PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : رمز شادابي و آرامش



Borna66
06-01-2009, 07:45 PM
شادابي،نشاط ، لذت بردن از زندگي و هدفمندي مستلزم داشتن شخصيت سالم است . ازطريق آشنايي با معيارهاي سلامت رواني و تطابق آن باويژگي هاي شخصي،تعامل با ديگران و محيط پيراموني اندكي مي توانيم عوامل آسيب زا به شخصيتسالم را شناسايي و با اصلا ح آنها ، در كسب شخصيت سالم تلاش كنيم . سلامت رواني و جسماني خواست همه انسانهاست و همه در تلاشيم شخصيت هايسالمي درزندگي براي برقراري مناسبات سالم انساني پيدا كنيم .اما آيا تاكنون انديشيده ايد كه چه فردي ازشخصيت سالم بهره مند است .



گوردن آلپورتيكي از نخستين روان شناسي بود كه توجه خود را به شخصيت سالم معطوف داشت . از نظر وي افراد سالم در سطح معقول و آگاه عمل مي كنند ،از قيد و بندهايگذشته آزادند و از نيروهايي كه آنها را هدايت مي كنند كاملا آگاهند و ميتوانند برآنها چيره شوند . راهنماي اشخاص بالغ ، زمان حال ،‌هدفها وانتظارهايي است كه از آينده دارند .جنبه بنيادي شخصيت آدمي را مقاصدسنجيده و آگاهانه (اميدها و آرزوهاي او ) تشكيل مي دهد . اين هدفها ،انگيزه شخصيت سالم قرار مي گيرد و بهترين راهنما براي فهم رفتار كنونيانسان هستند .وجود آدمي برداشتن هدفهاي دراز مدت استوار است و انسا ن رااز حيوان ، كودك را از سالمند ،در اكثر موارد ،‌شخصيت سالم را از بيمارمتمايز مي كند .



ازنظر آلپورت ،‌انسانهاي سالم نياز مداومي به تنوع ،‌احساس و درگيري تازهدارند .كارهاي روزمره و عادي را كنار مي گذارند و درجست و جوي تجربه هايتازه هستند . ماجراجو هستند ،‌خطر مي كنند و چيزهاي تازه كشف مي نمايند . همه اين فعاليتها ايجاد تنش مي كند و در هر صورت تنها از راه تجربه ها وخطرهاي تنش زاست كه بشر مي تواند ببالد . نگاه شخص سالم به آينده او راپيش ميراند و اين نگرش با هدفهاي خاص خود شخصيت را يگانه مي سازد و سببافزايش ميزان تنش او مي شود




از ديدگاه آلپورت



گسترشمفهوم خود ،ارتباط صميمانه خود با ديگران ، امنيت عاطفي ، ادارك واقعبينانه ، مهارتها و وظايف ، عيينيت بخشيدن به خود و فلسفه يگانه سازندگيهفت معيار شخصيت سالم است .



ازسويديگر اريك فروم معتقد است كه به سبب اهميت نيروهاي اجتماعي و فرهنگي برايدرك يكايك اعضاي جامعه ،بايد ساختار آن جامعه درگذشته و حال تجزيه و تحليلگردد . بنابراين شناسايي ماهيت جامعه كليد درك شخصيت متغير انسان است . شخصيت ،خواه سالم و ناسالم به فرهنگ بستگي دارد . فرهنگ مانع يا حامي رشدو تكامل مثبت انسان است .



فرومشخصيت انسان را بيشتر محصول فرهنگ ميداند . از نظر وي سلامت روان بستگي بهاين دارد كه جامعه تا چه اندازه نيازهاي اساسي افراد جامعه را برآورده ميكند ،نه اينكه فرد تا چه حد خود را با جامعه سازگار مي كند . در نتيجه ،سلامت روان بيش از آنكه امري فردي باشد . مساله اي اجتماعي است . جامعهناسالم در بين اعضاي خود دشمني بدگماني بي اعتمادي ميآفريند و مانع از رشدكامل آنها مي گردد . درمقابل جامعه سالم به اعضاي خود امكان مي دهد بهيكديگر عشق بورزند ،بارور، كارآمد و خلاق باشند و قوه تعقل و عينيت خود رابارورو نيرومند سازند .



ازنظر مزلو نيز كه يك روانشناس انسانگر است .شخص سالم در حال خودشكوفايي ياتحقيق ذات است ،شخصي است كه شايستگي بودن و شدن را داراست .



درگدرست ازواقعيت ،ذهن بازداشتن به تجربه ها ،‌افكار ، اطلاعات جديد ،وحدتشخصيت هويت راسخ ، خود را مي شناسد و برآن اساس رفتار مي كند ،تواناييگسترش روابط صيميانه ،خلاقيت و برخورداري از رفتار اخلاقي مبتني بر اصولمعنوي را ويژگي هاي شخصيت سالم مي داند و معقتد است افرادي كه خواستار خودشكوفايي هستند به نوبه خود نيازهاي سطوح پايين تر شان (يعني نيازهايجسماني ،‌ايمني ، تعلق ،‌محبت و احترام ) را برآورده سازند آنان دچاربيمارهاي رواني نيستند ،آنان الگوهاي بلوغ ، پختگي و سلامتي هستند و باحداكثر استفاده از همه قابليتها تواناييهايشان خويشتن را فعليت و تحقق ميبخشند . ميدانند چسيتند ،كيسيتند و كجا مي روند . به اعتقاد وي جوانان نميتوانند كاملا خواستار تحقق خود باشند ،آنان احساس هويت نيرومند و استقلالندارند ، به رابطه عاشقانه پايدار نرسيده اند ، اما مي توانند به سوي تحققخود پيش بروند و از خود ويژگيهاي نشان دهند كه حاكي از توجه به بلوغ وسلامت روان باشد .



بهاعتقاد مزلو ويژگي ديگرافراد خود شكوفا ،‌ادراك صحيح از واقعيت عيني شناختعيني از موضوعهاو اشخاص پيرامون خود به همانگونه كه وجود دارد و تشخيصرياكاري و نادرستي است .شخصيتهاي نا سالم ،‌جهان را با قالب ذهني خويشادارك مي كنند و مي خواهند به زور آن را به شكل ترسها ، نيازها ،‌وارزشهايخود درآورند