PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : مهارت های کار تیمی برای مدیر پروژه



Borna66
08-27-2012, 09:58 AM
مدیر پروژه بایستی دارای طیف گسترده ای از مهارت ها و توانایی ها باشد که بتواند ضمن بکار گیری فرایند های مختلف با همراه ساختن همکاران خود به اهداف تعیین شده برسد. مدیر یا رهبر تلاش میکند تا یاد بگیرد چگونه مدیریت خود را به بهترین وجه پیش ببرد و این یاد گیری از طریق مشاهده دیگران ، آموزش وسیع یا ارزیابی تجربه های عملی ممکن است.


تاکید بر کیفیت:قبل از اینکه شما و کارمندانتان به اهداف کیفیت برسید بهتر است نخست انتظارات شما پیرامون استاندارها برای خودتان روشن باشد. هنگامی که تعریف مشخصی از انتطارات خود در دست دارید میتوانید آنها را با همکاران در میان بگذارید و تعهد خود را برای رسیدن به استانداردهای مورد نظر و همچنین این واقعیت را که دستیابی به اعتلا و رشد وظیفه و مسئولیت همه افراد است مورد تاکید قرار دهید.


باید توجه داشت که پایدار ماندن بر سر استانداردها یک فرایند مستمر است که همه افراد در آن دخیل هستند. میتوان همکاران را تشویق به بررسی مشکلات و موانع بر سر راه استاندارد ها کرد و همکاری آنها را برای یافتن راهکار مناسب جلب کرد. میتوان از نظرات آنها برای بهبود محصول ، خدمات ، فرایند ها و عملکرد بهره برد و برای کسب مهارت بیشتر میتوان از دوره های آمورشی در این زمینه سود برد. این رویکرد نه تنها میتواند به نظرات و نوع آوری ها بیانجامد بلکه همچنین بوجود آورنده روحیه مشارکت و افزایش انگیره هاست که به نوبه خود در خدمت استانداردهای کیفیت قرار میگیرد. یادگیری همیشگی و مستمر: مدیر موثر همواره آمادگی دارد تا نکات جدیدی را بیاموزد و کیفیت کار خود را بالا ببرد. یک مدیر در برخورد با تجربه های روزانه بسیاری از مطالب را می آموزد که شاید در طول آموزش دانشگاهی به آن دست نیافته است.

یک مدیر موثر همواره به ارزیابی و سبک و سنگین کردن نکات قوت و ضعف خود می پردازد و برای فائق آمدن بر ضغفها همواره آماده است تا از راههای رسمی و غیر رسمی مهارت های ذهنی و عملی کافی را کسب کند.در واقع میتوان گفت که در اینجا آموزش یک اصل همیشگی و مستمر است.کارمندان شما همنیازمند آموزش هستند .مدیر میتواند از روش آموزش فردی یا گروهی برای رشد کارمندان استفاده کند. یک مدیر موثر از هر فرصتی استفاده میکندتا با توجه به نیاز های کارمندانش با انتقال اطلاعات ، روشن سازی مطلب ، پرسش و پاسخ های منطقی و ایجاد انگیزش یادگیری در کارکنان خود محیطی فراهم آورد تا افراد بطور مستمر بیاموزند.تسلط در ایفای نقش های مختلف: رهبری یک عملکرد چند جانبه و مستلزم دانش پیرامون نیازهای سازمان است. یک مدیر و رهبر باید در ایفای نقش های گوناگون مسلط باشد و بتواند افراد مختلف و شرایط متفائت را با مهارت و شایستگی رهبری کند.یک رهبر و مدیر یک استراتژیست به معنای واقعی کلمه است که شرایط را می شناسد و با برنامه ریزی و عملکرد حساب شده تیم خود را رهبری میکند.به این ترتیب یک مدیر و رهبر چیره دست فردی خلاق و درای ابتکار است که میتواند فرایند های سازمانی را به سوی اهداف مورد نظر هدایت کند. این بدان معنی نیست که مدیر به تنهایی چنین کاری را انجام میدهد بلکه یک مدیر و رهبر کارامد و موثر توانایی آن را دارد که از ظرفیت ها و قابلیت های تیم همکار خود به خوبی برای رسیدن به اهداف سازمانی استفاده کند. در صورت بروز کاستی ها ومشکلات رهبر و مدیر آماده است تا با بازنگری در شیوه های کار در آنها تجدید نظر کرده و برنامه راهبردی خود را اصلاح کند.



تعیین چهار چوب های کاری: رهبر یا مدیر بایستی درباره چهارچوبی فکر کند که در آن مدیر و کارمنان بتوانند بطور موثر و بی دغدغه کار کنند. چنانچه بتوانید مجیطی را بوجود آورید که ارتباط باز و شفاف بین تمام افراد سازمان برقرار شود شما توانسته اید زمینه را برای پویایی بیشتر تیم خود ایجاد کنید. بخاطر بسپارید که یکی از نقش های اساسی شما این است که بگونه ای رهبری کنید که هر یک از اعضای تیم از مسدپئولیت و وظایف خود آگاه باشد.تعیین اهداف و شیوه های درست رسیدن به انها از جمله کارهایی است که یک رهبر و مدیر کارا بایستی در کار خود در نظر بگیرد. توجه داشته باشید که اهداف باید قابل دسترس و واقعی باشند. اهداف بسیار بزرگ که از توان تیم خارج است به احتمال زیاد احساس ناکامی را برای شما و همکارانتان به همراه می آورد. اهداف شما باید مستقیما با مهارت های اختصاصی افراد تیم هماهنگ باشد.برای رسیدن به اهداف تیم باید مهارت های لازم را داشته باشید. آموزش میتواند نقصان را در این مورد برطرف کند.


تشکیل تیم کاری: یکی از وظایف مدیر ، تشکیل تیم و یافتن افراد مناسب برای آن است. برای بهره مندی از یک تیم متعادل از جمله کارهای ضروری یافتن مناسب ترین افراد است. برای یافتن افراد تیم میتوان از بازگزینی افراد داخل سازمان یا از طریق استخدام جدید اقدام کرد.فرایند انتخاب افراد: انتخاب افراد یک فرایند است. برای تکمیل این فرایند میتوان از این درون دادها ستفاده کرد:- استخدام از فهرست کسانی که در مراکز آموزشی متفاوت تخصص یافته اند.- ارتباط با دانشگاهها و دانشکده های مختلف و ارتباط با دانش آموخته هایی که متناسب تیم هستند.- دادن آگهی در رسانه ها جمعی برای متقاضیان شغل های مختلف.- انتخاب از درون متخصصان سازمان خود- درخواست از دوستان و همکاران برای معرفی متقاضیان.توجه داشته باشید که انتخاب از درون نیروهای سازمان شما نه تنهاارزانتر است بلکه این امکان را به شما میدهد که در جایگاه جدید خود راارتقا دهند . در واقع می توان گفت افراد سازمان شما با قرار گرفتن در موقعیت جدید کاری و رشد رضایت خاطر لازم را از سازمان کسب می کنند. البته توجه داشته باشید که باید به گونه ای عمل کرد که همکاران دیگر در سازمان احساس نکنند که مورد توجه نیستند. مسلما روش ساختن این نکته که چراافراد خاص انتخاب شده اند و این که فرصت های دیگری برای دیگران وجود خواهد داشت ، می توانند به این موضوع کمک کند که یک تیم عملکردی موثر داشته باشد.اعمال مدیریت: به عنوان یک مدیر همواره باید مطمدن باشید که کارکنانتان به درستی دستورالعملها و تصمیمات را فهمیده اند و به طور موثری آنها را انجاممیدهند . از آنجایی که معمولا ممکن است امور بر طبق برنامه پیش نرود توصیه می شود یک سیستم گزارش دهیپدید آید و هر واحد در فرم خاصی عملکرد خود را گزارش دهد تا بتوانید با انحراف ها و غقب ماندگی ها به سرعت برخورد کنید.روش اجرای دستورالعمل نیز به اندازه کیفیت و مجتوای آن اهمیت درد. اگر تصمیمی با ماهنگی یک تیم گرفته شده باشد نیاز نیست که مدیر نگران پذیرش آن باشد. توجه داشته باشید که انتقال دستورات در حالت خشک اداری یک سوء عملکرد مدیریتی است. قبل از ابلاغ هر دستور یا تصمیم کاملا مطمئن شوید که چگونه این کار باید انجام شود. تن صدای شما ، تن گفتار و موقعیت می تواند پیام شما را تقویت یا تضعیف کند. از افراد خود بخواهید که اگر نسبت به تصمیم و دستور ابلاغ شده ابهامی دارند آن را بازگو کنند تا در گام بعدی بتوانید به روشن سازی آن بپردازید.رهبر یا مدیر برای این که افراد دستورات آنها را انجام دهند بهتر است نخست ذهن افراد را روشن سازند و سپس بتوانند با جلب همکاری کار را پیش ببرند.



واگذاری وظایف و مسئولیت ها: مدیر و رهبر بهتر است بر فعالیت ها متمرکز شوند که کس دیگری نمی تواند آنها را انجام دهد. واگذاری مسئولیت ها نوعی مدیریت زمان است و در واقع روشی است برای اعمال کنترل و انجام مسئولیت های خود به نحو موثر تر. مدیران معمولا از این مسئله ناراحت هستند که گرفتاری های روزانه و روتین به آنها فرصتنمیدهد که بر موضوعات مهم و دراز مدت ماند برنامه ریزی استراتژیک و آموزش تمرکز کنند. برای مدیریت زمان ، ضروری است کارهای روتین را به همکارانتان واگذار کنید حتی اگر شما به عنوان مدیر کاری را بهتر از همکاران خود انجام میدهید. به عنوان یک قانون طلایی بهتر است به خود یاد آور شوید " بنا نیست همه کارها را من انجام دهم "

Resource : iiend.com