PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : ازدواج و آمارهای جالب



Borna66
06-01-2009, 08:20 PM
آمار ازدواج در تهران طى نيمه اول امسال ۱۰ درصد افزايش يافت، ايرنا



تهران بزرگ ، خبرگزارى جمهورى اسلامى : معاون آمار و انفورماتيک اداره کل ثبت احوال استان تهران گفت : آمارازدواج در شش ماهه اول سال جارى در استان تهران نسبت به مدت مشابه سالگذشته ۶۳ / ۱۰ افزايش نشان مىدهد. عباس فيضى روز يکشنبه در گفت وگو با خبرنگار ايرنا مرکز استان تهرانشمار ازدواج ها در استان تهران طى مدت ياد شده را۵۶ هزارو۱۵۶ مورد ذکرکرد و افزود : در نيمه اول سال گذشته آمار ازدواج ها۵۰ هزار و۷۶۲ بود. وى خاطرنشان کرد : همچنين ميزان طلاق در شش ماهه اول امسال نسبت به سالگذشته ۲۷ / ۷ درصد افزايش داشته است . فيضى با بيان اينکه آمار طلاق در استان تهران در اين مدت ۱۰ هزارو۴۵۲مورد بود، گفت : سال گذشته در همين زمان ميزان طلاق ۹ هزار و۷۴۴ مورد ثبتشد. معاون آمار و انفورماتيک اداره کل ثبت احوال استان تهران با اشاره بهافزايش ۸۵ / ۳ درصدى ولادت اظهار داشت : ميزان ولادت در نيمه نخست امسال۹۲هزار و۶۵۶ اعلام شده ، درحاليکه سال گذشته دراين زمان ميزان ولادت ۸۹ هزارو۲۲۱مورد بود. وى، دليل افزايش ولادت را مهاجرت بىرويه جمعيت جوان به استان تهرانعنوان کرد. فيضى ادامه داد : همچنين ميزان وفات ثبت شده دراين مدت از سال نسبت بهسال گذشته ۴۴ / ۲ درصد کاهش داشته است . وى گفت : تعداد وفات ثبت شده در شش ماهه اول سال۲۹ هزارو۱۵۶ مورد بودکه آمار مدت مشابه سال گذشته ۲۹ هزار و۸۸۴ نفر را نشان مىدهد. اين مسوول اضافه کرد : در مدت زمان ياد شده ، ميزان ازدواج ، ولادت و وفاتبه ترتيب در شهرستان شميرانات ۹۷ / ۷ ،۹۸ / ۴ و۲۹ / ۱۱ درصد کاهش داشته ، درحاليکه هيچکدام از شهرستان هاى استان تهران اين ميزان کاهش نداشته است . معاون آمار وانفورمکاتيک اداره کل ثبت احوال استان تهران با اشاره بهکاهش ۶۱ / ۲۲ درصدى طلاق در شميرانات گفت : اين شهرستان در زمينه طلاق بيشترينکاهش را داشته است . وى يادآور شد : آمار ازدواج ، طلاق ، ولادت و وفات در شهر تهران در شش ماهنخست سال به ترتيب۳۱ هزارو۸۵۴ ، شش هزارو۵۴۴ ،۵۲ هزارو۹ و۲۲ هزار و۳۱۹مورد بود.

Borna66
06-01-2009, 08:20 PM
افزايش آمار ازدواج دائم و موقت


سازمان ثبت اسناد و املاك كشور اعلام كرد: «ميزان ازدواجهاي دائم ثبت شده در دفاتر ازدواج، در سه ماه اول سال جاري، در مقايسه با مدت مشابه سال گذشته، 7 درصد افزايش يافته است.»
در همين زمان، تعداد ازدواجهاي موقت ثبت شده، به نسبت مدت مشابه سال قبل، 20 درصد افزايش داشته است.
بر اساس گزارش روابط عمومي سازمان ثبت اسناد و املاك كشور، در سه ماهة اول امسال، 114 هزار و 521 فقره ازدواج دائم و 119 فقره ازدواج موقت در دفاتر ازدواج سراسر كشور ثبت شده است. همچنين در اين مدت 16 هزار و 149 فقره طلاق در دفاتر سراسر كشور به ثبت رسيده كه از اين تعداد، 10 هزار و 500 فقره طلاق خلعي، 4 هزار و 576 فقره طلاق بائن و 1 هزار و 73 فقره طلاق رجعي است كه به نسبت مدت مشابه به ترتيب 3، 7 و 19 درصد افزايش داشته است.

Borna66
06-01-2009, 08:20 PM
مدتي است كه نوعي ازدواج در جوامع دانشگاهي ما به عنوان عالي ترين مكان فرهنگي ، تحقيقاتي و اطلاعاتي رواج پيدا كرده و بحثي به نام " ازدواج دانشجويي" را در بين علماء ، اساتيد ، خانواده ها و جوانان رواج داده است. ما نيز بر آن شديم به سهم خود اين نوع پيوند را از زواياي متفاوت مورد تحليل قرار دهيم.
ازدواج از طريق پيوند عاطفي ، رواني و جسماني بين زن و مرد به عنوان عناصر اصلي تشكيل دهنده ي نهاد خانواده برقرار مي شود و اشتراك منافع ، عقايد ، سازماندهي ، هدفمندي و برنامه ريزي را طلب مي كند تا به صورت ازدواجي موفق جلوه گر شود.
ازدواج موفق در فرهنگ هاي مختلف تعابير متفاوتي دارد. اما آنچه درتمام نظامهاي عقيدتي و فرهنگي دنيا به عنوان مهمترين خصيصه ازدواج موفق ذكر مي شود آن است كه پيوند سالم و ازدواج زنده ، تداوم در تفكر طرفين را به همراه خواهد داشت. بدان صورت كه با توجه به خواسته ها ، انتظارات و نيازهاي خود و درنظر گرفتن هنجارهاي جامعه به آنچه معقول و منطقي است دست يابند. عبارتي وجود دارد كه در عين كوتاهي، به اندازه يك زندگي مشترك حرف به همراه دارد. " طلاق عاطفي!" و اين بدان معني است كه زوجين عليرغم آنكه با هم و در زير يك سقف زندگي مي كنند، تنها سعي كرده اند در ظاهر، كنارهم باشد. اما در عمل همدردي ، همدلي ، تفاهم واحترام متقابل ، تكميل و تكامل ، و عشق از كانون خانواده رخت بربسته و مهمترين شرط و كاركرد نظام خانواده كه همانا محبت ، عشق ورزي و تكامل است در آن رعايت نمي شود.
طرز فكر و ديدگاه مشترك
آنچه كه براي يك ازدواج زنده، حياتي تلقي مي شود ، طرز فكر يكسان و ديدگاه مشترك بين افراد است . طرز فكر هريك از ما با توجه به سن ، نوع فرهنگ وسطح تحصيلات رسمي يا غير رسميمان شكل مي گيرد. با اين تعبير بسيار طبيعي است كه نوع نگرش يك انسان پنجاه ساله با انساني بيست ساله تفاوت اساسي داشته باشد. مشابه بودن سطح تحصيلات دردانشجويان به علت نزديك بودن ميزان بهره ي هوشي و شيوه نگرش آنها به محيط پيرامون ، به شيوه اي معمولي يا انتزاعي مي تواند به موفقيت يك ازدواج كمك مي كند ، اما عاملي اساسي تر در اين مورد فرهنگ است . در كشور ما تجانس فرهنگي بسيار كم ديده مي شود . زيرا عليرغم فرهنگ اصلي و كليت يافته ايراني، خرده فرهنگهاي فراواني را در شهرها ، مناطق، روستاها و محلات متفاوت مشاهده مي كنيم كه با وجود تداخل فرهنگها و گستردگي ارتباطات ، هنوز به قوت خود باقي است. به عنوان مثال قوم كرد در منطقه غربي كشور تجمع يافته و قوم ترك در شمال و شمال غرب كشور؛ اما عليرغم همسايگي مكاني و نزديكي جغرافيايي ، از لحاظ رسوم ، عقايد و سنتها و طرز تلقي مفاهيم متعدد مثل خانواده ،خواستگاري ، مراسم عروسي وعزا ، خوب و بد و... با هم بسيار متفاوت به نظر مي رسند.

Borna66
06-01-2009, 08:20 PM
تفاوت شيوه نگرش درخانواده
علاوه برمسائل فرهنگي بد نيست بدانيم عوامل بسياري در ازدواج وتفاهم پس از آن مؤثرند . عواملي كه اكثراً در سطح ناخودآگاه ذهن جاي گرفته اند . طبق پژوهش ها ي به عمل آمده يكي از علل مهم و قابل توجه طلاق در خانواده ها، بروز سوء تفاهم وعدم درك متقابل در طرفين است. اكثر زوج هاي در حال طلاق ، عدم تفاهم و دخالت خانواده زوج را مهمترين عوامل جدايي خود ذكر مي كنند .علت بروز سوء تفاهم ها و ادراكهاي متفاوت در موقعيت هاي يكسان آن است كه تجارب اوليه ما به شدت تحت تأثير فرهنگ و محيط زندگي ، شرايط اقتصادي ، خانوادگي ، تربيتي ، شيوه نگرشي خانواده و نوع زندگي است كه در افراد مختلف به شدت متفاوت مي نمايد.
فرهنگها و تجارب گوناگون
دانشجوياني كه با فرهنگ هاي متفاوت و تجارب گوناگون تصميم به ازدواج مي گيرند بايد به طور جدي متوجه پيشينه خانوادگي و فرهنگي مختلف و احتمالاً متناقض با شرايط طرف مقابل خود باشند . اين بهترين راه برا ي پيشگيري از وضعيتي است كه زوج جوان با مراجعه به مراكز مشاوره اظهارمي دارند : همسرم مرا درك نمي كند! گاهي برخي جوانان در ابتدا متوجه تفاوتهاي خود به لحاظ خانوادگي ، شخصيتي ، عقيدتي و... با مورد انتخاب شده خود هستند اما به دليل علاقه كوركورانه ، كه فقط از روي احساس بدون پايه عقلي و منطقي ايجاد شده ، با ساده انديشي گمان مي كنند مي توانند تفاوتها را در سايه " عشق" تنها به اشتراك تبديل كنند. علاقه و محبت براي تداوم يك زندگي مشترك عامل اصلي و پايه اساسي تلقي مي شود اما منطقي تر آن است كه عشق را مكمل ازدواج بدانيم نه عامل آن. احساسات شديد وعواطف رقيق جوان ، گاه او را به سمتي مي خواند كه تنها ملاك انتخاب خود را در چند برخورد كلاسي و دانشگاهي و علاقه اي كه در اثر همجواري ايجاد شده خلاصه مي كند. حال آن كه عادات ديداري، با عشق تفاوتهاي اساسي و اصولي دارد. آن هم عشقي كه لازمه يك زندگي موفق زناشويي است. حتي پس از ازدواج نيز عشق ورزيدن هنري است كه رعايت قوانين و اصول خاصي را طلب مي كند. اصولي مثل پذيرش، درك وهمكاري .
پيش از توجه به اين موارد ، لازم است هر جوان در اعماق ذهن و افكار خود به خود شناسي بپردازد. لازم است تا پيش از تصميم به ازدواج ، .
هر يك از ما تكليف خود را با مفاهيم انتزاعي و غيرانتزاعي و انتظارات و اهداف خود روشن كنيم تا از گزند آرمان گرايي هاي دور از دسترس و درگيرشدن در دام اوهام رهايي يابيم . شايد در سايه اين خود شناسي به واقع بيني و آنچه كه يارو مددكار ما در حيات فكري و عقيدتي ماست دست يابيم .

Borna66
06-01-2009, 08:21 PM
ويژگي هاي شخصيتي
يكي از سؤالات كليدي در زمينه خودشناسي كه پيش زمينه اساسي انتخاب همسر و ازدواج تلقي مي شود آن است كه واقعا از همسر آينده خود چه انتظاري داريم؟ و چگونه انساني را با چه شرايط رفتاري و ويژگي هاي شخصيتي ، براي شراكت در زندگي مي پسنديم.
اگر خواسته ها و معيارهاي اصلي و حياتي شخصي خود را بيابيم با ديدي واقع بينانه و عميق تر مي توانيم به كاوش شريكي با شرايطي نزديك به آن ويژگي ها بپردازيم . در اين ميان نبايد تشابه فكري ، عقيدتي و شخصيتي طرفين و خانواده آنان را از ياد برد . ازدواج نه تنها تركيب دو انسان ، بلكه تداخل دو خانواده است .
خانواده ها به عنوان عوامل بسيار مؤثر در زندگي يك زوج تازه پيوند يافته مي بايست از تناسب درموقعيت هاي اقتصادي ، اجتماعي ، فرهنگي ، ديني و... برخوردار باشند تا به تبع آن شاهد تشابه زوجين نيز باشيم. درصد ريسك تطابق و تشابه در موارد بالا بين دانشجويان بسيار بالاست ؛ زيرا در اين گونه پيوندها معمولاً با خانواده هايي روبرو هستيم كه هيچ گونه اطلاع و آگاهي از ساختار اجتماعي و فرهنگي يكديگر ندارند و تنها به علت اصرار فرزندانشان موافقت كرده و به نوعي ، تسليم خواست آنان شده اند .
استقلال مالي جوانان
تصور مي كنيد تا چه حد مي توانيد از خصوصيات اخلاقي ، خانوادگي ، فرهنگي و رفتاري همكلاسي يا هم دانشگاهي خود اطلاع حاصل كنيد؟ با توجه به اين كه انسانها موجودات پيچيده اي هستند و توانايي تظاهر و نقش بازي كردن را نيز دارند. شايد به سبب همين توانايي ، اغلب اوقات رفتار انسان غير قابل پيش بيني است و به طور طبيعي هر يك از ما در جمع سعي مي كنيم خصوصيات منفي خود را پنهان كرده ، چهره اي منطقي ، آرام و دوست داشتني از شخصيت خود به نمايش بگذاريم . آيا چند برخورد و يا رد و بدل كردن چند كتاب و جزوه و نهايتاً تحقيقي مشترك ( كه به شدت بعيد مي نمايد) امكان شناخت زواياي تاريك شخصيتي و رفتاري طرف مقابل را به شما خواهد داد؟ مي دانيد كه بسياري از اوقات ريشه رفتارهايمان حتي براي خود ما روشن نيست. اين همان چيزي است كه در اصطلاح به بخش ناخودآگاه و خاطرات سركوب شده ي ما مرتبط مي شود.
مسائل اقتصادي نيز به نوبه خود توجه ويژه اي را مي طلبد ؛ چرا كه اكثر دانشجويان از استقلال مالي برخوردار نبوده و به جهت طولاني شدن مدت تحصيل، ميزان وابستگي مالي واستفاده ازامكانات خانواده تا سنين بالا ادامه يافته و نسبت به قبل طولاني شده است. در حالي كه در گذشته فرزندان به سرعت وارد بازار كار شده ودرآمد مستقل مالي كسب مي كردند. گرچه كار و تحصيل منافاتي باهم ندارند اما با شرايط زندگي امروزه ، اجباراً تحصيل علم بدون كار يا شغل مناسب برگزيده مي شود. حتي پس از اتمام تحصيل نيز ضمانتي مبني بر دستيابي به يك شغل مناسب وهمسو با تحصيلات وجود ندارد. لازم نيست شروع يك زندگي همراه با رفاه باشد اما حداقل برخورداري ازتأمين مالي و نداشتن دغدغه ونگراني براي امرار معاش در حد متعادل ، شرط لازم تلقي مي شود.

Borna66
06-01-2009, 08:21 PM
نظرات و خواسته هاي منطقي
زندگي مشترك را نمي توان بر پايه اما و اگر ، و اصول سست و نامعقول بنا كرد. همچنان كه هيچ معماري عمارت خود را برخاك سست بنيان نمي گذارد . هر زندگي پشتوانه اي قوي و منطقي مي طلبد . مثلاً تشابه فرهنگي در تمام دنيا از عوامل بسيار مهم موفقيت زندگي مشترك محسوب مي شود. زيرا عوامل فرهنگي به زندگي جهت مي بخشد ، اعتقادت ، مذهب ، نحوه معاشرت ، تربيت فرزندان و حتي پر كردن اوقات فراغت با عنايت به فرهنگ خاص هر خانواده و منطقه شكل مي گيرد...
ازدواج دانشجويي درصورتي كه تنها معيارانتخاب ، برخوردهاي ظاهري ، بدون در نظر گرفتن مسائل اصلي حتي حاشيه اي باشد با درصد ريسك بسيار بالايي مواجه خواهد شد.
ساده انديشي است كه فكر كنيم :" من با يك نفر زندگي مشترك تشكيل مي دهم ، با خانواده او چه كار دارم !؟...
نكته همينجاست. ازدواج ، برخورد دو فاميل ، دو خانواده و دو منطقه است . ناديده گرفتن خانواده ها ، نظرات و خواسته هاي منطقي آنان بزرگ ترين بي تجربگي جوانان محسوب مي شود. اما آيا واقعاً هيچ راهي براي انتخاب همكلاسي به عنوان شريك زندگي نيست؟ آيا تمام ازدواج هاي دانشجويي خطا و برمبناي احساسات وعواطف گذرا و نامعقول شكل مي گيرد؟
ازدواج دانشجويان نيز مانند هر پيوند ديگر مي تواند به شكلي منطقي واصولي پايه ريزي شود. به شرط آن كه مراحل و معيارهاي مناسب در نظر گرفته شوند. طبعاً دوجنس مخالف درمكاني فرهنگي با هم برخورد مي كنند. جهت گيري فكري جوانان ، شور عاطفي و شرايط خاص جواني سبب مي شود در برخوردها نيم نگاهي هم به ازدواج داشته و در بين همكلاسي ها درجستجوي شريك زندگي باشند و گاه همسويي هايي بعضاً تصادفي آنها را به سوي هم مي كشاند. اما خوب است قبل از ايجاد علاقه و ورود به دنياي لطيف عاطفه ، پس ازانتخاب اوليه كه مبني برمنطق ودر نظرگرفتن معيارها وعوامل مؤثر درسعادت زندگي مشترك خواهد بود، انتخاب خود را با خانواده در ميان بگذارند واز نظرات آنها و دلايلي كه براي موافقت يا مخالفت با اين پيوند دارند آگاه شوند. پس از موافقت خانواده و آشنا شدن هردو خانواده با هم ، جوانان نيز مي توانند در سايه ي استفاده ازتجربيات خانواده و در محيط خانه ، به اطلاعاتي كه لازمه ي شناخت همسر براي تشكيل يك زندگي مشترك است دست يابند و دركمال صداقت ، انتظارات ، اهداف وخواسته هاي خود را از ازدواج بيان كرده و نظرات شريك احتمالي زندگي آينده خود را نيز بشنوند ، و در سايه اين گفت وشنودها ، تشابهات و اختلافات شخصيتي خود را محك بزنند . در سايه اين شناخت ، پيوند مناسب تشخيص داده مي شود و يا پيش از آن كه اتفاقي بيفتد متوجه تفاوت هاي اساسي شده و از بروز اشتباه در انتخاب پيشگيري مي شود.
سعادت و خوشبختي
بياييد صادقانه اعتراف كنيم كه والدين درپي سعادت وخوشبختي فرزندانشان هستند و گذر زمان تجربياتي را در زمينه تفاهم، درك متقابل وهمسر مناسب به آنها اعطا كرده كه چندان آسان و بي دردسر به دست نيامده اند . ازداوج مهمترين و سرنوشت سازترين تصميمي است كه در طول زندگي اتخاذ مي كنيم . به طوري كه درست يا غلط بودن آن ، شرايط عاطفي ، خانوادگي واجتماعي ما را در تمام طول عمر تحت تأثير خود قرار خواهد داد. بياييد از تجربيات والدين در جهت دستيابي به شادي و آرامش بهره جوييم و به جاي اين كه آنها را مقابل خود بدانيم در كنارشان قرار گيريم تا از درصد پشيماني خود طي سالهاي آينده كاسته باشيم . تحصيلات عالي ، ارتقاء سطح فكري و توانايي هاي ذهني ، انتزاعي واستدلالي انسان را موجب مي شود اما اگر واقع بين باشيم بايد بپذيريم كه تحصيلات جانشين تجربيات مفيد و گرانبهاي بزرگترها نخواهد شد . من وتو به عنوان جوان نيازمند تجربه ايم واگر انسان هوشمند ي باشيم همه چيز را خودمان تجربه نخواهيم كرد بلكه ا زتجربيات و توانايي هاي ديگران خصوصاً بستگان نزديك خود نيز بهره خواهيم جست . برخي تجربه ها به منزله ي هدر رفتن تمام عمر خواهد بود. آيا حق داريم به اين بهانه كه براي زندگي خود تصميم مي گيريم ، خود و اطرافيانمان را در دور باطل درگيري هاي خانوادگي و زناشويي ناشي از اشتباه در انتخاب خود قرا ر دهيم ؟ اگر زندگي مشترك يكي ازاعضاي خانواده به بن بست برسد يا با مشكل مواجه شود تنها زوجين درگير نخواهند بود بلكه اختلافات ، تمام اعضاي خانواده را درگير خواهد كرد. ضرب المثل معروفي است كه مي گويد : " آنچه جوان در آينه بيند پير در خشت خام بيند.
به هرحال اي جوان ! انتخاب صحيح حق توست، از حق طبيعيت دفاع كن و ازدواج را پيش از آن كه شكل بگيرد نجات بده!