Borna66
08-11-2012, 03:03 PM
رقابت، لازمه پویایی و حیات است و زمانیكه رقابت از بین برود ایستایی و ركود آغاز میشود. این نظریه محققان علوم اجتماعی بیانگر اهمیت رقابت در عرصههای مختلف زندگی بشری است. اهمیت وجود رقابت در عرصههای اقتصادی نیز بر كسی پوشیده نیست، با وجود رقابت دستاوردهای عظیم اقتصادی از جمله توسعه اقتصادی، افزایش كارایی در اقتصاد، كاهش هزینههای تولید، صنعتیشدن، افزایش كیفیت منافع مشتری و درنهایت قرارگرفتن هر چیز بر سر جای خود، اتفاق میافتد. بنابراین، ایجاد فرهنگ رقابت سالم در محیط كار و تولید از جایگاه مهمی برخوردار است زیرا دستاوردهای یاد شده بدون وجود رقابت سالم، حاصل نمیشوند. در این مقاله، فرهنگ ایجاد رقابت سالم در محیط كسبوكار و تولید و بسترسازی زمینههای ایجاد آن با توجه به واقعیات اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی ایران موردبررسی قرار گرفتهاست.
سؤالی كه باید به آن پاسخ داده شود این است كه چرا بسترهایی برای ایجاد فرهنگ رقابت سالم در محیط كسبوكار لازم است و الزامات این رقابت چگونه باید مهیا شوند؟
پاسخگویی به این سؤال، ابتدا تحقیقاتی را كه در زمینه ایجاد فرهنگ رقابت سالم در محیط كسبوكار صورت گرفتهاند، بررسی كرده و با توجه به شرایط خاص اقتصاد ایران راهحلهایی متناسب ارائه خواهد شد.
پیشینه تحقیق
«وانگ» (2004) در تحقیقی بهنام «قوانین و فرهنگ رقابت در اقتصادهای در حال گذار» به بررسی اثرات تقویت فرهنگ رقابتی بر اقتصاد كشور چین پرداخته است. درنتیجه این تحقیق، عنوان شده است كه تقویت رقابت در بازار اقتصادهای در حال گذار از دولتی به خصوصی، باعث افزایش كیفیت و منطقیشدن قیمتها میشود و فرایند رقابت در چنین بازارهایی، زمینهسازی تخصیص بهینه و كارای منابع و همچنین توسعه عقلایی و منطقی را در پی خواهد داشت. در این تحقیق، عنوان شدهاست كه برای ساختن فرهنگ رقابت سالم در اقتصادهای درحال گذار باید موارد زیر را رعایت كرد:
* معرفی واضح ومشخص مكانیزم رقابتی و تحریك و افزایش اصلاحات در صنایع غیررقابتی
* اصلاح عملكرد دولت در جهت كاهش دخالت در بازار و همچنین كاهش حوزه فعالیتهای اجرایی دولت در اقتصاد
* برنامهریزی در زمینه تبلیغات برای تقویت فرهنگ رقابت، آموزش سیاستهای رقابتی و عملیاتی كردن برنامهریزیها
* اجراییكردن قانون رقابت بهطور مؤثر و كارا
* افزایش تحقیقات و مطالعات در زمینه سیاستهای رقابتی
* افزایش همكاریهای بینالمللی و مبادلات سیاست رقابتی
«نیلو» (2003) طی مطالعهای، به بررسی فرهنگ رقابت در حوزه بازارهای اقتصادی كشور نپال پرداختهاست. در این تحقیق، عنوان شدهاست كه عملكرد در بازار به ایندلیل كه بهطور همزمان منافع تولیدكننده و مصرفكننده را دربر میگیرد، اهمیت دارد. بهطور مشابه در زامبیا، گرچه كمیسیون رقابت بهتر شكل گرفتهاست اما عامه مردم هنوز در اجتماعات محلی، منافع اساسی را جستوجو میكنند.
اعمال ضدرقابتی هنوز شایع بوده و فرهنگ رقابتی بین ذینفعان بازار، شكل نگرفتهاست.
پیش از هر نوع تلاش بهمنظور تهیه قانون رقابت، باید گروه تخصصی گستردهای تعیین، در مبارزات انتخاباتی برای آگاه كردن عموم، خطوط اصلی و اهمیت و مزایای فرهنگ رقابت، روشن شود. در اینصورت، حركت در راستای فرهنگسازی رقابت در بین فعالان بازار، شتاب بیشتری خواهد گرفت.
دستاندركاران امر باید مكانیزمی را ایجاد كرده و توسعه دهند تا عملیات اطلاعرسانی را رهبری كرده و برنامههای آموزشی لازم را برای عموم در سطح گسترده و از طریق نمایندگان آژانسهای دولتی، تجارت و بخش خصوصی، گروههای مصرفكننده، جامعه مدنی و رسانهها، اجرا كند.
فرهنگ رقابت در ایران
مسلم این است كه اقتصاد ایران از نظر قدرت رقابتی، چه در عرصه داخلی و چه در عرصه بینالملل، جایگاهی متفاوت دارد . درجه باز بودن اقتصاد از جمله معیارهایی است كه وضعیت تعامل اقتصاد كشورها را با یكدیگر نشان میدهد. در این تعامل، كشورهایی كه از نظر رتبهبندی درجه باز بودن اقتصاد (كه آمارهای مربوط به آنها هر ساله توسط سازمانهای بینالمللی از جمله صندوق بینالمللی پول ارائه میشود) در ردههای بالاتر قرار گرفته و از نظر قدرت رقابتی نیز وضعیت مناسبی دارند.
در هرحال، وجود فرهنگ رقابت الزاماتی دارد كه آنها را میتوان در جنبههای مختلف اجتماعی، اقتصادی، تاریخی، سیاسی و حتی جنبههای جغرافیایی كشور جستوجو كرد. اقتصاد كشور، پویایی خود را از رقابت بین فعالان اقتصادی میگیرد و در واقع رقابت، مایه حیات اقتصاد است. عدم وجود رقابت باعث پدید آمدن اقتصادی ایستا میشود كه در بلندمدت، محكوم به فروپاشی است.
پیشینه فرهنگی و الزامات تقویت فرهنگ رقابت در كشور
در مباحث قبلی، درمورد اهمیت بهبود فرهنگ رقابت در محیط كسبوكار و تولید در كشور مطالبی بیان شد، در اینجا مواردی كه باعث تقویت فرهنگ رقابت در اقتصاد كشور میشوند، به تفصیل بررسی و از ارتباط بین جنبههای مختلف زندگی بشری وارتباط آنها با رقابت و تأثیرپذیری آنها، برای تشریح موقعیت بحث رقابت در اقتصاد استفاده خواهد شد. در هرحال اینطور كه بهنظر میرسد، ایجاد تعادل بین منافع تولیدكنندگان و مصرفكنندگان و بهوجود آوردن بازاری بینقص، براحتی امكانپذیر نیست.
كشورهای زیادی از جمله كشورهای درحال توسعه، از توان لازم برای ایجاد مكانیزم بازار كارا، برخوردار نیستند. در نبود چنین مكانیزمی، وضعیتی ضدرقابتی در اقتصاد این كشورها شیوع دارد. متأسفانه در چنین وضعیتی، معمولاً مصرفكنندگان غیرسازمانیافته قربانی میشوند. مثلا در نپال، آداب غیررقابتی از جمله فروش محدود، محدودیت رقابت در بازارها، وجود كارتلها، سیستم سندیكایی، قیمتگذاری آمرانه و معاملات دسیسهآمیز، شایع است. علاوهبر این، تعدادی از انجمنهای تجاری، خود را ملزم به ثابت نگهداشتن قیمتها كردهاند كه در نوع خود عملی غیررقابتی تلقی میشود.
در چنین وضعیتی، رفاه مصرفكننده تنها خیالی واهی است. تولیدكنندگان باید بدانند تلاشهای آگاهانه آنها در زمینه افزایش رفاه مصرفكنندگان، باعث افزایش سود در بلندمدت میشود. ساختار پایهای رقابت مبتنیبر سیستم بازار كار است و همانگونه كه از مصرفكننده و تولیدكننده حمایت میكند باعث تخصیص كارا و بهینه منابع تولید و كارایی تشكیلات اقتصادی و تولید كالای با كیفیت با حداقل هزینه ممكن میشود.
سیاستهای رقابتی باعث ایجاد محیطی مناسب برای كارفرمایان جدید اقتصادی در زمینه فعالیتهای نوین شده و به افزایش اشتغال و رفاه مصرفكنندگان منجر میشود. قانون رقابت، محیطی مناسب برای اجرای مؤثر سیاستهای رقابتی بهوجود میآورد.
بدون ایجاد فرهنگ رقابتی صحیح بین صاحبان منافع در بازار، تدوین و تصویب قانونی ایدهآل در زمینه رقابت، مثمرثمر نبوده و اثرگذاری چنین قانونی زیر سؤال خواهد رفت. گذشته ثابت میكند كه با تصویب هر قانونی بدون وجود احساس تعلق و مسئولیت در بین صاحبان منافع بازار كاری از پیش نمیرود.
در وضعیتی همچون وضعیت موجود در اقتصاد كشور ما كه تنها سعی میكنیم مدلهای توسعه غربی را در كشور بیان كنیم، تشخیص و بازیابی مشكلات ملی، محل نگرانی جدی است. بنابراین، توسعه فرهنگی ما در این زمینه در حد خود نوعی ضرورت است. مثالی ساده و ملموس در اینباره این است كه تعداد زیادی چراغ راهنما و خطكشی عابر پیاده در خیابانهای ما وجود دارد، اما واقعا چنددرصد از مردم بهصورت خودجوش، قوانین عبور و مرور را رعایت میكنند؟ افراد زیادی هستند كه تمایل به ریختن زباله در سطح خیابان دارند و به آن اهمیت نمیدهند درحالی كه سطل زباله فاصله زیادی با آنها ندارد.
اگر بخواهیم قانون رقابت اقتصادی بهطرزی صحیح در كشور اعمال شود، باید از هماكنون فرهنگ رقابت اقتصادی را بسازیم؛ البته چالشهای زیادی در این زمینه وجود دارد.
فرهنگ رقابت اقتصادی عبارت است از: نگرانی و توجه به موضوع رقابت بین عموم بهطور اعم و بین فعالان اقتصادی بهطور اخص. هماكنون در این زمینه نگرانی و توجه بهمیزانی قابلتوجه پایین است. تولیدكنندگان و مصرفكنندگان به اهمیت شكلگیری فرهنگ رقابت، توجه كافی ندارند. مردم بهطور گسترده از اینكه علت اصلی رنجیدن آنها از عوامل ضدرقابتی، كمبود فرهنگ رقابت در بین آنان است، بیاطلاع هستند. مثلاً مصرفكنندگان تشخیص میدهند كه عامل ضدرقابتی خاصی باعث آسیبدیدن و زیان آنها میشود، اما بین آنها فرهنگ یك صدایی و متحد شدن در برابر عامل ضدرقابتی، بسیار ضعیف است. دانستن نواقص موجود و تلاش و حركت در جهت اصلاح آنها، دو چیز متفاوت هستند. فعالیتهای مربوط به افزایش آگاهی در این زمینه، باید در سطوح مختلف موردتوجه قرار گیرد و مفاهیم رقابتی نیز میبایستی در رئوس مطالب مدارس گنجانده شوند.
كمبود توجه به فرهنگ رقابت در بروكراسی اداری، بویژه بین مسئولان اجرای امور رقابتی نیز یكی از مشكلات و گرفتاریهاست. در پاكستان، اهداف تصویب قانون رقابت بهخاطر محدودسازی تمركزگرایی، پیشگیری از رشد بیش از حد اقتصاد فردی و قدرت انحصاری و جلوگیری از اعمال محدودكننده تجارت بود. دلایل اصلی این شكست، عدم توانایی دستاندركاران در القای اهمیت آن به عموم و همچنین عدم توانایی آنها در زمینه حركت بهسمت مشاركت با سازمانهایی بود كه در جهت منافع عموم حركت میكردند. هرچه اهمیت جایگاه فرهنگ رقابت روشنتر شود، جایگاه آن نسبت به قبل متفاوتتر خواهد شد.
سؤالی كه باید به آن پاسخ داده شود این است كه چرا بسترهایی برای ایجاد فرهنگ رقابت سالم در محیط كسبوكار لازم است و الزامات این رقابت چگونه باید مهیا شوند؟
پاسخگویی به این سؤال، ابتدا تحقیقاتی را كه در زمینه ایجاد فرهنگ رقابت سالم در محیط كسبوكار صورت گرفتهاند، بررسی كرده و با توجه به شرایط خاص اقتصاد ایران راهحلهایی متناسب ارائه خواهد شد.
پیشینه تحقیق
«وانگ» (2004) در تحقیقی بهنام «قوانین و فرهنگ رقابت در اقتصادهای در حال گذار» به بررسی اثرات تقویت فرهنگ رقابتی بر اقتصاد كشور چین پرداخته است. درنتیجه این تحقیق، عنوان شده است كه تقویت رقابت در بازار اقتصادهای در حال گذار از دولتی به خصوصی، باعث افزایش كیفیت و منطقیشدن قیمتها میشود و فرایند رقابت در چنین بازارهایی، زمینهسازی تخصیص بهینه و كارای منابع و همچنین توسعه عقلایی و منطقی را در پی خواهد داشت. در این تحقیق، عنوان شدهاست كه برای ساختن فرهنگ رقابت سالم در اقتصادهای درحال گذار باید موارد زیر را رعایت كرد:
* معرفی واضح ومشخص مكانیزم رقابتی و تحریك و افزایش اصلاحات در صنایع غیررقابتی
* اصلاح عملكرد دولت در جهت كاهش دخالت در بازار و همچنین كاهش حوزه فعالیتهای اجرایی دولت در اقتصاد
* برنامهریزی در زمینه تبلیغات برای تقویت فرهنگ رقابت، آموزش سیاستهای رقابتی و عملیاتی كردن برنامهریزیها
* اجراییكردن قانون رقابت بهطور مؤثر و كارا
* افزایش تحقیقات و مطالعات در زمینه سیاستهای رقابتی
* افزایش همكاریهای بینالمللی و مبادلات سیاست رقابتی
«نیلو» (2003) طی مطالعهای، به بررسی فرهنگ رقابت در حوزه بازارهای اقتصادی كشور نپال پرداختهاست. در این تحقیق، عنوان شدهاست كه عملكرد در بازار به ایندلیل كه بهطور همزمان منافع تولیدكننده و مصرفكننده را دربر میگیرد، اهمیت دارد. بهطور مشابه در زامبیا، گرچه كمیسیون رقابت بهتر شكل گرفتهاست اما عامه مردم هنوز در اجتماعات محلی، منافع اساسی را جستوجو میكنند.
اعمال ضدرقابتی هنوز شایع بوده و فرهنگ رقابتی بین ذینفعان بازار، شكل نگرفتهاست.
پیش از هر نوع تلاش بهمنظور تهیه قانون رقابت، باید گروه تخصصی گستردهای تعیین، در مبارزات انتخاباتی برای آگاه كردن عموم، خطوط اصلی و اهمیت و مزایای فرهنگ رقابت، روشن شود. در اینصورت، حركت در راستای فرهنگسازی رقابت در بین فعالان بازار، شتاب بیشتری خواهد گرفت.
دستاندركاران امر باید مكانیزمی را ایجاد كرده و توسعه دهند تا عملیات اطلاعرسانی را رهبری كرده و برنامههای آموزشی لازم را برای عموم در سطح گسترده و از طریق نمایندگان آژانسهای دولتی، تجارت و بخش خصوصی، گروههای مصرفكننده، جامعه مدنی و رسانهها، اجرا كند.
فرهنگ رقابت در ایران
مسلم این است كه اقتصاد ایران از نظر قدرت رقابتی، چه در عرصه داخلی و چه در عرصه بینالملل، جایگاهی متفاوت دارد . درجه باز بودن اقتصاد از جمله معیارهایی است كه وضعیت تعامل اقتصاد كشورها را با یكدیگر نشان میدهد. در این تعامل، كشورهایی كه از نظر رتبهبندی درجه باز بودن اقتصاد (كه آمارهای مربوط به آنها هر ساله توسط سازمانهای بینالمللی از جمله صندوق بینالمللی پول ارائه میشود) در ردههای بالاتر قرار گرفته و از نظر قدرت رقابتی نیز وضعیت مناسبی دارند.
در هرحال، وجود فرهنگ رقابت الزاماتی دارد كه آنها را میتوان در جنبههای مختلف اجتماعی، اقتصادی، تاریخی، سیاسی و حتی جنبههای جغرافیایی كشور جستوجو كرد. اقتصاد كشور، پویایی خود را از رقابت بین فعالان اقتصادی میگیرد و در واقع رقابت، مایه حیات اقتصاد است. عدم وجود رقابت باعث پدید آمدن اقتصادی ایستا میشود كه در بلندمدت، محكوم به فروپاشی است.
پیشینه فرهنگی و الزامات تقویت فرهنگ رقابت در كشور
در مباحث قبلی، درمورد اهمیت بهبود فرهنگ رقابت در محیط كسبوكار و تولید در كشور مطالبی بیان شد، در اینجا مواردی كه باعث تقویت فرهنگ رقابت در اقتصاد كشور میشوند، به تفصیل بررسی و از ارتباط بین جنبههای مختلف زندگی بشری وارتباط آنها با رقابت و تأثیرپذیری آنها، برای تشریح موقعیت بحث رقابت در اقتصاد استفاده خواهد شد. در هرحال اینطور كه بهنظر میرسد، ایجاد تعادل بین منافع تولیدكنندگان و مصرفكنندگان و بهوجود آوردن بازاری بینقص، براحتی امكانپذیر نیست.
كشورهای زیادی از جمله كشورهای درحال توسعه، از توان لازم برای ایجاد مكانیزم بازار كارا، برخوردار نیستند. در نبود چنین مكانیزمی، وضعیتی ضدرقابتی در اقتصاد این كشورها شیوع دارد. متأسفانه در چنین وضعیتی، معمولاً مصرفكنندگان غیرسازمانیافته قربانی میشوند. مثلا در نپال، آداب غیررقابتی از جمله فروش محدود، محدودیت رقابت در بازارها، وجود كارتلها، سیستم سندیكایی، قیمتگذاری آمرانه و معاملات دسیسهآمیز، شایع است. علاوهبر این، تعدادی از انجمنهای تجاری، خود را ملزم به ثابت نگهداشتن قیمتها كردهاند كه در نوع خود عملی غیررقابتی تلقی میشود.
در چنین وضعیتی، رفاه مصرفكننده تنها خیالی واهی است. تولیدكنندگان باید بدانند تلاشهای آگاهانه آنها در زمینه افزایش رفاه مصرفكنندگان، باعث افزایش سود در بلندمدت میشود. ساختار پایهای رقابت مبتنیبر سیستم بازار كار است و همانگونه كه از مصرفكننده و تولیدكننده حمایت میكند باعث تخصیص كارا و بهینه منابع تولید و كارایی تشكیلات اقتصادی و تولید كالای با كیفیت با حداقل هزینه ممكن میشود.
سیاستهای رقابتی باعث ایجاد محیطی مناسب برای كارفرمایان جدید اقتصادی در زمینه فعالیتهای نوین شده و به افزایش اشتغال و رفاه مصرفكنندگان منجر میشود. قانون رقابت، محیطی مناسب برای اجرای مؤثر سیاستهای رقابتی بهوجود میآورد.
بدون ایجاد فرهنگ رقابتی صحیح بین صاحبان منافع در بازار، تدوین و تصویب قانونی ایدهآل در زمینه رقابت، مثمرثمر نبوده و اثرگذاری چنین قانونی زیر سؤال خواهد رفت. گذشته ثابت میكند كه با تصویب هر قانونی بدون وجود احساس تعلق و مسئولیت در بین صاحبان منافع بازار كاری از پیش نمیرود.
در وضعیتی همچون وضعیت موجود در اقتصاد كشور ما كه تنها سعی میكنیم مدلهای توسعه غربی را در كشور بیان كنیم، تشخیص و بازیابی مشكلات ملی، محل نگرانی جدی است. بنابراین، توسعه فرهنگی ما در این زمینه در حد خود نوعی ضرورت است. مثالی ساده و ملموس در اینباره این است كه تعداد زیادی چراغ راهنما و خطكشی عابر پیاده در خیابانهای ما وجود دارد، اما واقعا چنددرصد از مردم بهصورت خودجوش، قوانین عبور و مرور را رعایت میكنند؟ افراد زیادی هستند كه تمایل به ریختن زباله در سطح خیابان دارند و به آن اهمیت نمیدهند درحالی كه سطل زباله فاصله زیادی با آنها ندارد.
اگر بخواهیم قانون رقابت اقتصادی بهطرزی صحیح در كشور اعمال شود، باید از هماكنون فرهنگ رقابت اقتصادی را بسازیم؛ البته چالشهای زیادی در این زمینه وجود دارد.
فرهنگ رقابت اقتصادی عبارت است از: نگرانی و توجه به موضوع رقابت بین عموم بهطور اعم و بین فعالان اقتصادی بهطور اخص. هماكنون در این زمینه نگرانی و توجه بهمیزانی قابلتوجه پایین است. تولیدكنندگان و مصرفكنندگان به اهمیت شكلگیری فرهنگ رقابت، توجه كافی ندارند. مردم بهطور گسترده از اینكه علت اصلی رنجیدن آنها از عوامل ضدرقابتی، كمبود فرهنگ رقابت در بین آنان است، بیاطلاع هستند. مثلاً مصرفكنندگان تشخیص میدهند كه عامل ضدرقابتی خاصی باعث آسیبدیدن و زیان آنها میشود، اما بین آنها فرهنگ یك صدایی و متحد شدن در برابر عامل ضدرقابتی، بسیار ضعیف است. دانستن نواقص موجود و تلاش و حركت در جهت اصلاح آنها، دو چیز متفاوت هستند. فعالیتهای مربوط به افزایش آگاهی در این زمینه، باید در سطوح مختلف موردتوجه قرار گیرد و مفاهیم رقابتی نیز میبایستی در رئوس مطالب مدارس گنجانده شوند.
كمبود توجه به فرهنگ رقابت در بروكراسی اداری، بویژه بین مسئولان اجرای امور رقابتی نیز یكی از مشكلات و گرفتاریهاست. در پاكستان، اهداف تصویب قانون رقابت بهخاطر محدودسازی تمركزگرایی، پیشگیری از رشد بیش از حد اقتصاد فردی و قدرت انحصاری و جلوگیری از اعمال محدودكننده تجارت بود. دلایل اصلی این شكست، عدم توانایی دستاندركاران در القای اهمیت آن به عموم و همچنین عدم توانایی آنها در زمینه حركت بهسمت مشاركت با سازمانهایی بود كه در جهت منافع عموم حركت میكردند. هرچه اهمیت جایگاه فرهنگ رقابت روشنتر شود، جایگاه آن نسبت به قبل متفاوتتر خواهد شد.