آنان سریعتر است، زودتر
بالغ و برای ازدواج آماده می شوند. به همین علت در اسلام سن
تکلیف دختران نه سال و پسران 15 سال می باشد.
در اینجا ذکر این نکته لازم است که چون اسلام دین جهان شمولی
است، بنابراین حداقل سن تکلیف برای تمام مناطق اعم از سرد و گرم
مشخص شده؛ یعنی روی زمین مناطقی هست که دختر در 9سالگی بالغ است ولی این بدان معنا نیست که این دختر 9 ساله باید حتما ازدواج
کند. ازدواج زمانی واجب است که شرایط آن از نظر فیزیولوژیکی،
روانی، فرهنگی و اقتصادی فراهم باشد و چنانچه انجام نگیرد فرد به
گناه بیفتد. در ایران به طور عرف اکثر دختران بین 18 تا 25 سال
ازدواج می کنند. پسرها نیز در روستاها در سنین پایین تر و در
شهرها بین 25 تا 30 و گاه تا 35 سالگی ازدواج می کنند. تفاوت سن
دختر و پسر با در نظر گرفتن موقعیت جغرافیایی و عوامل فرهنگی
متفاوت است.
گاه تفاوت سن تا 10سال هم مشکلی ایجاد نمی کند. یکی از فرمول
هایی که در این مورد پس از آمارگیری های سن ازدواج پیشنهاد شده،
آن است که در سنین پایین تر، نصف سن پسر به اضافه هفت سال سن
مناسبی برای دختر خواهد بود. ولی این به هیچ وجه فرمول قطعی و یا
استاندارد محاسبه شده ای نیست. آنچه در این مورد می توان به طور
قطعی پیشنهاد کرد آن است که بین سن زوجین تناسب منطقی و معمولی وجود داشته باشد.

مشاوره ازدواج در ارتباط با سن

مشاوران در ارتباط با مراجعانی که برای ازدواج در مورد سن مشکل
دارند، باید به روش های زیر عمل کنند؛
1 - در مورد دختر و پسری که برای بار اول می خواهند ازدواج کنند
و بین 18 تا 30 سال دارند، اختلاف 5 تا6 سال مناسب است. یعنی به
علت رشد سریع دختران، اگر پسر پنج تا شش سال بزرگتر باشد از نظر
روانی و فیزیولوژیکی وضع مناسبی خواهد داشت.
2 - در مورد مرد و زنی که برای بار دوم ازدواج می کنند. دو حالت
وجود دارد. زن برای بار دوم و مرد برای بار اول، و یا برعکس مرد
برای بار دوم و زن برای بار اول قصد ازدواج داشته باشند. در هر
یک از حالت های فوق زندگی متفاوت است. ممکن است صحبت از داشتن فرزند قبلی باشد و شرایط اقتصادی و فرهنگی متفاوت؛ به هر حال
باید وضعیت هر یک را به طور انفرادی بررسی کرد و اطلاعات لازم را
در اختیار مراجع قرار داد. در مورد سن در ازدواج دوم اهمیت مسئله
به اندازه ازدواج اول نیست. ممکن است زن مطلقه ای با دو فرزند و
30 سال سن با مرد 45 ساله مجردی ازدواج کند و چون گرفتاری
فرزندان او نیز به زندگی او اضافه می شود، احتمال آن که با همسرش
که گذشت کرده و با وجود فرزندانش حاضر به ازدواج با او شده، با
گذشت بیشتر بسازد و زندگی شاد و سعادتمندی داشته باشند.
3 - از آنجا که مرگ و میر مردان بیشتر، و آمار زنان در بسیاری از
جامعه ها درصد بالاتری را حائز است، برای جلوگیری از فحشا و
انحراف های جنسی باید چاره ای اندیشه شود. در جوامع غربی اصل
آزادی جنسی با همه مفاسدش پذیرفته شده است ولی در اسلام به علت اهمیت تربیت فرزند و استحکام خانواده، اصل دیگری را در زناشویی
مجاز دانسته اند و آن تعدد زوجات می باشد. تعدد زوجات نیز به دو
صورت است؛ ازدواج دائم و ازدواج موقت.
ممکن است مردی که ازدواج کرده و زن مهربان و واجد شرایطی هم دارد ولی از روی بوالهوسی بخواهد ازدواج دوم کند، به مشاور مراجعه
کند. در اینجا مشاور باید او را در هر دو شرایط (زندگی با زن اول
و زندگی با دو زن) آگاهی دهد و وضعیت او را به دقت و از جهات
مختلف از نظر از دست دادن ملاطفت و عطوفت زن اول، از نظر فرزندان
(خواهران و برادران ناتنی)، از نظر تأمین هزینه های زندگی، از
نظر جنگ های روانی مرتبط با زنان متعدد و بالاخره به هم ریختگی
محیط گرم خانوادگی موجود به بهای ارضای هوس زودگذر هشدار دهد.
بدیهی است تصمیم گیری نهایی پس از بصیرت کامل با مراجع خواهد
بود. گاه قدرت هوس به اندازه ای است که ممکن است با همه اطلاعات
و بصیرت داده شده، مراجع از ازدواج دوم صرفنظر نکند. مشاور می
تواند پس از مواجهه او با ناملایمات بعدی، باز هم او را با توجه
به شرایط جدید راهنمایی کند.
4 - در صورتی که زنها از قبل با علم و آگاهی، شرایط چند زنی مرد
را پذیرفته و حاضر به ازدواج شده اند و مرد نیز شرایط لازم را
رعایت کند، شاید مشکلی ایجاد نشود ولی در فرهنگ ایرانی مسئله
تعدد زوجات و نیز ازدواج موقت به عنوان یک سیره جاری پذیرفته
نشده و اغلب کسانی که از این روش استفاده کرده اند، اگر چه تمام
جوانب شرعی را مراعات کرده اند، اما علاوه بر نارضایی همسران،
مورد طعن و سرزنش دیگران قرار گرفته و زندگی شاد و با ثباتی
نداشته اند. از آنجا که مشاوران نیز از فرهنگ عمومی تبعیت می
کنند باید به افرادی که به این سیره تمایل نشان می دهند، اطلاعات
لازم را بدهند و تمام پیامدهای چنین اقدامی را به آنها گوشزد
کنند.
5 - در مورد زنان جوانی که از مردان پیر خوششان می آید و یا
پیرمردانی که به خیال خود زن جوان می گیرند تا جوان شوند، باید
نظرشان را از لحاظ فیزیولوژیکی و روانی با توجه به اصول علمی
بررسی کرد و آنان را به نادرست بودن باورهایی که در این مورد
پیدا کرده اند، توجه داد.
مشاور باید دختر یا زن جوانی را که دوست دارد با پیرها ازدواج
کند، به این مسئله توجه دهد که پیرمرد نه از نظر روانی و نه از
لحاظ فیزیولوژیکی قادر به به ارضای نیازهای او نیست و فرضا اگر
چند صباحی نظر او را تأمین کند، در نهایت با مشکل مواجه خواهد شد
و این ازدواج عاقبت خوشی نخواهد داشت. دادن اطلاعات لازم در این
مورد احتمالا نظر زن جوان را به طرف مردانی با اختلاف سن معقول
تغییر خواهد داد. به هر حال دادن آگاهی و بررسی همه جانبه به
مراجع بصیرت خواهد داد که به گزینش مناسب بپردازد و تصمیم
عاقلانه و مناسبی اتخاذ کند.

Borna66
06-01-2009, 10:09 PM
موفقیت درازدواج ومسائل زناشویی


کليد قلب همسرم http://pnu-club.com/imported/mising.jpg


خانمها :

رازهاي او را هيچ گاه به کسي نگوييد ، آن رازها تنها براي گوشهاي شما هستند.

زوج هاي ازدواج کرده اي که به يکديگر عشق مي ورزند، هزاران پيام به يکديگر مي دهند، بدون اينکه حرف بزنند، گاهي سکوت بيانگر خيلي حرفهاست.

گاهي به او بگوييد که عاشقش هستيد و بدون او کامل نبوديد.

وقتي که راجع به دوستان قديمي اش صحبت مي کند، با دقت گوش دهيد، آن دوستان براي او خيلي عزيز هستند و او با شما بخشي از گذشته اش را که براي او مثل گنج است، قسمت مي کند.

به او کمک کنيد آن چه را که مورد علاقه شماست بياموزد.

وقتي راجع به او صحبت مي کنيد، وي را بالا ببريد (به او شخصيت دهيد) و هرگز او را کوچک نکنيد.

براي او چتري بخريد و آن را در جايي بگذاريد که او بتواند آن را پيدا کند.

اگر با بچه ها مشغول بازي کردن است ، تو هم به آن ها ملحق شو و به او اجازه بده که با آنها، بازيهاي پر صدا بکند. اگر اين کار او را شاد مي کند، حرفي نيست.

تنها بيان کردن مسئله اي درست در مکاني درست هنر نيست، بلکه خودداري از بيان مطالب مسئله ساز در موقعيت هاي نادرست هنر است.

Borna66
06-01-2009, 10:09 PM
آقايان :

شما بايد براي همسرتان آن طور آماده شويد که دوست داريد او براي شما آماده شود.

بعضي از زنان تصور مي کنند که مردان، آن ها را براي کامجويي مي خواهند، اين تصورات را در هم شکنيد.

بيشتر زنان به خاطر احساس رضايت مي خواهند کار کنند، زيرا بيکاري، بطالت و افسردگي مي آورد.

کمتر زني که نيازهاي عاطفي و مالي او بر آورده مي شود، نياز به کار کردن در خود مي بيند.

تفکر« شوهر خداي دوم در عصر توسعه و فرهنگ»، جواب نمي دهد. دوباره سنجي بعضي از باورها لازم است.

مشکلات شغلي خود را با همسرتان در ميان بگذاريد اگر نتوانست راهنماييتان کند، حداقل شرايط شما را درک مي کند.

اگر کار مي کند سعي نکنيد از ميزان درآمدش مطلع شويد، اجازه بدهيد کم کم خودش راه شريک شدن در مخارج زندگي را مي آموزد.

گاهي اجازه بدهيد کنترل تلويزيون را او در دست بگيرد، در اين صورت احساسش به شما بهتر مي شود.

Borna66
06-01-2009, 10:09 PM
كي ازدواج كنيم؟





بررسی انگیزه های ازدواج، قبل از آغاز زندگی مشترک کمک میکند تا اشتباه نکنید. در اینجا به چند انگیزه نادرست برای ازدواج اشاره شده است و پرهیز از ازدواجی که به دنبال چنین عواملی صورت بگیرد، شاید کار عاقلانه ای باشد. در هر مورد به راه حلهایی نیز اشاره کرده ایم که شاید راه گشا باشند.اگر به هر حال راضی به ازدواج در این شرایط هستید، لااقل میدانید که به چه ریسکی دست زده اید و با چشم بازتری وارد زندگی مشترک خواهید شد.

a ) برای فرار از یک خانواده فقیر، آشفته یا شوربخت. به جای ازدواج به تحصیل در جایی دور از خانه و یا کار کردن در شهر دیگر بپردازید. بر روی ساختن یک شخصیت مستقل و با روانی سالم متمرکز شوید تا بتوانید یک زندگی سالم و سعادتمند داشته باشید. هرچه خانواده شما ناهنجارتر باشد، شما به کوشش بیشتری نیاز دارید تا اشتباه والدین خود را تکرار نکنید.

b ) هنگامی که بسیار جوان و ناپخته هستید. از دوران نوجوانی خود لذت ببرید و تا زمانی که به بلوغ فکری لازم نرسیده اید و سنتان بالاتر نرفته است، به ازدواج نيانديشيد.

c ) هنگامی که در معاشرت با جنس مخالف بی تجربه هستید. معاشرتهای ساده و دوستانه با جنس مخالف به شما کمک میکند تا تیپهای مختلفی از افراد را بشناسید و به نیازها و خواسته های خود از شریک زندگی بیشتر پی ببرید و افراد سازگار با خود را از افراد ناسالم و ناسازگار تشخیص دهید.

d ) هنگامی که تازه فارغ التحصیل شده اید، هرگز خودکفا نبوده ایدو به عنوان یک آدم مجرد روی پای خود نایستاده اید، هیچ شغل یا درآمد مشخصی ندارید، از تنها ماندن میترسید و دوستانتان دارند به سراغ زندگی خود میروند. به جای اینکار، تحصیلات و تخصص خود را کامل کنید. حرفه ای را انتخاب کنید که قابلیتهای متعددی داشته و بتواند شما و خانواده تان را برای همه عمر حمایت کند. به عنوان یک فرد مجرد (حتا در خانه والدین) بیاموزید که مسئولیت زندگی خود را بر عهده بگیرید، صورت حسابها را پرداخت کنید، پس انداز کنید و زندگی متعادلی داشته باشید. بیاموزید که بدون احساس بی کسی، تنها بمانید و در عالم تجرد شاد باشید.
e ) اگر قصد دارید حسادت کسی را برانگیزید. خود را درگیر چنین ازدواجی نکنید! به جای آن به مطالعه کتابهای روانشناسی و یا مشورت با روانکاو بپردازید و تا از نظر احساسی به بلوغ برسید. تا زمانی که به بلوغ فکری نرسیده اید با هیچ کس ازدواج نکنید. شما باید رفتارهای بزرگسالان را فرا بگیرید و بتوانید با مهارت از صدمه دیدن خود جلوگیری کنید.از طریق مشاوره یا شرکت در کلاسهای مربوطه، بیاموزید که به جای رفتارهای شدید و خصمانه، مشکلات را به طور دوستانه و با گفتگو حل کنید.


f ) ازدواج برای به دست آوردن عزت نفس. با مشاوره و مطالعه روانشناسی، با افکار مثبت، عزت نفس خود را افزایش دهید. تا زمانی که از خودتان مطمئن نشده و با خود روراست و راحت نیستید، ازدواج نکنید. در آن زمان هم کسی را انتخاب کنید که با شما سازگار باشد و شما از روی کمبود عاطفی به دنبالش نرفته باشید.


g ) چون همه ازدواج کرده اند...با مطالعه و مشاوره به بلوغ بیشتری دست یابید و تا زمانی که شخص مناسب و مورد علاقه خود را پیدا نکرده اید ازدواج نکنید.

h ) ازدواج با کسی که با او آشنا هستید و با وجودی که رابطه شما خسته کننده و فاقد جذابیت است، به دلیل بالا رفتن سن و یا اینکه تصور میکنید شخص مناسبتری پیدا نمیکنید، به زندگی مشترک فکر میکنید. با یک فرد آگاه و دنیا دیده و یا یک روان کاو مشورت کنید و ماجرای خودتان را برایش تعریف کنید تا بدانید واقعا تا چه حد با این شخص سازگار هستید. تا زمانی که کاملا از توافق بینابین و امکان ایجاد یک ازدواج موفق مطمئن نشده اید، ازدواج نکنید. اگر شخصی که در زندگی شما وجود دارد چندان با شما سازگاری ندارد، وقت هیچ کدامتان را تلف نکنید و به دنبال شخصی مناسب باشید. i ) اگر زمان کافی با یکدیگر نگذرانده اید و نمیدانید که با هم توافق دارید یا خیر. اگر شخص مورد نظر، زمان کافی برای پرداختن به این رابطه ندارد و آنرا در اولویتهای خود قرار نمیدهد، موضوع را با او درمیان بگذارید و ببینید که میتوانید به یک توافق دو جانبه برسید یا خیر. اگر به تازگی با شخصی آشنا شده اید، مدتی به خودتان زمان بدهید تا یکدیگر را بشناسید. اگر این شخص از شما دور است و شما بیشتر از نامه، تلفن و ای• میل استفاده میکنید، تا زمانی که یکدیگر را از نزدیک نشناخته اید و این رابطه محکم نشده است، تن به ازدواج ندهید.j ) هنگامی که مدت زیادی از جدایی یا بیوه شدن یکی یا هردو شما نگذشته است. به جای عجله در ازدواج، بیشتر با یکدیگر معاشرت کنید و درک کنید که به خاطر شرایط خاص احساسی خودتان یا طرف مقابل، این آشنایی ممکن است در هر لحظه به پایان برسد. زیرا هنگامی که رنج جدایی از شریک قبلی التیام یافت، هر یک از شما ممکن است متوجه ناهماهنگیها و ناسازگاریهایی شوید که دیگر تمایلی به ادامه رابطه نداشته باشید.

k ) اگر یک نفر یا هردو شما از مشکلات حاد روانی یا شخصیتی رنج میبرید. با یک روانشناس به درمان خود بپردازید و اگر طرف مقابل شما مشکل دارد، با او نزد مشاور خانواده یا روان کاو بروید و بر قضاوت این افراد مبنی بر امکان پذیر بودن رابطه، اعتماد کنید. اگر شخص مورد نظر شما اعتیاد دارد، انگیزه ای برای درمان شدن ندارد یا سوءاستفاده گر است، به کمک روانکاو یا مشاور به سرعت به رابطه خاتمه دهید.

l ) اگر یک یا هردو شما به رفتارهای خشن تمایل دارید یا دارای سابقه خشونت جسمی، جنسی یا کودک آزاری هستید. اگر این سابقه و تمایل در خود شما وجود دارد، به سرعت به دنبال درمان خود باشید و در باره این تمایلات خود برای او بگویید تا درمان شما را در اولویت قرار دهد.

m ) اگر این شما هستید که قربانی خشونت شده اید هم باید برای کمک به خود با یک روانپزشک مشورت کنید و تا زمانی که بتوانید از سلطه شریک خشونت طلب خود آزاد شوید، تحت درمان و احتمالا مراقبت مراجع قانونی باقی بمانید