PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : آزادی کودکانه یا امنیت پدر سالارانه



Borna66
05-30-2009, 10:27 PM
کودک خردسال دست در دست پدر از کنار پارک رد مي شد. پدر که به نظر مي رسيد عجله دارد دست کودک را مي کشيد که مسير را تند تر طي کنند. کودک با ديدن وسايل بازي وهياهوي بچه ها هيجان زده دست پدر را رها کرد وبه سمت زمين بازي دويد...پدر رو به فرزند کرد وگفت: من دارم مي روم اگر دوست داري همين جابمان! کودک هنوز چند قدمي دور نشده بود که خود را در دنيايي جديد يافت دنياي غريب وبدون تکيه گاه پرقدرتي چون پدر، گامهايش سست شد با افسوس به بچه هايي که در حال بازي بودند نگاهي کرد وگريه کنان به نزد پدر بازگشت...
با اطمينان مي توان بيان داشت که همگي ما مي توانيم احساس دوگانه اين کودک را درک کنيم چرا که اگر هرکدام از ما آرشيو خاطرات گذشته وبه ويژه دوران خردسالي خود را مرور کند به موارد متعددي از اين گونه تجربيات بر خواهد خورد. تجربه انتخاب بين دو گزينه آزادي رفتن به سوي زمين بازي ويا امنيت فشردن دست والدين حتي به قيمت از دست دادن لذت بازي...
با اندکي اغماض مي توان ماجراي اشاره شده در ابتداي اين نوشتار را به عنوان مدلي مينياتوري از نوع تعاملات درجامعه پدرسالار معرفي کرد. جامعه اي که در آن افراد بر سر دوراهي استفاده از امنيت ناشي از قدرت مستقر ويا حرکت به سمت آرمان ها واهداف مطلوب خود، راه نخست را برمي گزيند. به معني ديگر ريسک رها کردن دست پدر را نمي پذيرد وبا وجود تمام اشتياقي که براي حرکت به سمتي متفاوت دارد ، باز در همان مسير مورد علاقه پدر گام برمي دارد...