PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : روان‌شناسي شايعه و پيامدهاي آن در جوامع



alamatesoall
08-12-2012, 06:08 PM
http://pnu-club.com/imported/mising.jpg


در زندگي روزمره و در تعاملات خود با ديگران با جملاتي از اين دست بارها مواجه شده‌ايم: «مي‌گويند نيروهاي پليس چند دانشجو را كشته‌اند و صدها نفر را بازداشت كرده‌اند»، «تعدادي از مسئولان در اختلاس بزرگ دست داشتند».مردم آنچنان به نقل اين جملات و انتقال آنها به ديگران مي‌پردازند كه گويي بسياري از اين وقايع را به چشم خود ديده و از درستي اين جملات اطمينان دارند. در مباحث روان‌شناسي اجتماعي بحثي به نام شايعه (rumor) مطرح مي‌شود كه به بررسي علمي اين پديده و پيامدهاي آن مي‌پردازد.
اين جملات و صدها جمله مشابه ديگر بارها دهان به دهان در ميان مردم مي‌گردد بدون آن‌كه افراد از صحت و سقم آن اطمينان حاصل كنند.
مردم آنچنان به نقل اين جملات و انتقال آنها به ديگران مي‌پردازند كه گويي بسياري از اين وقايع را به چشم خود ديده و از درستي اين جملات اطمينان دارند. در مباحث روان‌شناسي اجتماعي بحثي به نام شايعه (rumor) مطرح مي‌شود كه به بررسي علمي اين پديده و پيامدهاي آن مي‌پردازد.

اين مساله قابل تامل است كه چگونه يك فكر مبهم به صورت شايعه درآمده و پس از مدتي به باور عمومي تبديل مي‌شود.
از سوي ديگر توجه به اين مساله كه چه عامل يا عواملي موجب مي‌شود كالايي تنها به اين دليل كه گفته مي‌شود نامرغوب يا سمي است يا سياستمداري تنها به اين دليل كه گفته مي‌شود اختلاس كرده است كنار گذاشته مي‌شود حائز اهميت است. در اين مقاله به بررسي مكانيسم‌هاي شكل‌گيري و پخش شايعه خواهيم پرداخت.

شايد مهم‌ترين دليل مطالعه شايعه، بررسي اين پديده به عنوان يك وسيله ارتباطي ناسالم است، وسيله‌اي كه مي‌تواند واقعيت را به شكل زشت و زننده‌اي تغيير دهد.
آلپورت و پستمن(1947) در مطالعات پيرامون ويژگي تغيير شكل‌دهنده شايعات، به اين نتيجه رسيدند كه هر پيام، در جريان انتقال مي‌تواند به سه شكل تحريف شود:

1) تقليل: در اين فرآيند، افراد توصيف صحنه، پيام يا پديده‌اي را كوتاه‌تر مي‌كنند تا جايي كه به يك شعار تبديل مي‌شود.

2) تشديد: در اين فرآيند، بزرگنمايي برخي از عناصر به تحريف محتواي پيام منجر مي‌شود. در واقع كلمات و اصطلاحات و وقايعي كه در پيام اصلي وجود ندارد بدان افزوده مي‌شود.

3) تشبيه: فرآيندي كه نتيجه اش تغيير شكل محتواست. در اين حالت افراد پيام اصلي را مي‌گيرند اما معني و نظم آن را تغيير مي‌دهند.

به طور كلي مي‌توان چنين گفت كه افراد در توصيف يك پديده يا صحنه، عناصري را كه مهم نمي‌دانند حذف مي‌كنند و عناصري كه به نظرشان مهم مي‌رسد را برجسته مي‌كنند و معنا و ترتيب عناصر را تغيير مي‌دهند. از نگاه متخصصان روان‌شناسي اجتماعي، تحليل محتواي شايعه نشان مي‌دهد تغيير شكل محتواي اصلي به‌طور تصادفي صورت نمي‌گيرد بلكه از فرآيندهاي عاطفي و شناختي تبعيت مي‌كند.

در واقع انسان‌ها شايعه را طوري تغيير مي‌دهند كه بتوانند آنچه را كه مي‌خواهند بگويند. به‌عنوان مثال آلپورت و پستمن در مورد مطالعه خود از تصاويري استفاده كردند و از افراد مختلف خواستند صحنه و تصاويري را توصيف كنند. در يكي از تصاوير، سياهپوستي ديده مي‌شود كه در ايستگاه مترو با يك سفيدپوست هفت تير به كمر حرف مي‌زند.

همين تصوير را براي يك سفيد پوست توصيف مي‌كنند و از او مي‌خواهند آنچه را كه شنيده است براي سفيدپوست بعدي توصيف كند و جريان همين‌طور ادامه مي‌يابد. سرانجام توصيف صحنه به اين صورت درمي‌آيد: هفت‌تير به دست سياه پوست داده مي‌شود كه با آن سفيد پوست مورد تهديد قرار مي‌گيرد. چنين توصيفي نه تنها با پيشداوري‌هاي اين آزمودني‌ها بلكه با طرحواره‌هاي شناختي آنها نيز مطابقت مي‌كند.

در واقع سه فرآيند تشديد، تقليل و تشبيه طوري عمل مي‌كنند كه داستان بسيار ساده و سازمان يافته‌اي به وجود مي‌آيد و با تجسمي كه آزمودني‌ها از واقعيت دارند مطابقت مي‌كند.


شايعات و پيامدهاي آن

بسياري از پژوهشگران، شايعه را به‌دليل تحريف‌هاي مهمي كه در پيام اصلي به‌وجود مي‌آورد به‌عنوان يك ارتباط مسخ شده معرفي مي‌كنند و به پيامدهاي شوم آن اشاره مي‌كنند.
بديهي است كه شايعات موجب تخريب شهرت‌ها و بي‌اعتباري اقدامات افراد شده و در نهايت مي‌تواند موجب خشونت نيز شود.
بسيار مشاهده مي‌شود كه در برخي از كشورها هنگام رقابت‌هاي انتخاباتي، كانديداها تهمت‌هايي را حتي در سطح تهمت‌هاي مربوط به مسائل جنسي براي بدنام كردن يكديگر مي‌زنند كه حتي اگر ثابت شده باشد كه شايعه‌اي بيش نبوده است، به هرحال شخصيت آن افراد آسيب مي‌بيند و بر نتيجه انتخابات و قضاوت مردم تاثير مستقيم دارد.

از سوي ديگر در كنار بررسي شايعه به‌عنوان يك ارتباط ناسالم، برخي به نقش اجتماعي مهم شايعه نيز اشاره مي‌كنند. اين گروه از پژوهشگران معتقدند شايعه موجب پديد آمدن هنجارهاي اجتماعي جديد شد و موجب مي‌شود افكار عمومي بر اطلاعاتي متمركز شوند كه براي به‌دست آوردن آنها وسيله ديگري وجود ندارد.

حتي برخي معتقدند شايعات در فضاي سانسور روزنامه‌ها، نقش بسيار مهمي ايفا كرده و نقص كانال‌هاي اطلاعاتي رسمي را جبران مي‌كنند. در چنين حالتي كه گردش اطلاعات محدود شده باشد اطلاعات از طريق شايعه دوباره جريان پيدا مي‌كند.

به‌عنوان مثال شايعه به گروه‌هاي ستمديده، اجازه مي‌دهد دست‌كم حرف خود را به گوش ديگر افراد جامعه برسانند. به همين دليل برخي معتقدند جامعه‌اي كه در آن شايعه سلطه‌گري كند بهتر از جامعه‌اي خواهد بود كه در آن مخفيكاري حكمفرماست.

در چنين رويكردي شايعه به‌عنوان «قديمي‌ترين رسانه ارتباط جمعي جهان» توصيف مي‌شود كه نه تنها فعاليتي سطحي و بي‌معنا نيست بلكه عملي هوشيارانه و وسيله‌اي پيچيده در نظر گرفته مي‌شود. در واقع در غياب وسايل ارتباطي موثر، شايعه جايگزين مناسبي براي تكميل اخبار به شمار مي‌آيد.


نتيجه‌گيري

برخي از پژوهشگران شايعه را از طبيعي‌ترين پديده‌هاي اجتماعي و يكي از رايج‌ترين شيوه‌هاي كنش متقابل مي‌دانند كه تاكنون كمتر شناخته شده است. عباراتي مانند «مي‌گويند»، «خودش خوانده»، «خودش شنيده» و.... همگي نشان از ظهور پديده‌اي به نام شايعه است.

شايعه در واقع گزارش‌ها و اخبار ناموثق و معمولا نادرست هستند كه دهان به دهان در جامعه انتقال مي‌يابند. شايعات غالبا در دوره‌هاي استرس اجتماعي و معمولا در مورد افراد يا رويدادهايي كه مورد توجه مردم هستند اما اطلاعات دقيق در مورد آنها كم است شكل مي‌گيرد.
در واقع شايعه يك مقوله اجتماعي و رواني با ابعاد و پيامدهاي گسترده است كه بيشتر در حالت‌هاي بي‌نظمي در جامعه مانند زمان جنگ يا بحران اقتصادي بروز مي‌كند.

بررسي‌ها نشان مي‌دهد با پيشرفت تبليغات، شايعات كوتاه‌تر و ساده‌تر شده و فقط بر جزئيات خاصي متمركز مي‌شود.
آلپورت و پستمن در مورد شدت شايعه فرمولي را پيشنهاد داده‌اند كه عبارت است از: شدت شايعه تابع اهميت آن ضربدر ميزان دشواري تحريف شايعه.
شايعه به عنوان قديمي‌ترين رسانه ارتباط جمعي جهان در بطن توده‌ها و جمعيت‌هاي انساني به وجود مي‌آيد و برافكار، احساسات و رفتارهاي افراد بازتاب‌هاي غيرقابل انكاري دارد.

بدون ترديد، شايعات واقعيات را تغيير شكل مي‌دهند و چنين تغيير شكلي صرفا امري تصادفي نيست بلكه با طرحواره‌هاي افكار مسلط يك گروه يا اجتماع هماهنگي دارد. در مجموع برخلاف تصور رايج مي‌توان چنين استنباط كرد كه شايعات نه تنها موجب مسخ ارتباطات اجتماعي نمي‌شود بلكه در چرخش اطلاعات در درون جامعه، بخصوص در غياب وسايل ارتباطات جمعي موثر مي‌تواند نقش مهمي را ايفا كند.



محمدمهدي ميرلو - جام‌جم
منبع:migna.ir