PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : سيستم توليد چابک ( Agile Manufacturing System )



hasti-m
05-31-2009, 10:42 AM
سیستم تولید چابک
در محيطي كه امروز در آن مشغول به كار هستيم يكي از مهم ترين فاكتورهاي بقا و پيشرفت يك شركت، چابُكي آن است. شركت ها در اين محيط، چگونه بايد عمل كنند تا بتوانند در عين اين كه خود را حفظ مي كنند از تغييرات، حداكثر منفعت را برده و هر چه بيشتر در راه پيشرفت گام بردارند. سيستم توليدي چابك (ams) روشي جديد براي مقابله با اين چالش است.
صنعت توليد همواره در معرض تغيير پارادايم بوده است. اين تغييرات از صنعت دستي به توليد انبوه، سپس به توليد ناب و در عصر حاضر به توليد چابك (ams) در حال گذار بوده است.
در طول تاريخ چهار تغيير پارادايم در توليد وجود داشته است، اين تغييرات به شرح زير است:
دوره اول: در اين برهه از زمان، توليد دستي بوده است. از ويژگي هاي اين دوره سطح توليد بسيار پايين، نظام استاد و شاگردي، كيفيت پايين محصولات، وجود كارگران ماهر، وجود ماشين هاي چند منظوره، تولد سيستم كارگاهي، وجود سازماندهي غير متمركز و قيمت بالاي محصول است.
دوره دوم: دوره توليد انبوه «هنري فورد» بود كه مي توان راه اندازي خط مونتاژ متحرك، قابليت تعويض كامل و اتصال قطعات مختلف به يكديگر، كاهش زمان چرخه كاري، تعويض پذيري كارگران، خلق افراد جديدي مانند تعميركاران و مهندسان صنايع و كاهش زمان راه اندازي ماشين آلات را به عنوان ويژگي هاي اساسي اين دوره نام برد.
البته نبايد از نام استون كسي كه مكمل كارهاي فورد بوده به سادگي گذشت. هر چند هنري فورد با موفقيت، توليد انبوه را در كارخانه به ثمر رساند اما هرگز نتوانست دستگاه سازماندهي و مديريتي به وجود آورد كه بتواند سيستم كلي كارخانه ها، عمليات مهندسي و سياست هاي بازاريابي، يعني همه دستاوردهاي توليد انبوه را اداره كند. استون توانست سيستمي را كه فورد پيشگام آن بود تكميل كند و به شكل امروزي آن در آورد.
دوره سوم: اين دوره، دوره فلسفه توليد ناب (سيستم توليدي تويوتا) بود كه بنيان گذار و مغز متفكر آن «تايي چي اوهنو» بود. فلسفه توليد ناب، بر مبناي حذف هر نوع فعاليت بدون ارزش افزوده استوار است. توليد ناب اصولي دارد كه اين اصول عبارتند از: حذف ضايعات، عيوب صفر، تيم هاي چند منظوره. كاهش لايه هاي سازماني. رهبري تيمي، سيستم هاي اطلاعاتي عمودي، بهبود مستمر و سيستم كششي.
دوره چهارم: در اين دوره توليد چابك (ams) با هدف هايي از جمله: اغناي مشتري، اهرمي كردن اثر اطلاعات و افراد، تسلط بر تغييرات و عدم اطمينان و افزايش رقابت پذيري از طريق همكاري به روي كار مي آيد.
تاريخچه چابكي به دوره ركود صنايع ايالات متحده بر مي گردد. با توجه به ركود صنايع توليدي ايالات متحده و از دست دادن رقابت پذيري در طول دهه1980 كه به خوبي مستند شده بود، در سال1990 كنگره آمريكا تصميم گرفت تا اقداماتي ضروري در اين مورد انجام دهد. در نتيجه كنگره به وزارت دفاع دستور داد كه آژانسي را ايجاد كند تا صنعت توليد ايالات متحده را با هدف رقابتي تر كردن آنها، مورد بررسي قرار دهد.
در واقع با مشاهده اينكه نرخ تغيير در محيط كسب و كار بيشتر از نرخ سازگاري با محيط است، گروهي از متخصصان و دانشگاهيان در دانشگاه لي هاي در ايالت پنسيلوانيا، از طرف وزارت دفاع با اين هدف كه چه سيستم و استراتژي هايي در صنعت موفق تر خواهند بود، گرد هم آمده و صنعت توليد ايالات متحده را مورد بررسي قرار دادند. نتيجه تلاش هاي اين گروه گزارش دوجلدي با عنوان «استراتژي بنگاه هاي توليدي قرن21» بود كه در پاييز1991، به وسيله «ياكوكا» در دانشگاه «لي هاي» منتشر شد و در همان زمان نام چابُك بر روي آن قرار گرفت.
تعاريفي از توليد چابك (ams)
بعد از انتشار گزارش يا كوكا در سال1991 ، كتاب ها و مقاله هاي زيادي در اين زمينه به چاپ رسيده و تعاريف متفاوتي از توليد چابك مطرح شده است. از جمله اين مطالب مي توان به مقاله هاي محصولاتي با كيفيت بالا و بر اساس خواسته مشتري، تاكيد بر شايستگي هاي اساسي و ايجاد تحرك پذيري، پاسخگويي به نيازهاي مشتري، تركيبي از تكنولوژي هاي گوناگون، پاسخ به تغيير و عدم اطمينان، تكامل تدريجي تكنولوژي هاي توليدي، يك استراتژي توليد جهت كسب مزيت هاي رقابتي، همكاري در داخل و بين بنگاه ها، بهره گيري از تغييرات به عنوان يك فرصت، توانايي شكل دهي مجدد و توانمندي بقا و پيشرفت، اشاره كرد.
البته در زمينه سيستم توليدي چابك (ams) تعاريف بسيار زيادي مطرح شده است. اما يكي از تعاريفي كه مفيد و جامع به نظر مي رسد، تعريف موسسه يا كوكا است، كه به شكل زير تعريف شده است:
"سيستم توليدي با توانمندي هاي فوق العاده (توانمندي هاي داخلي، تكنولوژي هاي سخت و نرم، منابع انساني، مديريت تحصيل كرده و اطلاعات) جهت برآورده كردن نيازهاي در حال تغيير بازار (سرعت، انعطاف پذيري مشتريان، رقبا، تامين كنندگان، زير ساختار، پاسخگويي)، سيستمي كه به سرعت تغيير مي كند و اين تغيير از طريق مدل هاي محصول يا تغيير بين خطوط محصول (انعطاف پذيري صورت مي گيرد) و در حالت ايده ال پاسخي آني به تقاضاي مشتري است". بر اساس تعريف بالا، سيستم توليدي چابك در يك شركت در چهار بعد زير تعريف مي شود:
1- استراتژي هاي قيمت گذاري بر اساس اغناي مشتريان
2- همكاري كه رقابت پذيري را افزايش مي دهد
3- سرمايه گذاري هايي كه اثر اطلاعات و افراد را اهرمي مي كند
4- تسلط سازماني بر تغييرات و عدم اطمينان.

توانا سازنده هاي (enablers) توليد چابك (ams)
توليد كننده هاي چابك با توجه به عدم اطمينان محيطي بايد پاسخگوي مواردي مثل تغييرات سريع بازارها، فشارهاي رقابت جهاني، كاهش زمان رسيدن به بازار، افزايش همكاري بين و داخل بنگاه ها، روابط تعاملي زنجيره ارزش، افزايش ارزش اطلاعات و توزيع، بازاريابي و منبع گزيني جهاني باشند.
توليد چابك (ams) را مي توان به عنوان ساختاري در نظر گرفت كه در داخل هر شركتي، توانايي توسعه محصولات و استراتژي هاي كسب و كار را داراست. اين ساختار به وسيله سه منبع اوليه پشتيباني مي شود كه عبارتند از:
ساختار مديريتي و سازمانيِ نوآورانه، افراد توانمند با دانش و مهارت بالا، تكنولوژي هاي هوشمند و انعطاف پذير.
به عبارت ديگر چابك (ams) را مي توان به عنوان يكپارچگي سازمان، افراد با دانش و مهارت بالا و تكنولوژي هاي پيشرفته براي رسيدن به نوآوري و همكاري در پاسخ به نيازهاي مشتري در نظر گرفت.
محققين سيستم توليد ams ،در10 نوع ابزار، متد و روش توانا سازنده مورد نياز براي استقرار سيستم توليد چابك (ams) معرفي كرده اند كه در اينجا فقط به عناوين آن اشاره مي كنيم:
بنگاه مجازي، تجارت الكترونيكي، ساخت سريع نمونه اوليه، توانمند سازي، بهبود مستمر، افراد چند مهارته، كارهاي تيمي، مهندسي همزمان، مديريت تغيير و ريسك، سيستم اطلاعاتي يكپارچه كسب و كار، توليد، محصول.
-
توليد چابک به عنوان يک مفهوم جديد از ديدگاههای متفاوتی تعريف شده است اين تعاريف را می توان به اين صورت خلاصه کرد:
· کيفيت برتر و محصولات بسيار متنوع
· تحرک پذيری و قابليت انتقال توانايی های ممتاز
· پاسخگو بودن در مقابل موضوعات محيطی و اجتماعی
· ترکيب تکنولوژی های گوناگون
· پاسخ به تغييرات و عدم اطمينان ها
· يکپارچگی درون سازمانی و برون سازمانی

مشکل اين تعاريف فقدان يک راه کار روشن براي رسيدن به چابکی است.به عنوان مثال برای همين تعاريف اخير از همان ابتدا می توان اين پرسش را مطرح کرد که تحرک پذيری يعنی چه يا عبارت پاسخگو بودن چه معنی ای مي دهد.ابهام هايی از اين قبيل موجب نا کارآمدی اين تعاريف مي شود.

يک چارچوب جامع برای رسيدن به توليد چابک را می توان به دو صورت زير گسترش داد:
1. بررسی و تجزيه و تحليل شرکت هايی که به شيوه چابک عمل مي کنند.
2. بررسی سيستماتيک ادبيات توليد چابک به منظور شناسايی تکنيکهای کليدی توليد چابک و سپس ترکيب و ادغام آنها براي توسعه يک سيستم توليد چابک.

با توجه به اينکه توليد چابک در مرحله رشد و توسعه می باشد و هنوز هيچ شرکتی به طور کامل چابک نيست معمولا شيوه دوم مورد توجه است.يکی از مدل های بسيار جامع در توليد چابک که بر اساس ادبيات طراحی ارائه گرديده است و شامل سه قسمت اصلی مي باشد به صورت زير است:
1. قسمت اول محرک چابکی است که در واقع همان تغييراتی هستند که در محيط کسب و کار موسسه رخ مي دهد و ميتواند شرکت را در جهت موقعيت های جديد و به دست آوردن مزيت های رقابتی هدايت کند.
2. قسمت دوم توانايی های چابکی است که قدرت مورد نياز برای پاسخ دادن به تغييرات را فراهم می کند.
3. قسمت سوم فراهم کننده های چابکی هستند که در واقع ابزاری هستند که از طريق آنها می توان به توانايی های مورد نياز دست يافت.
- طبقه بندی محرک های چابکی
به طور کلی ميتوان گفت تغيير به طور خاص،افزايش سرعت وشدت تغيير عامل اصلی حرکت در جهت چابکی می باشد. تعيين ويژگی ها و و نوع تغيير، کار دشواری است چرا که شرکت های گوناگون با مشخصات و شرايط متفاوت ، تغييرات متفاوتی را تجربه می کنند که برخی از آنها منحصر به فرد می باشد. همچنين تغييری که برای يک شرکت نامطلوب است برای شرکت های ديگر می تواند فرصت باشد. به هر حال در تغييراتی که رخ می دهد ويژگی های مشترکی وجود دارد که موجب پيامد های متفاوتی برای شرکت ها می شوند اين موضوع می تواند مبنايی برای پيشنهاد برخی از طبقه بندی ها باشد که منجر به تعمیم مفهوم تغيير می شود.بر اين اساس دو شيوه طبقه بندی بوجود آمده است:
1. طبقه بندی بر اساس ماهيت
2. طبقه بندی بر اساس حيطه ای از فعاليت های سازمان که از تغيير تاثير می پذيرند.
شيوه اول عبارت است از:

1. تغيير در بازار که اجزاء آن عبارت است از :
· رشد گروههای مختلف و متنوع مشتريان
· تغييرات سياسی بين المللی
· نرخ فزاينده تغيير در مدل های محصول
· کوتاه شدن چرخه عمر محصولات

2. تغيير در معيارهای رقابتی :
· بازار به شدت متغير
· افزايش فشار بر کاهش هزينه ها
· افزايش فشار رقابت بازار جهانی
· کاهش زمان ارائه محصولات جديد به بازار
· پاسخگو بودن رقباء به تغييرات
· نرخ فزاينده ابتکار و خلاقيت

3. تغيير در نيازمندی های مصرف کنندگان شامل :
· نياز به محصولات و خدمات انفرادی
· زمان تحويل کوتاهتر و بهنگام بودن نسبت به بازار
· افزايش انتظارات نسبت به کيفيت
· تغيير ناگهاني در مقدار و مشخصات سفارشات

4. تغيير در تکنولوژی شامل :
· معرفی تجهيزات توليدی بسيار کارا و سريع
· معرفی تکنولوژی جديد نرم افزار
· ورود تکنولوژی اطلاعات در تکنولوژی جديد

5. تغيير در عوامل اجتماعي :
· فشارهای محيط
· فشارهای سياسی
· مسائل فرهنگی
· انتظارات نيروی کار
· تغييرات تعهدات اجتماعی

شيوه دوم مورد استفاده براي طبقه بندي تغييرات بر اين اساس است که چه سطحي از فعاليتهای موسسه از تغييرات تاثير می پذيرند که عبارتند از :

1. تاثير بر برنامه ها و طرح های جاری شرکت : اين تغييرات اغلب توسط سطوح پايين سازمان دريافت می شوند و به صورت تغيير در مقدار يا تحويل زمان سفارش ، تغيير در خصوصيات، مدل يا شکل محصول و... می باشند که اين تغييرات بر عوامل زير تاثير مي گذارند:
· ابعاد اقتصادی کسب و کار شرکت
· برنامه های جاری توليد و زمان بندی خطوط محصول
· سياستها و دستورالعمل ها و فرايندهای توليدی
· دستور العمل ها و فرايندهای سازمانی
· فرايند توسعه محصولات
· پشتيبانی و ارائه خدمات به محصولات

2. تاثير بر برنامه ها و اهداف استراتژيک شرکت
اين تغييرات بر کسب و کار شرکت بوسيله به خطر انداختن جايگاه بازار شرکت در قسمت هاي از بازار و يا در مورد محصولاتي خاص مي گذارند و اغلب به صورت تغيير در روشها و قواعد رقابت ، شيوه هاي جديد نفوذ در بازار ، تغيير سياسي و اجتماعي و...مي باشد.برخي از عوامل که از اين تغييرات تاثير مي پذيرند عبارتند از :
· سهم بازرا شرکت برای يک يا چند محصول خاص
· سهم بازار شرکت در برخی از قسمتهای خاص از بازار
· جايگاه کلی شرکت در بازار
· اعتبار شرکت و اطمينان مشتريان ، عرضه کنندگان و شرکاء به شرکت و تقويت روابط بين آنها

3. تاثير بر استراتژی کسب و کار موسسه :اين تغييرات بر کسب و کار موسسه از طريق ايجاد افق ها و فرصتهای جديد تاثير می گذارند و اغلب به صورت معرفيی بازار های جديد ، سقوط رقبای اصلی و... ميباشد برخي از عوامل تاثير پذير از اين تغييرات عبارتند از :
· برنامه های آينده شرکت برای رشد و توسعه و سرمايه گذاری
· سياست های معرفی محصول جديد در قسمتهای مختلف بازار
· برنامه های همکاری و ادغام افقی
توانايی های چابکی
يک سازمان برای اينکه بتواند به تغييراتی که در محيط کسب و کارش رخ می دهد پاسخ مناسب بدهد نيازمند توانايی هايی می باشد که به طور کلی به چهار دسته زير تقسيم می شوند :

1. پاسخگو بودن : منظور از پاسخگو بودن توانايی شناسايی تغييرات و پاسخ سريع به آنها به صورت پشی کنشی و يا واکنشی و بهبود يافتن از آنها می باشد که اجزاء آن عبارتند از :
· احساس و ادراک و پيش بينی تغييرات
· واکنش سريع به تغييرات بوسيله پياده سازی آنها در سيستم
· بهبود يافتن از تغييرات

2. شايستگی : منظور از شايستگی مجموعه وسيعی از توانايی ها است که بهره وری ،کارايی و اثر بخشی فعاليتها را در جهت اهداف شرکت فراهم می کند و اجزاء آن عبارتند از :
· ديدگاه استراتژيک
· تکنولوژی مناسب
· کيفيت محصولات و خدمات
· اثر بخشی هزينه ها
· معرفی محصولات جديد با يک نرخ فزاينده
· مدیريت تغيير
· افراد توانا و شايسته
· عمليات کارا و مناسب
· همکاری
· يکپارچگی

3. انعطاف پذيری: منظور از انعطاف پذيری توانايی فراوری و ساخت محصولات متنوع و رسيدن به اهداف متفاوت با تجهيزات يکسان می باشد و شامل اجزاء زير می باشد:
· انعطاف پذيری در حجم توليد محصول
· انعطاف پذيری در شکل و مدل محصول
· انعطاف پذيری در سازمان و موضوعات سازمانی
· انعطاف پذيری در منابع انسانی

4. سريع بودن : منظور از سريع بودن توانايی انجام کارها و عمليات در کوتاه ترين زمان می باشد که شامل اجزاء زير می باشد:
· تحويل سريع و به موقع محصولات و خدمات
· معرفی و ارائه سريع محصولات جديد به بازار
· انجام سريع عمليات در زمان بسيار کوتاه